شباهتهای بحران سوریه با عوامل بروز جنگ جهانی اول
۱۳۹۴/۱۲/۰۴
–
۱۰۷ بازدید
تحلیل «نشنال اینترست»:
شباهتهای بحران سوریه با عوامل بروز جنگ جهانی اول
چرا سوریه و مشخصا درگیری ها در حلب می تواند یک به یک منازعه بزرگ بین المللی تبدیل شود؟ این درگیری چه ویژگی هایی دارد که توجه همگان را به خود جلب کرده و از مقایسه آن با جنگ های بزرگ سخن گفته می شود؟ پل پیلار در مقاله خود در نشریه «نشنال اینترست» تحت عنوان «۱۹۱۴ و حلب» به این سوالات پاسخ داده است.
شباهتهای بحران سوریه با عوامل بروز جنگ جهانی اول
چرا سوریه و مشخصا درگیری ها در حلب می تواند یک به یک منازعه بزرگ بین المللی تبدیل شود؟ این درگیری چه ویژگی هایی دارد که توجه همگان را به خود جلب کرده و از مقایسه آن با جنگ های بزرگ سخن گفته می شود؟ پل پیلار در مقاله خود در نشریه «نشنال اینترست» تحت عنوان «1914 و حلب» به این سوالات پاسخ داده است.
شباهتهای بحران سوریه با عوامل بروز جنگ جهانی اولچرا سوریه و مشخصا درگیری ها در حلب می تواند یک به یک منازعه بزرگ بین المللی تبدیل شود؟ این درگیری چه ویژگی هایی دارد که توجه همگان را به خود جلب کرده و از مقایسه آن با جنگ های بزرگ سخن گفته می شود؟
به گزارش «تابناک»، این ها پرسش هایی است که که پل پیلار در مقاله خود در نشریه «نشنال اینترست» تحت عنوان «1914 و حلب» تا حدودی بدان ها پاسخ داده است.
به عقیده پیلار، اگر به گذشته بر گردیم و تاریخ جنگ ها و بحران های مختلف را مرور کنیم می توانیم تفاوت ها و شباهت هایی را نسبت به وضعیت کنونی در خاورمیانه مشاهده کنیم. سال 2014 صدمین سالگرد وقوع جنگ اول جهانی بود. شرایط آن روز اروپا با منازعات کنونی بین المللی به ویژه در خاورمیانه و نقاط دیگری مانند شرق آسیا شباهت هایی دارد. بسیاری به قدرت یابی و جسارت های گریز از مرکز چین اشاره می کنند.
به طور مثال، گراهام آلیسون، در مورد اینکه چگونه یک رویاروی احتمالی در دریای شرقی چین، شامل درگیری ژاپن و چین می تواند یک خطر بزرگ را به دنبال داشته باشد، صحبت کرده است. چین در حال توسعه قدرت خود در سراسر آسیای شرقی است و محتمل ترین سناریوها حاکی از تشدید بحران های محلی در درون یک جنگ و منازعه بزرگ است. به همان صورت نیز می توان به جنگ داخلی چندوجهی در سوریه و تحولات اخیر در شمال این کشور به عنوان یک نقطه عطف خطرناک اشاره کرد.
برخی ویژگی های خاص بحران سوریه نشان دهنده شباهت نگران کننده آن با بحران 1914 است. یکی از ویژگی ها، تعدد بازیگران دخیل در بحران است؛ بازیگرانی از داخل و خارج و همچنین کل منطقه، که سهم خود از بحران سوریه را با دخالت در آن تعریف کرده اند. این تعدد و ادراک بازیگران، خود عاملی بر احتمال تشدید منازعه است. پیش از این، «واشنگتن پست» در مقاله ای به تنوع بازیگران داخلی، منطقه ای و فرامنطقه ای در نبرد حلب اشاره کرده بود و از به عنوان «جنگ جهانی کوچک» نام برده بود.
ادراکات مربوط به جنگ داخلی سوریه و مخاطرات ناشی از آن، بیش از هر چیزی به درگیری بزرگتری میان ائتلاف های بزرگ نهفته در این بحران مربوط می شود. تعهد شدید دوستان و متحدان به یکدگیر در این بحران، درک این مخاطرات را بیشتر می کند. آرایش های سیاسی- نظامی مربوط به درگیری های سوریه در واقع آشفته و پیچیده است و با آرایش های مربوط به قدرت های مرکزی اروپا که آغازگر جنگ اول جهانی بودند شباهت دارد. چشم انداز منازعه به سادگی در گرایش ایالات متحده به دیدن منافع متضاد روسیه و ایران با منافع خودش در سوریه قابل مشاهده است.
مطابقت نگران کننده وضعیت اروپا در یک قرن پیش با شرایط کنونی بحران سوریه حاکی از نقش فعال قدرت های درجه دوم در شعله ور کردن آتش جنگ و تضاد میان قدرت های بزرگ دارد که بیشتر ناشی از درخواست پشتیبانی این قدرت های درجه دوم از قدرت های بزرگ بوده است. این توضیحات در مورد دو قدرت درجه دوم به کار می رود.
یکی عربستان سعودی است که با اعمال سیاست های خود زیر نظر یک خانواده سلطنتی منسوخ، در تلاش برای افزایش وزن منطقه ای خود است و احساس می کند که باید با استفاده از زور و اجبار از اهل تسنن در درگیری های فرقه ای حمایت کند. سرنگونی بشار اسد به یک ایده ثابت برای رژیم سعودی به بهای تشدید منازعه در سوریه و نادیده گرفتن یا تشدید مشکلات مربوط به افراطی گرایی سنی در آنجا، تبدیل شده است.
اخیراً نیز عربستان سعودی در مورد دخالت مستقیم نظامی در سوریه صحبت کرده و اصرار داشت که ایالات متحده نیز باید رهبری این کار را بر عهده بگیرد. این موضوع نشان دهنده همان مطلبی است که گفته شد؛ یعنی عربستان سعودی به عنوان یک قدرت درجه دوم سعی دارد یک قدرت بزرگ را وارد یک درگیری مستقیم بکند؛ موضوعی که می تواند شعله هایی به وسعت شعله های شروع سال 1914 در خاورمیانه ایجاد کند.
بازیگر دیگری که به یک مشکل عمده در سوریه تبدیل شده، ترکیه است. چند سال پیش به نظر می رسید ترکیه بیش از اینکه یک مشکل باشد یک راه حل برای خاورمیانه بود. اما این وضعیت تغییر یافته است. تلاش های امیدوار کننده برای تعامل سازنده ترکیه با کردها به موضوعی مرده تبدیل شده است و درحال حاضر نیز ترکیه سطح بالایی از وسواس نسبت به نیروهای کردی مسلح در سوریه دارد.
جنون انجام کارهای بزرگ و مرض بزرگ پنداری، به همراه سرخوردگی های داخلی رجب طیب اردوغان، منجر به ریسک پذیری بزرگتری برای ترکیه شده است و این موضوع با سرنگونی هواپیمای نظامی روسیه توسط آنکارا که فقط چند ثانیه به حریم هوایی ترکیه منحرف شده بود، نشان داده شد. تلاش ترکیه به عنوان یکی از اعضای ناتو برای کشاندن ایالات متحده به درون یک مشکل بزرگ نیز بر همین اساس بوده است. احمد داوود اغلو، نخست وزیر ترکیه، اخیراً اظهار داشت: «تنها چیزی که ما از ایالات متحده به عنوان متحدمان انتظار داریم، حمایت از ترکیه بدون هیچ اما و اگری است».
به گذشته برمی گردیم. ترور و کشته شدن ولیعهد اتریش- مجارستان باعث شعله ور شدن آتش بزرگی به وسعت جنگ جهانی اول شد. تروریسم نیز می تواند نقش مهمی در تشدید آشفتگی های سوریه ایفا کند و در این آشفتگی تنها دلیل نمی تواند آن نقشی باشد که فقط داعش بازی می کند. به طور مثال در این زمینه می توان به بمب گذاری اخیر در برابر یک کاروان نظامی در آنکارا که بر اثر آن 28 نفر کشته شدند اشاره کرد.
مقامات ترکیه اشاره دارند که شبه نظامیان حزب اتحاد دموکراتیک کردستان که در شمال سوریه در حال مبارزه هستند مسئول این اقدام هستند؛ اما آن ها به شدت هرگونه دخالت در این بمب گذاری را رد کرده اند و یک گروه کردی مستقل در ترکیه مسئولیت این بمب گذاری را برعهده گرفته است. اما دولت ترکیه تلاش زیادی برای دستکاری این موضوع و متهم کردن کردهای سوریه به مسئول بودن در این بمب گذاری انجام داده است.
خطوط منازعه ترکیه- روسیه که در امتداد جنگ های متعدد این دو کشور در سده های گذشته است، می تواند در مرکز گسترش و تشدید منازعه در سوریه باشد. اگر چنین شود، سایه ای دوباره از جنگ جهانی اول به وجود خواهد آمد که بر اثر آن، فرزندان کوچک دو امپراتوری روسیه و عثمانی بار دیگر در تقابل با یکدیگر قرار خواهند گرفت.
مجموعه ای از احتمالات تراژیک با سطح پایین احتمال نیز وجود دارد که منجر به نتایج بزرگ غیرقابل پیش بینی می شود. در همین رابطه، دو سال پیش، گراهام آلیسون در مقاله خود نوشته بود: «این ادعا که جنگ غیر قابل تصور است، ربطی به اینکه چه چیزی واقعاً اتفاق خواهد افتاد، ندارد؛ بلکه به محدود بودن تصورات ذهن ما از آینده مربوط است».
تکرار وضعیت 1914 و وقوع یک جنگ بزرگ دیگر بعید به نظر می رسد؛ اما این خطر به صورت بالقوه ای وجود دارد. حتی ریسک های کوچک نیاز به یک سیاست گذاری حساب شده دارد؛ به ویژه اگر این ریسک احتمال وقوعش به شدت مضر باشد. در سوریه به دلیل خطرات بالایی که تصاعد بحران می تواند بر محیط منطقه ای و بین المللی داشته باشد، کنترل دامنه درگیری ها و اتخاذ یک راه حل برای رسیدن به یک آتش بس فوری و مداوم ضروری است.
به این تضادها در سوریه توجه کنید:
-تضاد شدید ایران و عربستان که این تضاد در حال سرایت به نقاط دیگر خاورمیانه است؛
– تضاد منافع ایران و ترکیه که ناشی از بحران سوریه بوده است؛
-تضاد همراه با برخورد روسیه و ترکیه که می تواند عامل نگران کننده اصلی در تشدید منازعه باشد؛
-تضاد منافع ایالات متحده و روسیه بر روی ماندن یا رفتن اسد که با هشدار مقامات روسیه مبنی بر شروع یک جنگ سرد جدید همراه بوده است؛
– حمایت احتمالی ناتو از ترکیه در برابر روسیه که چالش کنونی ایالات متحده است؛
-بحران در حال گسترش تروریسم و خطر دستیابی آن ها به سلاح های کشتار جمعی
و عوامل در حال ظهور دیگری که می تواند خطر یک بحران بزرگ را افزایش دهد و دامنه منازعه را به فراتر از خاورمیانه سوق دهد.
به طور کلی، سوریه و صف آرایی بازیگران متعدد صاحب منافع متضاد در آن، اگر مدیریت نشود و راه حلی برای حل و فصل مسالمت آمیز بحران در نظر گرفته نشود، می تواند آن اتریش- مجارستانی باشد که شعله های یک جنگ بزرگ را برافروخته کند.