خانه » همه » مذهبی » سنت های عزاداری

سنت های عزاداری


سنت های عزاداری

۱۳۹۲/۰۸/۳۰


۶۳۹ بازدید

در کجای دین سینه زدن بوده که این قدر رسم شده این ؟ عزاداری درست، اما سینه زدن از کجا آمده ؟ لطفا منابع مطالب خود را بیان فرمائید؟

برای روشنتر شدن پاسخ به این مطالب توجه بکنید :
عزادارى بر امام حسین(ع) از زمان شهادت او بوده است ولى تا زمان آل بویه (در سال 352 قمری) این عزادارى مخفى بود. قبل از قرن چهارم، عزادارى براى امام حسین(ع) نهانى در خانه ها انجام مى گرفت ولی در نیمه دوم قرن چهارم سوگوارى در روزعاشورا آشکار و درکوچه و بازارانجام مى یافت.مورخان اسلامى – مخصوصاً مورخانى که وقایع را به ترتیب سال نوشته اند مانند ابن جوزى در کتاب منتظم و ابن اثیر در کتاب کامل و ابن کثیر در کتاب البدایة و النهایة و یافعى در مرآت الجنان و ذهبى و دیگران – در ضمن ذکر وقایع سال 352 و سال هاى بعد از آن، کیفیت عزادارى شیعه را در روز عاشورا نوشته اند. ابن جوزى گفته است: در سال 352 معزالدوله دیلمى، دستور داد مردم در روز عاشورا جمع شوند و اظهار حزن کنند. در این روز بازارها بسته شد، خرید و فروش موقوف گردید، قصابان گوسفند ذبح نکردند، هریسه پزها، هریسه (حلیم) نپختند، مردم آب ننوشیدند، در بازارها خیمه به پا کردند و به رسم عزادارى بر آنها پلاس آویختند، زنان به سر و روى خود مى زدند و بر حسین(ع) ندبه مى کردند.المنتظم فى تاریخ الملوک و الامم، ج 7، ص 15.
به قول همدانى: در این روز، زنان، موى پریشان در حالى که به رسم عزادارى صورت هاى خود را سیاه کرده بودند، در کوچه ها به راه افتادند و براى عزاى امام حسین(ع) سیلى به صورت خود مى زدن ر.تکملة تاریخ طبرى، ص 183.
بنا بر گفته شافعى: این نخستین روزى بود که براى شهیدان کربلا سوگوارى مى شد.مرآت الجنان، ج 3، ص 247. مقصود عزادارى به طور علنى است.ابن کثیر در ضمن وقایع سال 352 گفته است: اهل تسنن قدرت منع شیعه را از این اعمال نداشتند زیرا شماره شیعه بسیار و نیروى حکومت نیز با ایشان بود.
از سال 352 تا اواسط قرن پنجم – که آل بویه از میان رفتند -، در بیشتر سال ها مراسم عاشورا به ترتیب مزبور، کم و بیش انجام مى گرفت و اگر عاشورا با عید نوروزمصادف مى گردید مراسم عید را به تأخیر مى انداختند.النجوم الزاهرة فى ملوک مصر و قاهرة، ج 4،ص 218.
در همین سال ها که فاطمیّه و اسماعیلیّه، تازه مصر را به تصرف آورده و شهر قاهره را بنا نهاده بودند، مراسم عاشورا در مصر انجام مى یافت. بنا بر نوشته مقریزى: در روز عاشوراى 363، جمعى از شیعه مطابق معمول خود (از این جمله معلوم مى شد که مراسم مزبور در سال هاى قبل نیز معمول بوده است)، به مشهد کلثوم، و نفیسه از فرزندان امام حسن(ع)رفتند و در آن دو مکان شروع به گریه بر امام حسین(ع) کردند. مراسم عاشورا در زمان فاطمیان هر سال برپا مى شد: بازارها را مى بستند و مردم دسته جمعى در حالى که با هم ابیاتى در مصیبت کربلا مى خواندند و نوحه گرى مى کردند؛ به مسجد جامع قاهره مى رفتند.الخطط، مقریزى، 2/289. و نیز ر.ک: النجوم الزاهرة، ج 4؛ ص 126، (بخش وقایع سال 366)؛ اتعاظ الحنفاء، مقریزى، ج 2،ص 67 به نقل از: سیاهپوشى در سوگ ائمه نور، صص 161-162.
بعد از آن به دلیل در انزوا قرار گرفتن تشیع، مراسم عزادارى خیلى علنى نبود، هر چند وضعیت بهتر از قبل زمان آل بویه بود. آنچه از بعضى منابع به دست مى آید خصوصاً کتاب روضة الشهداء کاشفى  قبل از زمان صفویه نیز مجالس سوگوارى براى اباعبدالله(ع) برپا مى شده است.در این خصوص نگا: مقالات تاریخى، رسول جعفریان، ج اوّل، صفحات 183 – 185، 201-206.
پس از صفویه به دلیل ترویج تشیع، عزادارى شکل عام و علنى ترى به خود گرفت.در اینجابه ذکر نمونه هاى اندکى از آنچه که در تاریخ نقل شده، بسنده مى کنیم:
1. عزادارى بنى هاشم در ماتم سیدالشهدا :از امام صادق(ع) روایت شده است: «پس از حادثه عاشورا هیچ بانویى از بانوان بنى هاشم، سرمه نکشید و خضاب ننمود و از خانه هیچ یک از بنى هاشم دودى که نشانه پختن غذا باشد، بلند نشد تا آنکه ابن زیاد به هلاکت رسید. ما پس از فاجعه خونین عاشورا پیوسته اشک بر چشم داشته ایم»نگا: امام حسن و امام حسین(ع)، ص 145.
2. عزادارى امام سجاد(ع):حزن امام سجاد(ع) بر آن حضرت به صورتى بود که دوران زندگى او همراه با اشک بود. عمده اشک آن حضرت بر مصایب سیدالشهداء(ع) بود و آنچه بر عموها، برادران، عموزاده ها، عمه ها و خواهرانش گذشته بود تا آنجا که وقتى آب مى آوردند تا حضرت میل کند، اشک مبارک شان جارى مى شد و مى فرمود: چگونه بیاشامم در حالى که پسر پیامبر را تشنه کشتند .بحارالانوار، ج 44، ص 145.و مى فرمودند: «هرگاه شهادت اولاد فاطمه زهرا(س) را به یاد مى آورم گریه ام مى گیرد».خصال، ج 1، ص 131.امام صادق(ع) به زراره فرمود: «جدم على بن الحسین(ع) هرگاه حسین بن على(ع) را به یاد مى آورد، آن قدر اشک مى ریخت که محاسن شریفش پر از اشک مى شد و بر گریه او حاضران گریه مى کردند».بحارالانوار، ج 45، ص 207.
3. عزادارى امام محمد باقر(ع): امام باقر(ع) در روز عاشورا براى امام حسین(ع) مجلس عزا برپا مى کرد و بر مصایب آن حضرت گریه مى کردند. در یکى از مجالس عزا، با حضور امام باقر(ع) کمیت شعر مى خواند، وقتى به اینجا رسید که: «قتیل بالطف …» امام باقر(ع) گریه زیاد کرده، فرمودند: «اى کمیت! اگر سرمایه اى داشتیم در پاداش این شعرت به تو مى بخشیدیم؛ اما پاداش تو همان دعایى است که رسول خدا(ص) درباره حسان بن ثابت فرمودند که همواره به جهت دفاع از ما اهل بیت(ع)، مورد تأیید روح القدس خواهى بود».مصباح المتهجد، ص 713.
4. عزادارى امام صادق(ع): امام موسى کاظم(ع) مى فرماید: «چون ماه محرم فرا مى رسید، دیگر پدرم خندان نبود؛ بلکه اندوه از چهره اش نمایان مى شد و اشک بر گونه اش جارى بود، تا آنکه روز دهم محرم فرا مى رسید. در این روز مصیبت و اندوه امام به نهایت مى رسید. پیوسته مى گریست و مى فرمود: امروز، روزى است که جدم حسین بن على(ع) به شهادت رسید».امام حسن و امام حسین(ع)، ص 143.
5. عزادارى امام موسى کاظم(ع):از امام رضا(ع) نقل شده است که فرمود: «چون ماه محرم فرا مى رسید، کسى پدرم را خندان نمى دید و این وضع ادامه داشت تا روز عاشورا: در این روز پدرم را اندوه و حزن و مصیبت فرا مى گرفت و مى گریست و مى گفت: در چنین روزى حسین را که درود خدا بر او باد، کشتند».حسین، نفس مطمئنة، ص 56.
6. عزادارى امام رضا(ع): گریه امام رضا(ع) در حدى بود که فرمودند: «همانا روز مصیبت امام حسین(ع)، پلک چشمان ما را مجروح نموده و اشک ما را جارى ساخته است».بحارالانوار، ج 44، ص 284. دعبل خدمت حضرت رضا(ع) آمد. آن حضرت درباره شعر و گریه بر سیدالشهدا(ع) کلماتى چند فرمودند؛ از جمله اینکه: «اى دعبل! کسى که بر مصایب جدم حسین(ع) گریه کند، خداوند گناهان او را مى آمرزد. آنگاه حضرت بین حاضران و خانواده خود پرده اى زدند تا بر مصایب امام حسین(ع) اشک بریزند».
سپس به دعبل فرمودند: «براى امام حسین(ع) مرثیه بخوان، که تا زنده اى تو ناصر و مادح ما هستى، تا قدرت دارى از نصرت ما کوتاهى مکن». دعبل در حالتى که اشک از چشمانش مى ریخت، قرائت کرد:
أفاطم لوخلت الحسین مجد لا    و قد مات عطشاناً بشط فرات
صداى گریه امام رضا(ع) و اهل بیت آن حضرت بلند شد.همان، ج 45، ص 257.
7.عزا دارى امام زمان(عج):بنابر روایات، امام زمان(عج) در زمان غیبت و ظهور بر شهادت جدّشان گریه مى کنند. آن حضرت خطاب به جد بزرگوارشان سیدالشهدا(ع) مى فرمایند:
«فلئن اخرتنى الدهور و عاقنى عن نصرک المقدور، و لم اکن لمن حاربک محاربا و لمن نصب لک العداوة مناصبا فلاندبنّک صباحا و مساء و لابکین لک بدل الدموع دما، حسرة علیک و تأسفاً على ما دهاک»بحارالانوار، ج 101، ص 320.
«اگر روزگار مرا به تأخیر انداخت و دور ماندم از یارى تو و نبودم تا با دشمنان تو جنگ کنم و با بدخواهان تو پیکار نمایم؛ هم اکنون هر صبح و شام بر شما اشک مى ریزم و به جاى اشک در مصیبت شما خون از دیده مى بارم و آه حسرت از دل پر درد بر این ماجرا مى کشم».
در سوگ تو با سوز درون مى گریم از نیل و فرات و شط، فزون مى گریم
گر چشمه چشم من، بخشکد تا حشراز دیده به جاى اشک، خون مى گریم مصطفى آرنگ به نقل از اشک حسینى، سرمایه شیعه، ص 66.
مسأله زنجیر زنى در عزادارى امام حسین(ع) از دو جنبه قابل بررسى و دقت است؛ نخست بعد فقهى آنست که به آن به عنوان عملى مجاز، مستحب و یا جز آن نگاه مى کنند و این که با چه شرایط و تا چه میزان به عنوان عمل پسندیده اسلامى و اظهار سوگوارى امام حسین وشعایر دینى، مى توان بدان نگریست. طبیعى است که از این نظر موضوع فوق باید از مراجع تقلید استفتاء شود و مراجع معظم نیز درباره کیفیت انواع سوگوارى نظر داده اند!
از نظر تاریخى در مصادر اصیل تاریخى چندان مورد توجه نبوده است. یکى از مواردى که از زنجیر یاد شده است در جریان رهایى حضرت یحیى بن زید بن على بن الحسین(ع) از زندان اموى در خراسان است که شیفتگان و شیعیان خراسانى به آهنگر مراجعه نموده قطعات وحلقه هاى زنجیرى که بدان حضرت یحیى در زندان بسته شده بود با قیمت گزافى خریدارى نمودند و آهنگر مزبور نیز بدلیل کثرت داوطلبان آن را قطعه قطعه نموده به هر یک مقدارى از آن را فروخت. البته در این گزارش تاریخى اصلاً بدین امر که مردم زنجیر مزبور و یا قطعات آن رابه سر و کتف زدند اشاره نشده است بلکه در عزادارى حضرت یحیى سیاهپوش شدند و در سال شهادت آن حضرت، فرزندان شان که در آن سال به دنیا آمدند یحیى و یا زید (اسم پدر حضرت یحیى) نامیدند.(جهت اطلاع بیشتر به کتاب امام خمینى و فرهنگ عاشورا، دفتر اول، ص 5 ـ 123، مقاله هاى دکتر سید محمد ثقفى، مراجعه شود).
کتابی است به نام «رساله مواکب حسینیه» نوشته عبدالرزاق حائری اصفهانی که در سال 1375 هجری قمری نوشته شده است و 42 سال پیش چاپ شده است. این کتاب بیشتر درباره قمه زنی است و از نظر او قمه زنی اگر با آداب و رسوم خاص خود انجام شود هیچ گونه مشکلی پیش نمی آید. در صفحه 90 می گوید:« عزاداری پنج دوره به خود دیده است:
دوره اول مربوط به زمان امامان معصوم است. در این دوره عزاداری به صورت محدود و در حال تقیه انجام می شد و چنین نبود که حکومت های اموی جلسات عزاداری را تحمل بکنند.
دوره دوم، دوره خلفای عباسی است. در این دوره عزاداری بدون تقیه انجام می شد. در این دوره ها عزاداری به صورت گریه، مرثیه خوانی و تشکیل جلسات عزاداری صورت می گرفت.
دوره سوم، در قرن چهارم و در زمان، حکومت آل بویه بود که انواع گوناگون عزاداری انجام می شد و در این دوره سینه زنی و دسته های عزاداری در خیابانها و کوچه و بازار، به وجود آمد و سابقا دسته های سینه زنی و حرکت در خیابانها نبود. در این دوره، در مراسم عزاداری بازار تعطیل می شد. دوره چهارم، دوره صفویان است. در این دوره علاوه بر مراسم سابق، شبیه خوانی هم جزو برنامه های عزاداری شد.
دوره پنجم مربوط به قرن سیزدهم هجری قمری است و در این دوره علاوه همه آن مراسم قبلی زنجیرزنی و قمه زنی هم جزو مراسم عزاداری شد.
 در همین کتاب آمده است که قمه زنی حدود یکصد سال پیش رسم شده است.(ص2) و این کتاب در سال 1375 هجری قمری نوشته شده است و یکصد سال پیش می شود 1275 قمری. بنابراین قمه زنی در سال 1275 هجری قمری پیدا شده است و درباره فلسفه قمه زنی می گوید:
« اگر عده ای کفن پوش صف بکشند و با شعارهای حسینی حرکت بکنند و با خنجر کمی زخم سطحی در جلو سر ایجاد کنند تا چند قطره خون روی این کفن سفید بریزد، این صحنه تأثیر روانی خوبی بر عزاداران می گذارد و این تأثیر آنچنان عمیق خواهد بود که تا آخر عمر هم فراموش نمی شود.»
در این کتاب به این صورت تفسیر و توجیه کرده است.
در کتاب «تاریخ النیاحه» نوشته سید صالح شهرستانی که به زبان عربی است، درباره قفل زدن آمده است: « به نوشته احمد کسروی، قفل زدن در عصر صفویه آغاز شده است. در این کتاب به نقل از کسروی می گوید: زخم زدن بر سر هم در عصر صفویه پیدا شده است.(جز دوم، ص60)
بنابراین در تاریخچه پیدایش قمه زنی دو نظر دیده می شود. یکی اینکه در عهد صفویه بوده و دومی اینکه در قرن سیزدهم و در زمان شیخ انصاری بوده است.
 توجه به چند نکته ضرورى است:
الف. پایه گذار اصلى «عزادارى براى حسین بن على»(ع)، خود پیامبر اسلام(ص) است، (براى آگاهى بیشتر به کتاب «سیرتنا و سنّتنا، سیرة نبینا و سنته» نوشته علامه عبدالحسین امینى مراجعه کنید. این کتاب، به فارسى ترجمه شده است و در کتابخانه ها موجود است).
ب. مراسم عزادارى به صورت عمومى در قرن چهارم توسط ابوالحسن احمد معروف به معزّ الدوله از آل بویه، رواج یافت و روز عاشورا حتى نانوائیها هم کار خود را تعطیل مى کردند، (موسوعة العتبات المقدسه، ج 8، کربلا، ص 372، چاپ بیروت، 1987، 1407 هجرى قمرى).
ج. فلسفه اصلى انواع گوناگون مراسم عزادارى حسین بن على(ع)، زنده نگهداشتن فداکاریهاى حسین بن على(ع) است و چون این اعمال، در دل مردم تأثیر شدید دارد، بزرگان شیعه، آنها را مجاز دانسته اند.
د. مراسم عزادارى، همواره باید تحت نظارت علماى بزرگ شیعه هدایت شوند تا مراسم عزادارى از مسیر اصلى خود منحرف نگردد و اگر این مراسم درست هدایت شوند عامل خوبى براى تقویت دین به حساب مى آیند.
ه. مراسم عزادارى در ایران و هندوستان تا این لحظه آنگونه که باید نیست و براى همین بر همه ما لازم است که تلاش کنیم تا این مراسم از چهارچوب احکام اسلامى بیرون نرود.
با توجه به این چند نکته، درباره زنجیرزنى، مطالبى را تقدیم مى کنیم:
یکى از مراسم عزادارى در میان شیعیان هندوستان، زنجیرزنى است. آنان با زنجیر و چوبهاى میخ دار بر پشت خود مى زنند و در پى زنجیرزدن، از بدن آنان خون جارى مى شود. بسیارى از شیعیان هند این عمل را ناپسند مى دانند و مرتکب آن نمى شوند در عین حالى که نسبت به حسین بن على(ع) اعتقاد کامل دارند، (همان، ص 378).
زنجیر زنى از هندوستان به ایران آمده است با این تفاوت که در ایران زنجیرزنى به صورت معمولى و بدون خونریزى است ولى در هندوستان بسیار وحشت آور است.
زنجیرزنى هندى که همراه با خونریزى است از سوى مراجع تقلید شیعه تحریم شده است. آیة الله سید محسن امین از اولین کسانى است که به این گونه اعمال اعتراض و آن را تحریم کرد. آیة الله سید ابوالحسن اصفهانى نیز فتوا به حرمت این گونه اعمال داد، (همان، ص 378، پاورقى. در مقدمه المجالس السنیّة، قمه زنى و امثال آن را از اعمال شیطانى به حساب آورده است).
البته اگر زنجیرزنى و اعمال دیگر، مشتمل بر حرام نباشد و بر اساس هدایت خردمندان جامعه صورت گیرد، اشکالى پیش نمى آید و گرنه اگر عملى خودش حرام باشد و یا مشتمل بر حرام باشد انجام آن نارواست.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد