۱۳۹۳/۰۷/۲۸
–
۸۸۲ بازدید
۱ـ نخست باید متوجّه بود که نگاه تورات و یهودیّت امروزی به زن ، ربط تامّ به نگاه تورات حقیقی و یهودیّت زمان حضرت موسی (ع) ندارد ؛ چرا که تورات و اعتقادات یهودیان نخستین به مرور زمان دچار تحریفات و تغییرات فراوانی شده و از اصل خود برگشته است ؛ لذا آنچه امروزه با عنوان نگاه تورات یا یهودیّت به زن مطرح می شود ، صرفاً از زاویه ی دید یهودیّت و تورات تحریف شده ی کنونی است نه از منظر یک دین حقیقتاً الهی.
1ـ نخست باید متوجّه بود که نگاه تورات و یهودیّت امروزی به زن ، ربط تامّ به نگاه تورات حقیقی و یهودیّت زمان حضرت موسی (ع) ندارد ؛ چرا که تورات و اعتقادات یهودیان نخستین به مرور زمان دچار تحریفات و تغییرات فراوانی شده و از اصل خود برگشته است ؛ لذا آنچه امروزه با عنوان نگاه تورات یا یهودیّت به زن مطرح می شود ، صرفاً از زاویه ی دید یهودیّت و تورات تحریف شده ی کنونی است نه از منظر یک دین حقیقتاً الهی.
2ـ مقالاتی که در خصوص این مساله نوشته شده اند دو گونه اند: برخی نوشته ها در صدد آن هستند که چهره ی زن از دیدگاه دین یهود را چهره ای متعالی جلوه دهند ؛ این مقالات عمدتاً از سوی خود یهودیان نوشته شده و بیشتر حالت تدافعی دارند. دفاعیّاتی که در این مقالات مطرح می شوند نیز بر دو گونه اند ؛ برخی دفاعیّات ، موجّه و قابل قبول ولی برخی دیگر غیر علمی و به دور از منطق تحقیق می باشند. امّا گونه ی دوم ، مقالاتی انتقادی یا تقریباً انتقادی هستند که بیشتر به شمارش موارد منفی در این باب می پردازند. نویسندگان این مطالب نیز عمدتاً محقّقین و متخصّصین رشته ی ادیان و مذاهب می باشند که کارشان بیشتر گزارشگری از اعتقادات ظاهری پیروان ادیان و مذاهب گوناگون است و معمولاً تحقیقات عمقی بر روی این اعتقادات انجام نمی دهند.
بنا بر این ، به هیچکدام از این دو گونه تحقیقات به تنهایی نمی توان چندان اطمینانی داشت. واقعیّت مطلب این است که پژوهش در چنین موضوعی کار چندان آسانی نیست و نیازمند به بی طرفی کامل ، آگاهی از منطق صحیح پژوهش علمی ، تسلّط تامّ بر منابع کتبی و شفاهی دین یهود و محتاج به دانستن فنّ تفسیر متون دینی است ؛ و متأسفانه در این مساله ی ویژه کار تحقیقی با مشخّصات فوق را سراغ نداریم ؛ لذا مطالبی که به نقل از دیگر محقّقین در سطور زیر ارائه می گردند تنها می توانند تحقیقاتی آغازین و از باب نشان دادن سرنخ تلقّی شوند نه تحقیق کامل و بی عیب و نقص.
3ـ متخصّصین رشته ی ادیان و مذاهب ، تاریخ دین یهود را به سه دوره ی عصر تنخ (عصر تورات) ، عصر تلمود و عصر جدید یا عصر اصلاحات تقسیم می کنند. بر این اساس مساله ی زن در نگاه یهود نیز در سه مقام قابل بررسی است.
زن در عصر تنخ (تورات)
برخی محققین ، نقش زنان را در روایات تنخ یهودی کمرنگ دانستهاند؛ استانسون کتاب مقدس را کتابی سرتاسر مردانه دانسته است. (استانسون ، ص ۲۱ ) البته در بین اسرائیلیان شکلی از مادرسالاری وجود داشته است، که نشاندهنده ی موقعیت زن در خانوادههای اسرائیلیاست. ساره همسر ابراهیم، راحیل و لیه همسران یعقوب، صفورا همسر و میریام خواهر موسی و استر همسر خشایارشا، مهمترین زنان عهد عتیق (تنخ یا تورات ) هستند. بنا بر روایت تورات، زن از دنده ی مرد آفریده شده است (سفر پیدایش ۲:۲۳ ) و در باغ عدن حوا بود که آدم را به خوردن از میوه ی ممنوعه اغوا کرد ( پیدایش ۳:۷) و به جزای این گناه ، شوهرش تا ابد بر وی مستولی شد (پیدایش ۳:۱۷ )
زن در بین عشایر بنیاسرائیل، خرید و فروش میشده است؛ در تورات، پدر در برابر دریافت حق پدری، که بهای دختر باکره نامیده میشد (سفرخروج ۲۲:۱۵ ) دختر خود را به شوهر میفروخت و هنگامی که این معامله انجام میگرفت و دختر نامزد میشد، مورد تملّک مرد قرار میگرفت (دئوترونومی ربه ۱۱:۲ ) . مرد اجازه داشت هر اندازه که داراییاش به او اجازه میدهد، زن اختیار کند و یا از بازار، کنیز و همخوابه خریداری نماید و بیرون کردن زن که در حکم طلاق بود، برای مرد بسیار ساده انجام میگرفت ( لاویان ۱۷) در کتاب تورات، مردی که زن خود را مورد گمان بد قرار میدهد، میبایست به کاهن ، نیاز پرداخته و کاهن با تشریفات خاصی زن را مورد لعنت و نفرین قرار دهد و آب مخصوص تکفیر را به او بخوراند تا اگر مرتکب گناهی شده که کسی شاهد آن نبوده است، آب لعنت وارد احشای او شده، ران او شاقط و شکمش منتفخ گردد ( اعداد ۵:۱۱-۳۰) در میثاق یهوه آمده است، اگر مردی به دختری تجاوز کند، باید بهای دختر را تماماً به پدر او بپردازد (خروج ۲۲:۱۵ ) این بها پنجاه شکل نقره تعیین شده است( تثنیه ۲۲:۲۸)
در تورات، زنی که از طرف مردی رها شده است با زن فاحشه همپایه است و دینداران یهودی از ازدواج با چنین زنانی برحذر داشته شدهاند (تثنیه ۲۲:۲۸) بر اساس حکم تورات، اگر مردی با زنی ازدواج کرده، ولی پس از مدتی از او سیر شده به او تهمت زند که تو پیش از زناشویی و در خانه پدرت با مرد دیگری همخوابه شدهای، پدر زن موظّف است جامه ی خونین شب زفاف را که بیانگر باکره بودن دختر او بوده است، به دادگاه بنمایاند، و گرنه زن محکوم به سنگسار میشود ( تثنیه ۲۲:۱۳)
زن در عصر تلمودی
بعد از تنخ ــ که همان تورات یا عهد عتیق باشد ــ تلمود مهمّترین منبع روایی یهود است که در حقیقت تفسیر تورات تلقّی می شود ؛ این کتاب در طول قرنها با یک نوع شیوه ی تفسیر یا اجتهاد به نام میدراش از تورات استخراج گردیده است. (ر.ک: آشنایی با ادیان بزرگ ، حسین توفیقی ، ص104)
در عصر تلمودی، موقعیت زنان یهودی بسیار پستتر از مردان به شمار میرفت.زنان در مدارس دینی که ربّیها آنها را اداره میکردند پذیرفته نمیشدند و زنان حق سفر نداشتند. دعاها و نمازها ، ویژه ی مردان بود و زنان نمیتوانستند حدّ نصاب جماعت را تشکیل دهند. در معبد، زنان حق عبور فراتر از مرز دهلیزی مختص ایشان را نداشتند و ورود زنان به صحن داخلی با کیفر مرگ همراه بود. زنان در مراسم قربانی حق شرکت نداشتند، و دیدار آن هم مجاز شمرده نمیشد. نوشتن متون هلاخا (دستورالعملهای زندگی ) ، میدراش و متون عرفانی نیز به مردان اختصاص داشت.بر اساس، قوانین صنیوت، زنان نباید در حضور مردان سخن میگفتند و یا آواز میخواندند (شولحان عاروخ ۲۱:۲ ) اگر زنی صدایش به قدری بلند بود که وقتی در خانهاش سخن میگفت، همسایگان قادر به شنیدن صدایش بودند، مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد (تاریخ تمدن ، ج ۱۲ ، ص ۳۰) .
زنان یهودی امروز
از آنجا که موقعیّت زن در نظام یهودی به شدّت غیر انسانی می نمود و دین یهود از این باب مورد انتقاد جدّی منتقدان جهانی واقع شده بود ، از آغاز دهه ۱۹۸۰ میلادی ، اصلاحاتی در سازمانهای دینی یهودی به نفع زنان به وجود آمد. زنان حق خواندن تورات در کنیسهها را یافتند؛ هر چند هنوز مناصب مذهبی ، فقط و فقط در اختیار مردان است و تنها مردان میتوانند ربّی باشند. همچنین در برخی از سازمانهای یهودی، زنان حق تشکیل منیان را دارند و میتوانند تفیلین ببندند؛ همچنین در عصر جدید قوانین هلاخایی چون سنگسار کنار گذاشته شدهاند.
منبع مطالب فوق: دائرة المعارف اینترنتی ویکی پدیا.
همچنین در برخی منابع گفته شده:
ارث در صورتی به دختر می رسد که متوفی ، فرزند پسر نداشته باشد ؛ همچنین دختران یهود اگر ازدواج کرده باشند ارث نمی برند. در یهودیت فرمان یهوه به زن چنین است: «چشمت باید به شوهرت باشد، وی بر تو حکومت خواهد کرد».
معتقدان به یهودیت سالهای دراز زن را مایه ی مصیبت و بدبختی می دانستند ؛ لذا مردان در نماز خود تکرار می کردند « خدایا تو را سپاسگزارم که مرا کافر و زن نیافریدی ».
عدم بکارت عروس نشانی از بی عفتی بود و دختر فاقد بکارت سنگسار می شد. در دین یهود ازداج عامل جدایی زن از خانواده است و ربودن دختران و کنیزان نوعی ازدواج محسوب می شود. اصل ازدواج بر مبنای خریدن دختر است که قیمت او به عنوان مهریه به پدر دختر پرداخت می شود. رضایت پدر شرط اصلی ازدواج است و رضایت دختر اهمّیّتی ندارد.
تعدد زوجات در میان یهودیان رایج بوده حدّی ندارد. در میان یهودیان ازدواجها با خویشاند صورت می گیرد و با بیگانه ممنوع است. زن در خانه مطیع شوهر است حتّی عبادات او نیز منوط با اجازه ی شوهر است.
ر.ک: تاریخ ادیان و مذاهب جهان ، تالیف مبلغی آبادانی
در دو مطلب پیشین که نگرش متخصّصین رشته ی ادیان و مذاهب را نمودار می کرد ملاحظه شد که دیدگاه یهود ـ بخصوص در تورات تحریف شده ـ نسبت به زن تا حدّ زیادی منفی ارزیابی شده است ؛ در مقابل این گونه مطالب ، مقالاتی نیز نوشته شده اند که خواسته اند این تلقّی را نادرست جلوه دهند که به مقاله ای از این دست نیز اشاره و در خاتمه ارزیابی کوتاهی از آن ارائه می شود.
ـ ازدواج و مقام زن از دیدگاه تورات و کتب مقدس یهود
ازدواج و تشکیل خانواده یک فریضهی دینی به شمار میآید. در نخستین فرمان از 613 فرمان تورات مقدس، خداوند به آدم «ابوالبشر» فرمان داد که صاحب اولاد شود تا آنها نام خدا را ذکر کنند. دانشمندان یهود به امر ازدواج اهمیت بسیار میدهند و دربارهی اجرای آن، تأکید فراوان میکنند. در تلمود آمده است: «هر کس زن ندارد از شادمانی و برکت و نیکی محروم است.» در کتاب پیدایش فصل 2 آیهی 18 میفرماید: «خداوند فرمود خوب نیست که آدم تنها باشد، پس برایش یاری در مقابل او درست کنم». در آیهی 25 هم میفرماید: «از این سبب مرد، پدر و مادر خود را ترک کرده به زن خویش میپیوندد و یک تن حساب میشوند.» بنابراین دانشمندان یهود گفتهاند هر کس زن ندارد، یک آدم کامل به تمام معنی نیست.
ازدواج یک امر مهم و اساسی است چنان که در میشنا مگیلا آمده است: «انسان مجاز است یک سِفر تورات بفروشد و با پول آن هزینهی ازدواج خود را فراهم سازد، همان طوری که انسان مجاز است برای تحصیل تورات (علم و دانش) نیز به فروش تورات مبادرت کند». مقام و مرتبهی فریضهی زناشویی، بسیار عالی است. اصطلاح معمول برای عقد، کلمهی «قیدوشین» است که معنی آن، تقدیس میباشد. با ازدواج، زن و مرد برای یکدیگر تقدیس میشوند تا مقدسترین هدف زندگی را دنبال کنند. کلمهی قیدوش دلالت بر آن دارد که زن و مرد موظفند دقیقترین نکات عفاف را در زندگی زناشویی رعایت کنند. میشنا سوطا از قول دانشمندان میگوید: «کسی که به خاطر ثروت یک زن با او ازدواج کند، به شدت مورد مذمت قرار گرفته و دارای فرزندانی ناشایست و ناخلف خواهد شد.» این کتاب همچنین دربارهی انتخاب همسر اندرزهای حکیمانه میدهد. برای مثال اختلاف زیاد بین سن زن و مرد را نامناسب دانسته و دلیل از تورات مقدس کتاب لاویان فصل 19 آیه 29 میآورد که فرموده است: «دخترت را بیعصمت مساز و او را به فاحشگی وامدار». اشاره است به پدری که دختر جوان خود را به زوجیت یک پیرمرد درآورده. انسان مجاز نیست زنی را به زوجیت خود درآورد مگر آنکه او را ببیند تا مبادا پس از ازدواج چیز نامطلوب در او بیابد و آن زن مورد نفرت او واقع شود. در این مورد در میشنای تعنیت آمده: «زمانی که بیتهمیقداش (معبد مقدس) هنوز برپا بوده، در 15 ماه آو دختران اورشلیم همگی با جامهی سفید به خارج از شهر میرفتند و در تاکستانها به رقص و پایکوبی میپرداختند و به جوانانی که برای انتخاب همسر به آنجا آمده بودند چنین میگفتند: «ای جوان دیده بالا کن و ببین چه کسی را به عنوان شریک زندگی خود برمیگزینی، به زیبایی دختر آن قدر اهمیت نده بلکه به فکر نجابت خانوادگی و اصل و نسب او باش.» احترامی که دانشمندان برای زن قائل شدهاند بسیار جالب توجه است، چون نقشی که زن در فراهم آوردن رفاه و سعادت جامعه دارد، کمتر از نقش مرد نیست. در گفتار زیر به خوبی نشان داده شده است که زن تا چه اندازه میتواند در زندگی و سرنوشت شوهر موثر باشد و آن را تغییر دهد: مردی متدین ، زنی پارسا و پرهیزگار داشت و چون دارای فرزند نشدند، با یکدیگر متارکه کردند. مرد رفت و با یک زن شریر ازدواج کرد، و آن زن، مرد پرهیزگار را شریر و بدکار کرد. زن پارسا هم رفت و همسر یک مرد شریر و بدکار شد، عاقبت او را دیندار و پرهیزگار نمود. از اینجا معلوم میشود که اهمیت و نقش زن در زندگی تا چه اندازه میباشد. همچنین همسر ربی عقیوا گوشواره و گیسوبند طلای خود را فروخت تا شوهرش با بهای آن تحصیل تورات (علم و دانش) کند که در نتیجه بزرگترین و عالیمقامترین دانشمندان یهود شد.
زنان و دختران، اساس و پایهی توحید را در دست دارند و با همت و غیرت و وفاداری خویش میراث گرانبهای یهودیت را در طول تاریخ حفظ و حراست نمودهاند. به همین دلیل هنگامی که مُشه ربنو «موسی (ع)» از بنیاسرائیل خواست که در امر میشکان پیشقدم شده و هدایایی به صورت همت عالی تقدیم نمایند، زنان اولین گروهی بودند که در این امر شرکت نمودند. آنها مشتاقانه و از صمیم قلب بهترین زیورآلات خود را تقدیم نمودند و با این کار عشق و علاقهی واقعی خود را به پروردگار و رهبر و جامعهی خود به اثبات رساندند. آری در تمام دوران، زنان در عبادت و کار اجتماعی با مردان شریک بودهاند. هنگام خروج بنیاسرائیل از مصر و عبور از دریا، حضرت میریام خواهر حضرت مُشه با همراهی تمام زنان در سپاسگزاری و نیایش به درگاه خداوند شرکت جستند. چنانکه تورات مقدس میفرماید، «مریم نبیه و تمام زنان با دف و چغانه سرود خود را سر دادند، در ایام شوفطیم (قضات) دبورا به مقام داوری رسید و در جنگ با سیسرا در رأس قوای جنگندهی یهودا قرار گرفت و فتوحات درخشانی نمود و سرود معروف (وَتاشَر دبورا) را سرود که بخشی از کتب پیغمبران شد.
حنا زن القانا به درگاه خدا نماز میخواند که خداوند به او فرزندی بدهد، دعایش مستجاب میگردد. این دعا به نام (وتیتیکل حنا) است که جزء مقدمات و نماز روزانهی قوم یهود میباشد. باز هم در دوران استر و مردخای، استر به مقام شهبانویی در دربار خشایارشا میرسد. در میان قوم یهود هفت بانوی عالیمقام درخشیدند و به مقام پیغمبری نائل شدند که عبارتند از: سارا همسر حضرت ابراهیم ، میریام خواهر حضرت مُشه ربنو (موسی ع) ، دبوراه همسر لَپیدوُت ، حنا همسر القانا مادر شموئیل پیغمبر ، آوی گبیل همسر حضرت داوود ، حولدا همسر شلوم ، استر ملکهی خشایارشا
خاتمه:
1ـ گرچه همه مطالب دو مقاله ی اوّل را نمی توان دربست و بدون تفسیر قبول نمود ولی به نظر می رسد برخی از نظرگاههای یهودیّت تحریف شده نسبت به زن حقیقتاً منفی بوده ، ناشی از نوعی تفکّر جاهلی ریشه دار است که قبل از حضرت موسی (ع) وجود داشته است.
این اعتقادات که احتمالاً زمانی صرفاً باورهایی عامیانه بوده اند به مرور زمان و در روند تحریف دین یهود ، چهره ای دینی به خود گرفته اند. مشابه این گونه باورهای جاهلی را ما حتّی در میان برخی قبائل مسلمین نیز به روشنی مشاهده می کنیم با این تفاوت که این افکار در میان مسلمین نتوانسته اند صورت رسمی دینی به خود بگیرند ؛ اگر چه قائلین این افکار ضدّ دینی برای توجیه افکار خود در صددند تا برای آنها محملهایی دینی بتراشند ؛ لکن تحریف ناپذیری قرآن و ضابطه مندی استنباط از روایات از یک سو و تلاش علمای اسلام در تحریف زدایی ، از سوی دیگر موجب شده که چنین تحمیلهایی بی ثمر بماند و دین اسلام به عاقبت دین یهود گرفتار نگردد.
2ـ امّا دفاعیّاتی که در مقاله ی سوم بیان شده اند اوّلاً نشان می دهد که رگه هایی از نگاه یهودیّت حقیقی نسبت به زن در یهودیّت تحریف شده ی فعلی باقی مانده است. ثانیاً بیشتر آنچه نویسنده ی مقاله در دفاع از موقعیّت زن در یهودیّت گفته سخنان دانشمندان یهود است نه سخن تورات و انبیاء بنی اسرائیل در حالی که اکثر سخنان منتقدین از تورات برگرفته شده است.
ثالثاً در این مقاله به مواردی کم اهمّیّت پرداخته شده و پاسخ صریحی به انتقادات وارد شده در مقالات منتقدین داده نشده است. رابعاً ذکر اسامی چند زن برجسته در دین یهود نمی تواند پاسخ مناسبی از نکات منفی یاد شده در مقالات منتقدین باشد.
3ـ در خاتمه لازم به ذکر است که نبی نامیدن هفت زن یاد شده در مقاله ی سوم طبق اصطلاح یهودیان است ؛ چرا که آنان به هر که مورد خطاب خداوند متعال و فرشتگان او باشد نبی اطلاق می کنند در حالی که ما مسلمین این گونه افراد را محدّثه می گوییم نه نبی به معنی اصطلاحی آن ؛ لذا با اینکه طبق تصریح قرآن کریم و روایات اهل بیت (ع) مادر موسی و حضرت مریم و فاطمه زهر (س) مورد خطاب الهی بودند ولی ما آنها را نبی نمی دانیم. همچنین باید توجّه داشت که نبوّت در نظر یهودیان مقام چندان بزرگی هم نیست ؛ چون در نظر آنان انبیاء مرتکب گناه و خطا نیز می شوند و تنها مزیّت آنها ارتباط با عالم غیب می باشد. در حالی که ما ساحت قدسی این زنان قدّیسه را از گناه منزّه می دانیم و نوعی عصمت از گناه برای آنمها قائلیم کجا رسد انبیاء الهی که عصمت همه جانبه لازمه ی نبوّت آنهاست.
2ـ مقالاتی که در خصوص این مساله نوشته شده اند دو گونه اند: برخی نوشته ها در صدد آن هستند که چهره ی زن از دیدگاه دین یهود را چهره ای متعالی جلوه دهند ؛ این مقالات عمدتاً از سوی خود یهودیان نوشته شده و بیشتر حالت تدافعی دارند. دفاعیّاتی که در این مقالات مطرح می شوند نیز بر دو گونه اند ؛ برخی دفاعیّات ، موجّه و قابل قبول ولی برخی دیگر غیر علمی و به دور از منطق تحقیق می باشند. امّا گونه ی دوم ، مقالاتی انتقادی یا تقریباً انتقادی هستند که بیشتر به شمارش موارد منفی در این باب می پردازند. نویسندگان این مطالب نیز عمدتاً محقّقین و متخصّصین رشته ی ادیان و مذاهب می باشند که کارشان بیشتر گزارشگری از اعتقادات ظاهری پیروان ادیان و مذاهب گوناگون است و معمولاً تحقیقات عمقی بر روی این اعتقادات انجام نمی دهند.
بنا بر این ، به هیچکدام از این دو گونه تحقیقات به تنهایی نمی توان چندان اطمینانی داشت. واقعیّت مطلب این است که پژوهش در چنین موضوعی کار چندان آسانی نیست و نیازمند به بی طرفی کامل ، آگاهی از منطق صحیح پژوهش علمی ، تسلّط تامّ بر منابع کتبی و شفاهی دین یهود و محتاج به دانستن فنّ تفسیر متون دینی است ؛ و متأسفانه در این مساله ی ویژه کار تحقیقی با مشخّصات فوق را سراغ نداریم ؛ لذا مطالبی که به نقل از دیگر محقّقین در سطور زیر ارائه می گردند تنها می توانند تحقیقاتی آغازین و از باب نشان دادن سرنخ تلقّی شوند نه تحقیق کامل و بی عیب و نقص.
3ـ متخصّصین رشته ی ادیان و مذاهب ، تاریخ دین یهود را به سه دوره ی عصر تنخ (عصر تورات) ، عصر تلمود و عصر جدید یا عصر اصلاحات تقسیم می کنند. بر این اساس مساله ی زن در نگاه یهود نیز در سه مقام قابل بررسی است.
زن در عصر تنخ (تورات)
برخی محققین ، نقش زنان را در روایات تنخ یهودی کمرنگ دانستهاند؛ استانسون کتاب مقدس را کتابی سرتاسر مردانه دانسته است. (استانسون ، ص ۲۱ ) البته در بین اسرائیلیان شکلی از مادرسالاری وجود داشته است، که نشاندهنده ی موقعیت زن در خانوادههای اسرائیلیاست. ساره همسر ابراهیم، راحیل و لیه همسران یعقوب، صفورا همسر و میریام خواهر موسی و استر همسر خشایارشا، مهمترین زنان عهد عتیق (تنخ یا تورات ) هستند. بنا بر روایت تورات، زن از دنده ی مرد آفریده شده است (سفر پیدایش ۲:۲۳ ) و در باغ عدن حوا بود که آدم را به خوردن از میوه ی ممنوعه اغوا کرد ( پیدایش ۳:۷) و به جزای این گناه ، شوهرش تا ابد بر وی مستولی شد (پیدایش ۳:۱۷ )
زن در بین عشایر بنیاسرائیل، خرید و فروش میشده است؛ در تورات، پدر در برابر دریافت حق پدری، که بهای دختر باکره نامیده میشد (سفرخروج ۲۲:۱۵ ) دختر خود را به شوهر میفروخت و هنگامی که این معامله انجام میگرفت و دختر نامزد میشد، مورد تملّک مرد قرار میگرفت (دئوترونومی ربه ۱۱:۲ ) . مرد اجازه داشت هر اندازه که داراییاش به او اجازه میدهد، زن اختیار کند و یا از بازار، کنیز و همخوابه خریداری نماید و بیرون کردن زن که در حکم طلاق بود، برای مرد بسیار ساده انجام میگرفت ( لاویان ۱۷) در کتاب تورات، مردی که زن خود را مورد گمان بد قرار میدهد، میبایست به کاهن ، نیاز پرداخته و کاهن با تشریفات خاصی زن را مورد لعنت و نفرین قرار دهد و آب مخصوص تکفیر را به او بخوراند تا اگر مرتکب گناهی شده که کسی شاهد آن نبوده است، آب لعنت وارد احشای او شده، ران او شاقط و شکمش منتفخ گردد ( اعداد ۵:۱۱-۳۰) در میثاق یهوه آمده است، اگر مردی به دختری تجاوز کند، باید بهای دختر را تماماً به پدر او بپردازد (خروج ۲۲:۱۵ ) این بها پنجاه شکل نقره تعیین شده است( تثنیه ۲۲:۲۸)
در تورات، زنی که از طرف مردی رها شده است با زن فاحشه همپایه است و دینداران یهودی از ازدواج با چنین زنانی برحذر داشته شدهاند (تثنیه ۲۲:۲۸) بر اساس حکم تورات، اگر مردی با زنی ازدواج کرده، ولی پس از مدتی از او سیر شده به او تهمت زند که تو پیش از زناشویی و در خانه پدرت با مرد دیگری همخوابه شدهای، پدر زن موظّف است جامه ی خونین شب زفاف را که بیانگر باکره بودن دختر او بوده است، به دادگاه بنمایاند، و گرنه زن محکوم به سنگسار میشود ( تثنیه ۲۲:۱۳)
زن در عصر تلمودی
بعد از تنخ ــ که همان تورات یا عهد عتیق باشد ــ تلمود مهمّترین منبع روایی یهود است که در حقیقت تفسیر تورات تلقّی می شود ؛ این کتاب در طول قرنها با یک نوع شیوه ی تفسیر یا اجتهاد به نام میدراش از تورات استخراج گردیده است. (ر.ک: آشنایی با ادیان بزرگ ، حسین توفیقی ، ص104)
در عصر تلمودی، موقعیت زنان یهودی بسیار پستتر از مردان به شمار میرفت.زنان در مدارس دینی که ربّیها آنها را اداره میکردند پذیرفته نمیشدند و زنان حق سفر نداشتند. دعاها و نمازها ، ویژه ی مردان بود و زنان نمیتوانستند حدّ نصاب جماعت را تشکیل دهند. در معبد، زنان حق عبور فراتر از مرز دهلیزی مختص ایشان را نداشتند و ورود زنان به صحن داخلی با کیفر مرگ همراه بود. زنان در مراسم قربانی حق شرکت نداشتند، و دیدار آن هم مجاز شمرده نمیشد. نوشتن متون هلاخا (دستورالعملهای زندگی ) ، میدراش و متون عرفانی نیز به مردان اختصاص داشت.بر اساس، قوانین صنیوت، زنان نباید در حضور مردان سخن میگفتند و یا آواز میخواندند (شولحان عاروخ ۲۱:۲ ) اگر زنی صدایش به قدری بلند بود که وقتی در خانهاش سخن میگفت، همسایگان قادر به شنیدن صدایش بودند، مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد (تاریخ تمدن ، ج ۱۲ ، ص ۳۰) .
زنان یهودی امروز
از آنجا که موقعیّت زن در نظام یهودی به شدّت غیر انسانی می نمود و دین یهود از این باب مورد انتقاد جدّی منتقدان جهانی واقع شده بود ، از آغاز دهه ۱۹۸۰ میلادی ، اصلاحاتی در سازمانهای دینی یهودی به نفع زنان به وجود آمد. زنان حق خواندن تورات در کنیسهها را یافتند؛ هر چند هنوز مناصب مذهبی ، فقط و فقط در اختیار مردان است و تنها مردان میتوانند ربّی باشند. همچنین در برخی از سازمانهای یهودی، زنان حق تشکیل منیان را دارند و میتوانند تفیلین ببندند؛ همچنین در عصر جدید قوانین هلاخایی چون سنگسار کنار گذاشته شدهاند.
منبع مطالب فوق: دائرة المعارف اینترنتی ویکی پدیا.
همچنین در برخی منابع گفته شده:
ارث در صورتی به دختر می رسد که متوفی ، فرزند پسر نداشته باشد ؛ همچنین دختران یهود اگر ازدواج کرده باشند ارث نمی برند. در یهودیت فرمان یهوه به زن چنین است: «چشمت باید به شوهرت باشد، وی بر تو حکومت خواهد کرد».
معتقدان به یهودیت سالهای دراز زن را مایه ی مصیبت و بدبختی می دانستند ؛ لذا مردان در نماز خود تکرار می کردند « خدایا تو را سپاسگزارم که مرا کافر و زن نیافریدی ».
عدم بکارت عروس نشانی از بی عفتی بود و دختر فاقد بکارت سنگسار می شد. در دین یهود ازداج عامل جدایی زن از خانواده است و ربودن دختران و کنیزان نوعی ازدواج محسوب می شود. اصل ازدواج بر مبنای خریدن دختر است که قیمت او به عنوان مهریه به پدر دختر پرداخت می شود. رضایت پدر شرط اصلی ازدواج است و رضایت دختر اهمّیّتی ندارد.
تعدد زوجات در میان یهودیان رایج بوده حدّی ندارد. در میان یهودیان ازدواجها با خویشاند صورت می گیرد و با بیگانه ممنوع است. زن در خانه مطیع شوهر است حتّی عبادات او نیز منوط با اجازه ی شوهر است.
ر.ک: تاریخ ادیان و مذاهب جهان ، تالیف مبلغی آبادانی
در دو مطلب پیشین که نگرش متخصّصین رشته ی ادیان و مذاهب را نمودار می کرد ملاحظه شد که دیدگاه یهود ـ بخصوص در تورات تحریف شده ـ نسبت به زن تا حدّ زیادی منفی ارزیابی شده است ؛ در مقابل این گونه مطالب ، مقالاتی نیز نوشته شده اند که خواسته اند این تلقّی را نادرست جلوه دهند که به مقاله ای از این دست نیز اشاره و در خاتمه ارزیابی کوتاهی از آن ارائه می شود.
ـ ازدواج و مقام زن از دیدگاه تورات و کتب مقدس یهود
ازدواج و تشکیل خانواده یک فریضهی دینی به شمار میآید. در نخستین فرمان از 613 فرمان تورات مقدس، خداوند به آدم «ابوالبشر» فرمان داد که صاحب اولاد شود تا آنها نام خدا را ذکر کنند. دانشمندان یهود به امر ازدواج اهمیت بسیار میدهند و دربارهی اجرای آن، تأکید فراوان میکنند. در تلمود آمده است: «هر کس زن ندارد از شادمانی و برکت و نیکی محروم است.» در کتاب پیدایش فصل 2 آیهی 18 میفرماید: «خداوند فرمود خوب نیست که آدم تنها باشد، پس برایش یاری در مقابل او درست کنم». در آیهی 25 هم میفرماید: «از این سبب مرد، پدر و مادر خود را ترک کرده به زن خویش میپیوندد و یک تن حساب میشوند.» بنابراین دانشمندان یهود گفتهاند هر کس زن ندارد، یک آدم کامل به تمام معنی نیست.
ازدواج یک امر مهم و اساسی است چنان که در میشنا مگیلا آمده است: «انسان مجاز است یک سِفر تورات بفروشد و با پول آن هزینهی ازدواج خود را فراهم سازد، همان طوری که انسان مجاز است برای تحصیل تورات (علم و دانش) نیز به فروش تورات مبادرت کند». مقام و مرتبهی فریضهی زناشویی، بسیار عالی است. اصطلاح معمول برای عقد، کلمهی «قیدوشین» است که معنی آن، تقدیس میباشد. با ازدواج، زن و مرد برای یکدیگر تقدیس میشوند تا مقدسترین هدف زندگی را دنبال کنند. کلمهی قیدوش دلالت بر آن دارد که زن و مرد موظفند دقیقترین نکات عفاف را در زندگی زناشویی رعایت کنند. میشنا سوطا از قول دانشمندان میگوید: «کسی که به خاطر ثروت یک زن با او ازدواج کند، به شدت مورد مذمت قرار گرفته و دارای فرزندانی ناشایست و ناخلف خواهد شد.» این کتاب همچنین دربارهی انتخاب همسر اندرزهای حکیمانه میدهد. برای مثال اختلاف زیاد بین سن زن و مرد را نامناسب دانسته و دلیل از تورات مقدس کتاب لاویان فصل 19 آیه 29 میآورد که فرموده است: «دخترت را بیعصمت مساز و او را به فاحشگی وامدار». اشاره است به پدری که دختر جوان خود را به زوجیت یک پیرمرد درآورده. انسان مجاز نیست زنی را به زوجیت خود درآورد مگر آنکه او را ببیند تا مبادا پس از ازدواج چیز نامطلوب در او بیابد و آن زن مورد نفرت او واقع شود. در این مورد در میشنای تعنیت آمده: «زمانی که بیتهمیقداش (معبد مقدس) هنوز برپا بوده، در 15 ماه آو دختران اورشلیم همگی با جامهی سفید به خارج از شهر میرفتند و در تاکستانها به رقص و پایکوبی میپرداختند و به جوانانی که برای انتخاب همسر به آنجا آمده بودند چنین میگفتند: «ای جوان دیده بالا کن و ببین چه کسی را به عنوان شریک زندگی خود برمیگزینی، به زیبایی دختر آن قدر اهمیت نده بلکه به فکر نجابت خانوادگی و اصل و نسب او باش.» احترامی که دانشمندان برای زن قائل شدهاند بسیار جالب توجه است، چون نقشی که زن در فراهم آوردن رفاه و سعادت جامعه دارد، کمتر از نقش مرد نیست. در گفتار زیر به خوبی نشان داده شده است که زن تا چه اندازه میتواند در زندگی و سرنوشت شوهر موثر باشد و آن را تغییر دهد: مردی متدین ، زنی پارسا و پرهیزگار داشت و چون دارای فرزند نشدند، با یکدیگر متارکه کردند. مرد رفت و با یک زن شریر ازدواج کرد، و آن زن، مرد پرهیزگار را شریر و بدکار کرد. زن پارسا هم رفت و همسر یک مرد شریر و بدکار شد، عاقبت او را دیندار و پرهیزگار نمود. از اینجا معلوم میشود که اهمیت و نقش زن در زندگی تا چه اندازه میباشد. همچنین همسر ربی عقیوا گوشواره و گیسوبند طلای خود را فروخت تا شوهرش با بهای آن تحصیل تورات (علم و دانش) کند که در نتیجه بزرگترین و عالیمقامترین دانشمندان یهود شد.
زنان و دختران، اساس و پایهی توحید را در دست دارند و با همت و غیرت و وفاداری خویش میراث گرانبهای یهودیت را در طول تاریخ حفظ و حراست نمودهاند. به همین دلیل هنگامی که مُشه ربنو «موسی (ع)» از بنیاسرائیل خواست که در امر میشکان پیشقدم شده و هدایایی به صورت همت عالی تقدیم نمایند، زنان اولین گروهی بودند که در این امر شرکت نمودند. آنها مشتاقانه و از صمیم قلب بهترین زیورآلات خود را تقدیم نمودند و با این کار عشق و علاقهی واقعی خود را به پروردگار و رهبر و جامعهی خود به اثبات رساندند. آری در تمام دوران، زنان در عبادت و کار اجتماعی با مردان شریک بودهاند. هنگام خروج بنیاسرائیل از مصر و عبور از دریا، حضرت میریام خواهر حضرت مُشه با همراهی تمام زنان در سپاسگزاری و نیایش به درگاه خداوند شرکت جستند. چنانکه تورات مقدس میفرماید، «مریم نبیه و تمام زنان با دف و چغانه سرود خود را سر دادند، در ایام شوفطیم (قضات) دبورا به مقام داوری رسید و در جنگ با سیسرا در رأس قوای جنگندهی یهودا قرار گرفت و فتوحات درخشانی نمود و سرود معروف (وَتاشَر دبورا) را سرود که بخشی از کتب پیغمبران شد.
حنا زن القانا به درگاه خدا نماز میخواند که خداوند به او فرزندی بدهد، دعایش مستجاب میگردد. این دعا به نام (وتیتیکل حنا) است که جزء مقدمات و نماز روزانهی قوم یهود میباشد. باز هم در دوران استر و مردخای، استر به مقام شهبانویی در دربار خشایارشا میرسد. در میان قوم یهود هفت بانوی عالیمقام درخشیدند و به مقام پیغمبری نائل شدند که عبارتند از: سارا همسر حضرت ابراهیم ، میریام خواهر حضرت مُشه ربنو (موسی ع) ، دبوراه همسر لَپیدوُت ، حنا همسر القانا مادر شموئیل پیغمبر ، آوی گبیل همسر حضرت داوود ، حولدا همسر شلوم ، استر ملکهی خشایارشا
خاتمه:
1ـ گرچه همه مطالب دو مقاله ی اوّل را نمی توان دربست و بدون تفسیر قبول نمود ولی به نظر می رسد برخی از نظرگاههای یهودیّت تحریف شده نسبت به زن حقیقتاً منفی بوده ، ناشی از نوعی تفکّر جاهلی ریشه دار است که قبل از حضرت موسی (ع) وجود داشته است.
این اعتقادات که احتمالاً زمانی صرفاً باورهایی عامیانه بوده اند به مرور زمان و در روند تحریف دین یهود ، چهره ای دینی به خود گرفته اند. مشابه این گونه باورهای جاهلی را ما حتّی در میان برخی قبائل مسلمین نیز به روشنی مشاهده می کنیم با این تفاوت که این افکار در میان مسلمین نتوانسته اند صورت رسمی دینی به خود بگیرند ؛ اگر چه قائلین این افکار ضدّ دینی برای توجیه افکار خود در صددند تا برای آنها محملهایی دینی بتراشند ؛ لکن تحریف ناپذیری قرآن و ضابطه مندی استنباط از روایات از یک سو و تلاش علمای اسلام در تحریف زدایی ، از سوی دیگر موجب شده که چنین تحمیلهایی بی ثمر بماند و دین اسلام به عاقبت دین یهود گرفتار نگردد.
2ـ امّا دفاعیّاتی که در مقاله ی سوم بیان شده اند اوّلاً نشان می دهد که رگه هایی از نگاه یهودیّت حقیقی نسبت به زن در یهودیّت تحریف شده ی فعلی باقی مانده است. ثانیاً بیشتر آنچه نویسنده ی مقاله در دفاع از موقعیّت زن در یهودیّت گفته سخنان دانشمندان یهود است نه سخن تورات و انبیاء بنی اسرائیل در حالی که اکثر سخنان منتقدین از تورات برگرفته شده است.
ثالثاً در این مقاله به مواردی کم اهمّیّت پرداخته شده و پاسخ صریحی به انتقادات وارد شده در مقالات منتقدین داده نشده است. رابعاً ذکر اسامی چند زن برجسته در دین یهود نمی تواند پاسخ مناسبی از نکات منفی یاد شده در مقالات منتقدین باشد.
3ـ در خاتمه لازم به ذکر است که نبی نامیدن هفت زن یاد شده در مقاله ی سوم طبق اصطلاح یهودیان است ؛ چرا که آنان به هر که مورد خطاب خداوند متعال و فرشتگان او باشد نبی اطلاق می کنند در حالی که ما مسلمین این گونه افراد را محدّثه می گوییم نه نبی به معنی اصطلاحی آن ؛ لذا با اینکه طبق تصریح قرآن کریم و روایات اهل بیت (ع) مادر موسی و حضرت مریم و فاطمه زهر (س) مورد خطاب الهی بودند ولی ما آنها را نبی نمی دانیم. همچنین باید توجّه داشت که نبوّت در نظر یهودیان مقام چندان بزرگی هم نیست ؛ چون در نظر آنان انبیاء مرتکب گناه و خطا نیز می شوند و تنها مزیّت آنها ارتباط با عالم غیب می باشد. در حالی که ما ساحت قدسی این زنان قدّیسه را از گناه منزّه می دانیم و نوعی عصمت از گناه برای آنمها قائلیم کجا رسد انبیاء الهی که عصمت همه جانبه لازمه ی نبوّت آنهاست.