زنان پرستار در تاریخ اسلام
آنچه به عنوان پرستاری زنان در تاریخ اسلام و جنگهای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به ثبت رسیده است بر موازین ارزشمند اسلام استوار بوده است، و مسلما حضور زنان پرستار به همراه پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در صحنههای مقدس دفاع و جهاد، به عنوان ضرورت و با مراعات شئون والای زن انجام میگرفته است. سید جعفر مرتضی عاملی در کتاب خود بسیاری از زنان را که در زمان پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به امر مقدس پرستاری اشتغال داشته اند نام برده و به تجزیه و تحلیل فقهی موضوع پرداخته است. (1)
زینب کبری علیها السلام و روز پرستار
پرستاری حضرت زینب علیها السلام که در کربلا به لحاظ این که در بحرانیترین اوضاع و به بهترین وجه ممکن انجام گرفته است، از زیباترین جلوههای پرستاری به شمار میرود. حضرت زینب علیها السلام با وجود مسئولیت خطیر کاروان کربلا و رسالت ابلاغ پیام حریت و آزادگی به گوش بشریت، در اوج نگرانیها و مصیبتهای جانکاه، پرستاری حضرت سجاد را که بنا بر مصلحت خداوندی در واقعه کربلا بیمار بود بر عهده داشت.
در آن موقعیت طاقت فرسا و بحرانی، مسئولیت بزرگ پرستاری و حفاظت از جان امام (علیه السلام) بر دوش زینب ع بود. دریادلی که کوهی از مصائب را بر دل داشت؛ تا آنجا که «ام المصائب» یعنی مادر مصیبتها لقب گرفت. زینب، جگری سوخته و دلی سرشار از ایمان داشت و این همه مسئولیت بر دوش: حفاظت از کاروان اهل بیت پیامبر خدا علیهم السلام، حفظ حریم و حرمت اسلام و کاروانیان، ابلاغ پیام کربلا به گوش جهان و تاریخ و دفاع از دین و ناموس خداوندی.
سنگینی این مسئولیتها او را لحظهای از مسئولیت بزرگ پرستاری غافل نساخت. او با اهتمام کامل به تمام ابعاد پرستاری، آن را به انجام رسانید و تا پای جان از بیمار خود حمایت کرد. چنانکه استاد شهید مرتضی مطهری برخی از آن لحظهها را این گونه ترسیم میکند:
«تاریخ کربلا یک تاریخ و حادثه مذکر – مؤنث است. حادثه ای است که مرد و زن هر دو در آن نقش دارند. ولی مرد در مدار خودش و زن در مدار خودش. معجزه اسلام اینهاست، میخواهد دنیای امروز بپذیرد، میخواهد به جهنم نپذیرد، آینده خواهد پذیرفت. اباعبدالله اهل بیت علیهم السلام خودش را حرکت میدهد برای اینکه در این تاریخ عظیم، رسالتی را انجام دهند، برای اینکه نقش مستقیمی در ساختن این تاریخ عظیم داشته باشند با قافله سالاری زینب علیها السلام، بدون آنکه از مدار خودشان خارج بشوند. از عصر عاشورا، زینب تجلی میکند. از آن به بعد به او واگذار شده بود. رئیس قافله اوست، چون یگانه مرد، زین العابدین عل است، که در این وقت به شدت مریض است و احتیاج به پرستار دارد تا آنجا که دشمن طبق دستور کلی پسر زیاد که از جنس ذکور اولاد حسین علیهم السلام هیچکس نباید باقی بماند، چند بار حمله کردند تا امام زین العابدین علیه السلام را بکشند ولی بعد خودشان گفتند: این خودش دارد میمیرد. و این هم خودش یک حکمت و مصلحت خدائی بود که حضرت امام زین العابدین علیه السلام بدین وسیله زنده بماند و نسل مقدس حسین بن على علیهما السلام باقی بماند. یکی از کارهای حضرت زینب علیها السلام، پرستاری امام زین العابدین است.
در عصر روز یازدهم، اسراء را آوردند و سوار کردند بر مرکبهایی اشتر یا قاطر (یا هر دو) که پالآنهای چوبین داشتند و مقید بودند که اسراء، پارچه ای روی پالآنها نگذارند برای اینکه زجر بکشند. بعد اهل بیت خواهشی کردند که پذیرفته شد. آن خواهش این بود:«قل بحق الله الأ ما مررتم بنا على مصرع الحسین علیه السلام» گفتند شما را به خدا حالا که ما را از اینجا میبرید، ما را از قتلگاه امام حسین علیه السلام عبور بدهید برای اینکه میخواهیم برای آخرین بار با عزیزان خودمان خداحافظی کرده باشیم. در میان اسراء تنها امام زین العابدین بودند که به علت بیماری پاهای مبارکشان را زیر شکم مرکب بسته بودند، دیگران روی مرکب آزاد بودند. وقتی که به قتلگاه رسیدند. همه بی اختیار خودشان را از روی مرکبها به روی زمین انداختند. زینب خودش را میرساند به بدن مقدس اباعبدالله علیه السلام، آن را به یک وضعی میبیند که تا آن وقت ندیده بود. بدنی میبیند بی سر و بیلباس، با این بدن معاشقه میکند و سخن میگوید «بأبی المهموم حتى قضى، بأبی العطشانی حتى مضی» آنچنان دلسوز ناله کرد که «قابک والله کل عدؤ و صدیق» یعنی کاری کرد که اشک دشمن جاری شد، دوست و دشمن به گریه در آمدند. مجلس عزای حسینی را برای اولین بار زینب علیها السلام ساخت. ولی در عین حال از وظایف خودش غافل نیست. پرستاری زین العابدین به عهده اوست، نگاه کرد به زین العابدین دید حضرت که چشمش افتاده به این وضع آنچنان ناراحت است کأنه میخواهد قالب تهی کند، فورا بدن اباعبدالله را گذاشت آمد سراغ زین العابدین (علیه السلام)؛ یابن أخی! پسر برادر! چرا تو را در حالی میبینم که میخواهد روح تو از بدنت پرواز بکند؟ عمه جان! چطور میتوانم بدنهای عزیزان خودمان را ببینم و ناراحت نباشم. حضرت زینب علیها السلام در هیمن شرائط شروع میکند به تسلیت خاطر دادن به حضرت زین العابدین علیه السلام.»(2) حضرت زینب علیها السلام در مقابل دشمن سر ذلت فرود نیاورد و همچون پدر شجاع خود، امام على (علیه السلام) در برابر بزرگترین طاغوت زمان، یزید، خطبه خواند و او را رسوای جهانیان کرد. در همین حال بود که وقتی یزید قصد به شهادت رساندن حضرت سجاد علیه السلام را داشت، دلاورانه از او حمایت کرد و یزید ملعون را از صدمه رساندن به حضرت بازداشت.
چنین وضعیت دشوار، بحرانی و ناگواری بود که پرستاری با عظمت حضرت زینب علیها السلام از امام سجاد علیه السلام را همچون دیگر رسالتهایش جاودانه ساخت و به همه پرستاران آموخت که با تمام مشکلات و سختیها و کاستیها، با ایثار، گذشت، تعهد، فداکاری، و حفظ ارزشهای اسلامی، مسئولیت خویش را به انجام رسانند و به پربهاترین ارزشهای انسانی دست یازند. و این گونه بود که حضرت زینب علیها السلام، برای همه پرستارانی که خواهان کمال والای انسانی هستند، اسوه و الگو شد.
پینوشتها:
1- الآداب الطبیه، ص ۱۵۷
2- حماسه حسینی، ج ۱، ص ۳۳۲ – ۳۳۴.
منبع: نگرش اسلامی به: فرهنگ پرستاری، اکبر اسدی، صص110-105، مرکز تحقیقات اسلامی جانبازان، قم، چاپ دوم، 1375