۱۳۹۵/۰۴/۳۱
–
۶۳۶۶۵ بازدید
۱-مردمتاهل میتواندهرتعدادکه دوست داردازدواج موقت انجام دهدوزن صیغه ای داشته باشد؟؟یامحدودیتی درتعدادوجوددارد؟۲-وهمچنین یک مرد متاهل برای اینکه بتواندازدواج موقتی انجام دهد بایددلیل وشرایط خاصی (مثل بچه دارنشدن همسردائمش یابرآورده نشدن نیازجنسی وازاین قبیل)داشته باشدیابی هیچ دلیلی هم اجازه ی این کاررادارد؟؟
در پاسخ به این سوال توجه به نکات زیر حایز اهمیت است:الف) فلسفه ازدواج موقت ازدواج موقت، از نظر تئوریک کاملاً پذیرفته شده است و نه تنها در اسلام، که حتی برخی از متفکران بزرگ غربی ـ مانند راسل ـ یکی از راه های حل مشکل ازدواج دائمی و دیررس را در دنیای کنونی، پناه بردن به ازدواج موقت می دانند. از نظر عملی نیز در نظام جمهوری اسلامی، این مسئله مقبول افتاده؛ لیکن فرهنگ اجتماعی، هنوز پذیرای آن نیست. به عبارت دیگر، صیغة موقّت نیز نوعی ازدواج است. بنابراین، هر فرد واجد شرایط می تواند از شخصی که او نیز شرایط ازدواج موقت را دارا است، خواستگاری و برای مدتی موقت ـ مانند چند ساله دوران تحصیل ـ با وی ازدواج کند. متأسفانه غالب افراد، ازدواج موقت را با کامیابی آنی اشتباه گرفته اند و همین مسئله سبب شده است این موضوع نتواند در جامعه ما جایگاه حقیقی خود را باز یابد. تبلیغات سوئی هم که بیش از یک قرن در جامعه ما توسط غرب گرایان انجام شده، در ضمیر مردم رخنه کرده است؛ به گونه ای که گاهی روابط نامشروع، با تسامح نگریسته می شود؛ ولی ازدواج موقت، طوری دیگر معرفی می گردد. برای حل این مشکل بایستی تلاش فرهنگی و اجتماعی گسترده ای صورت پذیرد تا جوانان از آسیب شیاطین مصون بمانند.
ب) شرایط عقد موقت
عقد موقت یا صیغه، دارای شرایط زیر است: 1. ازدواج موقت مانند ازدواج دائم، نیاز به خواندن عقد و الفاظ مخصوص دارد و با صرف رضایت قلبی درست نمی شود. 2. فرق عمده در ازدواج موقت با دائم، این است که در عقد موقت باید مدت ذکر شود که آیا مثلاً یک ساعت است یا ده سال. 3. مقدار مهریه هم باید در عقد موقّت، مشخص شود و هنگام خواندن عقد، ذکر گردد. 4. اگر دختر باکره بخواهد صیغه شود، باید با اذن پدر یا جد پدری باشد؛ همان گونه که در ازدواج دائم نیز این طور است. 5. در عقد ازدواج موقّت، بعد از تمام شدن مدت، زن باید از مرد جدا شود و عده نگه دارد؛ مگر اینکه عقد، دوباره تجدید شود. اگر قبل از تمام شدن مدت، مرد بقیه آن را ببخشد، ازدواج موقت تمام می شود؛ اما ازدواج دائم، فقط با طلاق یا فسخ، عقد منفسخ می شود. 5- فرزندى که در این ازدواج به وجود مى آید با فرزند ازدواج دائمـى یکسان است وهیچ گونه تفاوتى با هم ندارند. پدر وظیفه دارد فرزند خویش را مـانـنـد فرزندان ازدواج دائم نگهدارى کند و اگر فرضا در چنین موردى پدر از وظیفه خویش کـوتـاهى کند حاکم شرع باید دخالت نماید و او را به مراعات حقوق فرزند خویش ملزم سازد اگر بـرخـى ازمـردم نـسـبـت به وظیفه خویش , کوتاهى مى کنند , ربطى به اصل تشریع این ازدواج نداردچنانکه در ازدواج دائم نیز افرادى پیدا مى شوند که از وظایف خویش در مورد فرزندو همسر خویش سرباز مى زنند . بدیهى است که اگر ازدواج موقت مانند ازدواج دائم در دفاتر ثبت اسناد , ثبت گردد و به صورت قانونى درآید مشکلى به وجود نمى آورد و نیز جلوى غالب سوءاستفاده ها هم گرفته مى شود . بنابراین روشن شد که فرزند ازدواج موقت با فرزند ازدواج دائم در یک رتبه و مقام هستند و از نظر احکام اسلامى نیز با هم فرقى ندارند چنانکه در صدر اسلام برخى ازصحابه و بزرگان از همسران موقت به دنیا آمده بودند و در عین حال کسى نسبت به آنان به نظر تحقیر نمى نگریست و در احکام و شخصیت , همسطح با سایر مسلمانان بودند. در سایر آثار حقوقى این دو نوع ازدواج نیز یکسان مى باشند مثلا در هر دو ازدواج انسان نمى تواندبا مادر و دخـتـر همسر خویش ازدواج کند و آنها با او محرمند.
ج) شبهات ازدواج موقت
1. سو استفاده از ازدواج موقت
عده ای این نوع ازدواج را راهی برای سوء استفاده دانسته اند. این عده همیشه پیرمرد پول داری را تصور می کنند که برای خوش گذرانی، دختری را صیغه می کند و بعد از ارضای شهواتش، او را رها می سازد، یا مرد زن داری که بی اعتنا به خانواده اش هر روز به دنبال یک زیبارویی است که بتواند او را اسیر کند و کام گیرد و…!! در جواب این عده همین بس که همة آزادی های قانونی و تأسیس های حقوقی، می توانند مورد سوء استفاده قرار گیرند برای مثال حق رانندگی ـ که یک حق مشروع و پسندیده ای است ـ از سوی عده ای به بدترین نحو مورد استفاده قرار می گیرد و حتی منجر به وارد آمدن خسارت جانی و مالی می شود. پس بدین ترتیب باید گفت: حق رانندگی امری مذموم و پلید است!؟ در حالی که چنین نیست. پس اگر عده ای از این نهاد حقوقی به جهت سوء استفاده بهره برداری کنند این امر خدشه ای به اصل آن وارد نمی کند؛ بلکه ایراد به خود این افراد یا گریزگاه های قانونی و… وارد است. بنابراین نکاح موقّت از نیازهای ضروری جامعه اسلامی است؛ ولی اگر این کار، بدون اتخاذ تدابیر و قانونمندی های لازم صورت پذیرد، بی شک عوارض نامطلوب بهداشتی و روحی برای جامعه در بر خواهد داشت. مسلماً ازدواج موقّت از نظر هزینه و نیازهای دیگر، همانند ازدواج دائم نیست و طبیعتاً برای اکثر جوانان قابل دسترسی خواهد بود؛ ولی متأسفانه در حال حاضر چنین زمینه هایی وجود ندارد. ازسوی دیگر اگر به غرایز طبیعی انسان، به صورت صحیحی پاسخ گفته نشود، برای اشباع آنها متوجه راه های انحرافی خواهد شد؛ زیرا این حقیقت قابل انکار نیست که غرایز طبیعی را نمی توان از بین برد و فرضا هم بتوانیم از بین ببریم، چنین اقدامی عاقلانه نیست و به نوعی، مبارزه با قانون آفرینش است. بنابراین راه صحیح آن است که آنها را از طریق معقولی اشباع نموده و از آنها در مسیر سازندگی بهره برداری کنیم. اکنون این پرسش پیش می آید که در بسیاری از شرایط و محیط ها، افرادی قادر به ازدواج دائم نیستند، یا افراد متأهل در مسافرت های طولانی و یا مأموریت ها با مشکل عدم ارضای غریزه جنسی روبه رو می شوند. این موضوع به خصوص در عصر حاضر به شکل حادتری رخ نموده است؛ چرا که سن ازدوج، بر اثر طولانی شدن دوره تحصیل و مسائل پیچیده اجتماعی، بالا رفته و کمتر جوانی می تواند در سن پایین ـ یعنی در داغ ترین دوران غریزه جنسی ـ اقدام به ازدواج کند. با این وضع، چه باید کرد؟ آیا باید مردم را به سرکوب کردن این غریزه (همانند رهبان ها و راهبه ها) تشویق کرد؟ یا اینکه آنان را در برابر بی بند و باری جنسی، آزاد گذاشت و شاهد صحنه های زننده بود؟ و یا آنکه راه سومی را در پیش بگیریم که نه مشکلات ازدواج دائم را به بار آورَد و نه آن بی بند و باری جنسی را؟ «ازدواج دائم» نه در گذشته و نه در امروز، به تنهایی جواب گوی نیازمندی های جنسی همه طبقات مردم نبوده و نیست. ما بر سر دو راهی قرار داریم: یا باید «فحشا» را مجاز بدانیم و یا طرح ازدواج موقت را بپذیریم. معلوم نیست آنها که هم با ازدواج موقت مخالفند و هم با فحشا، چه جوابی برای این سؤال دارند؟ طرح ازدواج موقّت، نه شرایط سنگین ازدواج دائم را دارد ـ که با عدم تمکن مالی یا اشتغالات تحصیلی و مانند آن نسازد ـ و نه زیان های فجایع جنسی و فحشا را در بر دارد. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه (تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1374، ج 3، ص 341)
2. پایه ازدواج باید بر دوام باشد ، و زوجین از اول که پیمان زناشوئی می بندند باید خود را برای همیشه متعلق بیکدیگر بدانند و تصور جدائی در مخیله آنها خطور نکند ، علیهذا ازدواج موقت نمی تواند پیمان استواری میان زوجین باشد .
جواب : اینکه پایه ازدواج باید بر دوام باشد بسیار مطلب درستی است ، ولی این ایراد وقتی وارد است که بخواهیم ازدواج موقت را جانشین ازدواج دائم کنیم و ازدواج دائم را منسوخ نمائیم .بدون شک هنگامی که طرفین قادر به ازدواج دائم هستند و اطمینان کامل نسبت به یکدیگر پیدا کرده اند و تصمیم دارند برای همیشه متعلق به یکدیگر باشند پیمان ازدواج دائم می بندند .ازدواج موقت از آنجهت تشریع شده است که ازدواج دائم به تنهائی قادر نبوده است که در همه شرائط و احوال رفع احتیاجات بشر را بکند و انحصار به ازدواج دائم مستلزم این بوده است که افراد یا به رهبانیت موقت مکلف گردند و یا در ورطه کمونیسم جنسی غرق شوند . بدیهی است که هیچ پسر یا دختری آنجا که برایش زمینه یک زناشوئی دائم و همیشگی فراهم است خود را با یک امر موقتی سرگرم نمی کند .
3.ازدواج موقت از طرف زنان و دختران ایرانی که شیعه مذهب می باشنداستقبال نشده است و آن را نوعی تحقیر برای خود دانسته اند ، پس افکار عمومی خود مردم شیعه نیز آن را طرد میکند. جواب: اولا منفوریت متعه در میان زنان ، مولود سوء استفاده هائی است که مردان هوسران در این زمینه کرده اند و قانون باید جلو آنها را بگیرد و ما درباره این سوء استفاده ها بحث خواهیم کرد. ثانیا انتظار اینکه ازدواج موقت باندازه ازدواج دائم استقبال شود در صورتیکه فلسفه ازدواج موقت ، عدم آمادگی یا عدم امکان طرفین با یکطرف برای ازدواج دائم است انتظار بی جا و غلطی است .
4. نکاح منقطع بر خلاف حیثیت و احترام زن است ، زیرا نوعی کرایه دادن آدم و جواز شرعی آدم فروشی است . 0 خلاف حیثیت انسانی زن است که در مقابل وجهی که از مردی می گیرد وجود خود را در اختیار او قرار دهد .
جواب : این ایراد از همه عجیب تر است. اولا ازدواج موقت با مشخصاتی که گفتیم چه ربطی به اجاره و کرایه دارد و آیا محدودیت مدت ازدواج موجب می شود که از صورت ازدواج خارج و شکل اجاره و کرایه بخود بگیرد ؟ آیا چون حتما باید مهر معین و قطعی داشته باشد کرایه و اجاره است ؟ که اگر بدون مهر بود و مرد چیزی نثار زن نکرد ، زن حیثیت انسان خود را باز یافته است؟ ما درباره مسئله مهر جداگانه بحث خواهیم کرد .از قضا فقها تصریح کرده اند و قانون مدنی نیز بر همان اساس مواد خود را تنظیم کرده است که ازدواج موقت و ازدواج دائم از لحاظ ماهیت قرارداد هیچگونه تفاوتی با هم ندارند و نباید داشته باشند . هر دو ازدواجند و هر دو باید با الفاظ مخصوص ازدواج صورت بگیرند و اگر نکاح منقطع را با صیغه های مخصوص اجاره و کرایه بخوانند باطل است .ثانیا از کی و چه تاریخی کرایه آدم منسوخ شده است ؟ تمام خیاط ها و باربرها تمام پزشک ها و کارشناس ها ، تمام کارمندان دولت از نخست وزیر گرفته تا کارمند دون رتبه ، تمام کارگران کارخانه ها آدمهای کرایه ای هستند. ثالثا زنی که به اختیار و اراده خود با مرد بخصوصی عقد ازدواج موقت می بندد آدم کرایه ای نیست و کاری بر خلاف حیثیت و شرافت انسانی نکرده است ، اگر می خواهید زن کرایه ای را بشناسید ، اگر می خواهید بردگی زن را ببینید به اروپا وامریکا سفر کنید و سری به کمپانی های فیلمبرداری بزنید تا ببینید زن کرایه ای یعنی چه؟ ببینید چگونه کمپانیهای مزبور حرکات زن ، ژست های زن ، اطوار زنانه زن ، هنرهای جنسی زن را به معرض فروش می گذارند .بلیط هائی که شما برای سینماها و تاترهای میخرید در حقیقت اجاره بهای زنهای کرایه ای را می پردازید . ببینید در آنجا زن بدبخت برای اینکه پولی بگیرد تن به چه کارهائی میدهد؟ مدت ها تحت نظر متخصصان کار آزموده و شریف باید رموز تحریکات جنسی را بیاموزد ، بدن و روح و شخصیت خود را در اختیار یک مؤسسه پول درآوری قرار دهد برای این که مشتریان بیشتری برای آن مؤسسه پیدا کند . سری به کاباره ها و هتل ها بزنید ببینید زن چه شرافتی بدست آورده است و برای اینکه مزد ناچیزی بگیرد و جیب فلان پولدار را پرتر کند چگونه باید همه حیثیت و شرافت خود را در اختیار مهمانان قرار دهد .زن کرایه ای آن مانکن ها هستند که اجیر و مزدور فروشندگی های بزرگ می شوند و شرف و عزت خود را وسیله پیشرفت و توسعه حرص و آز آنها قرار می دهند . زن کرایه ای آن زنی است که برای جلب مشتری برای یک مؤسسه اقتصادی با هزاران اطوار که اغلب آنها تصنعی و بخاطر انجام وظیفه مزدوری است روی صفحه تلویزیون ظاهر می شود و بنفع یک کالای تجارتی تبلیغ می کند .کیست که نداند امروز در مغرب زمین زیبائی زن ، جاذبه جنسی زن ، آواز زن ، هنر و ابتکار زن ، روح و بدن زن و بالاخره شخصیت زن ، وسیله تحقیر و ناچیزی در خدمت سرمایه داری اروپا و امریکا است ؟ و متأسفانه شما دانسته یا ندانسته زن شریف و نجیب ایرانی را بسوی اینچنین اسارتی می کشانید . من نمی دانم چرا اگر زنی با شرائط آزاد با یک مرد بطور موقت ازدواج کند زن کرایه ای محسوب می شود . اما اگر زنی در یک عروسی یا شب نشینی در مقابل چشمان حریص هزار مرد و برای ارضاء تمایلات جنسی آنها حنجره خود را پاره کند و هزار و یک نوع معلق بزند تا مزد معینی دریافت دارد زن کرایه ای محسوب نمی شود ؟ آیا اسلام که جلو مردان را از اینگونه بهره برداری ها از زن گرفته است وخود زن را به این اسارت آگاه و او را از تن دادن به آن و ارتزاق از آن منع کرده است مقام زن را پائین آورده است یا اروپای نیمه دوم قرن بیستم ؟ اگر روزی زن بدرستی آگاه و بیدار شود و دامهائی که مرد قرن بیستم در سر راه او گذاشته و مخفی کرده بشناسد ، علیه تمام این فریب ها قیام خواهد کرد و آنوقت تصدیق خواهد کرد یگانه پناهگاه و حامی جدی و راستگوی او قرآن است و البته چنین روزی دور نیست .
5. نکاح منقطع ، از نظر اینکه دوام ندارد ، آشیانه نامناسبی برای کودکانی است که بعدا بوجود می آیند . لازمه نکاح منقطع این است که فرزندان آینده ، بی سرپرست و از حمایت پدری مهربان و مادری دلگرم بخانه و آشیانه محروم بمانند ؟
جواب : این ایراد ، ایرادی است که مجله زن روز بسیار روی آن تکیه کرده است .ولی با توضیحاتی که دادیم گمان نمیکنم جای بحث و ایرادی باشد . در مقاله پیش گفتیم که یکی از تفاوتهای ازدواج موقت و ازدواج دائم مربوط به تولید نسل است .در ازدواج دائم هیچ یک از زوجین بدون جلب رضایت دیگری نمی تواند از زیر بار تناسل شانه خالی کند . بر خلاف ازدواج موقت که هر دو طرف آزادند . در ازدواج موقت ، زن نباید مانع استمتاع مرد بشود ولی می تواند بدون آنکه لطمه ای به استمتاع مرد وارد آید مانع حاملگی خود بشود و این موضوع با وسائل ضد آبستنی امروز کاملا حل شده است . علی هذا اگر زوجین در ازدواج موقت مایل باشند تولید فرزند کنند و مسئولیت نگهداری و تربیت فرزند آتیه را بپذیرند تولید فرزند می کنند بدیهی است که از نظر عاطفه طبیعی فرقی میان فرزند زوجه دائم با زوجه موقت نیست و اگر فرضا پدر یا مادر از وظیفه خود امتناع کند قانون آنها را مکلف و مجبور می کند همانگونه که در صورت وقوع طلاق قانون باید دخالت کند و مانع ضایع شدن حقوق فرزندان گردد و اگر مایل نباشند که تولید فرزند
نمایند و هدفشان از ازدواج موقت فقط تسکین غریزه است از بوجود آمدن فرزند جلوگیری می کنند . همچنانکه میدانیم کلیسا جلوگیری از آبستنی را امر نامشروع می داند ولی از نظر اسلام اگر زوجین از اول مانع پیدایش فرزند بشوند مانعی ندارد اما اگر نطفه منعقد شد و هسته اولی تکوین فرزند بوجود آمد اسلام به هیچ وجه اجازه معدوم کردن آن را نمی دهد .اینکه فقهای شیعه می گویند هدف ازدواج دائم تولید نسل است و هدف ازدواج موقت ، استمتاع و تسکین غریزه است همین منظور را بیان می کنند .
برای مطالعه بیشتر مراجعه کنید به : مجموعه آثار ج19 ( نظام حقوق زن) ص 59
د) ادله جواز ازدواج موقت
حکم ازدواج موقت از دیدگاه فقهی میان فقهای شیعه و سنی متفاوت است. فقهای شیعه آن را جزو ضروریات فقه میدانند – و فقیهی آن را انکار نمیکند – بلکه امری مستحبی و مورد تاکید میدانند. در برابر این اکثریت قریب به اتفاق علمای اهل سنت با ازدواج موقت مخالفند و معتقدند این حکم در اواخر عمر پیامبراکرم(ص) منتفی شده است. اما شیعه این حکم را تشریع شده در زمان پیامبر(ص) میداند و معتقد به انتفای آن نیست. اهل شیعه انتفای این حکم را از سوی خلیفه دوم میدانند که اهل سنت هم به آن قائلند. عمر بن خطاب خلیفه دوم دو متعه را حرام کرده، یکی تمتع در حج و دیگری متعه در نکاح. اما روایات معتبرهای از ائمه شیعه موجود است که بر ازدواج موقت تاکید دارد و بعضا آن را ثواب دانستهاند، بهگونهای که شیعه تردیدی در آن ندارد. ازدواج موقت از نظر فقه شیعه دارای ضوابط و شرایطی است. نفقه که در ازدواج دائم از واجبات است در ازدواج موقت به عهده مرد قرار نمیگیرد؛ حتی اگر مدت آن طولانی باشد و چگونگی و کیفیت پرداخت نفقه مبتنی بر توافق طرفین است. البته در نفقه اولاد، تفاوتی میان ازدواج موقت و دایم نیست، چراکه فرزند، متعلق به پدر است و پدر موظف به تامین اوست. ازدواج موقت درقران دلیل روشن مشروع بودن متعه، آیه « 24 سوره نساء » است: « فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنّ قآتوهُنّ أجُوُرَهُنّ فَرِیْضَةً؛ پس هرگاه، از آن زنان بهره مند شدید، مزد آنان را (که مهر معین است) بپردازید. الفاظ این آیه به روشنی گواه است که در مورد ازدواج موقت وارد شده; زیرا: اولاً: واژه «استمتاع» بکار رفته، که ظاهراً در مورد «نکاح موقت» است. اگر نکاح دائم منظور بود نیاز به قرینه داشت. ثانیاً: لفظ «اُجُورَهُنَّ» به معنای «مزد آنان» بکار برده شده است که گواه روشنی برمتعه است; زیرا در مورد نکاح دائم کلماتی از قبیل «مهریه» و «صداق» بکار می رود. ثالثاً: مفسّران شیعه و سنی بر آنند که آیه یاد شده، در مورد نکاح متعه نازل گردیده است. جلال الدین سیوطی در کتاب تفسیر «در المنثور» از ابن جریر و سدی نقل می کند که آیه فوق در مورد متعه است.( دّرالمنثور، ج 2، ص 140، در ذیل آیه یاد شده) هم چنین، ابوجعفر محمد بن جریر طبری در تفسیر خود، از سدی و مجاهد و ابن عباس نقل می کند که این آیه در مورد نکاح موقت است.( جامع البیان فی تفسیر القرآن، جزء 5، ص 9) رابعاً: صاحبان صحاح و مسانید و جوامع روایی نیز این حقیقت را پذیرفته اند; به عنوان مثال مسلم بن حجاج در صحیح خود به نقل از جابر بن عبدالله و سلمة بن اکوع، روایت می کند که گفته اند: «خرج علینا منادی رسول الله(علیه السلام) فقال انَّ رسول الله قد أذن لکم أن تستمتعوا; یعنی متعة النِّساء؛ منادی پیامبر به سوی ما آمد و گفت: رسول خدا به شما اجازه استمتاع (بهره مند شدن از زنها); یعنی نکاح متعه زنان را عنایت فرمود.».(صحیح مسلم، جزء 4، ص 130، ط مصر) ـ روایات صحاح و مسانید در این زمینه، بیش از آن است که در این نوشتار بگنجد. بنابراین، اصل تشریع متعه در صدر اسلام و درعصر پیامبرگرامی مورد پذیرش دانشمندان و مفسران اسلامی است.(به عنوان نمونه مراجعه کنید: 1) صحیح بخاری، باب تمتّع، 2) مسند احمد، ج 4، ص 436 و ج 3 ص 356، 3) الموطّأ (مالک)،ج 2، ص 30، 4) سنن بیهقی، ج 7، ص 306، 5) تفسیر طبری، ج 5، ص 9، 6) نهایه ابن اثیر، ج 2، ص 249، 7) تاریخ ابن خلکان، ج 1، ص 359، 9) احکام القرآن (جصاص)، ج 2، ص 178، 10) محاضرات راغب، ج 2، ص 94، 11) الجامع الکبیر (سیوطی)، ج 8، ص 293، 12) فتح الباری ابن حجر، ج 9، ص 141) اینک، سؤال این است: آیا مفاد آیه متعه منسوخ شده است؟ شاید کمتر کسی پیدا شود که در مورد اصل مشروع بودن متعه در زمان رسول خدا تردید کند، سخن درباره بقا و منسوخ نشدن این حکم است. روایات و تاریخ اسلام، حاکی ازآن است که عمل به این حکم الهی تا زمان خلافت خلیفه دوم در میان مسلمانان، رایج بوده و خلیفه، بنابر مصالحی از آن، نهی کرده است. مسلم بن حجاج، در صحیح خود، نقل می کند که ابن عباس و ابن زبیر، درباره متعه نسا و متعه حج، اختلاف نمودند، جابر بن عبدالله گفت: «فعلناهما مع رسول الله(صلی الله علیه وآله) ثمّ نهانا عنهما عمر فلم نعد لهما، ما همراه با پیامبر(صلی الله علیه وآله) هر دو را انجام می دادیم، سپس عمر مارا از آن دو نهی کرد و از آن پس دیگر به آن دو نپرداختیم».( سنن بیهقی، ج 7، ص 206 و صحیح مسلم، ج 1، ص 395) ـ جلال الدین سیوطی درتفسیر خود به نقل از عبدالرزاق و ابوداود و ابن جریر و آنها از «حکم» روایت می کنند که از وی سؤال شد آیا این آیه «متعه» نسخ شده است؟ گفت نه، و علی(علیه السلام) فرمود: «لولا انّ عمر نهی عن المتعة ما زنی الاّ شقیّ، اگر عمر از متعه جلوگیری نکرده بود، جز افراد شقاوتمند، کسی به زنا آلوده نمی شد.».(در المنثور، ج 2، ص 140، در ذیل آیه متعه) ـ علی بن محمد قوشچی نیز گوید: عمر بن خطاب بر روی منبر گفت: «ایّها الناس ثلاث کنّ علی عهد رسول الله أنا أنهی عنهنّ و أحرّمهنّ و أعاقب علیهنّ و هی متعة النّساء و متعة الحجّ و حیّ علی خیر العمل، ای مردم، سه چیز در زمان رسول خدا بود که من آنها را نهی و تحریم می کنم و انجام دهنده آنها را به مجازات می رسانم. آنها عبارتند از «متعه زنان»، «متعه حج» و «حی علی خیر العمل»».( شرح تجرید قوشچی، مبحث امامت، ص 484) ـ لازم به ذکر است که روایت در این زمینه بیش از آن است که در اینجا یادآور شویم.(برای آگاهی بیشتر، به مدارک و اسناد ذیل مراجعه فرمایید: 1) مسند احمد، ج 3، ص 356 و 363، 2) البیان و التّبیین (جاحظ)، ج 2، ص 223، 3) احکام القرآن (جصاص)، ج 1، ص 342، 4) تفسیر قرطبی، ج 2، ص 370، 5) المبسوط (سرخسی حنفی)، کتاب الحج، باب القرآن، 6) زاد المعاد (ابن قیّم)، ج 1، ص 444، 7) کنزالعمال، ج 8، ص 293، 8) مسند ابی داوود طیالسی، ص 247، 9) تاریخ طبری، ج 5، ص 32، 10) المستبین (طبری)، 11) تفسیر رازی، ج 3، ص 202 ـ 200، 12) تفسیر ابوحیّان، ج 3، ص 21) بنابراین، متعه در زمان پیامبر (ص) و خلیفه ی اول و تا اواسط حکومت خلیفه ی دوم در شرع مقدس اسلام بوده ( و همچنان هم هست )، اما خلیفه ی دوم به بنا به دلایلی ، آنرا حرام اعلام نمود! درحالی که متعه حکم قرانی است وحکم قرآن تا ابد پابرجاست مگر اینکه در خود قرآن نسخ شود! و حلال پیامبر(ص) تا قیامت حلال و حرام پیامبر(ص) تا قیامت حرام است. خلیفه دوم نمی تواند احکام الهی را نسخ کند. در تفسیر فخر رازى آمده است: روایت شده که عمر بر منبرگفت: دو متعه در زمان پیامبرصلى الله علیه وآله مشروع بوده است که من از هر دوى آنها بازمى دارم؛ متعه حج ومتعه زنان. فخر رازى مى افزاید: این از سوى او تصریحى است بر آن که متعه نکاح در زمان پیامبرصلى الله علیه وآله موجود بوده است واین سخن عمر: )من ازآن دو باز مى دارم( دلالت بر آن دارد که پیامبر آن را نسخ نکرده است واین عمر بوده که به نسخ آن پرداخته است. حال که این ثابت شدمى گوییم چنین کلامى دلالت بر آن دارد که متعه در زمان پیامبرصلى الله علیه وآله ثابت بوده ونسخ نشد مگر به وسیله عمر، وهرگاه این ثابت تلقى شودباید که منسوخ به شمار نیاید، زیرا آنچه در زمان پیامبرصلى الله علیه وآله ثابت بوده وشخص پیامبر آن را نسخ نکرده نمى تواند با نسخ عمر منسوخ دانسته شود، واین همان برهانى است که عمران بن حصین به آن استشهاد کرد وگفت: خداوند درباره متعه آیه اى فرو فرستاد وآن را باآیه دیگرى نسخ نکرد، وپیامبر ما را بدان خواند واز آن باز نداشت،سپس مردى هرچه خواست، طبق نظر خودش گفت: )یعنى عمر ازآن نهى کرد.(تفسیر رازی، ج 3، ص 201، 8) ه) تفاوت عقد موقت باروابط جنسی آزاد عقد متعه سامان دادنى است در جهت اشباع غریزه جنسى درچهار چوب شریعت درخشان اسلامى وبا نظارت جامعه وقانون ودرچهار چوب پیمانى استوار عقد که دو طرف را به پذیرش شرایط واجب قانونى ونیز شرایط فردى مورد نظر، ملزم مى کند وبا فحشا وروابط جنسی تفاوت های اساسی دارد که به برخی از آن ها اشاره می گردد: 1. صیغه موقّت یک نوع ازدواج است؛ همان طور که ازدواج دائم نوع دیگرى از ازدواج است و هر دو شرایط و احکام خاص خود را دارد که از جمله آن ذکر صیغه عقد، مهریه و مدت است. اما زنا بدون توجه به این شرایط (مثل نخواندن صیغه عقد) کارى صورت مى گیرد. 2. در ازدواج موقّت نسبت به دختر باکره، اجازه پدر و یا جد پدرى او لازم است؛ در نتیجه این کار با اطلاع خانواده و به دور از احساسات و پنهان کارى ها صورت مى پذیرد. 3. در ازدواج موقت، زن باید بعد از تمام شدن مدت عقد، عده( ومدت عده بستگی به موارد خاص دارد و حداقل از دو ماه کمتر نیست) نگه داردیعنی بعد از هر صیغه موقت باید مدت نسبتا تقریبا طولانی را از صیغه شدن خودداری کند ؛ ولى در زنا این قانون وجود ندارد. 5. در ازدواج موقت، مرد مسئولیت پذیر است و توابع این ارتباط را از جهت فرزنددار شدن احتمالى مى پذیرد؛ در حالى که در عمل نامشروع این امر وجود ندارد. 6. در ازدواج موقت «روابط» براساس «ضوابط» شکل مى گیرد و ارضاى جنسى به صورتى نظام مند و قانونى، پاسخ داده مى شود، در حالى که در زنا ضابطه اى وجود ندارد و غیرقانونى است. 7. اعتبار زن در زنا از بین می رودواو به موجودی بی ارزش ودر دسترس تبدیل می گردد در حالی که ازدواج موقت شرایط خاص را دارد که این شرایط موجب آبرومندی زن می گردد 8. در زنا فرزند نا مشروع به وجود می آید ولی در صیغه فرزند حلال زاده است 9. در زنا فرزندی اگر متولد شد والدین مسئولیت تربیت او را عهده دار نمی شود مگر اینکه او را نیز وسیله ای برای شهوت های بعدی خود قرار دهند درحالی که فرزند حاصل از صیغه در خانواده ای پاک قابل تربیت است 10. احتمال بیمار بودن فرزند حاصل از زنا بیشتر از صیغه است 11. در زنا چون احساس گناه وجود دارد پرده های حائل میان انسان وخداوند از بین می رود وانسان شقی می گردد در حالی که در ازدواج موقت چون این عمل مطابق با قوانین الهی است این خطر وجود ندارد 12. صیغه چون محدودیت هائی دارد باعث جلوگیری از هم پاشیدگی خانواده می گردد در حالی که زنا بنیان خانواده را متزلزل می کند بدین ترتیب متعه با فحشا تفاوت مى یابد که تنها کار فحشاء برآوردن نیاز جنسى است بدون هیچ گونه التزامى نسبت به وظایف مترتب بر آن که مهمترین آن، سرنوشت نسل است کما اینکه دوستى میان دخترها وپسرهاى جوان که معمولاً در حاشیه زندگى، آن هم به صورت پنهان صورت مى پذیرد( با ازدواج متعه، تفاوت ریشه اى دارد، زیرا رفیق بازى به هیچ روى تابع قانونى نیست که زیر نظر نظام اجتماعى باشد و دوطرف بدان متعهّد باشند، همچون دوستیهاى دیگر، وبه همین سبب، به دلیل در پى داشتن مفاسد بزرگ اجتماعى، دوستى درزمینه امور جنسى مردود است.«درست است که در مسئله فحشا و متعه هر دوی این ها در برابر پرداختن مبلغی تن خود را عرضه می کنند . اما ازدواج موقت تنها با گفتن دو جمله تمام نمی شود. بلکه همانند ازدواج دائم مقرراتی دارد . در ازدواج موقت ، صیغه ی عقد بین زن و مرد خوانده می شود ، که نشاندهنده تسلیم بودن آنها در برابر خداوند است ، اما در زنا عشوه گری و چشم چرانی مقدمه کار است. ازدواج موقت در بعضی از موارد ، زمینه ازدواج دائم می شود ، اما یک مرد هیچ گاه حاضر نیست با زنی که زنا کرده است ، پیمان وفاداری ببندد و بر عکس. کسی که ازدواج موقت می کند ، هم ثواب می کند و هم خود را از گناه نجات می دهد ، اما کسی که زنا می کند ، زشتی گناه از چشم او می افتد و نفس او برای پذیرش گناهان دیگر نیز آماده می شود . شرایطی را که اینک یادآور می شویم در نکاح «متعه» بسان «ازدواج دائم» معتبر است: 1 ـ زن و مرد باید مانع شرعی در ازدواج; از قبیل نسب و سبب و دیگر موانع شرعی، نداشته باشند و گرنه عقد آنان باطل است. 2 ـ مهریه مورد رضایت طرفین باید در عقد ذکر شود. 3 ـ مدت ازدواج معین باشد. 4 ـ عقد شرعی اجرا گردد. 5 ـ فرزندی که از آنان متولد می شود، فرزند مشروع آنان است. همانگونه که برای فرزندان متولد شده بانکاح دائم، شناسنامه گرفته می شود، باید برای فرزندی که درنتیجه نکاح موقت متولد می گردد، شناسنامه اخذ گرددو دراین مورد نیز تفاوتی بین عقدا دائم و موقت وجود ندارد. 6 ـ نفقه فرزندان، بر پدر است و اولاد از پدر و مادر ارث می برند. 7 ـ آنگاه که مدت ازدواج به پایان رسید، اگر زن در حد یائسه نباشد، باید عده شرعی نگه دارد و اگر در اثنای عده روشن شود که باردار است، باید از هر نوع ازدواج خودداری کند تا وضع حمل نماید. همچنین، سایر احکام ازدواج دائم باید درمورد متعه رعایت شود تنها تفاوت این است که چون ازدواج متعه برای رفع ضرورت ها تشریع شده است، هزینه زن بر عهده شوهر نیست و در صورتی که زن به هنگام عقد، شرط میراث ننماید، از شوهر خود ارث نمی برد. و روشن است که این دو تفاوت، تأثیری درماهیت نکاح ندارند. ز) اهمیت ازدواج موقت همگی معتقدیم که آیین اسلام، شریعت جاودانی و خاتم است که پاسخگوی تمام نیازها می باشد. اینک می گوییم جوانی که به منظور ادامه تحصیلات خود باید سالهای متمادی در یک کشور و یا شهر غریب به سر ببرد و به علت امکانات محدود، نمی تواند به ازدواج دائم دست یابد، در برابر خود سه راه مشاهده می کند که باید یکی از آنها را انتخاب کند: الف ـ به همان حالت عزب باقی بماند. ب ـ در منجلاب فحشا و آلودگی ها سقوط کند. ج ـ در چهارچوب شرایط یاد شده، با زنی که ازدواج او شرعاً جایز است، برای مدت معینی ازدواج نماید. در مورد صورت نخست باید گفت که غالباً با شکست روبرو می شود، هر چند افراد انگشت شماری می توانند قید هر نوع عمل جنسی را بزنند و صبر و بردباری پیشه سازند ولی این روش، برای همه قابل اجرا نیست. فرجام کسانی که راه دوم را برگزینند نیز تباهی و بیچارگی است و از دیدگاه اسلام عملی است حرام. و اندیشه تجویز آن به بهانه ضرورت، نوعی گمراهی فکری و کج اندیشی می باشد. بنابراین، تنها راهِ سوم متعین می شود که اسلام آن را پیشنهاد نموده و در زمان پیامبر نیز به آن عمل می شد و بعدها مورد اختلاف واقع گردید. دراینجا از یادآوری یک نکته ناگزیریم و آن این که: کسانی که از نکاح متعه هراس دارند و آن را نامشروع می پندارند، باید توجه داشته باشند که همه فقها و محققان اسلامی، نظیر آن را ازنظر معنا، در عقد دائم پذیرفته اند، و آن این که زوجین، عقد دائم ببندند ولی نیت هر دو آن باشد که بعد از یک سال و یا کمتر و بیشتر، به وسیله طلاق از هم جدا گردند. روشن است که چنین پیوندی، به حسب ظاهر دائمی و در حقیقت موقت است و تفاوتی که این گونه نکاح دائم بامتعه دارد این است که متعه، در ظاهر و باطن، محدود و موقت است ولی این نوع ازدواج دائم، به ظاهر پیوسته و همیشگی و در باطن محدود می باشد. کسانی که این نوع از ازدواج دائم را، که مورد پذیرش همه فقهای اسلامی است، تجویز می کنند، چگونه از تشریع و تجویز نکاح متعه بر خود بیم وهراس راه می دهند؟ پس فلسفه ورازجوازمتعه از آن روست که غریزه جنسى از نیرومندترین غریزه هاست وخداوند سبحان آن را چنین قرار داده است تا پیوندهاى میان زن ومرد محکم واستوار گردد، واستمرار همیارى آنها در ساختن خانواده ورویارویى بادشواریهاى زندگى، ضمانت یابد وزیر ساز کوچک جامعه به سامان رسد. پس اگر اجازه داده شود این غریزه از اختیارقانون ونظارت جامعه خارج گردد، نه تنها در استوار کردن پیوندهاسودى نخواهد داشت، بلکه موجب گسستن ساختار متین خانواده نیز مى گردد. رفیقه بازى همچون عمل زشت فحشا، پیوندى است از دیدگاه قانون نابسامان، در حالى که ازدواج دائم یا موقت پیمانى است میان دو شخص که قانون آن را زیر نظر دارد، وجامعه بر روى آن محاسبه ونظارت دارد. البته :« این یک قانون کلی است که اگر به غرائز طبیعی انسان به صورت صحیحی پاسخی داده نشود برای اشباع آن ها متوجه راه های انحرافی خواهد شد. این یک حقیقت آشکار است که نمی توان جلوی غرائز طبیعی را گرفت. این موضوع قابل انکار نیست که غریزه جنسی یکی از مهمترین و نیرومندترین احساس های آدمی است. اکنون این سئوال پیش می آید که در بسیاری از شرایط و محیط ها افراد فراوانی هستند که در شرایطی قرار دارند که قادر به ازدواج دائم نیستند یا افراد متاهل در مسافرت های طولانی که با عدم ارضای غریزه جنسی خود رو به رو هستند. آیا باید این غرائز را سرکوب کرد. یا این که آن ها را در مقابل بی بند و باری های جنسی گذاشت. در این زمان است که راه سوم توسط فقهای شیعه پیشنهاد شده است که به تعبیر آن ها نه مشکلات ازدواج دائم را دارد نه باعث فساد می شود. »(جلد سوم تفسیر نمونه صفحه 341 ) رواج نوع خاصی از ازدواج و ارتباط جنسی مردان عرب که از سوی برخی مقامات سعودی «ازدواج های سریع گردشگری» (الزواج السیاحی السریع)، نامیده می شود، در حال تبدیل به یک معضل است خودحاکی ازضرورت ازدواج موقت است. به گزارش فرارو و به نقل از العربیه، رئیس یک سازمان خیریه سعودی به نام حفظ و کمک به خانواده های عربی خارج از کشور گفت هزینه ای که گردشگران سعودی برای «ازدواج های سریع گردشگری» خود در هفت کشور عربی و شرق آسیا در طول 36 ماه پرداخت کرده اند، بالغ بر 100 میلیون ریال سعودی برای ده هزار ازدواج بوده است. این مبلغ خرج مهریه و هدیه و مسکن و غذا شده است. عبد الله حمود در این رابطه می گوید: در عربستان سعودی، همچون بسیاری از کشورهای مسلمان غیر شیعه، «متعه» یا ازدواج موقت غیرقانونی و غیر شرعی شناخته می شود، اما زمزمه هایی مبنی بر لزوم صدور فتاوایی برای شرعی اعلام کردن این نوع «ازدواج های گردشگری» آغاز شده است. وی به به دلایلی اشاره کرده است که در فرودگاه ها و هتل ها و مراکز تفریحی کشورهای خارجی در کمین مردان عرب هستند و بعضا خدمتکاران و حتی روسپیان را برای ازدواج به مردان عرب معرفی می کنند.
ب) شرایط عقد موقت
عقد موقت یا صیغه، دارای شرایط زیر است: 1. ازدواج موقت مانند ازدواج دائم، نیاز به خواندن عقد و الفاظ مخصوص دارد و با صرف رضایت قلبی درست نمی شود. 2. فرق عمده در ازدواج موقت با دائم، این است که در عقد موقت باید مدت ذکر شود که آیا مثلاً یک ساعت است یا ده سال. 3. مقدار مهریه هم باید در عقد موقّت، مشخص شود و هنگام خواندن عقد، ذکر گردد. 4. اگر دختر باکره بخواهد صیغه شود، باید با اذن پدر یا جد پدری باشد؛ همان گونه که در ازدواج دائم نیز این طور است. 5. در عقد ازدواج موقّت، بعد از تمام شدن مدت، زن باید از مرد جدا شود و عده نگه دارد؛ مگر اینکه عقد، دوباره تجدید شود. اگر قبل از تمام شدن مدت، مرد بقیه آن را ببخشد، ازدواج موقت تمام می شود؛ اما ازدواج دائم، فقط با طلاق یا فسخ، عقد منفسخ می شود. 5- فرزندى که در این ازدواج به وجود مى آید با فرزند ازدواج دائمـى یکسان است وهیچ گونه تفاوتى با هم ندارند. پدر وظیفه دارد فرزند خویش را مـانـنـد فرزندان ازدواج دائم نگهدارى کند و اگر فرضا در چنین موردى پدر از وظیفه خویش کـوتـاهى کند حاکم شرع باید دخالت نماید و او را به مراعات حقوق فرزند خویش ملزم سازد اگر بـرخـى ازمـردم نـسـبـت به وظیفه خویش , کوتاهى مى کنند , ربطى به اصل تشریع این ازدواج نداردچنانکه در ازدواج دائم نیز افرادى پیدا مى شوند که از وظایف خویش در مورد فرزندو همسر خویش سرباز مى زنند . بدیهى است که اگر ازدواج موقت مانند ازدواج دائم در دفاتر ثبت اسناد , ثبت گردد و به صورت قانونى درآید مشکلى به وجود نمى آورد و نیز جلوى غالب سوءاستفاده ها هم گرفته مى شود . بنابراین روشن شد که فرزند ازدواج موقت با فرزند ازدواج دائم در یک رتبه و مقام هستند و از نظر احکام اسلامى نیز با هم فرقى ندارند چنانکه در صدر اسلام برخى ازصحابه و بزرگان از همسران موقت به دنیا آمده بودند و در عین حال کسى نسبت به آنان به نظر تحقیر نمى نگریست و در احکام و شخصیت , همسطح با سایر مسلمانان بودند. در سایر آثار حقوقى این دو نوع ازدواج نیز یکسان مى باشند مثلا در هر دو ازدواج انسان نمى تواندبا مادر و دخـتـر همسر خویش ازدواج کند و آنها با او محرمند.
ج) شبهات ازدواج موقت
1. سو استفاده از ازدواج موقت
عده ای این نوع ازدواج را راهی برای سوء استفاده دانسته اند. این عده همیشه پیرمرد پول داری را تصور می کنند که برای خوش گذرانی، دختری را صیغه می کند و بعد از ارضای شهواتش، او را رها می سازد، یا مرد زن داری که بی اعتنا به خانواده اش هر روز به دنبال یک زیبارویی است که بتواند او را اسیر کند و کام گیرد و…!! در جواب این عده همین بس که همة آزادی های قانونی و تأسیس های حقوقی، می توانند مورد سوء استفاده قرار گیرند برای مثال حق رانندگی ـ که یک حق مشروع و پسندیده ای است ـ از سوی عده ای به بدترین نحو مورد استفاده قرار می گیرد و حتی منجر به وارد آمدن خسارت جانی و مالی می شود. پس بدین ترتیب باید گفت: حق رانندگی امری مذموم و پلید است!؟ در حالی که چنین نیست. پس اگر عده ای از این نهاد حقوقی به جهت سوء استفاده بهره برداری کنند این امر خدشه ای به اصل آن وارد نمی کند؛ بلکه ایراد به خود این افراد یا گریزگاه های قانونی و… وارد است. بنابراین نکاح موقّت از نیازهای ضروری جامعه اسلامی است؛ ولی اگر این کار، بدون اتخاذ تدابیر و قانونمندی های لازم صورت پذیرد، بی شک عوارض نامطلوب بهداشتی و روحی برای جامعه در بر خواهد داشت. مسلماً ازدواج موقّت از نظر هزینه و نیازهای دیگر، همانند ازدواج دائم نیست و طبیعتاً برای اکثر جوانان قابل دسترسی خواهد بود؛ ولی متأسفانه در حال حاضر چنین زمینه هایی وجود ندارد. ازسوی دیگر اگر به غرایز طبیعی انسان، به صورت صحیحی پاسخ گفته نشود، برای اشباع آنها متوجه راه های انحرافی خواهد شد؛ زیرا این حقیقت قابل انکار نیست که غرایز طبیعی را نمی توان از بین برد و فرضا هم بتوانیم از بین ببریم، چنین اقدامی عاقلانه نیست و به نوعی، مبارزه با قانون آفرینش است. بنابراین راه صحیح آن است که آنها را از طریق معقولی اشباع نموده و از آنها در مسیر سازندگی بهره برداری کنیم. اکنون این پرسش پیش می آید که در بسیاری از شرایط و محیط ها، افرادی قادر به ازدواج دائم نیستند، یا افراد متأهل در مسافرت های طولانی و یا مأموریت ها با مشکل عدم ارضای غریزه جنسی روبه رو می شوند. این موضوع به خصوص در عصر حاضر به شکل حادتری رخ نموده است؛ چرا که سن ازدوج، بر اثر طولانی شدن دوره تحصیل و مسائل پیچیده اجتماعی، بالا رفته و کمتر جوانی می تواند در سن پایین ـ یعنی در داغ ترین دوران غریزه جنسی ـ اقدام به ازدواج کند. با این وضع، چه باید کرد؟ آیا باید مردم را به سرکوب کردن این غریزه (همانند رهبان ها و راهبه ها) تشویق کرد؟ یا اینکه آنان را در برابر بی بند و باری جنسی، آزاد گذاشت و شاهد صحنه های زننده بود؟ و یا آنکه راه سومی را در پیش بگیریم که نه مشکلات ازدواج دائم را به بار آورَد و نه آن بی بند و باری جنسی را؟ «ازدواج دائم» نه در گذشته و نه در امروز، به تنهایی جواب گوی نیازمندی های جنسی همه طبقات مردم نبوده و نیست. ما بر سر دو راهی قرار داریم: یا باید «فحشا» را مجاز بدانیم و یا طرح ازدواج موقت را بپذیریم. معلوم نیست آنها که هم با ازدواج موقت مخالفند و هم با فحشا، چه جوابی برای این سؤال دارند؟ طرح ازدواج موقّت، نه شرایط سنگین ازدواج دائم را دارد ـ که با عدم تمکن مالی یا اشتغالات تحصیلی و مانند آن نسازد ـ و نه زیان های فجایع جنسی و فحشا را در بر دارد. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه (تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1374، ج 3، ص 341)
2. پایه ازدواج باید بر دوام باشد ، و زوجین از اول که پیمان زناشوئی می بندند باید خود را برای همیشه متعلق بیکدیگر بدانند و تصور جدائی در مخیله آنها خطور نکند ، علیهذا ازدواج موقت نمی تواند پیمان استواری میان زوجین باشد .
جواب : اینکه پایه ازدواج باید بر دوام باشد بسیار مطلب درستی است ، ولی این ایراد وقتی وارد است که بخواهیم ازدواج موقت را جانشین ازدواج دائم کنیم و ازدواج دائم را منسوخ نمائیم .بدون شک هنگامی که طرفین قادر به ازدواج دائم هستند و اطمینان کامل نسبت به یکدیگر پیدا کرده اند و تصمیم دارند برای همیشه متعلق به یکدیگر باشند پیمان ازدواج دائم می بندند .ازدواج موقت از آنجهت تشریع شده است که ازدواج دائم به تنهائی قادر نبوده است که در همه شرائط و احوال رفع احتیاجات بشر را بکند و انحصار به ازدواج دائم مستلزم این بوده است که افراد یا به رهبانیت موقت مکلف گردند و یا در ورطه کمونیسم جنسی غرق شوند . بدیهی است که هیچ پسر یا دختری آنجا که برایش زمینه یک زناشوئی دائم و همیشگی فراهم است خود را با یک امر موقتی سرگرم نمی کند .
3.ازدواج موقت از طرف زنان و دختران ایرانی که شیعه مذهب می باشنداستقبال نشده است و آن را نوعی تحقیر برای خود دانسته اند ، پس افکار عمومی خود مردم شیعه نیز آن را طرد میکند. جواب: اولا منفوریت متعه در میان زنان ، مولود سوء استفاده هائی است که مردان هوسران در این زمینه کرده اند و قانون باید جلو آنها را بگیرد و ما درباره این سوء استفاده ها بحث خواهیم کرد. ثانیا انتظار اینکه ازدواج موقت باندازه ازدواج دائم استقبال شود در صورتیکه فلسفه ازدواج موقت ، عدم آمادگی یا عدم امکان طرفین با یکطرف برای ازدواج دائم است انتظار بی جا و غلطی است .
4. نکاح منقطع بر خلاف حیثیت و احترام زن است ، زیرا نوعی کرایه دادن آدم و جواز شرعی آدم فروشی است . 0 خلاف حیثیت انسانی زن است که در مقابل وجهی که از مردی می گیرد وجود خود را در اختیار او قرار دهد .
جواب : این ایراد از همه عجیب تر است. اولا ازدواج موقت با مشخصاتی که گفتیم چه ربطی به اجاره و کرایه دارد و آیا محدودیت مدت ازدواج موجب می شود که از صورت ازدواج خارج و شکل اجاره و کرایه بخود بگیرد ؟ آیا چون حتما باید مهر معین و قطعی داشته باشد کرایه و اجاره است ؟ که اگر بدون مهر بود و مرد چیزی نثار زن نکرد ، زن حیثیت انسان خود را باز یافته است؟ ما درباره مسئله مهر جداگانه بحث خواهیم کرد .از قضا فقها تصریح کرده اند و قانون مدنی نیز بر همان اساس مواد خود را تنظیم کرده است که ازدواج موقت و ازدواج دائم از لحاظ ماهیت قرارداد هیچگونه تفاوتی با هم ندارند و نباید داشته باشند . هر دو ازدواجند و هر دو باید با الفاظ مخصوص ازدواج صورت بگیرند و اگر نکاح منقطع را با صیغه های مخصوص اجاره و کرایه بخوانند باطل است .ثانیا از کی و چه تاریخی کرایه آدم منسوخ شده است ؟ تمام خیاط ها و باربرها تمام پزشک ها و کارشناس ها ، تمام کارمندان دولت از نخست وزیر گرفته تا کارمند دون رتبه ، تمام کارگران کارخانه ها آدمهای کرایه ای هستند. ثالثا زنی که به اختیار و اراده خود با مرد بخصوصی عقد ازدواج موقت می بندد آدم کرایه ای نیست و کاری بر خلاف حیثیت و شرافت انسانی نکرده است ، اگر می خواهید زن کرایه ای را بشناسید ، اگر می خواهید بردگی زن را ببینید به اروپا وامریکا سفر کنید و سری به کمپانی های فیلمبرداری بزنید تا ببینید زن کرایه ای یعنی چه؟ ببینید چگونه کمپانیهای مزبور حرکات زن ، ژست های زن ، اطوار زنانه زن ، هنرهای جنسی زن را به معرض فروش می گذارند .بلیط هائی که شما برای سینماها و تاترهای میخرید در حقیقت اجاره بهای زنهای کرایه ای را می پردازید . ببینید در آنجا زن بدبخت برای اینکه پولی بگیرد تن به چه کارهائی میدهد؟ مدت ها تحت نظر متخصصان کار آزموده و شریف باید رموز تحریکات جنسی را بیاموزد ، بدن و روح و شخصیت خود را در اختیار یک مؤسسه پول درآوری قرار دهد برای این که مشتریان بیشتری برای آن مؤسسه پیدا کند . سری به کاباره ها و هتل ها بزنید ببینید زن چه شرافتی بدست آورده است و برای اینکه مزد ناچیزی بگیرد و جیب فلان پولدار را پرتر کند چگونه باید همه حیثیت و شرافت خود را در اختیار مهمانان قرار دهد .زن کرایه ای آن مانکن ها هستند که اجیر و مزدور فروشندگی های بزرگ می شوند و شرف و عزت خود را وسیله پیشرفت و توسعه حرص و آز آنها قرار می دهند . زن کرایه ای آن زنی است که برای جلب مشتری برای یک مؤسسه اقتصادی با هزاران اطوار که اغلب آنها تصنعی و بخاطر انجام وظیفه مزدوری است روی صفحه تلویزیون ظاهر می شود و بنفع یک کالای تجارتی تبلیغ می کند .کیست که نداند امروز در مغرب زمین زیبائی زن ، جاذبه جنسی زن ، آواز زن ، هنر و ابتکار زن ، روح و بدن زن و بالاخره شخصیت زن ، وسیله تحقیر و ناچیزی در خدمت سرمایه داری اروپا و امریکا است ؟ و متأسفانه شما دانسته یا ندانسته زن شریف و نجیب ایرانی را بسوی اینچنین اسارتی می کشانید . من نمی دانم چرا اگر زنی با شرائط آزاد با یک مرد بطور موقت ازدواج کند زن کرایه ای محسوب می شود . اما اگر زنی در یک عروسی یا شب نشینی در مقابل چشمان حریص هزار مرد و برای ارضاء تمایلات جنسی آنها حنجره خود را پاره کند و هزار و یک نوع معلق بزند تا مزد معینی دریافت دارد زن کرایه ای محسوب نمی شود ؟ آیا اسلام که جلو مردان را از اینگونه بهره برداری ها از زن گرفته است وخود زن را به این اسارت آگاه و او را از تن دادن به آن و ارتزاق از آن منع کرده است مقام زن را پائین آورده است یا اروپای نیمه دوم قرن بیستم ؟ اگر روزی زن بدرستی آگاه و بیدار شود و دامهائی که مرد قرن بیستم در سر راه او گذاشته و مخفی کرده بشناسد ، علیه تمام این فریب ها قیام خواهد کرد و آنوقت تصدیق خواهد کرد یگانه پناهگاه و حامی جدی و راستگوی او قرآن است و البته چنین روزی دور نیست .
5. نکاح منقطع ، از نظر اینکه دوام ندارد ، آشیانه نامناسبی برای کودکانی است که بعدا بوجود می آیند . لازمه نکاح منقطع این است که فرزندان آینده ، بی سرپرست و از حمایت پدری مهربان و مادری دلگرم بخانه و آشیانه محروم بمانند ؟
جواب : این ایراد ، ایرادی است که مجله زن روز بسیار روی آن تکیه کرده است .ولی با توضیحاتی که دادیم گمان نمیکنم جای بحث و ایرادی باشد . در مقاله پیش گفتیم که یکی از تفاوتهای ازدواج موقت و ازدواج دائم مربوط به تولید نسل است .در ازدواج دائم هیچ یک از زوجین بدون جلب رضایت دیگری نمی تواند از زیر بار تناسل شانه خالی کند . بر خلاف ازدواج موقت که هر دو طرف آزادند . در ازدواج موقت ، زن نباید مانع استمتاع مرد بشود ولی می تواند بدون آنکه لطمه ای به استمتاع مرد وارد آید مانع حاملگی خود بشود و این موضوع با وسائل ضد آبستنی امروز کاملا حل شده است . علی هذا اگر زوجین در ازدواج موقت مایل باشند تولید فرزند کنند و مسئولیت نگهداری و تربیت فرزند آتیه را بپذیرند تولید فرزند می کنند بدیهی است که از نظر عاطفه طبیعی فرقی میان فرزند زوجه دائم با زوجه موقت نیست و اگر فرضا پدر یا مادر از وظیفه خود امتناع کند قانون آنها را مکلف و مجبور می کند همانگونه که در صورت وقوع طلاق قانون باید دخالت کند و مانع ضایع شدن حقوق فرزندان گردد و اگر مایل نباشند که تولید فرزند
نمایند و هدفشان از ازدواج موقت فقط تسکین غریزه است از بوجود آمدن فرزند جلوگیری می کنند . همچنانکه میدانیم کلیسا جلوگیری از آبستنی را امر نامشروع می داند ولی از نظر اسلام اگر زوجین از اول مانع پیدایش فرزند بشوند مانعی ندارد اما اگر نطفه منعقد شد و هسته اولی تکوین فرزند بوجود آمد اسلام به هیچ وجه اجازه معدوم کردن آن را نمی دهد .اینکه فقهای شیعه می گویند هدف ازدواج دائم تولید نسل است و هدف ازدواج موقت ، استمتاع و تسکین غریزه است همین منظور را بیان می کنند .
برای مطالعه بیشتر مراجعه کنید به : مجموعه آثار ج19 ( نظام حقوق زن) ص 59
د) ادله جواز ازدواج موقت
حکم ازدواج موقت از دیدگاه فقهی میان فقهای شیعه و سنی متفاوت است. فقهای شیعه آن را جزو ضروریات فقه میدانند – و فقیهی آن را انکار نمیکند – بلکه امری مستحبی و مورد تاکید میدانند. در برابر این اکثریت قریب به اتفاق علمای اهل سنت با ازدواج موقت مخالفند و معتقدند این حکم در اواخر عمر پیامبراکرم(ص) منتفی شده است. اما شیعه این حکم را تشریع شده در زمان پیامبر(ص) میداند و معتقد به انتفای آن نیست. اهل شیعه انتفای این حکم را از سوی خلیفه دوم میدانند که اهل سنت هم به آن قائلند. عمر بن خطاب خلیفه دوم دو متعه را حرام کرده، یکی تمتع در حج و دیگری متعه در نکاح. اما روایات معتبرهای از ائمه شیعه موجود است که بر ازدواج موقت تاکید دارد و بعضا آن را ثواب دانستهاند، بهگونهای که شیعه تردیدی در آن ندارد. ازدواج موقت از نظر فقه شیعه دارای ضوابط و شرایطی است. نفقه که در ازدواج دائم از واجبات است در ازدواج موقت به عهده مرد قرار نمیگیرد؛ حتی اگر مدت آن طولانی باشد و چگونگی و کیفیت پرداخت نفقه مبتنی بر توافق طرفین است. البته در نفقه اولاد، تفاوتی میان ازدواج موقت و دایم نیست، چراکه فرزند، متعلق به پدر است و پدر موظف به تامین اوست. ازدواج موقت درقران دلیل روشن مشروع بودن متعه، آیه « 24 سوره نساء » است: « فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنّ قآتوهُنّ أجُوُرَهُنّ فَرِیْضَةً؛ پس هرگاه، از آن زنان بهره مند شدید، مزد آنان را (که مهر معین است) بپردازید. الفاظ این آیه به روشنی گواه است که در مورد ازدواج موقت وارد شده; زیرا: اولاً: واژه «استمتاع» بکار رفته، که ظاهراً در مورد «نکاح موقت» است. اگر نکاح دائم منظور بود نیاز به قرینه داشت. ثانیاً: لفظ «اُجُورَهُنَّ» به معنای «مزد آنان» بکار برده شده است که گواه روشنی برمتعه است; زیرا در مورد نکاح دائم کلماتی از قبیل «مهریه» و «صداق» بکار می رود. ثالثاً: مفسّران شیعه و سنی بر آنند که آیه یاد شده، در مورد نکاح متعه نازل گردیده است. جلال الدین سیوطی در کتاب تفسیر «در المنثور» از ابن جریر و سدی نقل می کند که آیه فوق در مورد متعه است.( دّرالمنثور، ج 2، ص 140، در ذیل آیه یاد شده) هم چنین، ابوجعفر محمد بن جریر طبری در تفسیر خود، از سدی و مجاهد و ابن عباس نقل می کند که این آیه در مورد نکاح موقت است.( جامع البیان فی تفسیر القرآن، جزء 5، ص 9) رابعاً: صاحبان صحاح و مسانید و جوامع روایی نیز این حقیقت را پذیرفته اند; به عنوان مثال مسلم بن حجاج در صحیح خود به نقل از جابر بن عبدالله و سلمة بن اکوع، روایت می کند که گفته اند: «خرج علینا منادی رسول الله(علیه السلام) فقال انَّ رسول الله قد أذن لکم أن تستمتعوا; یعنی متعة النِّساء؛ منادی پیامبر به سوی ما آمد و گفت: رسول خدا به شما اجازه استمتاع (بهره مند شدن از زنها); یعنی نکاح متعه زنان را عنایت فرمود.».(صحیح مسلم، جزء 4، ص 130، ط مصر) ـ روایات صحاح و مسانید در این زمینه، بیش از آن است که در این نوشتار بگنجد. بنابراین، اصل تشریع متعه در صدر اسلام و درعصر پیامبرگرامی مورد پذیرش دانشمندان و مفسران اسلامی است.(به عنوان نمونه مراجعه کنید: 1) صحیح بخاری، باب تمتّع، 2) مسند احمد، ج 4، ص 436 و ج 3 ص 356، 3) الموطّأ (مالک)،ج 2، ص 30، 4) سنن بیهقی، ج 7، ص 306، 5) تفسیر طبری، ج 5، ص 9، 6) نهایه ابن اثیر، ج 2، ص 249، 7) تاریخ ابن خلکان، ج 1، ص 359، 9) احکام القرآن (جصاص)، ج 2، ص 178، 10) محاضرات راغب، ج 2، ص 94، 11) الجامع الکبیر (سیوطی)، ج 8، ص 293، 12) فتح الباری ابن حجر، ج 9، ص 141) اینک، سؤال این است: آیا مفاد آیه متعه منسوخ شده است؟ شاید کمتر کسی پیدا شود که در مورد اصل مشروع بودن متعه در زمان رسول خدا تردید کند، سخن درباره بقا و منسوخ نشدن این حکم است. روایات و تاریخ اسلام، حاکی ازآن است که عمل به این حکم الهی تا زمان خلافت خلیفه دوم در میان مسلمانان، رایج بوده و خلیفه، بنابر مصالحی از آن، نهی کرده است. مسلم بن حجاج، در صحیح خود، نقل می کند که ابن عباس و ابن زبیر، درباره متعه نسا و متعه حج، اختلاف نمودند، جابر بن عبدالله گفت: «فعلناهما مع رسول الله(صلی الله علیه وآله) ثمّ نهانا عنهما عمر فلم نعد لهما، ما همراه با پیامبر(صلی الله علیه وآله) هر دو را انجام می دادیم، سپس عمر مارا از آن دو نهی کرد و از آن پس دیگر به آن دو نپرداختیم».( سنن بیهقی، ج 7، ص 206 و صحیح مسلم، ج 1، ص 395) ـ جلال الدین سیوطی درتفسیر خود به نقل از عبدالرزاق و ابوداود و ابن جریر و آنها از «حکم» روایت می کنند که از وی سؤال شد آیا این آیه «متعه» نسخ شده است؟ گفت نه، و علی(علیه السلام) فرمود: «لولا انّ عمر نهی عن المتعة ما زنی الاّ شقیّ، اگر عمر از متعه جلوگیری نکرده بود، جز افراد شقاوتمند، کسی به زنا آلوده نمی شد.».(در المنثور، ج 2، ص 140، در ذیل آیه متعه) ـ علی بن محمد قوشچی نیز گوید: عمر بن خطاب بر روی منبر گفت: «ایّها الناس ثلاث کنّ علی عهد رسول الله أنا أنهی عنهنّ و أحرّمهنّ و أعاقب علیهنّ و هی متعة النّساء و متعة الحجّ و حیّ علی خیر العمل، ای مردم، سه چیز در زمان رسول خدا بود که من آنها را نهی و تحریم می کنم و انجام دهنده آنها را به مجازات می رسانم. آنها عبارتند از «متعه زنان»، «متعه حج» و «حی علی خیر العمل»».( شرح تجرید قوشچی، مبحث امامت، ص 484) ـ لازم به ذکر است که روایت در این زمینه بیش از آن است که در اینجا یادآور شویم.(برای آگاهی بیشتر، به مدارک و اسناد ذیل مراجعه فرمایید: 1) مسند احمد، ج 3، ص 356 و 363، 2) البیان و التّبیین (جاحظ)، ج 2، ص 223، 3) احکام القرآن (جصاص)، ج 1، ص 342، 4) تفسیر قرطبی، ج 2، ص 370، 5) المبسوط (سرخسی حنفی)، کتاب الحج، باب القرآن، 6) زاد المعاد (ابن قیّم)، ج 1، ص 444، 7) کنزالعمال، ج 8، ص 293، 8) مسند ابی داوود طیالسی، ص 247، 9) تاریخ طبری، ج 5، ص 32، 10) المستبین (طبری)، 11) تفسیر رازی، ج 3، ص 202 ـ 200، 12) تفسیر ابوحیّان، ج 3، ص 21) بنابراین، متعه در زمان پیامبر (ص) و خلیفه ی اول و تا اواسط حکومت خلیفه ی دوم در شرع مقدس اسلام بوده ( و همچنان هم هست )، اما خلیفه ی دوم به بنا به دلایلی ، آنرا حرام اعلام نمود! درحالی که متعه حکم قرانی است وحکم قرآن تا ابد پابرجاست مگر اینکه در خود قرآن نسخ شود! و حلال پیامبر(ص) تا قیامت حلال و حرام پیامبر(ص) تا قیامت حرام است. خلیفه دوم نمی تواند احکام الهی را نسخ کند. در تفسیر فخر رازى آمده است: روایت شده که عمر بر منبرگفت: دو متعه در زمان پیامبرصلى الله علیه وآله مشروع بوده است که من از هر دوى آنها بازمى دارم؛ متعه حج ومتعه زنان. فخر رازى مى افزاید: این از سوى او تصریحى است بر آن که متعه نکاح در زمان پیامبرصلى الله علیه وآله موجود بوده است واین سخن عمر: )من ازآن دو باز مى دارم( دلالت بر آن دارد که پیامبر آن را نسخ نکرده است واین عمر بوده که به نسخ آن پرداخته است. حال که این ثابت شدمى گوییم چنین کلامى دلالت بر آن دارد که متعه در زمان پیامبرصلى الله علیه وآله ثابت بوده ونسخ نشد مگر به وسیله عمر، وهرگاه این ثابت تلقى شودباید که منسوخ به شمار نیاید، زیرا آنچه در زمان پیامبرصلى الله علیه وآله ثابت بوده وشخص پیامبر آن را نسخ نکرده نمى تواند با نسخ عمر منسوخ دانسته شود، واین همان برهانى است که عمران بن حصین به آن استشهاد کرد وگفت: خداوند درباره متعه آیه اى فرو فرستاد وآن را باآیه دیگرى نسخ نکرد، وپیامبر ما را بدان خواند واز آن باز نداشت،سپس مردى هرچه خواست، طبق نظر خودش گفت: )یعنى عمر ازآن نهى کرد.(تفسیر رازی، ج 3، ص 201، 8) ه) تفاوت عقد موقت باروابط جنسی آزاد عقد متعه سامان دادنى است در جهت اشباع غریزه جنسى درچهار چوب شریعت درخشان اسلامى وبا نظارت جامعه وقانون ودرچهار چوب پیمانى استوار عقد که دو طرف را به پذیرش شرایط واجب قانونى ونیز شرایط فردى مورد نظر، ملزم مى کند وبا فحشا وروابط جنسی تفاوت های اساسی دارد که به برخی از آن ها اشاره می گردد: 1. صیغه موقّت یک نوع ازدواج است؛ همان طور که ازدواج دائم نوع دیگرى از ازدواج است و هر دو شرایط و احکام خاص خود را دارد که از جمله آن ذکر صیغه عقد، مهریه و مدت است. اما زنا بدون توجه به این شرایط (مثل نخواندن صیغه عقد) کارى صورت مى گیرد. 2. در ازدواج موقّت نسبت به دختر باکره، اجازه پدر و یا جد پدرى او لازم است؛ در نتیجه این کار با اطلاع خانواده و به دور از احساسات و پنهان کارى ها صورت مى پذیرد. 3. در ازدواج موقت، زن باید بعد از تمام شدن مدت عقد، عده( ومدت عده بستگی به موارد خاص دارد و حداقل از دو ماه کمتر نیست) نگه داردیعنی بعد از هر صیغه موقت باید مدت نسبتا تقریبا طولانی را از صیغه شدن خودداری کند ؛ ولى در زنا این قانون وجود ندارد. 5. در ازدواج موقت، مرد مسئولیت پذیر است و توابع این ارتباط را از جهت فرزنددار شدن احتمالى مى پذیرد؛ در حالى که در عمل نامشروع این امر وجود ندارد. 6. در ازدواج موقت «روابط» براساس «ضوابط» شکل مى گیرد و ارضاى جنسى به صورتى نظام مند و قانونى، پاسخ داده مى شود، در حالى که در زنا ضابطه اى وجود ندارد و غیرقانونى است. 7. اعتبار زن در زنا از بین می رودواو به موجودی بی ارزش ودر دسترس تبدیل می گردد در حالی که ازدواج موقت شرایط خاص را دارد که این شرایط موجب آبرومندی زن می گردد 8. در زنا فرزند نا مشروع به وجود می آید ولی در صیغه فرزند حلال زاده است 9. در زنا فرزندی اگر متولد شد والدین مسئولیت تربیت او را عهده دار نمی شود مگر اینکه او را نیز وسیله ای برای شهوت های بعدی خود قرار دهند درحالی که فرزند حاصل از صیغه در خانواده ای پاک قابل تربیت است 10. احتمال بیمار بودن فرزند حاصل از زنا بیشتر از صیغه است 11. در زنا چون احساس گناه وجود دارد پرده های حائل میان انسان وخداوند از بین می رود وانسان شقی می گردد در حالی که در ازدواج موقت چون این عمل مطابق با قوانین الهی است این خطر وجود ندارد 12. صیغه چون محدودیت هائی دارد باعث جلوگیری از هم پاشیدگی خانواده می گردد در حالی که زنا بنیان خانواده را متزلزل می کند بدین ترتیب متعه با فحشا تفاوت مى یابد که تنها کار فحشاء برآوردن نیاز جنسى است بدون هیچ گونه التزامى نسبت به وظایف مترتب بر آن که مهمترین آن، سرنوشت نسل است کما اینکه دوستى میان دخترها وپسرهاى جوان که معمولاً در حاشیه زندگى، آن هم به صورت پنهان صورت مى پذیرد( با ازدواج متعه، تفاوت ریشه اى دارد، زیرا رفیق بازى به هیچ روى تابع قانونى نیست که زیر نظر نظام اجتماعى باشد و دوطرف بدان متعهّد باشند، همچون دوستیهاى دیگر، وبه همین سبب، به دلیل در پى داشتن مفاسد بزرگ اجتماعى، دوستى درزمینه امور جنسى مردود است.«درست است که در مسئله فحشا و متعه هر دوی این ها در برابر پرداختن مبلغی تن خود را عرضه می کنند . اما ازدواج موقت تنها با گفتن دو جمله تمام نمی شود. بلکه همانند ازدواج دائم مقرراتی دارد . در ازدواج موقت ، صیغه ی عقد بین زن و مرد خوانده می شود ، که نشاندهنده تسلیم بودن آنها در برابر خداوند است ، اما در زنا عشوه گری و چشم چرانی مقدمه کار است. ازدواج موقت در بعضی از موارد ، زمینه ازدواج دائم می شود ، اما یک مرد هیچ گاه حاضر نیست با زنی که زنا کرده است ، پیمان وفاداری ببندد و بر عکس. کسی که ازدواج موقت می کند ، هم ثواب می کند و هم خود را از گناه نجات می دهد ، اما کسی که زنا می کند ، زشتی گناه از چشم او می افتد و نفس او برای پذیرش گناهان دیگر نیز آماده می شود . شرایطی را که اینک یادآور می شویم در نکاح «متعه» بسان «ازدواج دائم» معتبر است: 1 ـ زن و مرد باید مانع شرعی در ازدواج; از قبیل نسب و سبب و دیگر موانع شرعی، نداشته باشند و گرنه عقد آنان باطل است. 2 ـ مهریه مورد رضایت طرفین باید در عقد ذکر شود. 3 ـ مدت ازدواج معین باشد. 4 ـ عقد شرعی اجرا گردد. 5 ـ فرزندی که از آنان متولد می شود، فرزند مشروع آنان است. همانگونه که برای فرزندان متولد شده بانکاح دائم، شناسنامه گرفته می شود، باید برای فرزندی که درنتیجه نکاح موقت متولد می گردد، شناسنامه اخذ گرددو دراین مورد نیز تفاوتی بین عقدا دائم و موقت وجود ندارد. 6 ـ نفقه فرزندان، بر پدر است و اولاد از پدر و مادر ارث می برند. 7 ـ آنگاه که مدت ازدواج به پایان رسید، اگر زن در حد یائسه نباشد، باید عده شرعی نگه دارد و اگر در اثنای عده روشن شود که باردار است، باید از هر نوع ازدواج خودداری کند تا وضع حمل نماید. همچنین، سایر احکام ازدواج دائم باید درمورد متعه رعایت شود تنها تفاوت این است که چون ازدواج متعه برای رفع ضرورت ها تشریع شده است، هزینه زن بر عهده شوهر نیست و در صورتی که زن به هنگام عقد، شرط میراث ننماید، از شوهر خود ارث نمی برد. و روشن است که این دو تفاوت، تأثیری درماهیت نکاح ندارند. ز) اهمیت ازدواج موقت همگی معتقدیم که آیین اسلام، شریعت جاودانی و خاتم است که پاسخگوی تمام نیازها می باشد. اینک می گوییم جوانی که به منظور ادامه تحصیلات خود باید سالهای متمادی در یک کشور و یا شهر غریب به سر ببرد و به علت امکانات محدود، نمی تواند به ازدواج دائم دست یابد، در برابر خود سه راه مشاهده می کند که باید یکی از آنها را انتخاب کند: الف ـ به همان حالت عزب باقی بماند. ب ـ در منجلاب فحشا و آلودگی ها سقوط کند. ج ـ در چهارچوب شرایط یاد شده، با زنی که ازدواج او شرعاً جایز است، برای مدت معینی ازدواج نماید. در مورد صورت نخست باید گفت که غالباً با شکست روبرو می شود، هر چند افراد انگشت شماری می توانند قید هر نوع عمل جنسی را بزنند و صبر و بردباری پیشه سازند ولی این روش، برای همه قابل اجرا نیست. فرجام کسانی که راه دوم را برگزینند نیز تباهی و بیچارگی است و از دیدگاه اسلام عملی است حرام. و اندیشه تجویز آن به بهانه ضرورت، نوعی گمراهی فکری و کج اندیشی می باشد. بنابراین، تنها راهِ سوم متعین می شود که اسلام آن را پیشنهاد نموده و در زمان پیامبر نیز به آن عمل می شد و بعدها مورد اختلاف واقع گردید. دراینجا از یادآوری یک نکته ناگزیریم و آن این که: کسانی که از نکاح متعه هراس دارند و آن را نامشروع می پندارند، باید توجه داشته باشند که همه فقها و محققان اسلامی، نظیر آن را ازنظر معنا، در عقد دائم پذیرفته اند، و آن این که زوجین، عقد دائم ببندند ولی نیت هر دو آن باشد که بعد از یک سال و یا کمتر و بیشتر، به وسیله طلاق از هم جدا گردند. روشن است که چنین پیوندی، به حسب ظاهر دائمی و در حقیقت موقت است و تفاوتی که این گونه نکاح دائم بامتعه دارد این است که متعه، در ظاهر و باطن، محدود و موقت است ولی این نوع ازدواج دائم، به ظاهر پیوسته و همیشگی و در باطن محدود می باشد. کسانی که این نوع از ازدواج دائم را، که مورد پذیرش همه فقهای اسلامی است، تجویز می کنند، چگونه از تشریع و تجویز نکاح متعه بر خود بیم وهراس راه می دهند؟ پس فلسفه ورازجوازمتعه از آن روست که غریزه جنسى از نیرومندترین غریزه هاست وخداوند سبحان آن را چنین قرار داده است تا پیوندهاى میان زن ومرد محکم واستوار گردد، واستمرار همیارى آنها در ساختن خانواده ورویارویى بادشواریهاى زندگى، ضمانت یابد وزیر ساز کوچک جامعه به سامان رسد. پس اگر اجازه داده شود این غریزه از اختیارقانون ونظارت جامعه خارج گردد، نه تنها در استوار کردن پیوندهاسودى نخواهد داشت، بلکه موجب گسستن ساختار متین خانواده نیز مى گردد. رفیقه بازى همچون عمل زشت فحشا، پیوندى است از دیدگاه قانون نابسامان، در حالى که ازدواج دائم یا موقت پیمانى است میان دو شخص که قانون آن را زیر نظر دارد، وجامعه بر روى آن محاسبه ونظارت دارد. البته :« این یک قانون کلی است که اگر به غرائز طبیعی انسان به صورت صحیحی پاسخی داده نشود برای اشباع آن ها متوجه راه های انحرافی خواهد شد. این یک حقیقت آشکار است که نمی توان جلوی غرائز طبیعی را گرفت. این موضوع قابل انکار نیست که غریزه جنسی یکی از مهمترین و نیرومندترین احساس های آدمی است. اکنون این سئوال پیش می آید که در بسیاری از شرایط و محیط ها افراد فراوانی هستند که در شرایطی قرار دارند که قادر به ازدواج دائم نیستند یا افراد متاهل در مسافرت های طولانی که با عدم ارضای غریزه جنسی خود رو به رو هستند. آیا باید این غرائز را سرکوب کرد. یا این که آن ها را در مقابل بی بند و باری های جنسی گذاشت. در این زمان است که راه سوم توسط فقهای شیعه پیشنهاد شده است که به تعبیر آن ها نه مشکلات ازدواج دائم را دارد نه باعث فساد می شود. »(جلد سوم تفسیر نمونه صفحه 341 ) رواج نوع خاصی از ازدواج و ارتباط جنسی مردان عرب که از سوی برخی مقامات سعودی «ازدواج های سریع گردشگری» (الزواج السیاحی السریع)، نامیده می شود، در حال تبدیل به یک معضل است خودحاکی ازضرورت ازدواج موقت است. به گزارش فرارو و به نقل از العربیه، رئیس یک سازمان خیریه سعودی به نام حفظ و کمک به خانواده های عربی خارج از کشور گفت هزینه ای که گردشگران سعودی برای «ازدواج های سریع گردشگری» خود در هفت کشور عربی و شرق آسیا در طول 36 ماه پرداخت کرده اند، بالغ بر 100 میلیون ریال سعودی برای ده هزار ازدواج بوده است. این مبلغ خرج مهریه و هدیه و مسکن و غذا شده است. عبد الله حمود در این رابطه می گوید: در عربستان سعودی، همچون بسیاری از کشورهای مسلمان غیر شیعه، «متعه» یا ازدواج موقت غیرقانونی و غیر شرعی شناخته می شود، اما زمزمه هایی مبنی بر لزوم صدور فتاوایی برای شرعی اعلام کردن این نوع «ازدواج های گردشگری» آغاز شده است. وی به به دلایلی اشاره کرده است که در فرودگاه ها و هتل ها و مراکز تفریحی کشورهای خارجی در کمین مردان عرب هستند و بعضا خدمتکاران و حتی روسپیان را برای ازدواج به مردان عرب معرفی می کنند.