۱۳۹۳/۰۲/۲۵
–
۱۳۱۹ بازدید
دلیل اینکه آمریکامنافع اسرائیل را حتی برمنافع خودترجیح میدهدچیست
هر چند امروز آمریکا به عنوان یک قدرت بزرگ در عرصه بین المللی شناخته می شود , اما به دلیل نفوذ لابی صهیونیسم در آمریکا و در اختیار داشتن مهمترین و حساسترین منابع وشریان های اقتصادی و اطلاعاتی این کشور , در عمل رژیم صهیونیستی تأثیر بسیار زیادی بر روند تصمیم گیری ها و خط مشی های ترسیم شده توسط این کشور دارد به گونه ای که سرنوشت آمریکا با رژیم صهیونیستی به هم گره خورده است و به نوعی آمریکا خود را متعهد به دفاع از امنیت این رژیم می داند ریچارد نیکسون رییس جمهور اسبق آمریکا می گوید : « تعهد ما به بقا و امنیت اسرائیل ریشه دار است ما متحدانی بر اساس نوشته ای رسمی نیستیم بلکه چیزی قویتر ما را به هم پیوند داده است , تعهد اخلاقی » ( نیکسون , ریچارد , فرصت را از دست ندهید , ترجمه حسین وفسی نژاد , تهران : طرح نو , ص 216) رییس جمهورهای ادوار مختلف این کشور نیز همواره بر پیوند مستحکم با اسرائیل تأکید نموده اند . این حمایت ناشی از نفوذ لابی صهیونیسم در آمریکا و تسلط آنها بر منابع اقتصادی و رسانه ای و تبلیغاتی این کشور است به طوری که نامزدهای انتخاباتی برای کسب آرای لازم از آنها استفاده می کنند و تقریباً بدون حمایت و کمک این لابی صهیونیستی , هیچ فردی نمی تواند رییس جمهور آمریکا شود . با نگاهی گذرا به تاریخ سیاسی آمریکا در می یابیم که یهودیان مقیم این کشور همیشه در حساس ترین پست های تصمیم گیری این کشور حضور داشته اند . در امریکا بیش از 300 سازمان کوچک و بزرگ صهیونیستی وجود دارد که از دست اندر کاران فعالیت سیاسی در سطوح مختلف آمریکا می باشند . بیش از 90 درصد کسانی که در امر تولید , کارگردانی , فیلمبرداری شبکه های سینمایی آمریکا فعالیت می کنند یهودی هستند . بسیاری از مدیران و گویندگان سرشناس وسردبیران روزنامه ها و تحلیل گران نیز از آنها هستند و همچنین در زمینه اقتصادی نیز یهودیان با جمعیت کم 2 درصد بخش زیادی از ثروت آمریکا را به طور مستقیم و غیر مستقیم در اختیار دارند .( کیهان , 7/10/81) در ادامه برای آشنایی بیشتر با نقش لابی صهیونیست در امریکا مقاله ای تحت عنوان « بررسی تأثیر لابی صهیونیستی درانتخابات آمریکا » ارائه می گردد : تقریباً بر سر قدرت لابی یهودی صهیونیستی در ایالات متحده و قدرتش در تأثیرگذاری بر ساخت ثبات و امنیت و اتخاذ تصمیمات میان محققان و پژوهشگران اتفاق نظر وجود دارد. به هر روی تخمین زده میشود، یهودیان در آمریکا حدود 5/5 تا 5/8 میلیون نفر باشند. به عبارت دیگر 2درصد از جمعیت ایالات متحده را یهودیان تشکیل میدهند و اکثر آنها در اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 به ایالات متحده مهاجرت کرده و از یهودیان اشکنازی اروپایی هستند. یهود خود به گروههای لاییک، اصلاح طلب، محافظهکار و اصولگرا تقسیم میشوند که در مورد بسیاری از مسائل و قضایای داخلی آمریکا دیدگاههای متفاوتی با یکدیگر دارند. همچنین از میانگین بالای حل و جذب در جامعة آمریکا برخوردار میباشند و پدیدة ازدواج مختلط با غیریهود در میان ایشان به سرعت در حال گسترش است؛ به گونهای که بیش از 50 درصد ازدواجهای یهودیان را ازدواجهای مختلط تشکیل میدهد. به علاوه، ارزشهایی چون منفعت و سودجویی و لذتطلبی و افزایش تعداد همجنسبازان در میان ایشان به شدت در میان ایشان دیده میشود، با این حال مهمترین لابی تأثیرگذار بر سیاست آمریکا و در انتخابات ریاست جمهوری هستند. کارشناسان و صاحبنظران به خوبی میدانند، وقتی سخن از اسراییل و سیاست آمریکا در خاورمیانه پیش میآید، اکثر گروههای یهودی اختلافات خویش را فراموش میکنند و در قبال ایندو موضوع با یکدیگر متحد میشوند. قدرت یهودیان آمریکا از آنجا نشأت میگیرد که توانستند، صاحب درجات بالای تأثیرگذاری شوند که چندین برابر جمعیت ایشان است. میتوان چگونگی تحقق و بهدست آمدن این موفقیت را در موارد ذیل خلاصه کرد: الف) یهود ثروتمندترین اقلیت جهان یهود از جمله ثروتمندترین اقلیتهای جهان هستند، با این حال فقط بر 10 تا 13درصد اقتصاد آمریکا حاکم هستند و نفوذ آنها بهویژه در صنایع سبک و مواد مصرفی متمرکز است. به همین دلیل قدرت آنها در اقتصاد نهفته نیست، بلکه در سیاست و تبلیغات سرمایهگذاری شده است. آنها تأمین کنندة بزرگترین حملات انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به شمار میآیند. به گونهای که 60 درصد هزینههای این انتخابات را بهویژه در حزب دمکرات تأمین میکنند و این قدرتی مساوی 30 برابر جمعیت ایشان است و از آنجا که حملات انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بسیار سنگین و هزینه بردار است (صدها میلیون دلار) به همین دلیل هر کاندیدایی که خواهان بدست آوردن حمایت ایشان باشد، باید بتواند رضایت آنها را نیز جلب نماید. این موضوع بر کاندیداهای مجلس سنا و نمایندگان نیز منطبق است، اگرچه هزینة کمتری را در بردارد. به عنوان مثال در حزب دمکرات، بیش از 60 درصد از اموالی که «کارتر» و «کلینتون» برای حملات و تبلیغات ریاست جمهوریشان صرف نمودند، از آن یهود بود، همچنین از 125 عضو مجلس ملی مالی حزب دمکرات در زمان ریاست جمهوری کارتر (81 ـ1977) 70 تن یهودی بودند و بیش از 60 درصد اموالی که«نیکسون» (از حزب جمهوریخواه) خرج تبلیغات انتخاباتی خویش نمود تا در سال 1972 برنده انتخابات باشد را یهودیان پرداخت کرده بودند. تنها طی مراسمی که بازیگر معروف یهودی «باربارا استراسیند» در نیمة سپتامبر 1996 برگزار نمود، موفق شد، 5/3 میلیون دلار برای تبلیغات انتخاباتی کلینتون جمعآوری کند. در این جشن 700 نفر شرکت کرده بودند که به این ترتیب سهم هریک 500 تا 12 هزار دلار تخمینزده میشود. ب) یهود قدرت انتخاباتی سازمان یافته یهود از شیوة رأی دادن در انتخابات آمریکا استفاده میکنند تا قدرت و تأثیر انتخاباتی خویش را افزایش دهند و از آنجا که سطوح سواد و تحصیل در میان آنان بالاست، بنابراین میزان مشارکت در انتخابات آنها نیز بالاست و به 92 درصد میرسد، در حالیکه میان عامة آمریکاییها 52 درصد است و این نسبت، میانگین انتخاباتیشان را دو چندان میکند. یهود بیش از هر اقلیت دیگری در شهرها تمرکز یافتهاند، به گونهای که این عامل باعث افزایش قدرت انتخاباتی آنان میشود. به عنوان مثال آنها 16 درصد جمعیت شهر نیویورک و 31 درصد کل جمعیت سفیدپوست آمریکا را تشکیل میدهند. در سیستم انتخابات ریاستجمهوری آمریکا هرکس در ایالت خود به پیروزی برسد، حتی اگر این نسبت پایین باشد، برتمام آرای انتخاباتی ایالت دست مییابد. چون هر ایالت دارای کرسیهایی است که با توجه به جمعیت آن ایالت تعداد آن در مجلس مشخص و تعیین میشود. در این میان یهودیان در ایالتهایی تمرکز یافتهاند که پر جمعیتتر و مهمتر است؛ مثل نیویورک، فلوریدا و کالیفورنیا و کافی است آنها به کاندیدای خویش رأی دهند یا تضمین کنندة پیروزی کاندیدای خاصی در انتخابات ایالتی باشند تا وی تمام کرسیهای ایالت را از آن خویش نماید. به همین دلیل آرای یهود برای هر کاندیدایی حساس و مهم میشود. در بُعد عملی اکثر یهود (70 درصد) آرای خویش را به صندوقهای حزب دمکرات میریزند، چون بیش از حزب جمهوریخواه به منافع اقلیتها اهمیت میدهد. با این حال یهود در هر دو حزب جمهوریخواه و دمکرات از طریق عضویت فعال و کمک مالی به آنها و شبکة گستردة ارتباطی که با دوایر نفوذ و فشار دارند، دارای نفوذ و تأثیرند. در نبرد کاندیداها برای تضمین پیروزی کاندیدای حزبشان از همان ابتدا عملیات تصفیه و رد شدن از «فیلتر» برای هر کاندیدا درون هر حزب صورت میگیرد. به گونهای که کسی در اولویت قرار میگیرد که هنگام رد شدن از این فیلترها به یهودیان آمریکا تعهدات بهتر و بیشتری را دهد و منافع صهیونیستهای اسراییلی را بیش از پیش مورد توجه قرار دهد. در آن زمان دیگر برای یهود چندان اهمیت ندارد که کدام کاندیدا در انتخابات پیروز شود یا به ریاست جمهوری دست یابد. چون تمام آنها از ابتدا از «فیلتر» رد شدهاند. ج) توان یهود در سازماندهی و شکلگیری یهودیان آمریکا از قدرت بسیار بالایی در سازمان دهی و شکلگیری گروههای فشار برخوردار هستند. به طور کلی یهود در سازمانها و هیئتهای فعال و مؤسسات مختلفی سازمان یافتهاند و با هم جهت خدمت به مسائل بزرگ و مهم همکاری میکنند. بهویژه در مسائل مربوط به حمایت از رژیم صهیونیسیتی، این عمل از طریق بهرهگیری از وسایل ارتباطی و فشار و قانعسازی و نفوذ و جذب کامل ذهنیت آمریکایی صورت میگیرد. یکی از دانشمندان مهم علوم جامعهشناسی میگوید: «محال است یهودی باشی و به یک جمعیت یهودی منتسب نبوده و یا در آن عضویت نداشته باشی». از جمله مهمترین گروههای فشار یهودی «کمیسیون امور عمومی آمریکا ـ اسراییل» (ایپاک AIPAC) است که در سال 1954 تاسیس شد و حدود 4500 تن از شخصیتهای بزرگ یهودی جامعة آمریکا را در بردارد. غیر از آن بیش از 50 هزار نفر عضو دارد که سالانه و بهطور منظم مبالغی را به عنوان کمک پرداخت میکنند و تخمین زده میشود، میانگین این کمکها برای هر فرد سالانه بین 25 تا 5000 دلار باشد. این سازمان هفتهنامة «نیرایست ریپورتس» (Reports Near East) یا گزارشات خاور دور را منتشر میکند که دارای ضمیمهای با عنوان «حقایق و دروغها» نیز میباشد و در آن به پیگیری مختصر جنگ اعراب و اسرائیل میپردازد و اکثراً منبع اصلی اطلاعاتی اعضای کنگرة آمریکا را تشکیل میدهد. کمیسیون هزینة ارسال 400 نسخه رایگان هفتهنامه را به اعضای کنگره و مسئولان بلندپایة کشوری و فرستادگان کشورها به ایالات متحده، برعهده میگیرد و دارای ساختار سازمانی بسیار فعال و قدرتمندی است. مشارکت مسئولان بلندپایة آمریکایی و دولتمردان و رهبران احزاب در گردهمایی سالانة ایپاک به امری معمول و پیش پا افتاده تبدیل شده است، به گونهای که سعی میکنند، در دیدار با اعضای این کمیسیون و دریافت حمایت و تأیید از اسراییل و جلب حمایت این لابی یهودی بر یکدیگر پیشی بگیرند. غیر از سازمانهای مذهبی و فرهنگی و اجتماعی و سایر سازمانهای مردمی، حدود 350 سازمان در آمریکا فعالیت میکند که با جنبش صهیونیسم در ارتباط بوده یا حامی و پشتیبان آن میباشند. از میان این سازمانها حدود 67 سازمان صهیونیستی سیاسی وجود دارد که عملاً و مستقیماً برای منافع رژیم صهیونیستی فعالیت میکنند. د) حضور اطلاعاتی ـ تبلیغاتی و علمی قدرتمند لابی یهودی ـ صهیونیستی حضور اطلاعاتی و تبلیغاتی بسیار قدرتمندی بر بسیاری از دستگاههای اطلاعاتی و تبلیغاتی آمریکا دارد. این حضور یا به صورت تملک یا اداری یا نفوذ بسیار بالا در آنهاست. این موضوع عملاً در سه شبکة تلویزیونی «ای،بی،سی» (ABC) ، «ان،بی،سی» (NBC) و «سی،بی،سی» (CBC) و مهمترین شبکههای سینمایی آمریکا مانند: «فوکس»، «پارامونت» و «یونیورسال» قابل ملاحظه است. بجز آن، در ایالات متحده حدود 750 روزنامه و 670 هفته نامه چاپ میشود که لابی یهودی صهیونیستی در مهمترین آنها نفوذ و یا تملک آنها را در دست دارد. از جمله این روزنامهها میتوان به «وال استریت ژورنال»، «دیلی نیوز»، «نیویورک تایمز» و «واشنگتن پست» اشاره کرد. افزون بر اینکه در دو هفتهنامة مهم و معتبر آمریکا و جهان یعنی «تایم» و «نیوزویک» نیز نفوذ دارند. بیشک این دستگاههای تبلیغاتی و اطلاعاتی نفوذ بسیاری بهویژه در سیستمهای حکومتی لیبرالی و دمکراتیک غرب دارند و از آزادیهای بسیار موجود برای توجیه افکار عمومی و ادامة فشار و رسواسازی و انتشار فضاحتهای کسانی که منافعشان را برآورده نمیکنند، استفاده میکنند و دارای تأثیری بسزا و وحشتناک بر دولتمردان و سیاستمدارانی هستند که همیشه خواهان جلب رضایت آنان میباشند. غیر از این، یهود حضور علمی و فرهنگی گستردهای دارند که بسیار بیشتر از جمعیت ایشان است. عامة یهودیان آمریکا دارای تحصیلات دانشگاهی میباشند و در تحقیقی که پرفسور «روبن اشتاین» انجام داد، مشخص گردید، از میان هر 500 رییس و مدیر آمریکایی 75 نفر آنها یهودی هستند و بالاترین میزان این میانگین در میان مدیران و رؤسای مراکز و سازمانهای تبلیغاتی و اطلاعاتی مشاهده میشود. به گونهای که حضور یهود در ردههای بالای این سازمانها به 8/25 درصد میرسد. افزون بر اینکه از میان 172 تن از چهرههای بارز فرهنگی جامعة آمریکا 77 تن یهودی هستند، (45 درصد) این سنت در میان اندیشمندان علوم اجتماعی بیشتر بوده و به 56 درصد و در میان دانشمندان علوم انسانی به 61 درصد میرسد و تمام این چهرهها حضوری فعال در توجیه فرهنگ و افکار عمومی و شیوههای تدریس و آموزش دارند. هـ ) اتحاد مسیحیت صهیونیستی یهود از وجود 70 درصد از مسیحیان آمریکایی که بر آیین پروتستان بوده، و به عهد قدیم یا تورات ایمان دارند و بسیاری از آنها از تأسیس رژیم صهیونیستی مطابق پیشینههای مذهبی جمایت نموده، و اکثراً با ظهور مسیح و وقوع نبرد آرمگدون و آغاز هزارة خوشبختی مرتبطاند، استفاده میکنند و تخمین زده میشود، جمعیت آنها به بیش از دهها میلیون نفر برسد. قدرت راست مسیحی و «صهیونیسم غیریهودی» در میدان و عرصة سیاست و آمریکا در سالهای اخیر به شدت افزایش پیدا کرده است؛ و پیروان آن حمایت از اسراییل را فریضهای مذهبی و اخلاقی برای خویش تلقی میکنند که بهای آن هر قدر هم سنگین باشد، باید پرداخت شود. از جمله چهرههای بارز این جریان میتوان به کشیش «پت رابرتسون» اشاره کرد که چندین سازمان تبلیغاتی تلویزیونی و رادیویی را در اختیار دارد و از تمام آنها برای تبلیغات صهیونیستی استفاده میکند. وی از جمله مهمترین رهبران گروههای فشار به سود اسراییل است. غیر از آن میتوان از کشیش «جری فالول»، «فرانکلین گراهام» و پدرش «بیلی گراهام» نیز یاد کرد. بیلی گراهام کشیش رؤسای جمهور آمریکا از زمان ریچارد نیکسون در دهة شصت تا زمان ریاست جمهوری بیل کلینتون بوده است. امّا فرانکلین پسر او، وظیفة پدرش را در قبال رییس جمهور کنونی آمریکا «جورج بوش» ادا مینماید. پت رابرتسون سازمان «اتحاد مسیحی» را تأسیس کرد و توانست از طریق این سازمان موفقیتها و پیروزیهای گستردهای را درون حزب جمهوریخواه آمریکا محقق نماید. او و پیروانش در نیمة دهة 90 در 17 ایالت به پیروزی رسیدند و در 24 ایالت دیگر بر انتخابات ویژة این حزب تأثیر بهسزایی گذاشتند. از جهت دیگر، به قدرت رسیدن راست مسیحی با به قدرت رسیدن محافظهکاران نوین درون حزب جمهوریخواه از اواخر دهة 80 همراه گردید و هر دو طرف در ساخت و شکلدهی مواضع و دیدگاههایشان برپایههای ایدئولوژیک و میل به رودررویی و عدم سازش و مدارا و نگاه سیاه و سفید به امور و به شمار آوردن خویش (آمریکا و اسراییل) به عنوان «نیروهای خیر» در جهان اتفاق نظر دارند، که میبایست به رویارویی با «محور شر» بروند که قبلاً در اتحاد شوروی سابق نمود پیدا میکرد، در حالیکه امروزه در «تروریسم» جهان اسلام قابل ملاحظه است. رهبران محافظهکاران نوین موفق شدند، جایگاههای مهمی را در ساخت و شکلدهی سیاست آمریکا بهدست آورند. افرادی چون «پل ولفوویتز» و «ریچاردپرل» و «جان بولتون» از جمله این افراد هستند. دولت آمریکا به رهبری بوش نیز آرا و نظرات دو جریان محافظهکاران نوین و راست مذهبی را با جان و دل میپذیرد. بیشک با حضور این دو جریان دیگر لابی یهودی صهیونیستی نیاز چندانی به توجیه جهت تحقق اهداف و برنامههایش ندارد، چون مواضع و دیدگاههای خود را با این دو جریان هماهنگ میسازد، به ویژه اگر این مواضع و دیدگاهها در ارتباط با اسراییل و یا سیاست آمریکا و خاورمیانه باشد. این نشان میدهد که چرا دولت جمهوریخواه بوش بر حمایت از اسراییل تاکید میکند، با اینکه بوش در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال 2000 فقط بر 20 درصد آرای یهودیان آمریکا دست یافته، در حالیکه آلگور بر 80 درصد آرای آنان دست پیدا کرده بود.(مجله موعود ، شماره 58 ، آبان ماه 1384) در کنار لابی صهیونیست و تسلط بر منابع اقتصادی و تبلیغاتی آمریکا , نفوذ و گسترش ایوانجلیست ها ( مسیحیان صهیونیست ) در امریکا نیز از دلایل محوری نفوذ اسراییل در این کشور است . انگیزة مهم و برجستة ایوانجلیستهای آمریکایی بسیج مسیحیان جامعة این کشور در راستای اهداف محافظهکاران سیاسی میباشد. در آمریکا مطابق آمارهای مختلف 80 تا 100 میلیون مسیحی در این کشور طرفدار ایوانجلیستها میباشند و اکثریت مطلق آنها از حزب محافظهکار جمهوریخواه حمایت سیاسی همه جانبه انجام میدهند. اصول و مبانی جریان ایوانجلیستها در ایالات متحدة آمریکا حمایت همه جانبة عقیدتی و سیاسی از صهیونیسم میباشد و آنها اعتقاد دارند که به وسیلة آنها حوادثی باید به وقوع بپیوندد تا مسیح دوباره ظهور نماید و پیروان این مکتب وظیفة دینی دارند برای تسریع در عملی شدن این حوادث کوشش نمایند؛ و این جریان نوظهور در پروتستانتیسم با عنوان «صهیونیسم مسیحی» شهرت دارد. ایوانجلیستها تبلیغ میکنند که مسیح همیشه در امور خاورمیانه به سود دولت اسرائیل مداخله کرده است و اعلام میدارند که خواست دولت اسرائیل در حقیقت خواست مسیح میباشد و مذاکرات صلح در خاورمیانه بیهوده است و تأسیس کشور اسرائیل بزرگ از رودخانة نیل تا رودخانة فرات، خواست مسیح میباشد که به زودی عملی خواهد شد. آنها همچنین تبلیغ میکنند که آمریکا را مسیح به وجود آورده است تا در آخرالزمان علیه ضد مسیح (دجّال) در جنگ نهایی مقدس آرمگدون جنگ نماید. از اینرو آنها همواره خواستار یک آمریکای قدرتمند و مقتدر میباشند و از افزایش بودجة نظامی حمایت میکنند. آنها حضور نظامی آمریکا در مناطق مختلف جهان را ضروری میدانند. آنها در سخنرانیهای دینی خود ترویج میکنند که قدرتهای شیطانی میکوشند آمریکا را نابود نمایند. آنها اعتقاد دارند که صهیونیستهای یهودی فلسطین اشغالی، در آغاز هزارة سوم میلادی، مسجد اقصی و صخره در بیتالمقدس را منهدم خواهند نمود و به جای آن معبد بزرگ را بنا خواهند کرد. روزی که یهودیان، مسجد الاقصی و مسجد صخره در بیتالمقدس را منهدم کنند جنگ نهایی آرمگدون به رهبری آمریکا و انگلستان آغاز خواهد شد. ایوانجلیستهای متعصّب در آمریکا حدود یکصد میلیون پیرو دارند و آنها در هر دو حزب بزرگ آمریکا یعنی جمهوریخواه و دموکرات صاحب نفوذ میباشند و همراه صهیونیستهای یهودی، دولت ایالات متحدة آمریکا را کاملاً در اختیار دارند. در ایالات متحدة آمریکا و دیگر کشورهای پروتستان جریان 1500 فرقة مسیحی دارای این اعتقاد در سطح جهان برای جنگ آرمگدون، تبلیغات گستردهای انجام میدهند و برای تسریع در ظهور مسیح، کوشش مینمایند وضعیتی را پیش آورند که سراسر جهان نابود شود، چرا که مطابق اعتقادات آنها مسیح فقط بعداز نابودی کامل جهان ظهور خواهد نمود. نویسندگان غربی این اعتقادات را به عنوان «تروریسم مقدس» معرفی میکنند. (حیدر رضا ضابط ,ماهنامه موعود شماره 55) البته نباید چنین تصور کرد که رابطه آمریکا و اسراییل یکطرفه و تنها به نفع اسراییل رقم می خورد , بلکه آمریکا نیز منافع زیادی در حمایت از این رژیم به دست می آورد و حیات رژیم صهیونیستی , منافع آمریکا را در منطقه خاور میانه تضمین می کند و بسیتری برای حضور این کشور در این منطقه استراتژیک جهان و تسلط بر منابع انرژی آن محسوب می گردد , علاوه بر اینکه فضای امنیتی در منطقه , شرایط را برای فروش تسلیحات نظامی به کشورهای منطقه فراهم می نماید . بنابر این یک رابطه دو سویه و همکاری جویانه بین این دو کشور وجود دارد که موجب ارتباط نزدیک و پیوند این دو کشور گردیده است . برای آشنایی بیشتر به منابع زیر مراجعه شود: پتراس , جیمز , نفوذ اسرائیل در آمریکا , ترجمه غدیر نبی زاده , تهران : مؤسسه ابرار معاصر جان میرشایمر ـ استفن والت , بررسی علل حمایت گسترده آمریکا از اسرائیل , ماهنامه – سیاحت غرب – 1386 – شماره 45