موضوع به این گستردگی را نمی توان به صورت جواب سوال در چند خط نوشت بلکه باید تحقیقات فراوان صورت بگیرد و به صورت کتاب ارائه شود ولی در باره شاه قباد ولی می توانید این مقاله را از سایت پیام آفتاب بخوانید:
چهره های افغانستان / خبر – چهارشنبه ۱۹ قوس ۱۳۹۳ – ۲۱:۲۱
سید شاه قباد ولی(ره)
نویسنده:سیدمحمدباقرمصباح زاده
حضرت سید شاه قباد، فرزند شاه آل علی ملقب به «شاه عَلَیکه»، در قرن دهم یا یازدهم هجری در درۀ سنگلاخ دیده به جهان گشود. نسب سید شاه قباد بعد از سه واسطه به سید نظامالدین – مشهور به سید شاه بابا- که مرقدش در باغ لنگگ تکانه زیارتگاه است، و بعد از هشت واسطه به کربلایی سید احمد، ملقب به «شاه برهنه» در یکاولنگ بامیان، میرسد(1).
آن چنان که در کتاب «کشف الانساب» مرحوم حاج محمد علی شاه حسینی نسب سنگلاخی، در سال 1314 هجری قمری نوشته است، شاه قباد شخصیتی عالم، فقیه، عابد و پرهیزگاری بود که در زمان حیات و بعد از فوتش، مردمان مختلف از هر قوم و مذهبی کرامات و خرق عادات زیادی از آن عالم ربانی و سید عالیقدر مشاهده کردهاند(2). مرقد سید شاه قباد که مشهور به «زیارت شاه قباد ولی» است قرنهاست که زیارتگاه خاص و عام و به اذن خداوند شفا دهندۀ دردمندان و یاریکنندۀ حاجتمندانی است که از خدا به آبروی آن سید جلیل القدر و فقیه عالیمقام کمک میطلبند.
بر اساس یک روایت شفاهی، سید احمد فرزند شاه نظامالدین (شاه سید بابا) که جد پدری سید شاه قباد بود، بعد از آن به سنگلاخ هجرت کرد که پدرش توسط اقوام درانی و خروتی به شهادت رسیده و زمینهایش غصب شد.
سید شاه قباد را پدرش در اوان نوجوانی توسط یک تاجر شیعه به ایران و از آنجا به نجف اشرف فرستاد تا در حوزۀ علمیه به تحصیل علم پرداخته و به تزکیۀ نفس مشغول شود. شاه قباد پس از سالها تحصیل به مقام عالی فقاهت و اجتهاد دست یافت و در وادی عرفان و اخلاق نیز گامهای بلندی برداشت.
شاه قباد بعد از تحصیل علم و عرفان در نجف به سنگلاخ برگشته و این مقارن حاکمیت صفویها در ایران و بابریها در هند بود. افغانستان امروزی نیز، میان این دو قدرت منطقهای تقسیم شده بود.(3)
زمانی که شاه قباد از نجف برگشت در منطقهای که امروز شامل ولایتهای کابل، میدان، پروان و بامیان میشود، به علت نبود مراکز تعلیمی مذهبی و علمای برجسته، مردم از مذهب تشیع چیزی بیشتر از نام آن و یک سلسله اعمال که با خرافات هم آلوده شده بود نمیدانستند. سیدشاه قباد، چند کار مهم و زیربنایی انجام داد که عبارت بودند از :
1-تبلیغ و تعلیم دین و مکتب اهلبیت اطهار(ع) از طریق تربیت عالم و اعزام مبلغ به مناطق مختلف شیعه نشین.
2- تدوین رسالۀ عملیه برای رفع مشکلات شرعی، عبادی، اجتماعی و حقوقی مردم.
رسالۀ عملیه سیدشاه قباد را مرحوم کربلایی ملا سید احمدعلی شاه که در سال 1332 در منطقه«سیاه پیتاب» چشم از جهان بست دیده و استفاده کرده بود. احتمالا این رساله در جمع کتابهای مرحوم حاج محمدعلیشاه حسینی نسب وجود داشته که متاسفانه فرزندان و نوههای ایشان آنها را بعد از کودتای کمونیستی هفت ثور از بین بردهاند. میتوان گفت که سید شاه قباد اولین فقیه و مجتهدی بود که در افغانستان رساله نوشت که متاسفانه چاپ نشده و به مرور زمان از بین رفته است.
3- آباد ساختن سنگلاخ برای فرزندان و اعوان و انصارش. سید شاه قباد علاوه بر تدریس و تبلیغ و تربیت دینی مردم، برای آباد ساختن سنگلاخ و ایجاد زمینهای کشاورزی و باغها نیز تلاش کرد. چنان که کندن و بزرگ ساختن چشمه خواجه مبارک درۀ حصار – یکی از دره های فرعی سنگلاخ- که سبب افزایش آب رودخانه این دره شد از خدمات ایشان به شمار میرود.(4)
4-جلب محبت اهل تسنن و بخصوص اهالی درۀ میدان، با اخلاق پسندیده و کرامات ارزنده. این از عظمت آن بزرگوار است که مردم میدان و بخصوص پشتونها به سادات سنگلاخ هنوز احترام میگذارند.
خادمان زیارت سید شاه قباد ولی
حضرت سید شاه قباد ولی به عنوان مجتهد و فقیه شیعه، مورد توجه و احترام همه مسلمانان سنی و شیعه و به خصوص هزارههای سنگلاخ قرار داشت. خانوادهای از قوم دایمیرک درۀ حصار به سید شاه قباد خدمت میکرد و بعد از رحلت آن سید جلیلالقدر در کسوت خادم مرقدش برای فرزندان و علاقمندان ایشان نسل اندر نسل خدمت کردند. این خدمتکاران مخلص و بیریا عبارت بودند از: شیرحسین فرزند جارو، جارو فرزند نیازعلی، نیازعلی فرزند رجبعلی، رجبعلی فرزند قربانعلی، و … .
خانوادۀ خادم مرقد سید شاه قباد چند کار مهم انجام میدادند:
1- هیزم مورد نیاز ساکنان و مسافرانی که به زیارت سید شاه قباد ولی آمده و نذری داشتند فراهم میکردند.
2- از زیارت و مقبره سید شاه قباد که یک محوطۀ سر باز بود، محافظت نموده و دیوارهای محوطه و مرقد را با چونه سفید میکردند.
3- ظرف و قاشق چوبی و فلزی در اختیار زواری که نذر داشتند و نیز مصرفکنندگان که در مرقد حاضر بودند قرار میدادند، البته این کار الزامی نبود.
4- در موقعی که مردم از ابتدا تا انتهای دره برای ادای نذر دستهجمعی سالانه، یا موارد خاصی دیگری در زیارت سید شاه قباد جمع میشدند، آب و چلم تهیه میکردند. نذر دستهجمعی و سراسری که سالانه دو بار در زیارت شاه قباد ولی داده میشود، از سنتهای خوب و ماندگار مردم سنگلاخ است، که در آن روز از همه جا و از هر قوم و طایفهای گرد هم آمده و از احوال یکدیگر با خبر میشوند. در آن روز مراسم مداحی و سخنرانی مذهبی برگزار میشود.
در عوض خدمات ارائه شده از سوی خادم، در موقع گندم دروی از هر خانوادۀ اولاد سید شاه قباد، یک قوده(دسته) گندم به خادم تعلق میگرفت که از ابتدا تا انتهای دره آن را جمعآوری نموده برای خرمن کوبی در محل زندگیشان در نزدیکی زیارت سید شاه قباد منتقل میکردند. همچنین یک قطعه زمین – حدود یک جریب – که متعلق به سید شاه قباد است در اختیار همین خادمین نسل اندر نسل قرار داشت که روی آن کار نموده و از حاصل آن استفاده میکردند.
در طول چهارصد سال بعد از وفات سید شاه قباد، مردم از خدمات خانوادۀ خادم راضی بوده و هیچ کسی جرأت نداشت که فرصت خدمت را از آنها بگیرد و در واقع این خدمت به صورت میراثی در طی چند صد سال گذشته به آنها تعلق داشت. متأسفانه در سالهای اخیر بر خلاف سنت تاریخی و رضایت روح سید شاه قباد، خادم چند صد سالهاش را که خود میراث گرانبهای اجتماعی برای مردم سنگلاخ بودند را برکنار کردند که اکثریت مردم از این کار ناراضی میباشند.
قابل ذکر است که در دوران جهاد و تجاوز شوروی سابق به افغانستان، برادر شیرحسین، خادم سید شاه قباد، به نام عبدالاحمد و پسرش به نام مهدی که 24 ساله بود به شهادت رسیدند. از قوم درۀ حصار مجموعا شش نفر به شهادت رسیدند که بقیه عبارتند از: میر فرزند نورمحمد، رجب علی فرزند قربان علی و خانم شهربانو فرزند کربلایی جمعه.(5)
پاورقی
1-کشفالانساب،حاجی محمد علیشاه حسینی نسب سنگلاخی، 1314هجری قمری، ص123.
2- همان، ص 124.
3- دست نوشته های سید عبدالله هاشمی به نقل از کتاب خطی «تاریخ جهان نما».
4- همان منبع.
5- اظهارات شیرحسین جارو
در تدوین این زندگینامه تحقیقات میدانی صورت گرفته است.
چهره های افغانستان / خبر – چهارشنبه ۱۹ قوس ۱۳۹۳ – ۲۱:۲۱
سید شاه قباد ولی(ره)
نویسنده:سیدمحمدباقرمصباح زاده
حضرت سید شاه قباد، فرزند شاه آل علی ملقب به «شاه عَلَیکه»، در قرن دهم یا یازدهم هجری در درۀ سنگلاخ دیده به جهان گشود. نسب سید شاه قباد بعد از سه واسطه به سید نظامالدین – مشهور به سید شاه بابا- که مرقدش در باغ لنگگ تکانه زیارتگاه است، و بعد از هشت واسطه به کربلایی سید احمد، ملقب به «شاه برهنه» در یکاولنگ بامیان، میرسد(1).
آن چنان که در کتاب «کشف الانساب» مرحوم حاج محمد علی شاه حسینی نسب سنگلاخی، در سال 1314 هجری قمری نوشته است، شاه قباد شخصیتی عالم، فقیه، عابد و پرهیزگاری بود که در زمان حیات و بعد از فوتش، مردمان مختلف از هر قوم و مذهبی کرامات و خرق عادات زیادی از آن عالم ربانی و سید عالیقدر مشاهده کردهاند(2). مرقد سید شاه قباد که مشهور به «زیارت شاه قباد ولی» است قرنهاست که زیارتگاه خاص و عام و به اذن خداوند شفا دهندۀ دردمندان و یاریکنندۀ حاجتمندانی است که از خدا به آبروی آن سید جلیل القدر و فقیه عالیمقام کمک میطلبند.
بر اساس یک روایت شفاهی، سید احمد فرزند شاه نظامالدین (شاه سید بابا) که جد پدری سید شاه قباد بود، بعد از آن به سنگلاخ هجرت کرد که پدرش توسط اقوام درانی و خروتی به شهادت رسیده و زمینهایش غصب شد.
سید شاه قباد را پدرش در اوان نوجوانی توسط یک تاجر شیعه به ایران و از آنجا به نجف اشرف فرستاد تا در حوزۀ علمیه به تحصیل علم پرداخته و به تزکیۀ نفس مشغول شود. شاه قباد پس از سالها تحصیل به مقام عالی فقاهت و اجتهاد دست یافت و در وادی عرفان و اخلاق نیز گامهای بلندی برداشت.
شاه قباد بعد از تحصیل علم و عرفان در نجف به سنگلاخ برگشته و این مقارن حاکمیت صفویها در ایران و بابریها در هند بود. افغانستان امروزی نیز، میان این دو قدرت منطقهای تقسیم شده بود.(3)
زمانی که شاه قباد از نجف برگشت در منطقهای که امروز شامل ولایتهای کابل، میدان، پروان و بامیان میشود، به علت نبود مراکز تعلیمی مذهبی و علمای برجسته، مردم از مذهب تشیع چیزی بیشتر از نام آن و یک سلسله اعمال که با خرافات هم آلوده شده بود نمیدانستند. سیدشاه قباد، چند کار مهم و زیربنایی انجام داد که عبارت بودند از :
1-تبلیغ و تعلیم دین و مکتب اهلبیت اطهار(ع) از طریق تربیت عالم و اعزام مبلغ به مناطق مختلف شیعه نشین.
2- تدوین رسالۀ عملیه برای رفع مشکلات شرعی، عبادی، اجتماعی و حقوقی مردم.
رسالۀ عملیه سیدشاه قباد را مرحوم کربلایی ملا سید احمدعلی شاه که در سال 1332 در منطقه«سیاه پیتاب» چشم از جهان بست دیده و استفاده کرده بود. احتمالا این رساله در جمع کتابهای مرحوم حاج محمدعلیشاه حسینی نسب وجود داشته که متاسفانه فرزندان و نوههای ایشان آنها را بعد از کودتای کمونیستی هفت ثور از بین بردهاند. میتوان گفت که سید شاه قباد اولین فقیه و مجتهدی بود که در افغانستان رساله نوشت که متاسفانه چاپ نشده و به مرور زمان از بین رفته است.
3- آباد ساختن سنگلاخ برای فرزندان و اعوان و انصارش. سید شاه قباد علاوه بر تدریس و تبلیغ و تربیت دینی مردم، برای آباد ساختن سنگلاخ و ایجاد زمینهای کشاورزی و باغها نیز تلاش کرد. چنان که کندن و بزرگ ساختن چشمه خواجه مبارک درۀ حصار – یکی از دره های فرعی سنگلاخ- که سبب افزایش آب رودخانه این دره شد از خدمات ایشان به شمار میرود.(4)
4-جلب محبت اهل تسنن و بخصوص اهالی درۀ میدان، با اخلاق پسندیده و کرامات ارزنده. این از عظمت آن بزرگوار است که مردم میدان و بخصوص پشتونها به سادات سنگلاخ هنوز احترام میگذارند.
خادمان زیارت سید شاه قباد ولی
حضرت سید شاه قباد ولی به عنوان مجتهد و فقیه شیعه، مورد توجه و احترام همه مسلمانان سنی و شیعه و به خصوص هزارههای سنگلاخ قرار داشت. خانوادهای از قوم دایمیرک درۀ حصار به سید شاه قباد خدمت میکرد و بعد از رحلت آن سید جلیلالقدر در کسوت خادم مرقدش برای فرزندان و علاقمندان ایشان نسل اندر نسل خدمت کردند. این خدمتکاران مخلص و بیریا عبارت بودند از: شیرحسین فرزند جارو، جارو فرزند نیازعلی، نیازعلی فرزند رجبعلی، رجبعلی فرزند قربانعلی، و … .
خانوادۀ خادم مرقد سید شاه قباد چند کار مهم انجام میدادند:
1- هیزم مورد نیاز ساکنان و مسافرانی که به زیارت سید شاه قباد ولی آمده و نذری داشتند فراهم میکردند.
2- از زیارت و مقبره سید شاه قباد که یک محوطۀ سر باز بود، محافظت نموده و دیوارهای محوطه و مرقد را با چونه سفید میکردند.
3- ظرف و قاشق چوبی و فلزی در اختیار زواری که نذر داشتند و نیز مصرفکنندگان که در مرقد حاضر بودند قرار میدادند، البته این کار الزامی نبود.
4- در موقعی که مردم از ابتدا تا انتهای دره برای ادای نذر دستهجمعی سالانه، یا موارد خاصی دیگری در زیارت سید شاه قباد جمع میشدند، آب و چلم تهیه میکردند. نذر دستهجمعی و سراسری که سالانه دو بار در زیارت شاه قباد ولی داده میشود، از سنتهای خوب و ماندگار مردم سنگلاخ است، که در آن روز از همه جا و از هر قوم و طایفهای گرد هم آمده و از احوال یکدیگر با خبر میشوند. در آن روز مراسم مداحی و سخنرانی مذهبی برگزار میشود.
در عوض خدمات ارائه شده از سوی خادم، در موقع گندم دروی از هر خانوادۀ اولاد سید شاه قباد، یک قوده(دسته) گندم به خادم تعلق میگرفت که از ابتدا تا انتهای دره آن را جمعآوری نموده برای خرمن کوبی در محل زندگیشان در نزدیکی زیارت سید شاه قباد منتقل میکردند. همچنین یک قطعه زمین – حدود یک جریب – که متعلق به سید شاه قباد است در اختیار همین خادمین نسل اندر نسل قرار داشت که روی آن کار نموده و از حاصل آن استفاده میکردند.
در طول چهارصد سال بعد از وفات سید شاه قباد، مردم از خدمات خانوادۀ خادم راضی بوده و هیچ کسی جرأت نداشت که فرصت خدمت را از آنها بگیرد و در واقع این خدمت به صورت میراثی در طی چند صد سال گذشته به آنها تعلق داشت. متأسفانه در سالهای اخیر بر خلاف سنت تاریخی و رضایت روح سید شاه قباد، خادم چند صد سالهاش را که خود میراث گرانبهای اجتماعی برای مردم سنگلاخ بودند را برکنار کردند که اکثریت مردم از این کار ناراضی میباشند.
قابل ذکر است که در دوران جهاد و تجاوز شوروی سابق به افغانستان، برادر شیرحسین، خادم سید شاه قباد، به نام عبدالاحمد و پسرش به نام مهدی که 24 ساله بود به شهادت رسیدند. از قوم درۀ حصار مجموعا شش نفر به شهادت رسیدند که بقیه عبارتند از: میر فرزند نورمحمد، رجب علی فرزند قربان علی و خانم شهربانو فرزند کربلایی جمعه.(5)
پاورقی
1-کشفالانساب،حاجی محمد علیشاه حسینی نسب سنگلاخی، 1314هجری قمری، ص123.
2- همان، ص 124.
3- دست نوشته های سید عبدالله هاشمی به نقل از کتاب خطی «تاریخ جهان نما».
4- همان منبع.
5- اظهارات شیرحسین جارو
در تدوین این زندگینامه تحقیقات میدانی صورت گرفته است.