۱۳۹۴/۱۱/۱۹
–
۱۷۶۰ بازدید
شرطة الخمیس چه گروهی بودند؛ تعداد آنان چند نفر بود و چه ویژگی هایی داشتند؟
«شرطة الخمیس» سپاهی ویژه از افراد تحت فرمان امیرمؤمنان(علیه السلام) بودند که برای اولین بار در اسلام و به هنگام حضور امام در عراق شکل گرفت و آنان به دلیل تعهد و جایگاه خود، هماره در خدمت امام بودند و در جنگ ها نیز نقش پیشقراولان لشکر را داشتند. در توصیف این نیروهای ویژه نکات ذیل ارائه می شود: 1. «خمیس» به معنی لشکر و سپاه است از این جهت که یک لشکر به پنج قسمت تقسیم می گردید؛ مقدمه، ساقه، میمنه، میسره و قلب[ النهایة، ج2، ص 79.]. «مقدمه» به عنوان پیشتاز؛ «میسره» جناح چپ؛ «میمنه» جناح راست؛ «قلب» مرکز فرماندهی و «ساقه» به معنای دنباله و عقبه سپاه است.
2. «شرطه»، به معنای علامت و نشان است[ مجمع البحرین، ج4، ص 257.] و به گروهی از پیشاهنگان سپاه و لشکر که در مصاف حضور می یابند، شرطه می گویند.[ النهایة، ج2، ص 460.] و گویا شرطه همان «مقدمه» لشکر است که همراه خود علامات و نشانه هایی را داشتند تا با آن علامت شناخته شوند[ مفردات راغب، ص 450.]. بنابراین شرطة الخمیس، نقش پیشقراولی را ایفا می کردند و به عنوان اولین گروه وارد جنگ می شدند.
3. با توجه به معنای دیگر شرطه (از شرط با سکون راء) که به معنی التزام به کاری است[ لسان العرب، ج7، ص 330.] ؛ می توان شرطة الخمیس را گروه ویژه دانست که به دلیل پیمان و عهد در جان برکف بودن، عهده دار ماموریت های ویژه بوده اند؛ این معنا در روایت نیز بیان شده است؛ گروهی که با امیرمؤمنان(علیه السلام) شرط بهشت می کنند[ رجال الکشی، ص 6.]. از اصبغ بن نباته پرسیدند: چرا «شرطه الخمیس» نام گرفتید؟ او در پاسخ گفت: ما کشتن دشمن را ضمانت می کردیم و آن حضرت پیروزی و بهشت را برای ما ضمانت می کرد[ همان، ص 5.].
4. در متون تاریخی، آمار نیرو های «شرطة الخمیس» یکسان ارائه نشده است، اما می توان به رقم 5 یا 6 هزار اعتماد کرد[ همان، ص 6؛ اختصاص، ص 2؛ رجال البرقی، ص 3. ]. البته این آمار با تنهایی و غربت ماه های پایانی حیات امیرمؤمنان(علیه السلام) همخوانی ندارد. ازاین رو را باید این حجم از این نیرو را ناظر به آغاز شکل گیری آن، در مقطع زمانی پیکار جمل تحلیل کرد؛ بدیهی است صرف نظر از احتمال ریزش برخی از سست ایمانان از صف نیروهای ویژه مانند، این نکته را نباید از نظر دور داشت که بسیاری از نیروهای شرطةالخمیس به دلیل پیش قراولی به شهادت رسیده، یا مجروح شده اند؛ آمار ارائه شده از شهدای صفین موید این مدعاست. زیرا آمار شهدای سپاه امیرمؤمنان(علیه السلام) در این پیکار 25 هزار نفر بود.[ مروج الذهب، ج 2، ص 352.] ازاین رو طبیعی است که پس از صفین غالب نیروهای «شرطة الخمیس» به شهادت رسیده باشند[ رجال الکشی، ص 6.] و نقل ابنسعد در طبقات درباره آمار 12 هزار نفری سپاه امام حسن(علیه السلام) و نامیدن آنان به عنوان شرطةالخمیس روا نیست[ الطبقات الکبری، خامسة1، ص 321.].
5. شرطة الخمیس از نیروهای نخبه، با ایمان، سخت کوش و گوش به فرمان تشکیل شده بودند که در دوران سخت حضور امام در عراق، در خدمت ایشان قرار داشتند؛ نام چهره های موجود در این لشکر گواه سیمای با شکوه آن است. این ویژگی های خاص، زمینه ساز عهده داری مأموریت مهم نیز بود؛ شکل گیری این نیروی ویژه، با هدف انجام مأموریت های خاص، برپایی امنیت درالخلافه، مقابله با ناامنی های مناطق مختلف، حضور به هنگام در حوادث و حماسه آفرینی در میدان های نبرد بود؛ ازاین رو امام این گروه را از با ایمان ترین و برترین یاران خود سامان داد.[ قرشی، موسوعة علی بن أبی طالب(علیه السلام)، ج 11، ص32.] و به دلیل حساسیت جایگاه این نیروها، بر ضرورت سلامت و عدم تخطی آنان از چارجوب مشخص تأکید می ورزید.
6. در متون رجالی و تاریخی، از برخی چهره ها یاد شده است که از نیروها و فرماندهان شرطة الخمیس بودند؛ به دلیل اهمیت؛ از دو فرمانده آن یاد می شود:
الف. قیس بن سعد انصاری؛ او از اصحاب به نام پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بود. قیس به عنوان یار با وفای امیرمؤمنان(علیه السلام) و فرمانده شرطة الخمیس به شمار می رفت، او سالاری سپاه امام تا شهادت ایشان را به عهده داشت[ رجال کشی، ص 110، ح 177؛ الاستیعاب، ج 3، ص 1290؛ طبری، ج5، ص 159.].
ب. اصبغ بن نباته تمیمی مجاشعی؛ او از یاران خاص و مورد اعتماد امیرمؤمنان(علیه السلام) بود که بعد از ضربت خوردن امام، توفیق عیادت حضرت را یافت. بنا بر نقل نصر بن مزاحم، او به عنوان یکی از فرماندهان صفین، در محضر علی(علیه السلام) این سخن را بیان داشت: ای امیرمؤمنان، تو مرا به شرطةالخمیس گماشته ای و اعتمادی به من کردی که به دیگر کس نکرده ای، من امروز از پایداری و پیروزی آفرینی خودداری نمی کنم. اما درباره شامیان (باید بگویم) که آنها از ما شکست خورده اند (و سرداران نامدارشان از بین رفته اند) در حالی که در میان ما هنوز دلاورانی باقی مانده اند، اجرای فرمانت را از ما بخواه و اجازه ده ما پیشروی کنیم. علی(علیه السلام) به او گفت:
«تقدم باسم الله»؛ «به نام خدا پیشروی کن».[ الطبقات الکبری، ج 6، ص 225؛ الاختصاص، ص 65؛ وقعه صفین، ص 406؛ الأمالی للطوسی، ص 123، ح 191.]
2. «شرطه»، به معنای علامت و نشان است[ مجمع البحرین، ج4، ص 257.] و به گروهی از پیشاهنگان سپاه و لشکر که در مصاف حضور می یابند، شرطه می گویند.[ النهایة، ج2، ص 460.] و گویا شرطه همان «مقدمه» لشکر است که همراه خود علامات و نشانه هایی را داشتند تا با آن علامت شناخته شوند[ مفردات راغب، ص 450.]. بنابراین شرطة الخمیس، نقش پیشقراولی را ایفا می کردند و به عنوان اولین گروه وارد جنگ می شدند.
3. با توجه به معنای دیگر شرطه (از شرط با سکون راء) که به معنی التزام به کاری است[ لسان العرب، ج7، ص 330.] ؛ می توان شرطة الخمیس را گروه ویژه دانست که به دلیل پیمان و عهد در جان برکف بودن، عهده دار ماموریت های ویژه بوده اند؛ این معنا در روایت نیز بیان شده است؛ گروهی که با امیرمؤمنان(علیه السلام) شرط بهشت می کنند[ رجال الکشی، ص 6.]. از اصبغ بن نباته پرسیدند: چرا «شرطه الخمیس» نام گرفتید؟ او در پاسخ گفت: ما کشتن دشمن را ضمانت می کردیم و آن حضرت پیروزی و بهشت را برای ما ضمانت می کرد[ همان، ص 5.].
4. در متون تاریخی، آمار نیرو های «شرطة الخمیس» یکسان ارائه نشده است، اما می توان به رقم 5 یا 6 هزار اعتماد کرد[ همان، ص 6؛ اختصاص، ص 2؛ رجال البرقی، ص 3. ]. البته این آمار با تنهایی و غربت ماه های پایانی حیات امیرمؤمنان(علیه السلام) همخوانی ندارد. ازاین رو را باید این حجم از این نیرو را ناظر به آغاز شکل گیری آن، در مقطع زمانی پیکار جمل تحلیل کرد؛ بدیهی است صرف نظر از احتمال ریزش برخی از سست ایمانان از صف نیروهای ویژه مانند، این نکته را نباید از نظر دور داشت که بسیاری از نیروهای شرطةالخمیس به دلیل پیش قراولی به شهادت رسیده، یا مجروح شده اند؛ آمار ارائه شده از شهدای صفین موید این مدعاست. زیرا آمار شهدای سپاه امیرمؤمنان(علیه السلام) در این پیکار 25 هزار نفر بود.[ مروج الذهب، ج 2، ص 352.] ازاین رو طبیعی است که پس از صفین غالب نیروهای «شرطة الخمیس» به شهادت رسیده باشند[ رجال الکشی، ص 6.] و نقل ابنسعد در طبقات درباره آمار 12 هزار نفری سپاه امام حسن(علیه السلام) و نامیدن آنان به عنوان شرطةالخمیس روا نیست[ الطبقات الکبری، خامسة1، ص 321.].
5. شرطة الخمیس از نیروهای نخبه، با ایمان، سخت کوش و گوش به فرمان تشکیل شده بودند که در دوران سخت حضور امام در عراق، در خدمت ایشان قرار داشتند؛ نام چهره های موجود در این لشکر گواه سیمای با شکوه آن است. این ویژگی های خاص، زمینه ساز عهده داری مأموریت مهم نیز بود؛ شکل گیری این نیروی ویژه، با هدف انجام مأموریت های خاص، برپایی امنیت درالخلافه، مقابله با ناامنی های مناطق مختلف، حضور به هنگام در حوادث و حماسه آفرینی در میدان های نبرد بود؛ ازاین رو امام این گروه را از با ایمان ترین و برترین یاران خود سامان داد.[ قرشی، موسوعة علی بن أبی طالب(علیه السلام)، ج 11، ص32.] و به دلیل حساسیت جایگاه این نیروها، بر ضرورت سلامت و عدم تخطی آنان از چارجوب مشخص تأکید می ورزید.
6. در متون رجالی و تاریخی، از برخی چهره ها یاد شده است که از نیروها و فرماندهان شرطة الخمیس بودند؛ به دلیل اهمیت؛ از دو فرمانده آن یاد می شود:
الف. قیس بن سعد انصاری؛ او از اصحاب به نام پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بود. قیس به عنوان یار با وفای امیرمؤمنان(علیه السلام) و فرمانده شرطة الخمیس به شمار می رفت، او سالاری سپاه امام تا شهادت ایشان را به عهده داشت[ رجال کشی، ص 110، ح 177؛ الاستیعاب، ج 3، ص 1290؛ طبری، ج5، ص 159.].
ب. اصبغ بن نباته تمیمی مجاشعی؛ او از یاران خاص و مورد اعتماد امیرمؤمنان(علیه السلام) بود که بعد از ضربت خوردن امام، توفیق عیادت حضرت را یافت. بنا بر نقل نصر بن مزاحم، او به عنوان یکی از فرماندهان صفین، در محضر علی(علیه السلام) این سخن را بیان داشت: ای امیرمؤمنان، تو مرا به شرطةالخمیس گماشته ای و اعتمادی به من کردی که به دیگر کس نکرده ای، من امروز از پایداری و پیروزی آفرینی خودداری نمی کنم. اما درباره شامیان (باید بگویم) که آنها از ما شکست خورده اند (و سرداران نامدارشان از بین رفته اند) در حالی که در میان ما هنوز دلاورانی باقی مانده اند، اجرای فرمانت را از ما بخواه و اجازه ده ما پیشروی کنیم. علی(علیه السلام) به او گفت:
«تقدم باسم الله»؛ «به نام خدا پیشروی کن».[ الطبقات الکبری، ج 6، ص 225؛ الاختصاص، ص 65؛ وقعه صفین، ص 406؛ الأمالی للطوسی، ص 123، ح 191.]