سیاست اسلامی- سیاست الحادی- سیاست پلید- کثیف بودن سیاست
۱۳۹۵/۱۰/۰۷
–
۴۴۹ بازدید
@ ـ چرا سیاست در دنیای امروز به عنوان مقوله ای کثیف می شناسند؟
دانشجوی محترم ضمن تشکر از تماس شما با این مرکز، واژه سیاست همانند دین داراى معانى و گونه هاى متعددى است. در لغت به معناى: حکم راندن، ریاست کردن تدبیر ریاست داورى حفاظت حراست و تنبیه به کار مى رود. (ر. ک: عبد الحمید ابو الحمد، مبانى سیاست، تهران: توس، 1368، ص 6) و در اصطلاح داراى تعاریف گوناگونى است: 1. به معناى علم به دست آوردن قدرت و حفظ آن 2. در معنى خاص دانش و هنر کارآمد نمودن دولت و در معنى عام هرگونه روش اداره یا بهبود امور شخصى یا اجتماعى 3. فن حکومت کردن دولت و رهبرى روابط آن با دیگر دولت ها و…. اگر بخواهیم به صورت دقیق تر به بررسى معانى سیاست بپردازیم لازم است یک تقسیم بندى میان سیاست در نظام هاى توحیدى با سیاست در نظام هاى سکولار داشته باشیم:
1 سیاست از دید گاه اسلام: سیاست بخشى از منظومه منسجم اندیشه اسلامى تلقى مى گردد و رویکرد مسلمانان به آن ریشه در وحى سنت و سیره معصومین (ع) دارد. از دید گاه علامه محمد تقى جعفرى «سیاست از دیدگاه اسلام: عبارت از مدیریت حیات انسانها چه در حالت فردى و چه در حالت اجتماعى براى وصول به عالى ترین هدف هاى مادّى و معنوى است.». (ر. ک: محمد تقى جعفرى، تحلیل و بررسى سکولاریسم، مجله قبسات، ش 1 و محمد تقى جعفرى، سکولاریسم یا حذف دین از زندگى دنیوى، گردآورى، تنظیم و تلخیص، محمد رضا جوادى، قم: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1377، ص8) و از منظر حضرت امام خمینى (ره) «سیاست همان هدایت دینى جامعه از طریق اصلاح خلق در بعد وسیع است». (ر. ک: چشمه خورشید، مجموعه مقالات کنگره بین المللى امام خمینى (ره) و فرهنگ عاشورا، نشر عروج، 1374.)
براین اساس مبانى سیاست حاکم بر نظام توحیدى عبارتند از: ولایت الهى، اطاعت از رهبران شایسته (پیامبر و جانشینان آن)، مشروط بودن اطاعت از رهبران، سلطه ناپذیرى و عزت و کرامت انسانى، تأکید بر ایمان و تقواى الهى به عنوان رمز عزت وکرامت، جلب مشارکت مردمى و پرهیز از خودکامگى و دیکتاتورى، عدالت جویى و ظلم ستیزى، ایمان به اصالت ارزشها در قالب امر به معروف و نهى از منکر و ایجاد تحول و دگرگونى در فرد جامعه، ستیز با استکبار و سازش ناپذیرى در مقابل ستمگران، استقلال جویى (فرهنگى، سیاسى، اقتصادى)، حق گرایى وانتقاد پذیرى، هوشیارى در برابر بیگانگان، صلح خواهى و امنیت جویى، حاکمیت ضابطه، فقرزدایى و تعدیل ثروت، همزیستى مسالمت آمیز بر اساس محبت و رحمت.
2 سیاست در مکاتب الحادى: اما در مقابل سیاست در اندیشه سیاسى و فرهنگ غرب ره آورد عینیت گرایى مطلقى است که بر تفکر معاصر غرب سایه افکنده و توجهى به پرسشهاى بنیادین درباره انسان و آرمان او ندارد. و با دین و ارزش هاى دینى بیگانه است. تا آنجا که صاحب نظران غربى در تعریف سیاست عموما بر اصالت قدرت و چگونگى کسب قدرت و حفظ و گسترش آن تاکید داشته و با تفکرات اومانیستى کسب قدرت را به عنوان یک هدف مى پندارند نه یک وسیله و ابزارى در جهت هدایت و خدمت به حیات مادى و معنوى بشر.
بر این اساس ویژگى سیاست در نظام هاى سکولار عبارت است از: شیطانى، ناپسند و ضد ارزشى، مبتنى بر زور، غلبه، نیرنگ و خدعه ، دیکتاتورى و خود محورى، نفى ارزشهاى والاى انسانى و محورساختن ارزشهاى جاهلى (زر و زور و تزویر)، بى شخصیت بار آوردن و تحقیر و تهى کردن انسانها جهت بقاء قدرت و تحکیم مناسبات سلطه و استثمار، جوسازى و شایعه پراکنى و غلوّ واقعیتها، کتمان حقایق و سانسور، دامن زدن به تعصبهاى جاهلى، هراس از بیدارى ملتها، استثمار و بهره کشى و در فقر و فلاکت نگهداشتن مردم و نفاق و دورویى. چنین سیاستى که از آن به «سیاست ماکیاولى» نیز تعبیر مى شود در «مبانى فکرى» «اهداف» و «خط مشى ها و روند اجرایى» با سیاست الهى و آموزه هاى وحیانى تفاوت هاى اساسى دارد.( ر. ک: فلسفه سیاست، قم: انتشارات موسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى (ره)، 1378، صص 22- 25)
حضرت امام خمینى (ره) پس از آزادى از زندان- ضمن بیان خاطره اى از دوران حبس فرمود: «آمد یک نفر… گفت: آقا سیاست عبارت است از دروغ گفتن، خدعه، فریب، نیرنگ و خلاصه پدر سوختگى است و آن را شما براى ما بگذارید… گفتم: از اول ما وارد این سیاست که شما مى گویید، نبوده ایم». (صحیفه نور، ج 1، ص 65.)
بنابر این سیاستی که به عنوان سیاست پلید از آن یاد می شود همان سیاست غیر دینی است که هدف اصلی در آن کسب قدرت است و در نتیجه در راه رسیدن به آن هر گونه اقدام نامشروع و خلافی مجاز شمرده می شود و نه سیاست اسلامی که تحقق اهداف و آرمان های ارزشی، انسانی و الهی اجتماعی در آن به عنوان هدف شمرده شده و رسیدن به هدف نیز جز از راه های مشروع مجاز نمی باشد.
1 سیاست از دید گاه اسلام: سیاست بخشى از منظومه منسجم اندیشه اسلامى تلقى مى گردد و رویکرد مسلمانان به آن ریشه در وحى سنت و سیره معصومین (ع) دارد. از دید گاه علامه محمد تقى جعفرى «سیاست از دیدگاه اسلام: عبارت از مدیریت حیات انسانها چه در حالت فردى و چه در حالت اجتماعى براى وصول به عالى ترین هدف هاى مادّى و معنوى است.». (ر. ک: محمد تقى جعفرى، تحلیل و بررسى سکولاریسم، مجله قبسات، ش 1 و محمد تقى جعفرى، سکولاریسم یا حذف دین از زندگى دنیوى، گردآورى، تنظیم و تلخیص، محمد رضا جوادى، قم: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1377، ص8) و از منظر حضرت امام خمینى (ره) «سیاست همان هدایت دینى جامعه از طریق اصلاح خلق در بعد وسیع است». (ر. ک: چشمه خورشید، مجموعه مقالات کنگره بین المللى امام خمینى (ره) و فرهنگ عاشورا، نشر عروج، 1374.)
براین اساس مبانى سیاست حاکم بر نظام توحیدى عبارتند از: ولایت الهى، اطاعت از رهبران شایسته (پیامبر و جانشینان آن)، مشروط بودن اطاعت از رهبران، سلطه ناپذیرى و عزت و کرامت انسانى، تأکید بر ایمان و تقواى الهى به عنوان رمز عزت وکرامت، جلب مشارکت مردمى و پرهیز از خودکامگى و دیکتاتورى، عدالت جویى و ظلم ستیزى، ایمان به اصالت ارزشها در قالب امر به معروف و نهى از منکر و ایجاد تحول و دگرگونى در فرد جامعه، ستیز با استکبار و سازش ناپذیرى در مقابل ستمگران، استقلال جویى (فرهنگى، سیاسى، اقتصادى)، حق گرایى وانتقاد پذیرى، هوشیارى در برابر بیگانگان، صلح خواهى و امنیت جویى، حاکمیت ضابطه، فقرزدایى و تعدیل ثروت، همزیستى مسالمت آمیز بر اساس محبت و رحمت.
2 سیاست در مکاتب الحادى: اما در مقابل سیاست در اندیشه سیاسى و فرهنگ غرب ره آورد عینیت گرایى مطلقى است که بر تفکر معاصر غرب سایه افکنده و توجهى به پرسشهاى بنیادین درباره انسان و آرمان او ندارد. و با دین و ارزش هاى دینى بیگانه است. تا آنجا که صاحب نظران غربى در تعریف سیاست عموما بر اصالت قدرت و چگونگى کسب قدرت و حفظ و گسترش آن تاکید داشته و با تفکرات اومانیستى کسب قدرت را به عنوان یک هدف مى پندارند نه یک وسیله و ابزارى در جهت هدایت و خدمت به حیات مادى و معنوى بشر.
بر این اساس ویژگى سیاست در نظام هاى سکولار عبارت است از: شیطانى، ناپسند و ضد ارزشى، مبتنى بر زور، غلبه، نیرنگ و خدعه ، دیکتاتورى و خود محورى، نفى ارزشهاى والاى انسانى و محورساختن ارزشهاى جاهلى (زر و زور و تزویر)، بى شخصیت بار آوردن و تحقیر و تهى کردن انسانها جهت بقاء قدرت و تحکیم مناسبات سلطه و استثمار، جوسازى و شایعه پراکنى و غلوّ واقعیتها، کتمان حقایق و سانسور، دامن زدن به تعصبهاى جاهلى، هراس از بیدارى ملتها، استثمار و بهره کشى و در فقر و فلاکت نگهداشتن مردم و نفاق و دورویى. چنین سیاستى که از آن به «سیاست ماکیاولى» نیز تعبیر مى شود در «مبانى فکرى» «اهداف» و «خط مشى ها و روند اجرایى» با سیاست الهى و آموزه هاى وحیانى تفاوت هاى اساسى دارد.( ر. ک: فلسفه سیاست، قم: انتشارات موسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى (ره)، 1378، صص 22- 25)
حضرت امام خمینى (ره) پس از آزادى از زندان- ضمن بیان خاطره اى از دوران حبس فرمود: «آمد یک نفر… گفت: آقا سیاست عبارت است از دروغ گفتن، خدعه، فریب، نیرنگ و خلاصه پدر سوختگى است و آن را شما براى ما بگذارید… گفتم: از اول ما وارد این سیاست که شما مى گویید، نبوده ایم». (صحیفه نور، ج 1، ص 65.)
بنابر این سیاستی که به عنوان سیاست پلید از آن یاد می شود همان سیاست غیر دینی است که هدف اصلی در آن کسب قدرت است و در نتیجه در راه رسیدن به آن هر گونه اقدام نامشروع و خلافی مجاز شمرده می شود و نه سیاست اسلامی که تحقق اهداف و آرمان های ارزشی، انسانی و الهی اجتماعی در آن به عنوان هدف شمرده شده و رسیدن به هدف نیز جز از راه های مشروع مجاز نمی باشد.