رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «در ليلة المعراج، هر ملكى كه به من رسيد خندان بود، به ملكى رسيدم كه عبوس و گرفته بود و بر روى من نخنديد. از جبرئيل پرسيدم او كيست؟ گفت: او مالك دوزخ است، از وقتى كه آفريده شده تاكنون همين طور است، بر روى كسى نخنديده است. پيغمبر صلى الله عليه و آله فرمود: به جبرئيل گفتم: به او بگو سرپوش از جهنّم بردارد. فرمود: گوشه اى از سرپوش جهنّم را عقب زدند ديدم شراره آن رو به بالا فوران زد به طورى كه ترسيدم مرا هم فرا گيرد. گفتم: آن را بگيرد.
پيغمبر مى گفت و مى گريست. و آن گاه فرمود: اين آتش دنيا هفتاد مرتبه از آتش آخرت نازل تر است. هفتاد برابر اين آتش دنيا آتش دوزخ است»[1].
حضرت سجّاد (عليه السلام) در صحيفه سجاديه مي فرمايد:
«واعوذ بك من نار نورها ظلمة»؛ «خدايا! به تو پنا مى برم از آتشى كه روشنايى اش تاريكى است».
اشاره به اين است كه اين آتش غير آن است، آتش دنيا روشنايى دارد؛ ولى آتش آخرت مى سوزاند و تاريك است و تاريكى آور است.
روايتى در اين زمينه چنين مى فرمايد: «آتش دوزخ را هزار سال دميدند تا سفيد شد و هزار سال ديگر دميدند قرمز شد و هزار سال ديگر دميدند تا سياه شد و فعلًا سياه است»[2].
جمله ديگر صحيفه چنين است: «و من نار يأكل بعضها بعض»؛ «خدايا! به تو پناه مى برم از آتشى كه برخى از آن برخى ديگر را مى خورد»؛ «و من نار تذر العظام رميما، … و من نار لا تبقى على من تضرّع اليها».«و از آتشى كه استخوان ها را مى پوساند و از بين مى برد». «و اعوذ بك من عقاربها الفاغرة افواهها و حيّاتها الصّالقة بانيابها». «خدايا! به تو پناه مى برم از عقرب ها و مارها كه با نيش هاى زهرى خود جهنّميان را مى گزند».[3]
«نَحْنُ جَعَلْنهَا تَذْكِرَةً»؛ «ما اين آتش را اسباب يادآورى آتش آخرت قرار داديم»[4].
پي نوشت:
[1] بحارالأنوار، ج8، ص 284.[2] همان، ص 280. [3] صحيفه سجاديه، دعاي 32. [4] واقعه/73.