زیبا آفرینی زندگی فردی و اجتماعی
حاکمیت فرهنگ توحیدی در جامعه، موجب فراهم شدن زمینه رشد افراد و تسهیل تکامل در آنها می گردد، و برعکس. بر همین اساس، وقتی در جامعه ای کفر و معصیت الهی حاکمیت یابد، انسان موظف است در صورت توانایی، به اصلاح آن همت گمارد، وگرنه از آن جامعه مهاجرت نماید. اگر هم به علت وابستگیهای خانوادگی و علاقه های گوناگون امکان مهاجرت وجود نداشته باشد، باید قلب و در ساحت شناختی از زندگی در این مکان ها ناراحت باشد و برای خویش از خداوند تقاضای خروج و گشایش نماید؛ زیرا شایع شدن ظلم، موجب مجازات است، و در این صورت، شامل افراد مطیع و ظالم، هر دو، خواهد بود.
اگر بخواهیم برای تمام شادمانیهایی که آفریدگار به ما داده تشکر کنیم، دیگر وقتی برای گله گزاری نخواهیم داشت. کسی که توانایی های روحانی و جسمانی اش را هماهنگ و یکدست کند و به یکتایی خداوند متصل نماید، مثل خود خدا تأثیرگذار و ماندنی می شود. انسان نابودشدنی نیست، بلکه شکل و زندگی اش عوض می شود؛ گاهی در دنیا، زمانی در برزخ، و در پایان نیز سکونت پس از قیامت
اعتقاد به معاد، از اصول سه گانه دین مقدس اسلام، و از ضروری ترین مسائل این دین پاک است. صدها آیه از آیات قرآن کریم و هزاران روایت از پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله وسلم) و پیشوایان معصوم ، بر وجود معاد و برانگیخته شدن همه انسانها پس از مرگ در روزی معین اشاره و تأکید می کند؛ روزی که در آن خداوند، نیکوکاران را نعمت و لذتی ابدی می بخشد و بدکاران را، به سزای کردار و رفتارشان، گرفتار عذابی ابدی می سازد.
از آغاز آفرینش، در مظاهر تمدنهای پیشین و انسانهای نخستین، علاقه شدید به جاودانگی و تلاش برای رسیدن به آب حیات، اکسیر جوانی و مانند آن دیده میشد. از این رو، دانشمندان، «حب بقا» را لازمه طبیعی «حب ذات» می دانند، و از آنجاکه حب ذات از غرایز اصلی و امیال مسلم انسان است، به یقین هرکس خودش را دوست دارد، جاودانگی خود را نیز دوست خواهد داشت.
پرسشهایی از قبیل «از کجا آمده ایم؟»، «به کجا خواهیم رفت؟» و «آغاز و انجام هستی کجاست؟»، از جمله پرسشهای زیبایی سازی است که ذهن و ساحت شناختی همه را به خود مشغول می سازد. کیست که از خود نپرسد چرا با یاد مرگ، میل به ماندگاری و جاودانگی در وجودش احساس می کند؟
بنابراین، می توان میل به جاودانگی را، یکی از دلایل وجود معاد، و از نشانه های فطری بودن معادیاوری دانست. در قسمت زیباییهای گرایشی انسان در این باره سخن خواهیم گفت. افزون بر این، می توان از وجود روح و استقلال آن از بدن جسمی و مادی نیز به عنوان دلیل دیگری بر وجود زندگی ابدی نام برد.
بر وجود استقلال روح نیز، هم آیات قرآن – که بر دوبعدی بودن انسان و منحصر نبودنش به بدن مادی دلالت دارند و هم دلایل عقلی و شواهد تجربی از قبیل تله پاتی، جریان قرار گرفتن انسان در آستانه مرگ، ارتباط با ارواح، تصرف در عالم طبیعت، هیپنوتیزم الهام در عالم خواب و… دلالت می کند.
رابطه معادباوری با خداباوری: پس از توحید، معاد را می توان مهم ترین باور دینی و اسلامی برشمرد و آن را از ضرورت های دین اسلام دانست که پذیرش آن بر هر مسلمانی واجب است. این اعتقاد در آموزه های وحیانی چنان اهمیت دارد که در آیات قرآن، کلمۂ ایمان به خدا بارها همراه با ایمان به قیامت آمده است. همنشینی این دو کلمه، دربردارنده این پیام برای مسلمانان است که باید به آخرت نیز، همانند توحید، ایمان و اعتقاد داشت. به عبارت دیگر، همچنان که خداباوری از نشانه های ایمان و محرک به سوی کمال مطلوب است، معادباوری نیز نشانه ایمان و دارای جذبه به سوی سعادت می باشد.
خداوند در قرآن کریم، ایمان به معاد و روز قیامت را در کنار ایمان به خدا، موجب رسیدن به رستگاری، و به عبارتی سعادت و فیض ابدی معرفی می کند و می فرماید: من آمن بالله والیوم الآخر وعمل صالحا فلهم أجرهم عند ربهم ولا خوف علیهم ولا هم یحزنون ؛ کسانی که به خدا و روز بازپسین ایمان داشتند و کارهای شایسته کردند، پس اجرشان را پیش پروردگارشان خواهند داشت، و نه بیمی بر آنان است و نه اندوهناک خواهند شد.
در جهان بینی اسلامی، معاد از مبدأ جدا نیست. گرچه در نگاه نخست مبدأ و معاد در دو نقطه قرار دارند، در حقیقت به یک نقطه می رسند، و هر دو، جلوه یک حقیقتاند: هو الأول والآخر والظاهر والباطن وهو بکل شیء علیم «اوست اول و آخر و ظاهر و باطن، و او به هر چیز داناست».
باور به معاد، عامل مهمی است که می تواند عقل و ساحت معرفتی را از اسارت هواهای نفسانی رهایی بخشد. معادباوری، نیرویی است که می تواند به کمک عقل آمده، رهبری و کنترل آن را بر غریزه های انسان افزایش دهد و غریزه ها را به عنوان مهمترین موهبتهای الهی، منشأ تحرک و فعالیت قرار دهد.
در پرتو این نگرش، غرایز سرکش انسان مهار می شود، و در نتیجه، فضیلتها و زیبایی های اخلاقی پرورش می یابد و آدمی از ویژگی های نازیبایی چون ریاست طلبی، مال دوستی، خشم بی معنا و فاصله می گیرد. کسی که به زندگی اخروی و حسابرسی اعمال و ثواب و عقاب ایمان دارد، احساس مسئولیت در او زنده می شود و به رستگاری و وظیفه شناسی رو می آورد. چنین انسانی میداند هر کاری انجام دهد، باید در جهان آخرت پاسخگوی آن باشد. از این رو، هرگز گرد گناه نمی گردد و فکر گناه و نافرمانی حق تعالی را از خود دور می کند؛ چنان که در آیاتی از قرآن کریم، به نقش انکار معاد در ارتکاب گناه و نافرمانی خداوند نیز اشاره شده است.
منبع: اسلام و زیباییهای زندگی: رویکردی تحلیلی و تربیتی به سبک زندگی ، دکتر داود رجبینیا، صص220-216، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، قم، چاپ اول، 1391