بخت و شانس از واژههایی است که گاهی در بین مردم استعمال میشود و بیشتر ریشه در ادبیات و شعر دارد.
این واژه میتواند به دو معنا به کار رود:
- تحقق پدیدهای بدون علت: این معنا؛ از نظر فلسفه مردود است و در جای خود اثبات شده است که هر چیزی دارای علت و سبب خاصی است. البته ممکن است این سبب، سببی نیکو و مستحسن نباشد؛ یعنی یک عامل بیعدالتی و یا ظلم، در وجود یک پدیده نقش داشته باشد.
اما بعضی از علل روی آوردن به اینگونه واژهها که نشان از یک تفکر خاص دارد، از این قبیل است:
الف) وجود بیعدالتیهای اجتماعی، ظلم و عدم تناسب بین استحقاق و مناصب و مواهب.
ب) وجود روحیۀ راحتطلبی در میان جامعه و توجیه بهرهمندی افراد خاص به شانس و اقبال.
ج) تبلیغات حکومتهای جبار که با اینگونه واژهها میخواستند حکومت خود را به شانس و سرنوشت گره بزنند تا جلوی اعتراضات مردم را بگیرند.
در آیات و روایات اسلامی هم هیچ التفاتی به شانس و اقبال نشده و مورد پذیرش قرار نگرفته است.
- سرنوشت و مقدرات الاهی: این معنا مورد پذیرش است و به معنای آن است که موفقیت انسان در پرتو عنایت خداوند و تلاش خود انسان میسر است و در این تلاش استعداد و شرایط اجتماعی و محیطی، نقش مهمی دارند و همین است سرّ تفاوتهایی که در جامعه مشاهده میشود.