خانه » همه » مذهبی » سالم ماندن جسد میت

سالم ماندن جسد میت


سالم ماندن جسد میت

۱۳۹۸/۰۲/۰۸


۱۰۴۳ بازدید

وقتی روح از بدن جدا می شود چه فرقی میکند بدن زیر خاک متلاشی شود یا سالم بماند؟


بر اساس مبانی روایی و براهین فلسفى ، انسان بعد از مرگ نیز در عالم برزخ ، بدن دارد لکن بدنى جسمانى ولى غیر مادّى . توجّه شود که هر جسمى لزوماً مادّى نیست . مثلاً اجسامى که در ذهن داریم یا در خواب مى بینیم ، جسم هستند ولى مادّه اینچنینی نیست.
بحث تاریخى و عینى
در بین علماى شیعه و شهداى فى سبیل الله و از جمله در میان شهداى جنگ تحمیلى رژیم بعث علیه جمهورى اسلامى ایران ، ابدان پاکى دیده شده اند که از پوسیدگى محفوظ مانده اند در حالى که اجساد آنها در هیچ شرایط ویژه اى نبوده است و مثل بقیه ى مردگان دفن شده بوده اند . حتى در بین شهداى جنگ تحمیلى اجسادى بوده اند که بعثى ها آنها را بعد از پیدا کردن روزها جلوى آفتاب گذاشتند و ذرّه اى آثار پوسیدگى در آنها دیده نشد و حتّى بر روى آنها اسید ریختند و باز اجساد تخریب نشدند . ( به نقل از سردار باقرى در یک برنامه تلویزیونى )
همچنین ابن میثم بحرانى از علماى بزرگ شیعه و شارح نهج البلاغه گفته که قبر شریف شیخ صدوق بعد از صدها سال به سبب سیل باز شد و ملاحظه گردید که جسد شریف این عالم وارسته کاملاً سالم مى باشد . کفن آن جناب پوسیده بود ولى خداوند متعال آبروى آن بزرگوار را به واسطه ى تار عنکبوت محافظت نموده بود .
در روایات اهل بیت علیهم السلام نیز آمده است که : « . . . مَنْ أَرَادَ أَنْ لَا تَأْکُلَهُ الدِّیدَانُ تَحْتَ الْأَرْضِ فَلْیَسْکُنِ الْمَسَاجِدَ وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَکُونَ طَرِیّاً مُطِرّاً لَا یَبْلَى فَلْیَکْنُسِ الْمَسَاجِد . . . هر کس مى خواهد بدنش طعمه ى حشرات زیر زمین نشود در مساجد بسیار نشیند و هر کس مى خواهد جسدش سالم بماند و پوسیده نشود مساجد را نظافت کند . . . » ( بحار ، ج 8 ، ص 145 ) هم چنین گفته شده که مداومت بر غسل جمعه باعث بقاء جسم مى شود .
در مورد حرّ بن یزید ریاحى نیز گفته شده که شاه اسماعیل ، قبر شریف ایشان را گشود و جسد پاک وى را سالم یافت و خواست آن دستمالى را که امام حسین علیه السلام بر سرش بسته بود را باز نماید لکن چون باز کرد خون تازه از زخم وى جوشید لذا دوباره آن را بر جاى خود بست .
بحث کلامى و فلسفى
در زمان حیات بین بدن و روح ، رابطه ى تدبیرى و قیّومى وجود دارد . یعنى روح حافظ حیات و وحدت و شخصیت بدن است و این ارتباط قابل تشدید و تضعیف است . مثلا در حالت خواب این ارتباط ضعیف تر مى شود . فلذا فرمودند : « ان النوم اخ الموت » ( مستدرک الوسایل ، ج 5 ، ص 123 ) همین طور در حالت بیمارى این ارتباط تضعیف مى شود و در حالت بیهوشى و اغما بسیار ضعیف تر مى شود و در مرگ مغزى ، ارتباط نفس و بدن در حدّ ارتباط نفس نباتى با نبات است و نفس نباتى ادنى مرتبه ى نفس آدمى است . و بعید نیست که پایین تر از این مرتبه نیز موجود باشد . چرا که نفس امرى است ذومراتب و مشکک و ارتباط آن با بدن نیز تشکیکى و داراى مراتب است . و شاید در افرادى که اجسادشان نمى پوسد روح نوعى ارتباط ضعیف با بدن را حفظ مى کند .
به هر حال ، نزاهت روح و قوّت آن و اعمالى که شخص در زمان حیات داشته است در بقاء جسم او مؤثر است . شاید صورت مثالى و برزخى نظافت نمودن مساجد یا مداومت بر غسل جمعه که حقایقى مجرّدند قادر به تأثیر در عالم ماده باشند . و اثر آنها در این عالم همان حفظ جسد میّت است . یعنى نوعى اتّصال بین جسد و این حقایق مجرّده ایجاد مى شود که با مرگ منقطع نمى شود . و به واسطه این اتصال ، جسد حفظ مى شود .
اگر بقاء جسد بواسطه نوعى ارتباط بین نفس و بدن باشد در این صورت نفس مى تواند بخشى از تکامل طبیعى خود را نیز از این راه به دست آورد . چرا که نفس دو گونه تکامل دارد یکى از راه اعمال اختیارى است و دیگرى بواسطه حرکت جوهرى جسم و اگر ارتباط بین بدن و نفس بعد از مرگ حفظ شود . نفس مى تواند برخى کمالات طبیعى را از این راه به دست آورد . فلذا از دیدگاه کلامى مى توان این بقاء جسم را نوعى لطف خاصّ الهى به برخى بندگان تلقى کرد . و البته این لطف خاص نتیجه ى اعمال خود آنهاست .
همچنین این احتمال وجود دارد که صاحبان این ابدان مطهره از اهل رجعت باشند یعنى از کسانى باشند که در هنگام ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف زنده مى شوند و به یارى آن حضرت مى شتابند . بنابراین مرگ اینگونه افراد را مى توان نظیر مرگ اصحاب کهف دانست . آنچه در توجیه فلسفى این پدیده به ذهن بنده ى حقیر رسیده اگر درست باشد باز هم بخشى از حقیقت است و شکى نیست که دست قدرت الهى در این پدیده دخیل است . و نوعى اعجاز الهى و نشانه هاى غیبى در این گونه پدیده ها مشهود است . و تنها صرف بقا جسم نیست . مثلا وقتى جسد مطهر شیخ صدوق در اثر سیل هویدا شد کفنش پوسیده بود ولى جسدش سالم بود و عورتین او با تار عنکبوت پوشیده شده بود . و وقتى شاه اسماعیل دستمال را از سر حرّ بن یزید ریاحى باز کرد خون تازه از آن جوشیده و وقتى روى جنازه شهداى جنگ تحمیلى اسید ریختند باز تخریب نشدند . اینها را دیگر نمى تواند با صرف ارتباط ضعیف روح و جسم تبیین نمود . بلکه اینها امورى هستند از سنخ داستان اصحاب کهف و سرد شدن آتش نمرود بر ابراهیم و بریده نشدن سر اسماعیل توسط چاقو و تولّد عیسى از مریم باکره . و اینها آیات خدا هستند از یک طرف و بیانگر فضل و شرافت این بندگان خدا هستند از طرف دیگر و ظهور اینگونه آیات ، سنت دایر خدا بوده است از زمان حضرت آدم تا به امروز .

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد