خانه » همه » مذهبی » «شعور جمعی» چیست؟ آیا همان نظریه «صد میمون» بوده و آیا مخالفتی با اسلام دارد؟

«شعور جمعی» چیست؟ آیا همان نظریه «صد میمون» بوده و آیا مخالفتی با اسلام دارد؟

پاسخ اجمالی
  1. به نظر می‌رسد اثبات شعور جمعی به تفسیر و قرائتی که در قانون مورفیک و صد میمون کن کایز آمده، مشکل است؛ زیرا این نظریه به صورت مطلق معتقد است، هر آگاهی فردی به آگاهی جمعی مرتبط است؛ و بر این باور است: زمانی که سطح جدید آگاهی میان تعداد معینی از افراد ایجاد شود و به طور چشم‌گیر و معنا‌دار رفتارشان تغییر کند، آگاهی بدون ارتباط مستقیم به دیگران منتقل می‌شود.[1] روشن است پذیرش چنین نظریه‌ای به صورت مطلق به جبرگرایی منتهی خواهد شد.
  2. بر اساس منابع و مآخذ دینی باید گفت: نظریه اسلام در این زمینه نظریه‌ای متعادل است؛ زیرا هم استقلال فکری و نظری افراد جامعه را پذیرفته، و هم تأثیر جامعه بر افکار و عقاید و آداب و رسوم افراد را می‌پذیرد؛ زیرا از نظر اسلام، انسان از نظر تفکر و اندیشه آزاد و مختار است، و جبر مطلق چه از ناحیه خداوند باشد و چه از ناحیه جامعه پذیرفته نیست؛ توضیح نفی جبر مطلق از ناحیه خداوند در مبحث جبر و اختیار بیان شده است،[2] اما مجبور نبودن انسان از ناحیه جامعه را نیز می‌توان از آیاتی که تقلید کورکورانه از پدران و محیط را سرزنش می‌کند دریافت کرد.[3] علاوه بر این تمام انبیای الهی برای اصلاح افکار و عقاید فاسد حاکم بر جامعه خودشان مبعوث شدند و با آن مبارزه کردند؛[4] بنابراین اگر افراد جامعه از نظر تفکر و اندیشه مستقل نباشند و در پذیرش افکار، عقاید، آداب و رسوم حاکم و غالب جامعه مجبور باشند، بعثت و قیام انبیا بی‌معنا و لغو خواهد بود.

اما از آن‌سو هر چند افراد جامعه از نظر تفکر و اندیشه مستقل‌اند و در پذیرش افکار و عقاید حاکم و غالب بر جامعه، مجبور نیستند، ولی تأثیر افکار و عقاید و آداب و رسوم جامعه بر تفکر و اندیشه افراد نیز قابل انکار نیست.[5]

  1. در بحث وجود جامعه و نحوه وجود آن، محققان و اندیشمندان اسلامی بر این باورند که جامعه و شعور جمعی به نوعی دارای وجود واقعی است؛ استاد مطهری در تبیین و توضیح این نظریه می‌گوید: «جامعه مرکب حقیقى است از نوع مرکبات طبیعى ولى ترکیب روحها و اندیشه‏ها و عاطفه‏ها و خواستها و اراده‏ها و بالاخره ترکیب فرهنگى نه ترکیب تن‏ها و اندامها. همچنان که عناصر مادى در اثر تأثیر و تأثر با یکدیگر زمینه پیدایش یک پدیده جدید را فراهم مى‏نمایند و به اصطلاح فلاسفه اجزاء ماده پس از فعل و انفعال و کسر و انکسار در یکدیگر و از یکدیگر استعداد صورت جدیدى مى‏یابند و به این ترتیب مرکب جدید حادث مى‏شود و اجزاء با هویت تازه به هستى خود ادامه مى‏دهند؛ افراد انسان که هرکدام با سرمایه‏اى فطرى و سرمایه‏اى اکتسابى از طبیعت وارد زندگى اجتماعى مى‏شوند روحاً در یکدیگر ادغام مى‏شوند و هویت روحى جدیدى که از آن به «روح جمعى» تعبیر مى‏شود مى‏یابند. این ترکیب، خود یک نوع ترکیب طبیعى مخصوص به خود است که براى آن شبیه و نظیرى نمى‏توان یافت؛ …قرآن براى «امت» ها (جامعه‏ها) سرنوشت مشترک، نامه عمل مشترک، فهم و شعور، عمل، طاعت و عصیان قائل است. بدیهى است که «امت» اگر وجود عینى نداشته باشد، سرنوشت و فهم و شعور و طاعت و عصیان معنى ندارد. اینها دلیل است که قرآن به نوعى حیات قائل است که حیات جمعى و اجتماعى است. حیات جمعى صرفاً یک تشبیه و تمثیل نیست، یک حقیقت است، همچنان که مرگ جمعى نیز یک حقیقت است.در سوره اعراف آیه 34 مى‏فرماید:وَ لِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا یَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا یَسْتَقْدِمُونَ.هر امتى (هر جامعه‏اى) مدت و پایانى دارد، مرگى دارد؛ پس آنگاه که پایان کارشان فرا رسد، ساعتى عقب‏تر یا جلوتر نمى‏افتند»‏.[6]

البته این شعور جمعی پذیرفته شده توسط محققان اسلامی با موضوع صد میمون تفاوت دارد؛ زیرا در نظریه صد میمون، موضوع انتقال مرموز شعور جمعی از یک جامعه با جامعه دیگری که هیچ ارتباط مستقیمی با آنان ندارد، مطرح می‌شود؛ در حالی‌که نظریه محققان مسلمان در مورد اصل وجود جامعه به عنوان شعور جمعی و آثار مربوط به آن است.

 

 


[1]. ر. ک: http://www.padidehtabar.com/fa/news

[2]. ر. ک: 223؛ 130؛ 1896 و 60833.

[3]. «اى کسانى که ایمان آورده‏‌اید! هر گاه پدران و برادران شما، کفر را بر ایمان ترجیح دهند، آنها را ولىّ (و یار و یاور و تکیه‌‏گاه) خود قرار ندهید! و کسانى از شما که آنان را ولىّ خود قرار دهند، ستم‌گرند! بگو: اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و طایفه شما، و اموالى که به دست آورده‌‏اید، و تجارتى که از کساد شدنش می‌ترسید، و خانه‌هایى که به آن علاقه دارید، در نظرتان از خداوند و پیامبرش و جهاد در راهش محبوب‌تر است، در انتظار باشید که خداوند عذابش را بر شما نازل کند و خداوند جمعیّت نافرمان را هدایت نمی‌کند». توبه 23 و 24.

[4]. «بلکه آنها می‌گویند: «ما نیاکان خود را بر آئینى یافتیم، و ما نیز به پیروى آنان هدایت یافته‌‏ایم.و این‌گونه در هیچ شهر و دیارى پیش از تو پیامبر انذارکننده‌‏اى نفرستادیم، مگر این‌که ثروت‌مندان مست و مغرور آن گفتند: «ما پدران خود را بر آئینى یافتیم و به آثار آنان اقتدا می‌کنیم. (پیامبرشان) گفت: «آیا اگر من آیینى هدایت‌‏بخش‏‌تر از آنچه پدرانتان را بر آن یافتید آورده باشم(باز هم انکار می‌کنید)؟!» گفتند: « (آرى،) ما به آنچه شما به آن فرستاده شده‌‏اید کافریم!». زخرف، 22 تا 24. «افسوس بر این بندگان که هیچ پیامبرى براى هدایت آنان نیامد، مگر این‌که او را استهزا می‌کردند!». یس،30.

[5]. ر. ک: 923.

[6]. مطهرى، مرتضی، مجموعه آثار، ج 2، ص 238 – 241، تهران، صدرا.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد