۱۳۹۲/۰۳/۱۹
–
۱۸۸ بازدید
ریاضت چیست و دیدگاه اسلام را در رابطه با آن بیان نمایید ؟
در پاسخ به این پرسش توجه شما را به مطالب ذیل جلب می نماییم : ریاضت عبارت است از وارد کردن نفس، به سختى ها و مشقّات بدنى و روحى و مخالفت با هوا و هوس و تعدیل سه قوه پیش گفته تا «سالک» بتواند به مقام معنوى خویش نایل شود و راه حق را بیابد. آموزه هاى اسلامى بر این امر مهر تأیید گذاشته و انسان ها را به مجاهدت با هوا و هوس و تعدیل قوا تشویق کرده است. قرآن کریم به منظور بیرون آوردن انسان ها از حجاب هاى ظلمانى تعلقات، جهاد با نفس و مخالفت با هواهاى نفسانى را به آنان توصیه و بر آن تأکید مى کند و براى آنکه در میدان جهاد با نفس (جهاد اکبر) موفق باشند، به صبر و استقامت و استعانت از حضرت حق دعوت مى فرماید: مقالات، ج 1، ص 70 «وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا»عنکبوت (29)، آیه 69 «و آنان که در راه ما مجاهده و کوشش کردند، به راه خویش هدایت مى کنیم». «وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما یُجاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ عَنِ الْعالَمِینَ همان، آیه 9 ؛ «و هر که بکوشد، تنها براى خود مى کوشد؛ زیرا خدا از جهانیان سخت بى نیاز است». روایات نیز آکنده از تأکید بر مجاهده با نفس و مبارزه با آن است و از هر کارى مهم تر تلقى شده است. نگا: میزان الحکمة، ج 2، صص 139 – 141 مردن تن در ریاضت زندگى است
رنج این روح را پایندگى است
از دیدگاه اسلام راه و روش این ریاضت ها، راه ها و روش هاى تعیین شده است؛ یعنى، از آنجا که هر حجابى، اثر واقعى خاص خویش را دارد، از بین بردن آن نیز راه مخصوص به خود را در عالم تکوین دارد و نمى توان بر خلاف آن قدم نهاد و اگر کسى هم بر خطا رود، مطلوب خویش و اصلى را در ریاضت به دست نخواهد آورد.
بر اساس فرهنگ اسلامى، فقط با «ایمان» و «عمل صالح» و آنچه که خداوند متعال و رسول و ائمه اطهار«علیهم السلام» دستور داده اند، رهایى از حجاب ها میسّر است: قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدى وَ أُمِرْنا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمِینَ» ؛ انعام (6)، آیه 71 ؛ «بگو: حقیقت این است که هدایت، همان هدایت الهى است و بس و ما مأموریم در مقابل پروردگار همه عوالم، تسلیم بوده و تابع هدایت او باشیم». وَ أَنَّ هذا صِراطِى مُسْتَقِیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ ذلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»همان، آیه 153«و اینکه، این است صراط مستقیم من، پس تبعیت از آن بکنید و از تبعیت کردن از راه هاى دیگر بپرهیزید که شما را از صراط مستقیم بازداشته و پراکنده مى کند بدانید این توصیه خداى متعال است به شما، باشد که راه تقوا را در پیش گیرید». به هر حال اصل ریاضت و مجاهدت در نظر اسلام، با انطباق آن بر واجبات و محرمات، مستحبات و مکروهات، امرى مقبول و تأیید شده است. مفاتیح الغیب، ص 1077
اهداف ریاضت – بنابر آنچه که ابوعلى سینا نوشته است – سه چیز است:
یک : غیر خداوند را از سر راه دور کند. دو : انسان از آن جهت که ترکیبى از عقل و شهوت است و پهنه وجودش صحنه کشمکش قواى سفلى و علوى است؛ براى سفر بدون مزاحم به سوى بالا، باید کارى کند که جنبه سِفْلىّ نفس (نفس اماره) مطیع و تسلیم جنبه عِلْوِىّ و عقلى (نفس مطمئنه) گردد؛ وگرنه به طور دائم در حال کشمکش و رفتن و بازگشتن و ترقى و سقوط خواهد بود.
سوم : لطیف کردن و رقیق کردن روح است تا آماده قبول انوار و تجلیاتى شود. نگا: اشارات، ج 3، نمط نهم؛ مقالات، ج 2، صص 168 و 169 ؛ پس ریاضت براى خالص و پالایش کردن وجود آدمى است .
«ریاضت» در لغت چند معنا دارد: 1. تحمل رنج و تعب براى تهذیب نفس و تربیت خود یا دیگرى؛
2. تمرین و ممارست؛
3. کوشش و سعى؛
4. گوشه نشینى توأم با عبادت و کفّ نفس
ریاضت در اصطلاح؛ یعنى، تحمل رنج و مشقت و از نظر جسمانى خود را در محدودیت قرار دادن و در قبال آن به یک توانمندى هاى روحى رسیدن.
انواع ریاضت
از یک چشم انداز مى توان ریاضت را به دو نوع تقسیم کرد:
1. ریاضت به صورت مطلق؛ قطع نظر از آموزه هاى دینى؛
2. ریاضت در قالب آموزه هاى دینى و براساس معیارهاى شرعى. فرق هاى این دو عبارت است از:
یکم : ریاضت به معناى مطلق، عبارت است از اینکه انسان از هر راه ممکن، جسم خود را به مشقّت بیندازد تا مهارت ها و توانمندى هایى را در بعد روحى به دست آورد؛ قطع نظر از اینکه آیا چنین عملى از نظر احکام شرعى و مبانى دینى صحیح است یا نه.
از این رو مرتاضانى که بدون در نظر گرفتن شریعت الهى، ریاضت مى کشند، براى رسیدن به هدف خود، هر عملى را انجام مى دهند! حال فرقى نمى کند این کار از نظر شرعى حرام باشد، یا با کرامت انسانى سازگار نباشد؛ زیرا آنان بر این باورند که فلان عمل، موجب تقویت روح یا اراده شان مى شود. حال آنکه در ریاضت هاى دینى (مانند روزه)، هرگز فرد از چارچوب شریعت خارج نمى شود و هر قدرت و نیرویى براى او مطلوب نیست. او براساس احکام الهى روزه مى گیرد؛ زیرا اعمال احکام دینى، براى این است که انسان را در حوزه عبودیت خدا قرار دهد و او را به مقام قرب الهى برساند. پس نتیجه واثر ریاضت هاى شرعى و غیرشرعى کاملاً با هم متفاوت است.
دوم : فرق دیگر ریاضت دینى با ریاضت غیردینى، این است که دین، به انسان اجازه ضرر زدن به خود یا به دیگرى را نمى دهد و اعمال او همواره بایدفایده عقلایى داشته باشد. براى مثال روزه عمل واجبى است که افراد مکلّف، باید آن را بگیرند.
اما همین روزه اگر در جایى موجب آسیب شدید جسمانى،یا بیمارى و یا تشدید آن گردد، حکم آن لغو مى شود و چنین فردى نباید روزه بگیرد.
در حالى که مرتاض، ممکن است عملى را به این جهت انجام دهد که موجب تقویت اراده شود و کارى ندارد به اینکه این عمل ممکن است براى او ضرر داشته باشد یا نه.
به عبارت دیگر بر اساس قاعده کلى «لاضرر و لا ضرار فى الاسلام» ،ضرر رساندن و ضرر دیدن در اسلام و احکام آن، قرار داده نشده است. همچنین بر اساس قاعده «لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها» بقره (2)، آیه 286 ؛ خداوند براى هیچ کس بیشتر ازتوانایى اش تکلیف نمى کند. مرتاض این قواعد و اصول را نه تنها مد نظر ندارد؛ بلکه ممکن است برخلاف آن عمل کند؛ به این جهت که مى خواهد با ریاضت، ابعاد روحى و روانى خود را تقویت کند. از همین رو بسیارى از احکام اولیه، ممکن است در مورد عده اى، تغییر کند یا آن تکلیف اولیه از دوش آنان برداشته شود.
براى مثال اگر کسى بیمار است و روزه گرفتن براى او ضرر دارد، یا درمان او را به تأخیر مى اندازد و نیز افرادى که مسافر هستند، نباید روزه بگیرند.
سوّم : فرق دیگر مربوط به انگیزه و هدفى است که مرتاض دنبال مى کند.
اگر از مرتاض سؤال شود انگیزه و هدف تو از این عمل چیست، ممکن است بگوید: براى تقویت روح، یا به جهت تقویت اراده، یا به دلیل اینکه بتوانم توانایى به دست آورم. اما نخستین شرط روزه این است که روزه دار، باید نیت و قصد «قربت» کند: «انما الاعمال بالنیات» ( مستدرک الوسایل، ج 1، ص 90) . البته روزه دار نیز ممکن است انگیزه اش دستیابى به بهشت و نعمت هاى بهشتى باشد؛ اما باید قصد «قربة الى الله» کند. او مى خواهد در قالب بندگى، رضایت خدا را به دست آورد و به دنبال آن، از نعمت هاى مادى و معنوى نیز بهره بگیرد. پس در ریاضت هاى الهى، قصد و انگیزه الهى است؛ ولى معلوم نیست مرتاض چنین هدفى را دنبال کند.
چهارم : یکى دیگر از فرق هایى که بین ریاضت هاى غیر دینى و ریاضت هاى دینى وجود دارد، به کارگیرى محصولات و نتایج ریاضت است. یک انسان مؤمن – که در قالب عمل به احکام الهى به کمالاتى دست مى یابد هرگز حاضر نیست از این کمالى که به دست آورده، سوء استفاده کند و در راه حرام، آن را به کار گیرد. اما مرتاض ممکن است در اثر ریاضت، توانمندى هایى به دست آورد و در راه غیرصحیح و غیرمشروع از آن استفاده کند.
حال ممکن است سؤال شود: مگر مى شود انسانى از طریق ریاضت هاى غیر دینى، به جایى برسد؟
جواب آرى است؛ زیرا ریاضت و نتایج آن، تحت نظام علّى و معلولى قرار دارد؛ یعنى، اگر علت (به مشقّت انداختن جسم) ایجاد شد، معلول (تقویت روح در بعدى از ابعاد) نیز حاصل مى شود. حال این علّت و معلول، ممکن است در قالب یک نظام ارزشى و الهى شکل بگیرد و یا ممکن است خارج از این نظام باشد. درست مثل یک چاقوى تیز که مى توانیم در راه صحیح و یا غلط از آن بهره بردارى کنیم و ممکن است این چاقو از طریق صحیح تیز شده باشد و یا از راه غصبى. بنابراین تقویت روح چیزى شبیه تیز کردن چاقو است. لکن در سایه ریاضت هاى دینى، علاوه بر اینکه نفس انسان قدرتمند مى شود و او به کمالاتى مى رسد؛ به سعادت واقعى و جاودان نیز دست مى یابد. این امرى است که با ریاضت هاى غیر دینى حاصل نمى شود.
«ریاضت» براى جلوگیرى از حرکات افراطى در قواى شهویه، غضبیه و ناطقه است و این قوا را جهت کمال انسانى تعدیل مى کند. نفس انسانى داراى سه نیرو است که آنها را «نفوس سه گانه» نامیده اند: نفس شهوانیه، نفس غضبیه و نفس ناطقه و مجموع اخلاق پسندیده و ناپسند آدمى، از این سه نیرو نشأت مى گیرد. اگر «نفس شهوانیه» به سمت افراط پیش رود و وجود آدمى را مسخّر خویش سازد، به چارپایان بیشتر شباهت خواهد داشت، تا آدمیان. امّا اگر این نیرو تعدیل شود، انسان داراى عفت و ادب نفسانى مى گردد و به مقام اصلى خود بار مى یابد.
اگر «نفس غضبیه» حاکم مطلق انسان شود و به صورت عادتى مستمّر با وى عجین گردد، او به درندگان بیشتر از انسان شبیه خواهد بود. امّا اگر این نیرو تعدیل گردد، آدمى متین، بردبار، نیک روش و دادگر خواهد شد؛ همان خصایص حسنه اى که زیبنده او است. «نفس ناطقه» نیز اگر تعدیل نشود، پست فطرتى، ترفند، خدعه گرى، چاپلوسى، مکر، ریا و تظاهر بر وجود آدمى چیره خواهد شد و اگر از جنبه افراط بازداشته شود، وى مى تواند در پرتو آن، دو نیروى دیگر (خشم و شهوت) را، رام خویش سازد و خود را به کسب دانش و ادب و خویشتن دارى از پستى ها رهنمون سازد. عمل امیر مؤمنان علیه السلام در صورت اتقان نقل،یاد آوری مسؤلیت است وتوجه دادن مسؤلان به انجام وظائف خود وکوتاهی نکردن.
در این خصوص نگا: تهذیب الاخلاق، صص 50 – 56 (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 13/100113336)
رنج این روح را پایندگى است
از دیدگاه اسلام راه و روش این ریاضت ها، راه ها و روش هاى تعیین شده است؛ یعنى، از آنجا که هر حجابى، اثر واقعى خاص خویش را دارد، از بین بردن آن نیز راه مخصوص به خود را در عالم تکوین دارد و نمى توان بر خلاف آن قدم نهاد و اگر کسى هم بر خطا رود، مطلوب خویش و اصلى را در ریاضت به دست نخواهد آورد.
بر اساس فرهنگ اسلامى، فقط با «ایمان» و «عمل صالح» و آنچه که خداوند متعال و رسول و ائمه اطهار«علیهم السلام» دستور داده اند، رهایى از حجاب ها میسّر است: قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدى وَ أُمِرْنا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمِینَ» ؛ انعام (6)، آیه 71 ؛ «بگو: حقیقت این است که هدایت، همان هدایت الهى است و بس و ما مأموریم در مقابل پروردگار همه عوالم، تسلیم بوده و تابع هدایت او باشیم». وَ أَنَّ هذا صِراطِى مُسْتَقِیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ ذلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»همان، آیه 153«و اینکه، این است صراط مستقیم من، پس تبعیت از آن بکنید و از تبعیت کردن از راه هاى دیگر بپرهیزید که شما را از صراط مستقیم بازداشته و پراکنده مى کند بدانید این توصیه خداى متعال است به شما، باشد که راه تقوا را در پیش گیرید». به هر حال اصل ریاضت و مجاهدت در نظر اسلام، با انطباق آن بر واجبات و محرمات، مستحبات و مکروهات، امرى مقبول و تأیید شده است. مفاتیح الغیب، ص 1077
اهداف ریاضت – بنابر آنچه که ابوعلى سینا نوشته است – سه چیز است:
یک : غیر خداوند را از سر راه دور کند. دو : انسان از آن جهت که ترکیبى از عقل و شهوت است و پهنه وجودش صحنه کشمکش قواى سفلى و علوى است؛ براى سفر بدون مزاحم به سوى بالا، باید کارى کند که جنبه سِفْلىّ نفس (نفس اماره) مطیع و تسلیم جنبه عِلْوِىّ و عقلى (نفس مطمئنه) گردد؛ وگرنه به طور دائم در حال کشمکش و رفتن و بازگشتن و ترقى و سقوط خواهد بود.
سوم : لطیف کردن و رقیق کردن روح است تا آماده قبول انوار و تجلیاتى شود. نگا: اشارات، ج 3، نمط نهم؛ مقالات، ج 2، صص 168 و 169 ؛ پس ریاضت براى خالص و پالایش کردن وجود آدمى است .
«ریاضت» در لغت چند معنا دارد: 1. تحمل رنج و تعب براى تهذیب نفس و تربیت خود یا دیگرى؛
2. تمرین و ممارست؛
3. کوشش و سعى؛
4. گوشه نشینى توأم با عبادت و کفّ نفس
ریاضت در اصطلاح؛ یعنى، تحمل رنج و مشقت و از نظر جسمانى خود را در محدودیت قرار دادن و در قبال آن به یک توانمندى هاى روحى رسیدن.
انواع ریاضت
از یک چشم انداز مى توان ریاضت را به دو نوع تقسیم کرد:
1. ریاضت به صورت مطلق؛ قطع نظر از آموزه هاى دینى؛
2. ریاضت در قالب آموزه هاى دینى و براساس معیارهاى شرعى. فرق هاى این دو عبارت است از:
یکم : ریاضت به معناى مطلق، عبارت است از اینکه انسان از هر راه ممکن، جسم خود را به مشقّت بیندازد تا مهارت ها و توانمندى هایى را در بعد روحى به دست آورد؛ قطع نظر از اینکه آیا چنین عملى از نظر احکام شرعى و مبانى دینى صحیح است یا نه.
از این رو مرتاضانى که بدون در نظر گرفتن شریعت الهى، ریاضت مى کشند، براى رسیدن به هدف خود، هر عملى را انجام مى دهند! حال فرقى نمى کند این کار از نظر شرعى حرام باشد، یا با کرامت انسانى سازگار نباشد؛ زیرا آنان بر این باورند که فلان عمل، موجب تقویت روح یا اراده شان مى شود. حال آنکه در ریاضت هاى دینى (مانند روزه)، هرگز فرد از چارچوب شریعت خارج نمى شود و هر قدرت و نیرویى براى او مطلوب نیست. او براساس احکام الهى روزه مى گیرد؛ زیرا اعمال احکام دینى، براى این است که انسان را در حوزه عبودیت خدا قرار دهد و او را به مقام قرب الهى برساند. پس نتیجه واثر ریاضت هاى شرعى و غیرشرعى کاملاً با هم متفاوت است.
دوم : فرق دیگر ریاضت دینى با ریاضت غیردینى، این است که دین، به انسان اجازه ضرر زدن به خود یا به دیگرى را نمى دهد و اعمال او همواره بایدفایده عقلایى داشته باشد. براى مثال روزه عمل واجبى است که افراد مکلّف، باید آن را بگیرند.
اما همین روزه اگر در جایى موجب آسیب شدید جسمانى،یا بیمارى و یا تشدید آن گردد، حکم آن لغو مى شود و چنین فردى نباید روزه بگیرد.
در حالى که مرتاض، ممکن است عملى را به این جهت انجام دهد که موجب تقویت اراده شود و کارى ندارد به اینکه این عمل ممکن است براى او ضرر داشته باشد یا نه.
به عبارت دیگر بر اساس قاعده کلى «لاضرر و لا ضرار فى الاسلام» ،ضرر رساندن و ضرر دیدن در اسلام و احکام آن، قرار داده نشده است. همچنین بر اساس قاعده «لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها» بقره (2)، آیه 286 ؛ خداوند براى هیچ کس بیشتر ازتوانایى اش تکلیف نمى کند. مرتاض این قواعد و اصول را نه تنها مد نظر ندارد؛ بلکه ممکن است برخلاف آن عمل کند؛ به این جهت که مى خواهد با ریاضت، ابعاد روحى و روانى خود را تقویت کند. از همین رو بسیارى از احکام اولیه، ممکن است در مورد عده اى، تغییر کند یا آن تکلیف اولیه از دوش آنان برداشته شود.
براى مثال اگر کسى بیمار است و روزه گرفتن براى او ضرر دارد، یا درمان او را به تأخیر مى اندازد و نیز افرادى که مسافر هستند، نباید روزه بگیرند.
سوّم : فرق دیگر مربوط به انگیزه و هدفى است که مرتاض دنبال مى کند.
اگر از مرتاض سؤال شود انگیزه و هدف تو از این عمل چیست، ممکن است بگوید: براى تقویت روح، یا به جهت تقویت اراده، یا به دلیل اینکه بتوانم توانایى به دست آورم. اما نخستین شرط روزه این است که روزه دار، باید نیت و قصد «قربت» کند: «انما الاعمال بالنیات» ( مستدرک الوسایل، ج 1، ص 90) . البته روزه دار نیز ممکن است انگیزه اش دستیابى به بهشت و نعمت هاى بهشتى باشد؛ اما باید قصد «قربة الى الله» کند. او مى خواهد در قالب بندگى، رضایت خدا را به دست آورد و به دنبال آن، از نعمت هاى مادى و معنوى نیز بهره بگیرد. پس در ریاضت هاى الهى، قصد و انگیزه الهى است؛ ولى معلوم نیست مرتاض چنین هدفى را دنبال کند.
چهارم : یکى دیگر از فرق هایى که بین ریاضت هاى غیر دینى و ریاضت هاى دینى وجود دارد، به کارگیرى محصولات و نتایج ریاضت است. یک انسان مؤمن – که در قالب عمل به احکام الهى به کمالاتى دست مى یابد هرگز حاضر نیست از این کمالى که به دست آورده، سوء استفاده کند و در راه حرام، آن را به کار گیرد. اما مرتاض ممکن است در اثر ریاضت، توانمندى هایى به دست آورد و در راه غیرصحیح و غیرمشروع از آن استفاده کند.
حال ممکن است سؤال شود: مگر مى شود انسانى از طریق ریاضت هاى غیر دینى، به جایى برسد؟
جواب آرى است؛ زیرا ریاضت و نتایج آن، تحت نظام علّى و معلولى قرار دارد؛ یعنى، اگر علت (به مشقّت انداختن جسم) ایجاد شد، معلول (تقویت روح در بعدى از ابعاد) نیز حاصل مى شود. حال این علّت و معلول، ممکن است در قالب یک نظام ارزشى و الهى شکل بگیرد و یا ممکن است خارج از این نظام باشد. درست مثل یک چاقوى تیز که مى توانیم در راه صحیح و یا غلط از آن بهره بردارى کنیم و ممکن است این چاقو از طریق صحیح تیز شده باشد و یا از راه غصبى. بنابراین تقویت روح چیزى شبیه تیز کردن چاقو است. لکن در سایه ریاضت هاى دینى، علاوه بر اینکه نفس انسان قدرتمند مى شود و او به کمالاتى مى رسد؛ به سعادت واقعى و جاودان نیز دست مى یابد. این امرى است که با ریاضت هاى غیر دینى حاصل نمى شود.
«ریاضت» براى جلوگیرى از حرکات افراطى در قواى شهویه، غضبیه و ناطقه است و این قوا را جهت کمال انسانى تعدیل مى کند. نفس انسانى داراى سه نیرو است که آنها را «نفوس سه گانه» نامیده اند: نفس شهوانیه، نفس غضبیه و نفس ناطقه و مجموع اخلاق پسندیده و ناپسند آدمى، از این سه نیرو نشأت مى گیرد. اگر «نفس شهوانیه» به سمت افراط پیش رود و وجود آدمى را مسخّر خویش سازد، به چارپایان بیشتر شباهت خواهد داشت، تا آدمیان. امّا اگر این نیرو تعدیل شود، انسان داراى عفت و ادب نفسانى مى گردد و به مقام اصلى خود بار مى یابد.
اگر «نفس غضبیه» حاکم مطلق انسان شود و به صورت عادتى مستمّر با وى عجین گردد، او به درندگان بیشتر از انسان شبیه خواهد بود. امّا اگر این نیرو تعدیل گردد، آدمى متین، بردبار، نیک روش و دادگر خواهد شد؛ همان خصایص حسنه اى که زیبنده او است. «نفس ناطقه» نیز اگر تعدیل نشود، پست فطرتى، ترفند، خدعه گرى، چاپلوسى، مکر، ریا و تظاهر بر وجود آدمى چیره خواهد شد و اگر از جنبه افراط بازداشته شود، وى مى تواند در پرتو آن، دو نیروى دیگر (خشم و شهوت) را، رام خویش سازد و خود را به کسب دانش و ادب و خویشتن دارى از پستى ها رهنمون سازد. عمل امیر مؤمنان علیه السلام در صورت اتقان نقل،یاد آوری مسؤلیت است وتوجه دادن مسؤلان به انجام وظائف خود وکوتاهی نکردن.
در این خصوص نگا: تهذیب الاخلاق، صص 50 – 56 (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 13/100113336)