شیطان پرستان و آسیب های مختلف به بدن
۱۳۹۲/۱۰/۱۵
–
۴۰۶ بازدید
در پاسخ سوال شما بایستی به این نکته توجه داده شود که متاسفانه اطلاعات منتشر شده در این چند سال پیرامون موضوع فرقه های شیطان پرستی دارای توصیفات غلط زیادی می باشد و یکی از همین اشتباهات منجر به شکل گیری این سوال در ذهن شما شده است.
بسیاری از تصاویری که شما تحت عنوان تصاویر فرقه های شیطان پرستی می شناسید، در واقع متعلق به پیروان این فرقه ها نیست بلکه برخی از آن ها متعلق به افرادی است که هنر Body art (هنر بدن) کار می کنند.امروزه در دنیا یک رشته هنری با عنوانی که ذکر شد وجود دارد که زیرشاخه های متعددی از جمله Body painting (نقاشی روی بدن) و body piercing (سوراخ کاری بدن) را شامل می شود. بسیاری از این افراد که میبینید بدن خودرا در نقاط متعددی سوراخ کرده و جواهر آلاتی را به آن آویزان می کنند و یا قسمتی از بدن خود را خراشکاری کرده اند، اصلا شیطان پرست نیستند.
برخی دیگر از این تصاویر متعلق به پیروان خرده فرهنگی[1]با عنوان گوتیکGothic میباشد.بسیاری تشکیل این خرده فرهنگ را اوایل دهه ۱۹۸۰ در بریتانیا میدانند و آنرا یکی از شاخههای سبک پست-پانک به شمار می آورند. خرده فرهنگ گوتیک در دورههای طولانی نسبت به خرده فرهنگهای دیگر عمر طولانی تری داشته و تا امروز دوام یافته است. تصاویر این سبک نشان میدهد که خرده فرهنگ گوتیک امروزی تحت تاثیر ادبیات گوتیک در قرن ۱۹ و فیلمهای ترسناک و وحشت آور بوده است.
گوتیکها در فستیوال های منطقه ای که برپا می کنند از نوع خاصی از پوشش استفاده میکنند که به مد گوتیک مشهور است.
تاریکی، ناخوشایندی و بعضی اوقات بدننمایی از ویژگیهای این سبک است. سبک گوتیک شامل رنگ کردن مو به رنگ سیاه و بعضا رنگهای تند دیگر، موجدارکردن مو، لبهای سیاه ولباسهای سیاه است.
در پایان بایستی عرض کنم که گرچه برخی از این تیپ های ظاهری در میان شیطان پرستان نیز وجود دارد منتهی این که شیطان پرستان را با دو گروه مذکور اشتباه کنیم به بزرگنمایی این فرقه های کوچک کمک شایانی نموده ایم.
——————————————————————————–
[1]. خردهفرهنگ در اصطلاح دانش مردمشناسی به ارزشها و هنجارهای متفاوت با ارزشها و هنجارهای گروه اکثریّت که یک گروه درون جامعهای بزرگتر داراست. خردهفرهنگها قابل شناسایی و تغییر هستند و بیشتر به ارزشهای گروه اقلّیّت اطلاق میشوند. آنتونی گیدنز. جامعهشناسی. ترجمهٔمنوچهرصبوری. چاپ سوم. تهران: نشرنی، ۱۳۷۶. ۲۳۸.