خانه » همه » مذهبی » ضرورت دین

ضرورت دین


ضرورت دین

۱۳۹۵/۰۹/۰۳


۶۰۵ بازدید

دلایل عقلی برضرورت دین

چرا دین ؟
اساسى‌ترین پرسش انسان درباره دین این است که دین چه فایده و چه لزومى دارد ؟ چرا باید دیندار بود ؟ رابطه دین و انسان چگونه رابطه‌اى است ؟ آیا زندگى بدون دین امکان‌پذیر است و در این صورت ، دینى زیستن بهتر است یا زندگى منهاى دین ؟ پس از روشن شدن چرایى و ضرورت دین این سئوال پدید مى‌آید که آیا مى‌توان به هر دینى پاى‌بند ؟ آیا همه ادیان با هم برابرند و گزینش هر دینى کاملاً شخصى و سلیقه‌اى است ؟ یا در میان ادیان موجود حق و باطل ، نیک و بد یا خوب و خوب‌تر وجود دارد و لاجرم و به حکم خرد باید برترین را برگزید ؟ در گام سوم ، براى یک مسلمان یا کسى که به اسلام دعوت مى‌شود این سئوال پدید مى‌آید که آیا دین برتر همان اسلام است ؟ کدامین دلیل پشتیبان این مدعاست و چگونه مى‌توان آن را با سنجه‌هاى عقلى آزمود ؟ اکنون بر آنیم که به یارى خداوند با رعایت اختصار به بررسى پرسش‌هاى یادشده بپردازیم .
رابطه انسان و دین
گرایش انسان به دین امرى ذاتى ، عمیق و ریشه‌دار است . دین نه تنها تأمین کننده بسیارى از نیازهاى انسان ، بلکه خود نیازى بنیادین و نهفته در ژرفاى وجود آدمى است . « تا نه گى دو که نه تن » مى‌نویسد : « حس مذهبى یکى از عناصر اولیه ثابت و طبیعى روح انسانى است . اصلى‌ترین و ماهوى‌ترین قسمت آن به هیچ یک از رویدادهاى دیگر قابل تبدیل نیست ، بلکه نحوه ادراک فطرى وراى عقلى است که یکى از چشمه‌هاى آن از ژرفاى روان ناخودآگاه فوران مى‌کند و نسبت به مفاهیم ( زیبایى ) مربوط به هنر ( و نیکى ) مربوط به اخلاق ( و راستى ) مربوط به علم ( مفهوم دینى ) ، یا به طور صحیح‌تر ، مفهوم مقدس ، مقوله چهارمى است که داراى همان اصالت و استقلال سه مفهوم دیگر است » .
« آلکسیس کارل » نیز بر آن است که : « احساس عرفانى [ دینى ] جنبشى است که از اعماق فطرت سرچشمه گرفته است و یک غریزه اصلى است » .
وى در جایى دیگر مى‌نویسد : « فقدان احساس اخلاقى و عرفانى در میان اکثریت عناصر فعال یک ملت ، زمینه زوال قطعى ملت و انقیاد او را در بند بیگانه تدارک مى‌بیند سقوط یونان قدیم معلول چنین عاملى بود . در نگاه « تولستوى » نیز « ایمان آن چیزى است که انسان با آن زندگى مى‌کند . » استاد مطهرى در توضیح این سخن مى‌گوید : « یعنى ایمان مهم‌ترین سرمایه زندگى است » . به نظر وى مردم به برخى از سرمایه‌هاى زندگى مانند سلامت ، امنیت ، ثروت و رفاه و . . . توجه دارند ، اما به یک سرمایه بزرگ که نامش ایمان است توجه ندارند چرا که آنان اصولاً محسوسات و مادیات را بیش از معقولات و معنویات مى‌شناسند . در نظر « ویل دورانت » نیز دین روح زندگى است ، او مى‌گوید : « زندگى بدون ، دین ملال‌انگیز و پست است ، مانند جسدى است بى‌روح » .
قریب به این مضمون را در سخن « ویلیام جیمز » مى‌توان یافت . او مدعى است : « ایمان یکى از قوایى است که بشر به مدد آن زندگى مى‌کند ، فقدان کامل آن در حکم سقوط بشر است » .
از آنچه گذشت روشن مى‌شود که نیاز انسان به دین امرى جاودان و زوال‌ناپذیر است . لازمه ذاتى بودن دین‌ورزى این است که دین همچون دیگر غرایز و نیازهاى ذاتى انسان همپاى حیات بشر بپاید و آینده بشریت را همچون گذشته در نوردد . لاجرم گسست بین انسان و دین را هرگز نمى‌توان و نباید انتظار داشت .
« ارنست رنان » در پایندگى و ژرفایى تأثیر دین در نهاد انسان مى‌گوید : « ممکن است روزى هر چه را دوست مى‌دارم نابود و از هم پاشیده شود و هر چه را که نزد من لذت بخش‌تر و بهترین نعمت‌هاى حیات است از میان برود ، و نیز ممکن است آزادى به کار بردن عقل و دانش و هنر بیهوده گردد ، ولى محال است که علاقه به دین متلاشى یا محو شود ، بلکه همواره و همیشه باقى خواهد ماند و در کشور وجود من شاهدى صادق و گواهى ناطق بر بطلان مادیت خواهد بود » .
همه آنچه گفته آمد را در یک آیه زیباى قرآن مى‌توان یافت که رمز دین‌گرایى انسان را چنین ترسیم کرده است : « فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَه اللَّهِ الَّتِى فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا پیوسته رو به سوى دین پاک خداوند داشته باش که انسان‌ها را بر آن سرشته است و آفرینش الهى دگرگون نخواهد شد » .
کارکردهاى دین
دین از جهات متعددى مددرسان و یاور انسان است . کارکردهاى مثبت دین در سه حوزه قابل بررسى است :
. 1 حوزه معرفت و دانایى
. 2 حوزه اجتماعى و مناسبات انسانى
. 3 حوزه روانشناسى .
اکنون به اختصار به بررسى کارکردهاى روانشناختى ، دین پرداخته و دیگر عرصه‌هاى آن را به ناچار فرو مى‌گذاریم . از نظرگاه روانشناختى دین کارکردها و ثمرات بسیارى براى انسان دارد . در میان دانش‌هاى جدید هیچ یک مانند روانشناسى نقاب از رازهاى شگفت دین و دیندارى بر نکشیده و لزوم اجتناب‌ناپذیر آن را در همین زندگى دنیایى به طور ملموس روشن نساخته است . البته باید توجه داشت که اساساً روانشناسى در پى تعیین حق و باطل و به تعبیر دیگر « ارزش صدق » دین نیست چرا که تعیین این مسئله خارج از توان و کارویژه‌هاى این دانش است . افزون بر آن روانشناسى در این باره نظر به دین خاصى ندارند و چه بسا در برخورد با پاره‌اى از ادیان کارکردهاى منفى‌اى نیز براى دین مطرح کنند . مسلماً هر اندازه دینى از حقانیت بیشترى برخوردار باشد کارکردهاى مثبت‌ترى داشته و فاصله بیشترى با تأثیرات منفى دارد لاجرم مى‌توان بهترین کارکرد از بهترین دین انتظار داشت . آنچه این دانش پى مى‌گیرد و در صلاحیت آن است ثمرات و کارکردهاى روانى دین فارغ از حقانیت و ارزش صدق آن است . چه بسا پاره‌اى از کارکردهاى روانشناختى دین و دین‌ورزى عبارتند از :
1 معنا بخشیدن به حیات
از مهم‌ترین کارکردهاى اساسى دین ، تبیین معناى زندگى است . هر انسانى از خود مى‌پرسد که زندگى براى چیست ؟ درد و رنج و مرگ و میرها چه معنا دارد ؟ و در مجموع آیا جهان ارزش زیستن دارد یا نه ؟ یافتن پاسخى صحیح در برابر این پرسش‌ها زندگى‌ساز است و ناکامى در برابر آن زندگى سوز . دین با تبیین جاودانگى ، حکمت و هدفمندى هستى و جهت‌گیرى رو به خیر و کمال و تعالى آن ، در پرتو تدبیر خداوند حکیم و رحمان و رحیم ، خرد پذیرترین و دلپسندترین معنا از حیات انسان و جهان را به دست مى‌دهد .
« کارل یوستاویونگ » در اهمیت این مسئله مى‌نویسد : « در میان همه بیمارانى که در نیمه دوم حیاتم با آنها مواجه بوده‌ام ، یکى هم نبوده که مشکلش در آخرین وهله ، چیزى جز مشکل یافتن یک نگرش نسبت به حیات باشد . با اطمینان مى‌توان گفت که همه آنان از آن رو احساس بیمارى مى‌کرده‌اند که چیزى را که ادیان زنده هر عصر ، به پیروان خود ، عرضه مى‌دارند ، از دست داده‌اند و هیچ یک از آنان قبل از یافتن بینش دینى خود ، شفاى واقعى نیافته است . »
« ویکتور فرانکل » نیز قدرت دین را عقیده به « اَبَر معنى » مى‌داند ، یعنى دین بهترین معنى براى زندگى کردن است .
برخى از جامعه‌شناسان نیز برآنند که گوهر دین واکنش در برابر تهدید به بى‌معنایى در زندگى بشر و تلاش در جهت نگریستن به جهان به مثابه حقیقتى معنادار است . پاره‌اى از بروندادهاى روانشناختى تفسیر دینى حیات عبارت است از :
. 1 احساس خوش‌بینى و رضایت
. 2 مطبوع سازى زندگى در مجموعه هستى
. 3 ایجاد امیدوارى
. 4 مسئولیت پذیرى
. 5 نشاط و حرکت
آموزه‌هاى دینى نگرش فرد به نظام هستى و قوانین آن را خوش‌بینانه مى‌سازد .
از نظر استاد مطهرى فرد با ایمان در کشف هستى همچون شهروند کشورى است که قوانین و تشکیلات و نظامات آن را صحیح و عادلانه مى‌داند و به حسن نیت کارگزاران آن ایمان دارد . لاجرم : اولاً ، زندگى براى او مطبوع و دلپذیر مى‌شود . ثانیاً زمینه‌هاى ترقى و تعالى را براى خود و دیگران فراهم مى‌بیند و روح « امیدوارى » در او پدید مى‌آید . ثالثاً ، اگر چیزى موجب عقب‌ماندگى او شود آن را جز از ناحیه کم‌کارى و بى‌تجربگى و مسئولیت‌گریزى خود و امثال خود نمى‌داند . او همچنین پاره‌اى از رنج‌ها و دشوارى‌ها را زمینه ترقى و تکامل خود مى‌داند . این اندیشه به طور طبیعى شخص را به غیرت مى‌آورد و با « خوش‌بینى » و « امیدوارى » به حرکت و جنبش در جهت اصلاح خود وامى‌دارد و از دشوارى‌ها استقبال مى‌کند .
در مقابل ، فرد بى‌ایمان مانند شهروندى است که قوانین ، تشکیلات و کارگزاران کشورش را فاسد مى‌داند و از قبول آنها هم چاره‌اى ندارد . درون چنین فردى انباشته از عقده‌ها و کینه‌هاست . او هرگز به فکر اصلاح خود نمى‌افتد ، از جهان لذت نمى‌برد و هستى براى او زندانى هولناک است که یا باید از چنگ آن بگریزد و یا با رنج و سختى آن را تحمل کند .
با توجه به آنچه گذشت مى‌توان تأثیرات معناى دینى حیات بر روان و کنش فرد را به شرح ذیل برشمرد :
خوش بینى ، مطبوع‌سازى زندگى ، امیدوارى ، مسئولیت پذیرى و جنبش و حرکت اصلاحى .
. 2 بهداشت ، سلامت و آرامش روان
یکى از نیازهاى مهم انسان ، سلامت و آرامش روان است . در دنیاى کنونى علیرغم پیشرفت‌هاى خیره‌کننده علمى و تکنولوژیکى بشر روز به روز اضطراب ، دلهره ، افسردگى و ناآرامى بیش از پیش بر انسان چیره شده و حاجت به آرامش روحى و روانى بیشتر احساس مى‌شود . نقش دین در سلامت و آرامش روان از جهات مختلفى حایز اهمیت است . در این باره تحقیقات انجام شده توسط روان‌شناسان قابل توجه است :
الف . دیندارى و تحمل فشارهاى روانى
تحقیقات انجام شده نشان مى‌دهد انگاره‌هاى دینى نقش مؤثرى در تسکین دردهاى روحى ، کاهش اضطراب و تحمل فشارهاى روانى دارند و افراد مذهبى از ناراحتى روانى بسیار کمترى رنج مى‌برند .
ب . دیندارى و افسردگى
بر اساس تحقیقات ، بین دین و افسردگى ، استرس و اضطراب نسبت معکوس وجود دارد . این مسئله در عصر حاضر مورد توجه بسیارى از روانشناسان و اندیشمندان است .
« ویلر » بر آن است که فرد مذهبى از طریق اعتقادات دینى بر مشکلات چیره مى‌شود و از طریق اعمال مذهبى و شرکت در مراسم دینى به شبکه وسیع حمایت‌هاى اجتماعى متصل مى‌شود . « میدور » نیز اظهار مى‌دارد که وابستگى دینى چون بدیل دیگر متغیرهاى مؤثر بر سلامت روان مانند وضعیت اقتصادى و حمایت اجتماعى عمل مى‌کند و منجر به کاهش شیوع افسردگى مى‌شود .
ج . دیندارى و بزهکارى
بررسى ها گواه بر آن است که بین دیندارى و بزهکارى و جرم و جنایت رابطه منفى وجود دارد و رفتارهاى مذهبى مى تواند بین آنها تمایز افکند .
د . دیندارى و کاهش مصرف الکل و مواد مخدر
براساس تحقیقات انجام شده توسط « ادلف » ، « اسمارت » ، « اوتار » و « دیویدز » افراد مذهبى از مواد مخدر استفاده نمى کنند و یا بسیار کم مصرف مى کنند . از نظر « لوچ » و « هیوز » به ویژه در میان عناصر مذهبى اصولگرایان کمتر از همه به مواد مخدر گرایش دارند و هر اندازه ایمان دینى فرد قوى تر باشد احتمال استفاده از مواد مخدر و الکل در او کمتر یا مساوى با صفر است .
ه . دین دارى و کاهش خودکشى
مسأله خودکشى یکى از بحران هاى جدى در تمدن کنونى بشر است . روزنامه اطلاعات مورخه 47 / 9 / 17 ، صفحه « عبور از پنج قاره » مى نویسد : « سازمان بهداشت جهانى اخیراً آمار جالبى درباره خودکشى در کشورهاى مختلف جهان انتشار داده است . به موجب این آمار در هشت کشور صنعتى جهان خودکشى در بین افراد 15 تا 44 ساله سومین علت مرگ و میر در این کشورها را تشکیل مى دهد . این کشورها عبارتند از : آلمان غربى ، اتریش ، کانادا ، فنلاند ، دانمارک ، مجارستان ، سوئد و سوئیس .
کارشناسان سازمان جهانى بهداشت که این آمار را پس از ده سال مطالعه کرده اند همچنین اعلام کرده اند که خودکشى در کشورهاى در حال توسعه نیز به طور وحشتناک رو به افزایش است . در این کشورها حتى جوانان کمتر از 15 سال نیز دست به خودکشى مى زنند .
آمارى که از طرف کارشناسان مزبور تهیه شده ، نشان مى دهد که به طور کلى طبقات تحصیل‌کرده و روشنفکر بیش از طبقه کارگر اقدام به خودکشى مى کنند . مثلاً در انگلستان عده زیادى از پزشکان در سال هاى اخیر خودکشى کرده اند . تنها در آلمان غربى همه ساله دوازده هزار نفر خودکشى مى کنند و شصت هزار نفر دیگر به نحوى در صدد خودکشى بر مى آیند . مهم‌ترین علت خودکشى آلمانى ها بیمارى عصبى است . در حال حاضر در آلمان غربى بیش از یک میلیون نفر از فشار عصبى رنج مى برند و ممکن است هر آن دست به خودکشى بزنند .
در مقابل ، تحقیقات نشان مى دهد خودکشى در کسانى که در مراسم دینى شرکت مى کنند نسبتى بسیار کمتر از دیگران دارد . کامستاک و پاتریچ در یک بررسى نشان دادند احتمال خودکشى در افرادى که به عبادتگاه ها نمى روند چهار برابر بیش از شرکت کنندگان در محافل دینى است . همه پژوهش ها نشان مى دهد یکى از علل مهم خودسوزى ضعیف بودن اعتقادات مذهبى بوده است » .
یک بررسى که در کشور اردن توسط « داراکه » ( 1992 ) انجام شده است نشان مى دهد تعداد خودکشى در ماه رمضان در مقایسه با ماه‌هاى دیگر سال کاهش قابل توجهى را نشان مى دهد .
و . دیندارى ، رضایت از ازدواج و کاهش طلاق
مسأله ناپایدارى خانواده و گسست آن یکى از بحران هاى بزرگ دنیاى متمدن کنونى و در پى آورنده نتایج ویرانگر روانى و اجتماعى است . براساس مطالعات انجام شده ، مذهب مهم ترین عامل پاى بندى به خانواده ، رضایت از ازدواج و کاهش طلاق است و این مسأله عامل مهمى در بهداشت روانى خانواده ها به شمار مى رود . تحقیقات نشان داده است مردانى که همسرانشان را طلاق داده و یا از آنها جدا شده اند ده برابر بیش از دیگران در معرض ابتلا به بیمارى هاى روانى هستند .
. 3 سازگارسازى جهان درون و برون کاهش رنج ها
بهره دیگرى که از تفسیر دینى حیات بر مى خیزد « ایجاد سازگارى بین جهان درون و برون » و در نتیجه کاهش رنج ها و ناراحتى هاست .
بدون شک در مواردى بین خواسته ها و تمایلات انسان و آنچه در جهان خارج وجود دارد تفاوت هایى مشاهده مى شود . گاه این تفاوت ها به گونه اى است که شرایط خارجى براى انسان رنج‌آفرین و ملال انگیز است . این تفاوت ها مى تواند به گونه هاى مختلف باشد مثل : . 1 تفاوت بین خواسته هاى ما و نظام تکوین ، مانند شرور و آفاتى چون مرگ و میر ، سیل ، زلزله ، نقص عضو ، بیمارى و . . . . 2 بین تمایلات ما و واقعیات اجتماعى ، مثل حاکمیت نظام استبدادى و . . .
از طرف دیگر در مواردى واقعیات خارجى به سهولت و در شرایطى که ما در آن قرار داریم تغییرپذیر است در چنین وضعیتى انسان ها به طور معمول در جهت تغییر جهان خارج به سود تمایلات خود مى کوشند اما گاه جهان خارج اصلاً تغییرپذیر نیست ، یا در شرایط مورد نظر شخص دگرگون نمى شود و یا تغییر آن مستلزم هزینه هایى تحمل ناپذیر و نامعقول است . در این موارد بهترین راه سازگارسازى درون با خارج است و دین نیرومندترین عامل آشتى‌دهنده این دو جهان است . دین با تفسیرى که از جهان و ناملایمات و رنج هاى آدمى در آن مى دهد ، نه تنها ناسازگارى آن دو را از میان بر مى دارد بلکه با دادن نقش عبادى به تحمل دشوارى ها و اینکه بزرگ ترین اولیاى الهى چشنده تلخ ترین رنجهایند شیرین ترین رابطه را بین آن دو ایجاد مى کند به طورى که انسان مؤمن مى گوید : « زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت » ، از همین رو « الیسون » بهترین راه مقابله با مشکلات تغییرناپذیر را مقابله مذهبى مى داند .
اینکه حضرت اباعبدالله الحسین ( ع ) در سرزمین سوزان کربلا و دیدن آن همه رنج و مصیبت و زخم هاى بسیار بر جان و توان خویش فرمود : « رضا الله رضانا اهل البیت » و زینب کبرى ( س ) پس از تحمل آن همه دشوارى طاقت فرسا مى فرماید : « ما رأیت الّا جمیلا » عالى ترین نمایش شکوه ایمان در سازگارى جهان درون و برون و شیرین نمودن رنج و سختى در جهت مقاصد و اهداف بلند الهى و انسانى است . بدین ترتیب نه تنها رنج انسان کاهش مى یابد ، بلکه در مواردى شیرین و دلپذیر مى شود و این جز در سایه دین و ایمان دینى امکان پذیر نیست .
. 4 هدف‌بخشى و ایده‌آل‌پرورى
یکى از مهم ترین کارکردهاى دین ارائه ایده آل و آرمان مطلوب است . ایده آل اصل یا موضوعى است که مورد گرایش انسان قرار گیرد و هدف تلاش ها و کوشش هاى او باشد . ایده آل موجب شکل گیرى نوع انتخاب آدمى است . شخص به طور آگاهانه یا ناخودآگاه همه پدیده ها را با آن مى سنجد و ارزشداورى مى کند . ایده‌آل از مختصات زندگى بشرى و از عناصر اساسى آن است . انسان زمانى مى تواند از یک زندگى حقیقى برخوردار باشد که آگاهانه براى خود ایده‌آل و آرمان انتخاب کند . انسان ها در طول تاریخ ایده آل هایى چون رفاه ، ثروت ، شهرت ، مقام ، عشق ، زیبایى ، دانش و . . . انتخاب کرده اند لیکن بهترین ایده‌آل آن است که داراى شرایط زیر باشد :
. 1 منطقى باشد .
. 2 قابل وصول باشد .
. 3 تمایلات سودجویانه و خودخواهانه و « من طبیعى » آدمى را کنترل کند .
. 4 در انسان چنان کششى ایجاد کند که از درون به سوى هدف اعلاى حیات حرکت کند .
چنین آرمانى تنها از دین حق و معناى دینى حیات بر مى خیزد .
« میلر بروز » از قول « اینشتین » مى گوید : « علم ، ما را از آنچه هست آگاه مى کند و دین ( وحى ) است که ما را به آنچه که سزاوار است که باشد مطلع مى کند » .
. 5 پاسخ به احساس تنهایى
یکى از رنج هاى بشر که در جهان صنعتى و پیدایش کلان‌شهرها به شدت رو به افزایش است ، مسأله احساس تنهایى است . منظور از احساس تنهایى در اینجا تنهایى فیزیکى یعنى جدایى از دیگران نیست بلکه گونه هاى دیگرى هم چون ناتوانى دیگران در پاسخ دهى به برخى از نیازهاى انسان ، عدم درک دیگران از شخص و یا سرگرمى دیگران به کار خود و جستجوى منافع خویش و عدم توجه عمیق ، جدى ، خیرخواهانه و دیگرخواهانه در جهت تأمین خواسته ها و نیازهاى شخص است .
به عبارت دیگر ، انسان در این دنیا خود را در میان انبوه مردمانى مى یابد که همواره در بند خودخواهى هاى خویشند و حتى اگر اعمالى به ظاهر نیک و مفید به حال دیگرى انجام مى دهند عمدتاً آمیخته به انواع درخواست ها ، گرایش ها و خودخواهى هاى ظاهر و پنهان است و کسى صد در صد به خاطر « من » کارى براى « من » انجام نمى دهد . اما در نگرش دینى ، انسان هیچ گاه تنها نیست .
. 6 تقویت قدرت کنترل غرایز
از جمله خطراتى که همواره جامعه بشرى را مورد تهدید قرار داده و در عصر قدرت و تکنولوژى خطراتى صد افزون براى بشریت به بار آورده لجام گسیختگى غرایز ، خودخواهى ها و تمایلات سرکش نفسانى است . این پدیده شوم نه تنها از جانب علم و دانش و فلسفه هاى بشرى مهارشدنى نیست ، بلکه اربابان قدرت و دانش را نیز به اسارت خود درآورده و علم و تکنولوژى را نیز در این جهت ، استخدام کرده است .
آن عامل نیرومندى که انسان را از اسارت هواهاى نفسانى آزاد ساخته و قدرت رویارویى با طغیان هاى زندگى‌سوز نفس اماره را مى بخشد ، ایمان استوار دینى است .
« استایوفسکى » مى گوید : « اگر خدا ( دین ) نباشد همه چیز مباح است » . یعنى غیر از خداباورى و ایمان مذهبى هیچ عامل دیگرى توان بازدارندگى از اعمال ضداخلاقى ، بیمارى بى‌عدالتى ، تجاوز و فساد و تباهى و رام کردن نفس اماره و سرکش آدمى را ندارد .
. 7 دیگر کارکردها
افزون بر آنچه گذشت کارکردهاى روان‌شناختى ، فراروانشناختى ، روان تنى و جسمانى دیگرى براى دین ذکر شده که به ذکر عناوین آنها بسنده نموده و خواننده عزیز را به مطالعه و جستجوى بیشتر در این زمینه فرا مى خوانیم :
. 1 بهداشت و سلامت جسمانى ، طول عمر ، پایدارى در فعالیت هاى فیزیکى ، تقویت سیستم ایمنى و دفاعى بدن ، تسریع در بهبودى و کوتاه کردن دوران درمان .
. 2 ایجاد خضوع ، تعبد و تسلیم در جهانى آکنده از سرگردانى و تعارضات فکرى .
. 3 عشق و محبت ، پاسخ به غرایز فرامادى بشر و ایجاد لذت هاى فراجسمانى ، تصفیه غم ها و جذب شادى ها .
. 4 کاهش اضطراب ، ترس ها و وحشت ها به ویژه ترس از مرگ .
. 5 افزایش قدرت کنترل و مدیریت ذهن ( سایکو سیبرنیتک ) و تصویرسازى ذهنى .
. 6 هویت‌بخشى ، انسجام و تعادل شخصیت ، رهایش از آشفتگى و هماهنگ سازى افکار و احساسات .
. 7 شجاعت‌آفرینى و افزایش قدرت پایدارى در برابر دشمنان و زورمندان .
. 8 بهداشت و سلامت روح و حقیقت برین وجود آدمى .
. 9 ایجاد وقار و سنگینى و دورى از جلفى و سبکى .
. 10 کاهش و کنترل عملیات جنسى .
جمع‌بندى این نوشتار را با سخنى از « میلتون یینگر » به پایان مى بریم . او در مقاله « دین و نیازهاى فرد » مى نویسد : « در پزشکى روان تنى وقتى نکات زیر را ملاحظه کنیم ، ارزش دین آشکار مى شود :
. 1 دین ، انسان را به یک فلسفه حیات مسلح مى کند و به عقل وى روشنگرى لازم را مى بخشد . دین براى یک فرد نقشى را ایفا مى کند که قطب‌نما براى یک کشتى و در دریاى زندگى جهت و راهنمایى در اختیار او مى نهد .
. 2 دین بر اراده انسان تأکید مى نهد ، آن را تقویت و فرد را کمک مى کند تا به فرمان هاى عقل گردن نهد .
. 3 دین نیازهاى اساسى روح ، به ویژه نیاز به عشق و جاودانگى را ، تحقق مى بخشد . »
پى‌نوشت‌ها :
تا نِه گى دو که نه تن ، حس مذهبى یا بعد چهارم روح انسانى ، ترجمه مهندس بیاتى ، ص
. 14 آلکسیس کارل ، نیایش ، ترجمه دکتر على شریعتى ، ص 55 ، تهران ، تشیع .
شهید مطهرى ، یادداشت‌ها ، ج 4 ، ص
. 151 همان .
دکتر صفدر صانعى ، آرامش روانى و مذهب ، ص 8 ، قم ، پیام اسلام ، چاپ ششم ،
. 1350 همان ، ص
. 6 فرید وجدى ، دایره المعارف ، به نقل از : شهید مطهرى ، یادداشت‌ها ، ج 4 ، تهران ، قم ، صدرا .
روم /
. 10 جهت آگاهى بیشتر بنگرید : حمیدرضا شاکرین دین شناسى ( پرسش‌ها و پاسخ‌هاى دانشجویى ) قم ، معارف .
این مسئله اساساً مقوله‌اى معرفتى است ، از این رو در بحث از کارکردهاى معرفتى دین تحت عنوان « پاسخ به پرسش‌هاى بنیادین » بررسى شد ، لیکن به لحاظ کارکردهاى مهم روانشناختى آن در اینجا نیز به آن اشاره مى‌شود .
{L= karlgustavejung,See:ModernManinsearhofAsoulp..284Also:HisPhilosophyofReligion =L} .
پیتر آلستون ، ملتون یینگر ، محمد لگنهاوزن ، دین و چشم‌اندازهاى نو ، ترجمه غلامحسین توکلى ، ص 163 ، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى قم ، بوستان کتاب قم ،
{L= .1376VictorFrunkle =L} .
{L= Superlogo =L} .
جهت آگاهى بیشتر بنگرید : مجموعه مقالات اولین همایش نقش دین در بهداشت روان ، ص 164
. 167 ملکم همیلتون ، جامعه شناسى دین ، ترجمه محسن ثلاثى ، ص
. 179 خوش بینى داراى گونه‌هاى مختلف مثبت و منفى است . آنچه در اینجا مورد نظر است خوش‌بینى حقیقت و سازنده است .
اسلام و بهداشت روان ، ج 2 ، ص . 245
{L= see:porseman.P.Lyons,J.S.,Larsin,D.B.andStarnin,j.j(1990)(Religiousbelief,Depression,andAmlulationStutusinelderywomanwithBorkenHips.Americanjournd.psychatiry, =L} 147 – 758 –
{L= .766Willer. =L}
{L= Meador. =L}
جهت آگاهى بیشتر بنگرید :
الف . دکتر احمدعلى نور بالا ، شواهد پژوهشى در رابطه بین وابستگى مذهبى و افسردگى ( مقاله ) اسلام و بهداشت روان ، مجموعه مقالات ، ج 1 ، ص 17 –
. 20 ب . دکتر قربانعلى اسداللهى ، رابطه اعتقادات مذهبى در درمان بیمارى‌هاى افسردگى مقاله ( نقش دین در بهداشت روان ) مجموعه مقالات ص 41 –
{L= .47see:Gartner,J.Larson,D.B.,Allen,G.)1991(.ReligiouscommitmentsandmentalHealth:AReviewoftheEmpiricalLiterature,JouralPsychologyandTheology =L} , 6 , 19 –
{L= .26Adlof. =L}
{L= Smart. =L}
{L= Autar. =L}
{L= Dauids. =L}
{L= Loch. =L}
{L= Hughes. =L}
{L= Adolf,E,M.Smart,R.G)1485(DruguseandRseandReligiousaffiliation,Feelings,BritishjournalofAddiction =L} .
نیز بنگرید : اسلام و بهداشت روان مجموعه مقالات ( ج 2 ، ص 23 ، قم ، معارف ، چاپ اول ،
. 1382 شهید مطهرى ، یادداشت ها ، ج 3 ، ص 389 ، قم و تهران : صدرا ، چاپ سوم ،
{L= .1382Comstock. =L}
{L= Partridge =L}
{L= Comstock,G.rPartidge,K.B.)1472(ChurchAbandanceandHealth.JournalofChronicDisease =L} .
{L= .672.665.25Darakeh. =L}
نیز بنگرید : اسلام و بهداشت روان ، ج 1 ، ص 237 –
. 243 دکتر محمد قهرمانى و . . . ، بررسى تأثیر روزه‌دارى بر وضعیت سلامت روانى ( مقاله ) نقش دین در بهداشت روان ، ج 1 ، ص 244 ، قم ، معارف ، چاپ اول ،
{L= .1382seeGlennN.D.Weaver.C.N)1987(Multivariate,MultisurveystudyOfMarriage =L} , 267 , 40 –
{L= 282seealso:Sporawski.M.j,HoughsonM.J.)1987(preceriptionsforHappymarriageAdjustmentandSatisfactionofCouplesmarriedsoormoreyearly,familycoordinator =L} , , 27 , 321
. 327 بنگرید : الف . دکتر باقر غبارى بناب ، مطالعاتى در قلمرو مشترک دین و روان شناسى ( مقاله ) ، ص 100 ، حوزه و دانشگاه ( فصلنامه ) ، شماره 29 ، زمستان
. 80 ب . دکتر محمد قهرمانى ، و . . . بررسى تأثیر روزه دارى بر وضعیت سلامت روانى ( مقاله ) ، دین و بهداشت روان ، ج 1 ، ص 244 ، قم ، معارف ، چاپ اول ،
. 1382 بنگرید : دکتر على نقى فقیهى ، بهداشت و سلامت روان در آیینه علم و دین ، ص 85 ، قم ، حیات سبز ، 1384 ، چاپ اول .
جهت آگاهى بیشتر در این زمینه بنگرید : دکتر عبدالله نصرى ، فلسفه آفرینش ، ص 49 – 73 ، قم ، معارف ، چاپ اول ،
. 1382 الثقافه الاسلامیه ، ق : شهید مطهرى ، یادداشت ها ، ج 4 ، ص 188 ، تهران : صدرا ، دوم ،
. 1382 بنگرید : جوادى آملى ، انتظار بشر از دین ، ص 46 – 47 ، قم ، اسراء ، چاپ اول ،
. 1380 مطهرى ، تعلیم و تربیت در اسلام ، تهران و قم : صدرا ،
. 1368 بنگرید : الف . همو ، حکمت ها و اندرزها ، ص . 3 ب . همو ، امدادها و غیبى در زندگى بشر ، ص
{L= .86Psychologic. =L}
{L= Parapsychologic. =L}
{L= Psychosomcetic. =L}
بنگرید : الف . اسلام و بهداشت روان ، مجموعه مقالات اولین همایش بین المللى « نقش دین دربهداشت روان » ، ج 1 ، ص 28 و 187 – 153 ، قم ، معارف ، چاپ اول ، . 1382 ب . همان ، ج 2 ، ص . 27 ج . پت کورى ، بازگشت به دعا در آستانه هزاره سوم ، ترجمه عزیزالله صوفى سیاوش .
بنگرید : الف . ویلیام جیمز ، دین و روان ، ترجمه مهدى قائنى و . . . ب . شهید مطهرى ، یادداشت ها ، ج 4 ، ص 196 ، قم و تهران ، صدرا ، چاپ دوم ،
. 1382 بنگرید : الف . همان ، ص 158 و . 159 ب . همان ، ج 7 ، ص 15 – . 19 ج . همو ، امدادهاى غیبى در زندگى بشر ، ص 39 ، قم : صدرا ، چاپ هفتم ،
. 1374 مجموعه مقالات اولین همایش دین در بهداشت روان ، ص 167 ، قم ، نوید اسلام ، چاپ اول ،
. 1377 همان .
بنگرید : شهید مطهرى ، یادداشتها ، ج 4 ، ص
{L= .122Psychocyberentic. =L}
بنگرید : مجموعه مقالات اولین همایش نقش دین در بهداشت روان ، ص 165 ، قم ، نوید اسلام ، چاپ اول ،
. 1377 شهید مطهرى ، حکمت ها و اندرزها ، ص
. 47 همو ، یادداشتها ، ج 4 ، ص 123 و 158 –
. 159 همان ، ص
. 154 بنگرید : الف . ویلیام جیمز ، دین و ران ، ترجمه مهدى قائنى . ب . شهید مطهرى ، همان ، ص
. 169 مجموعه مقالات اولین همایش نقش دین در بهداشت روان ، ص
{L= .167MiltonYinger =L} .
{L= ReligionandIndividualNeedsinSeentificStadyofReligion,p. =L} 1777 –
. 196 آلستون ، م . یینگر ، م . لگنهاوزن ، دین و چشم اندازهاى نو ، ترجمه غلامحسین توکلى ، ص . 162

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد