شک در اصول دین و وسواس در انجام اعمال عبادى
۱۳۹۲/۰۴/۲۱
–
۴۶۴ بازدید
ابتدا باید این نکته را خاطر نشان سازیم که وسوسه، شک، تردید و تزلزل از خطرات و القائات شیطانى است؛ چنان که طمأنینه، یقین، ثبات و امثال آن از افاضات رحمانى و ملکوتى است. یعنى، شیطان براى بیرون راندن بندگان خدا از راه مستقیم و صراط حق، از وسائل و حیله هاى متفاوتى استفاده مى کند و از آنجا که اهل کید و مکر است، روش گمراه نمودن افراد را به حسب آمادگى هاى ایشان تشخیص داده و از همان راه وارد مى شود. مثلاً یک انسان که نسبت به احکام و مسائل شرعى بى مبالات است، هرگز به وسواس در وضو یا نماز دچار نمى شود.
ابتدا باید این نکته را خاطر نشان سازیم که وسوسه، شک، تردید و تزلزل از خطرات و القائات شیطانى است؛ چنان که طمأنینه، یقین، ثبات و امثال آن از افاضات رحمانى و ملکوتى است. یعنى، شیطان براى بیرون راندن بندگان خدا از راه مستقیم و صراط حق، از وسائل و حیله هاى متفاوتى استفاده مى کند و از آنجا که اهل کید و مکر است، روش گمراه نمودن افراد را به حسب آمادگى هاى ایشان تشخیص داده و از همان راه وارد مى شود. مثلاً یک انسان که نسبت به احکام و مسائل شرعى بى مبالات است، هرگز به وسواس در وضو یا نماز دچار نمى شود. وسواس از تحریکات شیطان است و شیطان، انسان بى مبالات و کم اعتنا به مسائل شرعى را نسبت به آنها حسّاس و مقیّد نمى کند؛ بلکه براى دورتر کردن او از وظایف شرعى و تکالیف الهى، راهى مناسب با حالات و تمایلات درونى او بر مى گزیند. بنابراین، بدانید شیطان لعین که شما را گرفتار شک و تردید در مسلّمات دین کرده است، توجّه به امور دینى را (چنان که خودتان اشاره فرموده اید) در شما سراغ داشته و درست روى همین نقطه دست گذاشته است و مى خواهد این موهبت الهى را از شما بگیرد.
سالها او را به بانگى بنده اى در چنین ظلمت نمد افکنده اى
هیبت بانگ شیاطین خلق را بند کرده ست و گرفته حلق را
تا چنان نومید شد جانشان زنور که روان کافران ز اهل قبور
مثنوى/3/4338 – 4336.
با توجه به این مطلب، باید بگوییم:
اولاً این که شما به خاطر تحقیقى بودن اعتقادات خود، تلاش نموده و با مطالعه و تفکر سعى کرده اید در پذیرفتن اصول دین تقلید نکنید، کارى بسیار شایسته و سزاوار تحسین انجام داده اید و پاداش بسیارى براى این امر نزد خداوند خواهید داشت.
ثانیاً، هرگز نگویید و به خود تلقین نکنید که به خاطر شک در اعتقادات، اعمال من نزد خداوند پذیرفته نیست؛ یا مثلاً پس از انجام واجبات و یا ترک محرمات سودى براى من حاصل نمى شود؛ زیرا این خود دنباله مکائد شیطانى است که نخست اعتقادات را در درون شما سست نموده و اینک به دنبال خدشه دار کردن اعمال شماست.
همین که شما مى گویید خدا از من نمى پذیرد، دلیل بر آن است که شما خدا را از صمیم وجود و باطن خویش قبول دارید و در وجود او شکى ندارید. پس على رغم وسوسه هاى شیطان و خواسته هاى او، به عبادت خویش ادامه دهید و همچون بندگان دیگر خدا امیدوار باشید که اعمال شما نزد خداوند رحمان پذیرفته است.
چون چنین وسواس دیدى زود زود با خدا گرد و درآ اندر سجود
سجده گه را تَر کن از اشک روان کاى خدا تو وارهانم زین گمان
مثنوى/4/385 و 386.
ثالثاً، بدانید شیطان ضعیف است و کید و مکر او به انسان هاى عاقل و انسان هاى خداجو و حقیقت طلب و آنان که با یاد خدا زندگى مى کنند و تنها از او فرمان مى برند، کارگر نیست.
با توجه به سه نکته فوق، بهتر است تا مدتى به جاى این که در باب مسائل اعتقادى بیندیشید، به مبارزه با شیطان و وسوسه هاى او بپردازید. راه مبارزه با شیطان هم چند چیز است:
اول آنکه، به وسوسه ها و القائات او بى اعتنایى کنید. وقتى شما را به پندارهاى بد و باطل وا مى دارد، فکر خود را به مسائل دیگر مشغول کنید. در روایتى معصوم(ع) مى فرماید: «جز این نیست که آن خبیث (شیطان) مى خواهد اطاعت شود، پس وقتى که سرپیچى شود، به سوى هیچ یک از شما باز نمى گردد». فروع کافى، ج 3، ص 358.
الحذر اى گِل پرستان از شرش تیغ لاحولى زنید اندر سرش
کاو همى بیند شما را از کمین که شما او را نمى بینید، هین
دایماً صیاد ریزد دانه ها دانه پیدا باشد و پنهان دغا
هرکجا دانه بدیدى، الحذر تا نبندد دام بر تو بال و پر
مثنوى/3/2859-2856.
دومین راه مبارزه با شیطان که لازمه راه اوّل و بسیار مهم است آن است که ما در همه امور زندگى، و در هر کارى که مى خواهیم انجام دهیم و هنگام مواجهه با هر مشکلى، از خداوند و از وسائط فیض و رحمت او کمک بگیریم و با دعا، تضرع و درخواست عاجزانه توجه خداوند به خویش را جلب کنیم. خداوند متعال نیز این حقیقت را با لحن خاصى بیان کرده است: «قل ما یعبؤا بکم ربى لو لا دعاؤکم»؛ فرقان/ 77.«بگو اگر دعاى شما نباشد، پروردگارم اعتنایى به شما نمى کند».
بعد از خداوند متعال، باید از رسول اکرم(ص) و ائمه(ع) درخواست نمود تا ما را از وسوسه هاى شیطانى نجات دهند و حالت بیدارى و انتباه را در ما مستقر سازند تا بر اثر غفلت، شیطان با وسوسه هاى خود بر ما مستولى نشود.
تلاوت یا شنیدن آیات قرآنى و تدبّر در آنها، تفکر در آیات خلقت و نظایر این ها نیز، همه در وجود انسان ایجاد آمادگى مى کند تا نور یقظه و جذب الهى به سراغ او آمده، وى را از غفلت، اوهام و وسوسه هاى شیطان نجات دهد و به خود بیاورد. به این حقیقت متوجه باشید که قرآن کریم در هر بابى از ابواب خود، براى انسان هدایت ها، تذکرها، هشدارها و انذارها دارد و هر کس صادق تر و دردمندانه به سراغ قرآن رود و در کلام حضرت معبود صادقانه «فکر» کند؛ کلام، رموز و اشارات کلام الهى راهگشاى وى خواهد بود.
گفت پیغمبر که نفحتهاى حق اندرین ایام مى آرد سبق
گوش وهش دارید این اوقات را در ربایید این چنین نفحات را
نفحه آمد مر شما را دید و رفت هر که را مى خواست جان بخشید و رفت
نفحه دیگر رسید، آگاه باش تا از این هم وانمانى خواجه تاش
مثنوى/1/1954- 1951.
سومین راه، آن است که در همه احوال از «غفلت» اجتناب ورزید و در همه احوال در «یاد» حضرت حق باشید. چرا که شیطان همواره مى کوشد انسان را به غفلت کشانده، از این راه آدمى را دچار تزلزل، شک و تردید سازد. از این رو باید تصمیم بگیرید که مراقب حال خود باشید و هر وقت به هر بهانه اى به «غفلت» کشیده شدید، فوراً متذکر شوید و استعاذه و استغفار کنید و به حالت ذکر و یاد خدا برگردید. آیات 200 و 201 سوره اعراف به این حقیقت اشاره کرده،مى فرماید: «و اگر وسوسه اى از جانب شیطان بر تو راه یافت، پس به خداى متعال پناه ببر، که او سمیع و علیم است، پرهیزگاران را هر وقت وسوسه شیطانى رسد و طایف شیطانى بر دل آنها روى بیاورد، فوراً به خود آیند، و به حقیقت حال آگاه شوند.»
اگر حقیقتش را بخواهید، این غفلت است که آدمى را در دام شیطان و وسوسه هاى او قرار مى دهد و یکى از تبعات آن، همان تردید، اضطراب و شک و تزلزل است. به بیان دیگر، غفلت از حق به این معنى که انسان باطناً خداى متعال را فراموش کند، از او و ذکر او غافل شود و مستغرق در این و آن و این سو و آن سو گردد، اساس همه گرفتارى ها و وسیله راه یافتن شیطان بر دل و وسوسه هاى او است؛ چنانکه امام صادق(ع) نیز به این حقیقت اشاره فرموده اند که «فان الغفلة مصطادالشیطان و رأس کل بلیة و سبب کل حجاب»؛ مصباح الشریعة، باب بیست و چهارم. حقیقت آن است که غفلت صیدگاه شیطان، ریشه هر بلا و بدبختى و سبب همه حجاب ها است».
جلیس دل و قرین آدمى به هنگام غفلت، جز شیطان نیست؛ چنان که خود غفلت هم از ناحیه شیطان است و اوست که انسان را به غفلت مى کشد و از یاد خدا غافل مى گرداند. «استحوذ علیه م الشیطان فأنساهم ذکر الله…»؛ مجادله/ 19.«شیطان بر آنان سخت احاطه نمود و آنان را از یاد خدا غافل کرد…».
پیام غیبى این آیه آن است که آنجا که فکر و دل تو و باطن تو به کلى از خدا غافل شد، او را فراموش کرد و مستغرق در اوهام و خیالات و این و آن گشت؛ بدان که شیطان بر تو استیلاء یافته و فکر و دل تو را و یا «تو» را به آنجاها کشانیده است، تا از یاد معبود خویش بازمانى و خسران بینى.
این دو آیه را مکرر بخوانید و در آن تدبر فرمایید:
«و من یعش عن ذکر الرحمن نقیض له شیطانا فهو له قرین * وإنهم ل یصدونهم عن السبیل و یحسبون أنهم مهتدون»؛ زخرف، 36 و 37.
«و هر کس از ذکر خداى رحمان روى برگرداند، شیطانى را بر او مى گماریم که دوست و مصاحب او مى گردد. و این شیاطین مسلماً آنان را از راه باز مى دارند و خودشان گمان مى کنند که در راه هدایت پیش مى روند».
امیدواریم که با دقت در مطالب پیش گفته و به کارگیرى آنها، شک و تردید شما به آرامش و ثباتى پایدار مبدل گردد و همیشه در زندگى پیروز و بهروز باشید.
اى خدا فریاد زین فریاد خواه داد خواهم نه ز کس زین دادخواه
دادِخود از کس نیابم جز مگر ز آن که او از من به من نزدیک تر
مثنوى/1/2196-2195.
سالها او را به بانگى بنده اى در چنین ظلمت نمد افکنده اى
هیبت بانگ شیاطین خلق را بند کرده ست و گرفته حلق را
تا چنان نومید شد جانشان زنور که روان کافران ز اهل قبور
مثنوى/3/4338 – 4336.
با توجه به این مطلب، باید بگوییم:
اولاً این که شما به خاطر تحقیقى بودن اعتقادات خود، تلاش نموده و با مطالعه و تفکر سعى کرده اید در پذیرفتن اصول دین تقلید نکنید، کارى بسیار شایسته و سزاوار تحسین انجام داده اید و پاداش بسیارى براى این امر نزد خداوند خواهید داشت.
ثانیاً، هرگز نگویید و به خود تلقین نکنید که به خاطر شک در اعتقادات، اعمال من نزد خداوند پذیرفته نیست؛ یا مثلاً پس از انجام واجبات و یا ترک محرمات سودى براى من حاصل نمى شود؛ زیرا این خود دنباله مکائد شیطانى است که نخست اعتقادات را در درون شما سست نموده و اینک به دنبال خدشه دار کردن اعمال شماست.
همین که شما مى گویید خدا از من نمى پذیرد، دلیل بر آن است که شما خدا را از صمیم وجود و باطن خویش قبول دارید و در وجود او شکى ندارید. پس على رغم وسوسه هاى شیطان و خواسته هاى او، به عبادت خویش ادامه دهید و همچون بندگان دیگر خدا امیدوار باشید که اعمال شما نزد خداوند رحمان پذیرفته است.
چون چنین وسواس دیدى زود زود با خدا گرد و درآ اندر سجود
سجده گه را تَر کن از اشک روان کاى خدا تو وارهانم زین گمان
مثنوى/4/385 و 386.
ثالثاً، بدانید شیطان ضعیف است و کید و مکر او به انسان هاى عاقل و انسان هاى خداجو و حقیقت طلب و آنان که با یاد خدا زندگى مى کنند و تنها از او فرمان مى برند، کارگر نیست.
با توجه به سه نکته فوق، بهتر است تا مدتى به جاى این که در باب مسائل اعتقادى بیندیشید، به مبارزه با شیطان و وسوسه هاى او بپردازید. راه مبارزه با شیطان هم چند چیز است:
اول آنکه، به وسوسه ها و القائات او بى اعتنایى کنید. وقتى شما را به پندارهاى بد و باطل وا مى دارد، فکر خود را به مسائل دیگر مشغول کنید. در روایتى معصوم(ع) مى فرماید: «جز این نیست که آن خبیث (شیطان) مى خواهد اطاعت شود، پس وقتى که سرپیچى شود، به سوى هیچ یک از شما باز نمى گردد». فروع کافى، ج 3، ص 358.
الحذر اى گِل پرستان از شرش تیغ لاحولى زنید اندر سرش
کاو همى بیند شما را از کمین که شما او را نمى بینید، هین
دایماً صیاد ریزد دانه ها دانه پیدا باشد و پنهان دغا
هرکجا دانه بدیدى، الحذر تا نبندد دام بر تو بال و پر
مثنوى/3/2859-2856.
دومین راه مبارزه با شیطان که لازمه راه اوّل و بسیار مهم است آن است که ما در همه امور زندگى، و در هر کارى که مى خواهیم انجام دهیم و هنگام مواجهه با هر مشکلى، از خداوند و از وسائط فیض و رحمت او کمک بگیریم و با دعا، تضرع و درخواست عاجزانه توجه خداوند به خویش را جلب کنیم. خداوند متعال نیز این حقیقت را با لحن خاصى بیان کرده است: «قل ما یعبؤا بکم ربى لو لا دعاؤکم»؛ فرقان/ 77.«بگو اگر دعاى شما نباشد، پروردگارم اعتنایى به شما نمى کند».
بعد از خداوند متعال، باید از رسول اکرم(ص) و ائمه(ع) درخواست نمود تا ما را از وسوسه هاى شیطانى نجات دهند و حالت بیدارى و انتباه را در ما مستقر سازند تا بر اثر غفلت، شیطان با وسوسه هاى خود بر ما مستولى نشود.
تلاوت یا شنیدن آیات قرآنى و تدبّر در آنها، تفکر در آیات خلقت و نظایر این ها نیز، همه در وجود انسان ایجاد آمادگى مى کند تا نور یقظه و جذب الهى به سراغ او آمده، وى را از غفلت، اوهام و وسوسه هاى شیطان نجات دهد و به خود بیاورد. به این حقیقت متوجه باشید که قرآن کریم در هر بابى از ابواب خود، براى انسان هدایت ها، تذکرها، هشدارها و انذارها دارد و هر کس صادق تر و دردمندانه به سراغ قرآن رود و در کلام حضرت معبود صادقانه «فکر» کند؛ کلام، رموز و اشارات کلام الهى راهگشاى وى خواهد بود.
گفت پیغمبر که نفحتهاى حق اندرین ایام مى آرد سبق
گوش وهش دارید این اوقات را در ربایید این چنین نفحات را
نفحه آمد مر شما را دید و رفت هر که را مى خواست جان بخشید و رفت
نفحه دیگر رسید، آگاه باش تا از این هم وانمانى خواجه تاش
مثنوى/1/1954- 1951.
سومین راه، آن است که در همه احوال از «غفلت» اجتناب ورزید و در همه احوال در «یاد» حضرت حق باشید. چرا که شیطان همواره مى کوشد انسان را به غفلت کشانده، از این راه آدمى را دچار تزلزل، شک و تردید سازد. از این رو باید تصمیم بگیرید که مراقب حال خود باشید و هر وقت به هر بهانه اى به «غفلت» کشیده شدید، فوراً متذکر شوید و استعاذه و استغفار کنید و به حالت ذکر و یاد خدا برگردید. آیات 200 و 201 سوره اعراف به این حقیقت اشاره کرده،مى فرماید: «و اگر وسوسه اى از جانب شیطان بر تو راه یافت، پس به خداى متعال پناه ببر، که او سمیع و علیم است، پرهیزگاران را هر وقت وسوسه شیطانى رسد و طایف شیطانى بر دل آنها روى بیاورد، فوراً به خود آیند، و به حقیقت حال آگاه شوند.»
اگر حقیقتش را بخواهید، این غفلت است که آدمى را در دام شیطان و وسوسه هاى او قرار مى دهد و یکى از تبعات آن، همان تردید، اضطراب و شک و تزلزل است. به بیان دیگر، غفلت از حق به این معنى که انسان باطناً خداى متعال را فراموش کند، از او و ذکر او غافل شود و مستغرق در این و آن و این سو و آن سو گردد، اساس همه گرفتارى ها و وسیله راه یافتن شیطان بر دل و وسوسه هاى او است؛ چنانکه امام صادق(ع) نیز به این حقیقت اشاره فرموده اند که «فان الغفلة مصطادالشیطان و رأس کل بلیة و سبب کل حجاب»؛ مصباح الشریعة، باب بیست و چهارم. حقیقت آن است که غفلت صیدگاه شیطان، ریشه هر بلا و بدبختى و سبب همه حجاب ها است».
جلیس دل و قرین آدمى به هنگام غفلت، جز شیطان نیست؛ چنان که خود غفلت هم از ناحیه شیطان است و اوست که انسان را به غفلت مى کشد و از یاد خدا غافل مى گرداند. «استحوذ علیه م الشیطان فأنساهم ذکر الله…»؛ مجادله/ 19.«شیطان بر آنان سخت احاطه نمود و آنان را از یاد خدا غافل کرد…».
پیام غیبى این آیه آن است که آنجا که فکر و دل تو و باطن تو به کلى از خدا غافل شد، او را فراموش کرد و مستغرق در اوهام و خیالات و این و آن گشت؛ بدان که شیطان بر تو استیلاء یافته و فکر و دل تو را و یا «تو» را به آنجاها کشانیده است، تا از یاد معبود خویش بازمانى و خسران بینى.
این دو آیه را مکرر بخوانید و در آن تدبر فرمایید:
«و من یعش عن ذکر الرحمن نقیض له شیطانا فهو له قرین * وإنهم ل یصدونهم عن السبیل و یحسبون أنهم مهتدون»؛ زخرف، 36 و 37.
«و هر کس از ذکر خداى رحمان روى برگرداند، شیطانى را بر او مى گماریم که دوست و مصاحب او مى گردد. و این شیاطین مسلماً آنان را از راه باز مى دارند و خودشان گمان مى کنند که در راه هدایت پیش مى روند».
امیدواریم که با دقت در مطالب پیش گفته و به کارگیرى آنها، شک و تردید شما به آرامش و ثباتى پایدار مبدل گردد و همیشه در زندگى پیروز و بهروز باشید.
اى خدا فریاد زین فریاد خواه داد خواهم نه ز کس زین دادخواه
دادِخود از کس نیابم جز مگر ز آن که او از من به من نزدیک تر
مثنوى/1/2196-2195.