دوست گرامی. سیر و سلوک یک عمل دینی است و شما اگر بخواهید در مسیر صحیح قرار بگیرید باید ابتدا هدف اصیل دینی را شناسایی نمایید و برای رسیدن به آن تلاش نمایید تا به سعادت و کمال مطلوب انسانی برسید.
راهبرد دین تربیت انسان قوی است. در توضیح این عبارت گفتنی است: تربیت از ریشه «ربو» و در لغت به معناى زیاد شدن، رشد کردن و بزرگ شدن است و در اصطلاح عبارت است از: «ایجاد زمینه مناسب به منظور تقویت باورمندی، وجدان اخلاقی و اراده عملی در راستای شکفتن استعدادها و بروز و ظهور توانمندی ها. به تعبیر دیگر تربیت را مى توان «پروراندن قواى جسمى و روحى انسان براى وصول به کمال مطلوب دانست».
چراکه انسان در دنیا با یک مشکل عمده روبروست، اینکه میداند خدای متعال به او استعداد و تواناییهای فراوانی عطا کرده، ولی شکوفا نیستند و عملاً نمیتواند از آنها بهرهمند شود و گستره وجودی خود را توسعه دهد، ازآن رو نیاز به روشی برای بروز و ظهور آن دارد.
دین دقیقاً برای شکوفاسازی استعدادها و توامند سازی انسان آمده است. آمده به انسان کمک نماید تا کیفیت زندگی خود را ارتقا دهد و به جایگاه و اهداف مطلوب خود برسد و به حیات انسانی و مقامات بلند عرفانی ارتقا درجه یابد.
راهبرد دین، تربیت انسانهای توانمند در بستر جامعهای قدرتمند است و این هر دو آرمان را دین الهی پی میگیرد. فلسفه وجود دین در زندگی انسان چیزی جز کمک و هدایت در مسیر انسانیت و کمال انسانی نیست. انسان کامل یا خلیفه الله از منظر دین و قرآن کریم کسی است که تواناییهای خود را با کمک دین شکوفا نموده و به آرمان دینی دست یافتهاست.
این توانایی وتاثیرگذاری، بهصورت تخصصی به دین الهی اختصاص دارد و در قبال آن هیچ دین و آیینی نمیتواند جایگزین شود، از آن روی آشکارا مشاهده می کنیم که تمام فرق و مذاهب غیر الهی و مادی در زمینه تربیت انسان تراز درمانده و ابتر هستند و راهکار عرفانهای کاذب و روانشناسان غربی راه به جایی نبرده و خروجی قابل ذکری ندارد.
به همین دلیل است که قرآن میفرماید: ان الدین عند الله الاسلام؛ تنها دینی که خداوند می پذیرد و بدان راضی است اسلام است؛ چون تنها اسلام و دین توحیدی است که این توانایی را به انسان میدهد و این شکوفایی را رقم میزند و اوج آفرین و حیات بخش و قدرت آفرین است.
در این راستا به کمی دقت و بررسی درمی یابیم تمام دستورالعملهای گفتاری و رفتاری رهبران معصوم دینی در راستای راهبرد کلی دین در عرصه تربیت کودک و همچنین افراد بزرگسال، جنبه توانافزایی دارد و رویکرد تربیتی آنان چه در اهداف و راهبردها و چه دستورات و راهکارها، قدرت آفرین است.
توصیه هایی که اسلام درباره سبک زندگی و رعایت بهداشت فردی و اجتماعی و حفظ سلامتی بدن و روان دارد، همگی به همین موضوع ارجاع می شود. دین در حقیقت در پی تربیت انسان های سالم و قوی است و این توصیه ها و دستورالعمل ها همگی در این راستاست.
آداب فراوانی که در باب انتخاب همسر و رعایت اموری در ایام بارداری و حین تولد و تربیت کودک هنگام طفولیت تا زمان بلوغ و پس از آن درباره علم آموزی به فرزندان توصیه شده، همگی به منظور آن است که فرزندی قوی و با استعداد و توانمند پرورش یابد، فردی که در آینده بتواند به عنوان انسانی کارآمد در خدمت اهداف دین و جامعه دینی باشد.
همچنین در سیر عملی اهل بیت (ع) مشاهده می کنیم که به فرزندان خود اسب سواری و جنگ آوری می آموختند و آنها را به ورزش توصیه می کردند، حتی دارد پیامبر خدا (ص) حسن و حسین علیهما السلام را وامی داشت تا با هم کشتی بگیرند و به تشویق ایشان می پرداخت.
توصیه به فراگیری قرآن و انجام نماز و شرکت در نماز جماعت و وادار ساختن فرزندان به روزه گیری و عبادت و بیدار ماندن در شب های قدر و مانند آن که در رفتار و سبک زندگی ائمه اطهار مشاهده می شود، به منظور تقویت روحیه ایمانی کودکان بوده است.
تمام آداب و توصیه های اسلام چه قبل از تولد انسان و چه بعد از آن، همگی در راستای تربیت انسانی قوی و توانمند برنامه ریزی شده است و راهبرد و هدف کلی دین چیزی جز پرورش انسان قوی نیست؛ چه به لحاظ فکری و چه از نظر ایمانی و عملی و اخلاقی، تمامی رهنمودهای اسلام، چنین نتیجه ای را دربر خواهد داشت.
راهبرد دین تربیت انسان قوی است. در توضیح این عبارت گفتنی است: تربیت از ریشه «ربو» و در لغت به معناى زیاد شدن، رشد کردن و بزرگ شدن است و در اصطلاح عبارت است از: «ایجاد زمینه مناسب به منظور تقویت باورمندی، وجدان اخلاقی و اراده عملی در راستای شکفتن استعدادها و بروز و ظهور توانمندی ها. به تعبیر دیگر تربیت را مى توان «پروراندن قواى جسمى و روحى انسان براى وصول به کمال مطلوب دانست».
چراکه انسان در دنیا با یک مشکل عمده روبروست، اینکه میداند خدای متعال به او استعداد و تواناییهای فراوانی عطا کرده، ولی شکوفا نیستند و عملاً نمیتواند از آنها بهرهمند شود و گستره وجودی خود را توسعه دهد، ازآن رو نیاز به روشی برای بروز و ظهور آن دارد.
دین دقیقاً برای شکوفاسازی استعدادها و توامند سازی انسان آمده است. آمده به انسان کمک نماید تا کیفیت زندگی خود را ارتقا دهد و به جایگاه و اهداف مطلوب خود برسد و به حیات انسانی و مقامات بلند عرفانی ارتقا درجه یابد.
راهبرد دین، تربیت انسانهای توانمند در بستر جامعهای قدرتمند است و این هر دو آرمان را دین الهی پی میگیرد. فلسفه وجود دین در زندگی انسان چیزی جز کمک و هدایت در مسیر انسانیت و کمال انسانی نیست. انسان کامل یا خلیفه الله از منظر دین و قرآن کریم کسی است که تواناییهای خود را با کمک دین شکوفا نموده و به آرمان دینی دست یافتهاست.
این توانایی وتاثیرگذاری، بهصورت تخصصی به دین الهی اختصاص دارد و در قبال آن هیچ دین و آیینی نمیتواند جایگزین شود، از آن روی آشکارا مشاهده می کنیم که تمام فرق و مذاهب غیر الهی و مادی در زمینه تربیت انسان تراز درمانده و ابتر هستند و راهکار عرفانهای کاذب و روانشناسان غربی راه به جایی نبرده و خروجی قابل ذکری ندارد.
به همین دلیل است که قرآن میفرماید: ان الدین عند الله الاسلام؛ تنها دینی که خداوند می پذیرد و بدان راضی است اسلام است؛ چون تنها اسلام و دین توحیدی است که این توانایی را به انسان میدهد و این شکوفایی را رقم میزند و اوج آفرین و حیات بخش و قدرت آفرین است.
در این راستا به کمی دقت و بررسی درمی یابیم تمام دستورالعملهای گفتاری و رفتاری رهبران معصوم دینی در راستای راهبرد کلی دین در عرصه تربیت کودک و همچنین افراد بزرگسال، جنبه توانافزایی دارد و رویکرد تربیتی آنان چه در اهداف و راهبردها و چه دستورات و راهکارها، قدرت آفرین است.
توصیه هایی که اسلام درباره سبک زندگی و رعایت بهداشت فردی و اجتماعی و حفظ سلامتی بدن و روان دارد، همگی به همین موضوع ارجاع می شود. دین در حقیقت در پی تربیت انسان های سالم و قوی است و این توصیه ها و دستورالعمل ها همگی در این راستاست.
آداب فراوانی که در باب انتخاب همسر و رعایت اموری در ایام بارداری و حین تولد و تربیت کودک هنگام طفولیت تا زمان بلوغ و پس از آن درباره علم آموزی به فرزندان توصیه شده، همگی به منظور آن است که فرزندی قوی و با استعداد و توانمند پرورش یابد، فردی که در آینده بتواند به عنوان انسانی کارآمد در خدمت اهداف دین و جامعه دینی باشد.
همچنین در سیر عملی اهل بیت (ع) مشاهده می کنیم که به فرزندان خود اسب سواری و جنگ آوری می آموختند و آنها را به ورزش توصیه می کردند، حتی دارد پیامبر خدا (ص) حسن و حسین علیهما السلام را وامی داشت تا با هم کشتی بگیرند و به تشویق ایشان می پرداخت.
توصیه به فراگیری قرآن و انجام نماز و شرکت در نماز جماعت و وادار ساختن فرزندان به روزه گیری و عبادت و بیدار ماندن در شب های قدر و مانند آن که در رفتار و سبک زندگی ائمه اطهار مشاهده می شود، به منظور تقویت روحیه ایمانی کودکان بوده است.
تمام آداب و توصیه های اسلام چه قبل از تولد انسان و چه بعد از آن، همگی در راستای تربیت انسانی قوی و توانمند برنامه ریزی شده است و راهبرد و هدف کلی دین چیزی جز پرورش انسان قوی نیست؛ چه به لحاظ فکری و چه از نظر ایمانی و عملی و اخلاقی، تمامی رهنمودهای اسلام، چنین نتیجه ای را دربر خواهد داشت.