خانه » همه » مذهبی » شنیده که یکبار زنی که حامله بوده عمر را دیده و از ترس بچه ان زن در شکم مادر سقط شده ایا واقعا سقط جنین زن به خاطر زشتی و ترسناکی قیافه عمر بوده حتی یکبار شنیدیم بچه ای تازه به دنیا امده با دیدن عمر مرده در اصل در سایت خودتان خواندم که:(( عبد الرزاق عن معمر عن مطر الوراق وغیره عن الحسن قالت : ارسل عمر بن الخطاب الى امراه مغیبه کان یدخل علیها ، فانکر ذلک ، فارسل الیها ، فقیل لها : اجیبی عمر ، فقالت : یا ویلها ما لها ولعمر ! قال : فبینا هی فی الطریق فزعت ، فضربها الطلق ، فدخلت دارا فالقت ولدها ، فصاح الصبی صیحتین [ثم مات ]… عمر زنی را احضار کرد، ان زن پس از شنیدن خبر فریاد زد: وای بر من مرا با عمر چکار! در بین راه که می امد ناگهان درد زایمان ان زن را فرا گرفت واردخانه ای شد فرزندش را به دنیا اورد ؛ اما ان کودک دو بار فریاد زد ومرد …( المصنف، ج ۹، ص ۴۵۸ – ۴۵۹ ح ۱۸۰۱۰، کنز العمال، ج ۱۵، ص ۸۴.))) خواستم بدانم ایا مرگ نوزاد به خاطر چهره عمر و قیافه او بوده یعنی عمر قیافه زشت و خشن داشته ؟؟؟؟ یا خیر بلکه دلیلی دیگر داشته و به خاطر کینه هایی که از عمر داشتند به خاطر کار های بدش به او چنین نسبتی دادند یعنی این سقط جنین به خاطر دیدن چهره عمر بوده یعنی ان کودک تازه متولد شده به خاطر دیدن چهره عمر مرده؟؟؟| توضیح دهید

شنیده که یکبار زنی که حامله بوده عمر را دیده و از ترس بچه ان زن در شکم مادر سقط شده ایا واقعا سقط جنین زن به خاطر زشتی و ترسناکی قیافه عمر بوده حتی یکبار شنیدیم بچه ای تازه به دنیا امده با دیدن عمر مرده در اصل در سایت خودتان خواندم که:(( عبد الرزاق عن معمر عن مطر الوراق وغیره عن الحسن قالت : ارسل عمر بن الخطاب الى امراه مغیبه کان یدخل علیها ، فانکر ذلک ، فارسل الیها ، فقیل لها : اجیبی عمر ، فقالت : یا ویلها ما لها ولعمر ! قال : فبینا هی فی الطریق فزعت ، فضربها الطلق ، فدخلت دارا فالقت ولدها ، فصاح الصبی صیحتین [ثم مات ]… عمر زنی را احضار کرد، ان زن پس از شنیدن خبر فریاد زد: وای بر من مرا با عمر چکار! در بین راه که می امد ناگهان درد زایمان ان زن را فرا گرفت واردخانه ای شد فرزندش را به دنیا اورد ؛ اما ان کودک دو بار فریاد زد ومرد …( المصنف، ج ۹، ص ۴۵۸ – ۴۵۹ ح ۱۸۰۱۰، کنز العمال، ج ۱۵، ص ۸۴.))) خواستم بدانم ایا مرگ نوزاد به خاطر چهره عمر و قیافه او بوده یعنی عمر قیافه زشت و خشن داشته ؟؟؟؟ یا خیر بلکه دلیلی دیگر داشته و به خاطر کینه هایی که از عمر داشتند به خاطر کار های بدش به او چنین نسبتی دادند یعنی این سقط جنین به خاطر دیدن چهره عمر بوده یعنی ان کودک تازه متولد شده به خاطر دیدن چهره عمر مرده؟؟؟| توضیح دهید

ظاهرا سقط جنین یا مرگ کودک ربطی به قیافه عمر ندارد اگر داستان درست باشد چنانچه در منابع آمده است، ترس و اضطراب خود مادر از احضار عمر سبب مرگ کودک باشد، چون تندی برخورد عمر با زنان زبانزد عموم بوده و عمر باین خصلت مشهور بوده است. ثابت شده که ترس و اضطراب شدید تاثیر بسزایی بر ایمنی بدن، سلامتی و روان انسان می‌گذارد.
از دیدگاه اسلام و سیره نبوی مهربانی و محبت به خانواده از فضیلت های برجسته هر مسلمان است، و رسول خدا(صلی الله علیه وآله) هم در همین مورد بارها فرمودند: « خیرکم خیرکم لاهله» بهترین شما بهترین نسبت به خانواده اش است.
در منابع تاریخی شیعه و اهل سنت روایاتی در باره سیره و صورت عمر بن خطاب ( و برخی این روایات را متواتر می دانند ) مباحث بسیاری وجود دارد که نقطه اشتراک آنها تند خویی و خشونت عمر به خصوص نسبت به زنان و کودکان بود .
به طور نمونه ما روایاتی را از کتب اهل سنت ذکر می کنیم:
استدعى عمر امرأة لیسألها عن أمر – وکانت حاملا – فلشدة هیبته ألقت ما فی بطنها فأجهضت به جنینا میتا ، فاستفتى عمر أکابر الصحابة فی ذلک ، فقالوا : لا شئ علیک إنما أنت مؤدب . فقال له علی علیه السلام : إن کانوا راقبوک فقد غشوک ، وإن کان هذا جهد رأیهم فقد أخطأوا علیک غرة – یعنی عتق رقبة – فرجع عمر والصحابة إلى قوله……
عمر بن خطاب شخصی را سراغ زن بارداری فرستاد که پیرامون اتهام های از او بازجویی کند، زن باردار با شنیدن باز خواست عمر گفت: «یا ویلها مالها و لعمر»؛ (ای وای بر این زن [اشاره به خودش] او را با عمر چه کار؟) به هرحال او را حرکت دادند تا به نزد عمر بیاورند که در بین راه از ترس و وحشت بچه اش سقط شد و مرد.
عمر از اصحاب رسول خدا(صلی الله علیه وآله) درباره حکم آن سوال کرد؟ که بعضی گفتند چیزی بر تو نیست، آنگاه عمر از علی(علیه السلام) پرسید: نظر تو چیست؟ علی(علیه السلام) فرمود: اگر آنان نظر و رأی شان این بود که گفتند، همگی اشتباه کردند و اگر مطابق میل تو و برای خشنودی تو چنین سخنی گفتند، خیرخواه تو نبوده اند، حکمش این است که دیه آن کودک سقط شده بر عهده توست، زیرا تو آن زن را ترساندی و او بچه اش را سقط کرد.
طبری و ابن اثیرنقل می کنند که عمر در زمان خلافتش از ام کلثوم دختر ابی بکر خواستگاری کرد، عایشه تقاضای خلیفه را به خواهرش در میان گذاشت، ام کلثوم گفت: من نیازی به او ندارم! عایشه گفت: نسبت به خلیفه بی میلی؟ پاسخ داد: «نعم، إنّه خشن العیش، شدید علی النساء»؛ (بله! زیرا او در زندگی سخت گیر است و نسبت به زنان با تندی وخشونت رفتار می کند).
مطابق نقل ابن عبدالبر، ام کلثوم به خواهرش عایشه گفت: تو می خواهی من به ازدواج کسی درآیم که تندخویی و سخت گیری او در خانواده اش را می دانی؟
تندخویی و خشونت عمر نسبت به خانواده اش به گونه ای زبان زد عام و خاص بود که حتی ام کلثوم دختر ابوبکر نیز از آن مطّلع است. این درحالی است که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نسبت به زنان و خانواده سفارش می کردند و از مسلمانان می خواستند که خلق وخوی دوران جاهلیت را کنار بگذارند و با زنان با مدارا برخورد نمایند.
منابع جهت مطالعه بیشتر :
(سیرة عمر لابن الجوزی: ص ۱۲۵، (ص ۱۱۷) جامع بیان العلم لابن عبد البرّ: ص ۳۰۶ ح ۱۵۳۷، کنز العمال: ۸۴/۱۵ ح ۴۰۲۰۱، المصنف: ۴۵۸/۹ ح ۱۸۰۱۰،السنن الکبرى للبیهقی: ۱۲۳/۶، والسیوطی فی جمع الجوامع کما فی ترتیبه (۳۰۰/۷) نقلا عن عبدالرزاق، والبیهقی، شرح نهج البلاغة: ۱۷۴/۱ خطبة ۳.
کامل ابن اثیر، ج 2، ص69.الطبقات الکبری، ج3، ص89. تاریخ طبری، ج3، ص423. مسنداحمد، ج2، ص110و335. سنن ابن ماجه، ج1، ص20. ومسند احمد، ج1، ص20
مستدرک الحاکم ۳ ص ۱۹۱ البیهقی فی السنن الکبرى ۴ ص ۷۰
https://www.porseman.com/article/
https://makarem.ir/main.aspx?lid=0

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد