خانه » همه » مذهبی » زوجات پیامبر

زوجات پیامبر


زوجات پیامبر

۱۳۹۸/۰۶/۳۱


۴۱۵ بازدید

اگر امکان دارد اصل و نسب زوجات پیامبر اسلام رو در سایت قرار دهید

الف) سوده بنت زمعهاو زنى مؤمن بود و به همراه شوى مسلمانش، سکران بن عمرو، به حبشه هجرت کرد. شوهرش پس از بازگشت، مُرد. بنى عامر قبیله سوده، همه مشرک و دشمن پیامبر بودند و با مرگ شوى سوده، خطر جانى و یا انحراف، او را تهدید مى کرد. از این رو، براى حفظ آن زن مؤمن از این خطرات، پیامبر اسلام در سال دهم بعثت، با او ازدواج کرد. این ازدواج، در گرایش قبیله بنى عامر به اسلام نیز مؤثر بود.الاستیعاب، ج 4، ص 421؛ تهذیب التهذیب، ج 12، ص 427. سوده، اولین زن پیامبر پس از درگذشت حضرت خدیجه بود و گویا پیامبر(صلى الله علیه وآله) پس از ازدواج با سوده، تا سه سال، با زن دیگرى وصلت نکرد؛ هرچند که عایشه در این دوره به عقد پیامبر درآمد؛ امّا در مدینه به خانه حضرت آمد.سیر اعلام النبلاء، ج 3، ص 513.{ب) رمله (ام حبیبه) او دختر ابو سفیان و همسر عبیداللَّه بن جحش بود. آن دو، صاحب دخترى به نام حبیبه شدند. ام حبیبه و شوهرش پس از پذیرش اسلام، راهى حبشه شدند. عبیداللَّه بن جحش، در حبشه از اسلام برگشت و مسیحى شد و در همان جا درگذشت. ام حبیبه پس از فوت شویش در آن جا ماندگار شد؛ چون با وجود ابوسفیان در مکه، جرأت بازگشت نداشت. پیامبر براى رهایى این زن بزرگ زاده، فردى را به حبشه فرستاد وام حبیبه را به عقد خود درآورد و او را به مدینه فراخواند.الاستیعاب، ج 4، ص 483؛ سیر اعلام النبلاء، ج 3، ص 485 – 487.

ج) عایشه؛
وى، دختر ابوبکر است و در اواخر سال دوم هجرت به خانه رسول اللَّه(صلى الله علیه وآله) آمد؛ هرچند که در ماه هاى پایانى پیش از هجرت، به عقد درآمده بود.سیر اعلام النبلاء، ج 3، ص 435.
برخى از بزرگان اهل سنت مدعى اند که عایشه پیش از ازدواج با پیامبر، به همسرى فردى به نام جبیر درآمد که ابوبکر او را طلاق داد؛ طبقات الکبرى، ج 8، ص 59.
دو مسئله اى که در بین مردم مشهور است، از نظر تاریخى ثابت نیست؛ یکى 9 ساله بودن عایشه هنگام ازدواج و دیگرى حسن جمال او! برخی از مورخان، سن عایشه را در هنگام ازدواج، 17 یا 18 سال ثبت کرده اند و از نظر کمالات و زیبایى نیز او را ضعیف شمرده اند.( الصحیح من سیره النبی در جلدهای مختلف )
ازدواج با عایشه، یک حرکت سیاسى محسوب مى شد؛ چون پیامبر پس از درگذشت ابوطالب و خدیجه، زیر فشار فراوان از طرف دشمنانى سرسخت چون ابولهب و ابوجهل بود و به شدّت به حمایت قبایل مختلف دیگر نیاز داشت. ابوبکر نیز نفوذ قبیله اى داشت و نیز خودش از پیامبر تقاضاى ازدواج با عایشه کرد ؛ از این رو، رد تقاضاى او به مصلحت نبود؛ زیرا محکم ترین رابطه در میان عرب جاهلى، رابطه خویشاوندى بود و پیامبر، براى شکستن اتحاد دشمنان و جلب حمایت قبایل، به این کار اقدام نمود.تفاوت سن میان مرد و زنى که با هم ازدواج مى کنند، در جوامع بدوى، قابل قبول بوده، هیچ قباحت و زشتى نداشته است و آن را یک عمل غیر اخلاقى نمى دانستند.به طور کلى، رسوم و قواعد اجتماعات قبیله اى آن دوران را نباید با جوامع امروز مقایسه کرد.
د) ام سلمه
نامش هند و دختر ابى امیه بود. او همسر عبداللَّه بن عبدالاسد (ابو سلمه) بود و چهار فرزند از او داشت. وى به همراه شویش، به حبشه مهاجرت کرد و نخستین زنى بود که به مدینه آمد. همسرش در جنگ احد مجروح شد و در سال سوم هجرت، براثر جراحت درگذشت.الاستیعاب، ج 3، ص 244.ام سلمه در سال چهارم هجرت با رسول خدا(صلى الله علیه وآله) ازدواج کرد.الاستیعاب، ج 4، ص 493؛ سیر اعلام لنبلاء، ج 4، ص 474. غریبى و سرپرستى چهار یتیم، از انگیزه هاى ازدواج پیامبر(صلى الله علیه وآله)با این زن بود.

ه )زینب بنت خزیمه
وى از زنان مؤمن بود. شوهرش در جنگ احد کشته شد. او از یک طرف بى سرپرست گردید و از سوى دیگر، دچار فقر شد؛ در حالى که زن بخشنده اى بود و به ام المساکین (مادر بینوایان) معروف بود. رسول خدا(صلى الله علیه وآله) براى رسیدگى و حفظ شهرت او، با وى ازدواج کرد و چند ماه پس از ازدواج با پیامبر(صلى الله علیه وآله) نیز درگذشت.الاستیعاب، ج 3، ص 409؛ سیر اعلام النبلاء، ج 4، ص 484.

و) حفصه
او دختر عمر و همسر خنیس بن حذافه بود. شویش در احد زخمى شد و بر اثر جراحت درگذشت. عمر، پس از بیوه شدن دخترش، به هر کس از جمله ابوبکر و عثمان مى رسید، پیشنهاد ازدواج با حفصه را مى داد و آنها امتناع مى کردند. امتناع آنان، شاید بر اثر عدم برخوردارى حفصه از زیبایى بود. پس از آن، عمر نزد رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمد و با اصرار از پیامبر خواست تا حفصه را بگیرد و پیامبر(صلى الله علیه وآله) هم قبول کرد.سیر اعلام النبلاء، ج 3، ص 491.

ز) زینب بنت جحش
او دختر جحش بن ریاب و دختر عمه پیامبر بود و با راهنمایى پیامبر(صلى الله علیه وآله)، با زید بن حارثه، پسر خوانده رسول اللَّه(صلى الله علیه وآله)، ازدواج کرد. این پیوند، به جدایى انجامید.احزاب (33)، آیه 37. پیامبر به امر خداوند و به جهت برداشتن سنت جاهلى ممنوعیت ازدواج با همسر پسرخوانده، با زینب وصلت کرد؛ زیرا مردم، همسر پسر خوانده را مانند همسر پسر خود، عروس تلقى مى کردند و ازدواج با او را ممنوع مى دانستند! این ازدواج، در سال سوم یا پنجم هجرت انجام شد.الاستیعاب، ج 4، ص 406. منافقان چون از این ازدواج اطلاع یافتند، به تخریب پیامبر پرداخته، گفتند که پیامبر با زن فرزند خود ازدواج کرد که آیه «ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ»،احزاب (33)، آیه 40. براى خنثى کردن این توطئه، نازل شد و خداوند دستور داد که فرزند خواندگان، به پدرانشان منسوب شونداحزاب (33)، آیه 5. و از آن پس، او به جاى زید بن محمد، زید بن حارثه خطاب شد.الاستیعاب، ج 4، ص 406.

ح) ماریه بنت شمعون قبطی مقوقس، پادشاه اسکندریه، او را براى پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرستاد و حضرت نیز با او ازدواج کرد. او مادر ابراهیم، آخرین فرزند پیامبر(صلى الله علیه وآله) بود که در سال هشتم هجرت، در مدینه منوره به دنیا آمد و پس از یک سال و شش ماه و چند روز مرد.اعلام الورى، ج 1، ص 275. بنا بر روایتى، ابراهیم پس از یک سال و ده ماه و هشت روز از دنیا رفت؛ بحارالانوار، ج 22، ص 152 و ص 166.

ط) جویریه بنت حارث
او دختر حارث بن ابى ضرار، رئیس طایفه بنی مصطلق بود و در سال پنجم، در غزوه مریسیع، به همراه پدر و تعداد زیادى از افراد قبیله اش، اسیر شدند. پیامبر جویریه را آزاد و به همسرى انتخاب کرد و مسلمانان گفتند: حال که این طایفه، فامیل پیامبر ما شدند، ما همه شان را آزاد مى کنیم و بنی مصطلق هم که چنین دیدند، همه مسلمان شدند.سیر اعلام النبلاء، ج 3، ص 511 .به گفته عایشه، هیچ زنى را نمى شناسم که بیش از او، برکت از طرف وى به قومش رسیده باشد.الاستیعاب، ج 4، ص 367.

ى) صفیه
او دختر رئیس قبیله بنى نضیر، حُیى بن اخطب یهودى بود که پدرش در بنى قریظه کشته شد و شوهرش، کنانه بن ربیع نیز در جنگ خیبر مرد و خودش هم اسیر شد. پیامبر خدا پس از آزادى، در سال هفتم هجرى، وى را به ازدواج خویش درآوردسیر اعلام النبلاء، ج 3، ص 496. و به این ترتیب، دختر رئیس یهود را از ذلّت رها کرد.

ک) میمونه
او دختر حارث بن حزن، بود و همسرش هم مرده بود. پیامبر در سال هفتم هجرى، در بازگشت از عمره قضا، با او ازدواج کرد و در سَرِف، براى او سرپناهى ساخت.سیر اعلام النبلاء، ج 3، ص 497.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد