خانه » همه » خبر » ترند ترین های خبری امروز » ضرورت شناسایی فوری عوامل انتخاب نام «ایران» برای یوز ماده ایرانی!

ضرورت شناسایی فوری عوامل انتخاب نام «ایران» برای یوز ماده ایرانی!

1076894 488 - ضرورت شناسایی فوری عوامل انتخاب نام «ایران» برای یوز ماده ایرانی!

با مرگ دومین توله یوز ایرانی که در شرایط اسارت متولد شده بود و با توجه به شکست احتمالی این پروژه، ضرورت دارد هرچه سریعتر عوامل نام گذاری این یوز شناسایی شوند!

به گزارش «تابناک»، پیش از ظهر امروز خبری منتشر شد که تعبیرش، قرار گرفتن یکی از خوشایندترین اتفاق‌های محیط زیستی رقم خورده در کشورمان در سال‌های اخیر، در یک قدمی شکست کامل است؛ خبر مرگ دومین توله یوز ایرانی متولد شده در شرایط اسارت در مسیر انتقال به تهران، آن هم در شرایطی که حال سومین و آخرین توله یوز باقی مانده هم وخیم گزارش می‌شود و احتمال مرگ آن بسیار بالاست!
فرجام ناخوشایند و تلخ پروژه‌ای که آشنایی بسیاری از ایرانیان با آن، خبر ولادت یوز‌های سه قلو در محوطه‌ای محصور در پارک ملی توران بود. اتفاقی که مانند بمبی بزرگ، صدایش به گوش بسیاری از ایرانیان رسید و حتی توانست مرز‌های کشورمان را هم در نوردیده و به گوش بسیاری از جهانیان برسد و نویدبخش اتفاقی ارزشمند و نیکو باشد؛ افزایش فاصله تنها بازماندگان یوز آسیایی با انقراض.
البته قدمت پروژه احیای یوز ایرانی و تاسیس مرکزی که این مهم را عهده دار شده، مرکز تکثیر یوز ایرانی، خیلی بیشتر از این هاست و به سال‌ها قبل باز می‌گردد، اما از آنجایی که همه تلاش‌های صورت گرفته در این مرکز تاکنون به نتیجه‌ای جز شکست منجر نشده بود، کمتر در کانون توجه عمومی قرار گرفته بود. تلاش‌هایی مفصل که به جهاتی قابل تامل و حتی عجیب به نظر می‌رسید.
به عنوان مثال می‌شود به انتقال چندباره دو یوز نر و ماده به نام‌های دلبر و کوشکی میان تهران و توران برای فراهم کردن شرایط زادآوری آن‌ها اشاره کرد که در نهایت راه به جایی نبرد و حتی با مداخلات فراوان و غیر علمی، به عقیم سازی یوز ماده منجر گردید تا یوز ماده دیگری جایگزین آن شود و بعد خبر برسد که یوز نر، توانایی زادآوری مناسبی ندارد و در نتیجه، تهیه یوز نر دیگری برای جایگزینی آن در دستور کار قرار گیرد.
آزمون و خطا‌هایی که در نهایت به پروژه جفت اندازی یوز ماده با نام ایران و یوز نر با نام فیروز در محوطه‌ای محصور در توران منجر شد و دست بر قضا به موفقیت هم منجر گردید و خبر رسید که ایران، یوز ماده پروژه باردار شده است. اتفاقی که ظاهرا در زمان نامناسب رقم خورد چراکه دولت عوض شده بود و مدیران بالادستی پروژه با نظر معاون رئیس جمهور و رئیس تازه سازمان حفاظت محیط زیست کشور عوض شدند!
این تغییر، مقدمه تغییراتی دیگر هم گردید، اما زمانی که خبر رسید یوز باردار سه توله یوز به دنیا آورده که همگی ماده هستند و می‌توانند خیالمان را دست کم برای حفظ ذخیره ژنتیکی یوز ایرانی تا حدی راحت کنند، همه حواشی کنار گذاشته شد و شور و شعفی فراگیر کشورمان را در بر گرفت که البته چندان دوام نداشت، چراکه یکی از توله یوز‌های متولد شده به روش سزارین، از دست رفت و در کالبدگشایی اش، حقیقتی عجیب افشا شد.
 
1525479 199 - ضرورت شناسایی فوری عوامل انتخاب نام «ایران» برای یوز ماده ایرانی!
زمانی که خبر رسید توله یوز از دست رفته نر بوده نه ماده و دو توله دیگر نیز نر هستند، تشخیص اشتباه جنسیت یوز‌ها بسیاری را مجاب کرد که موفقیت حاصل آمده اتفاقی است و در نتیجه نمی‌شود روی آن حساب چندانی کرد، چراکه بعید است مدیران پروژه‌ای که نمی‌توانند جنسیت یوز‌های متولد شده را درست تشخیص دهند، بتوانند اهداف عالی پروژه را محقق سازند و احتمالا، از جمله عوامل نابودی آن هم خواهند شد.
البته امیدواری‌های پررنگ شده به دور کردن سایه انقراض از سر یوز ایرانی با تولد سه توله یوز، مانع از آن می‌شد که ابهامات ماجرا چندان مورد توجه قرار گیرد و مثلا چرایی سزارین کردن «ایران»، به سوالی جدی و کلیدی تبدیل شود، هرچند همگان می‌دانستند که ایران از پذیرش فرزندانش امتناع می‌کند و حتی یکبار به آن‌ها شیر نداده و تغذیه توله‌ها با شیر خشک صورت می‌گیرد؛ با شیر خشکی که سازمان محیط زیست تاکید داشت مخصوص گربه سانان و ویژه این کار است.
همه این‌ها در حالی بود که مدیران ذوق زده سازمان حفاظت محیط زیست، با تولد سه قلوها، در تدارک پویشی فراگیر برای انتخاب نام سه یوز ماده تازه‌ای بودند که پا به عرصه حیات گذاشته بودند و حتی وعده سفری را به خبرنگاران محیط زیستی دادند که در آن، قرار بود از این اتفاق دلچسب گزارش، عکس و فیلم تهیه شود. تدارکاتی که با تعیین جنسیت واقعی توله‌ها و بعد مرگ یکی از آنها، بی هیچ توضیحی کنار گذاشته شد، تا بلکه همه این اشتباهات فاحش را فراموش کنند!
رویه‌ای که وقتی خبرنگاران و دوست داران حیات وحش و محیط زیست ایران و متخصصان امر خواستار تغییر آن شده و این تقاضا را مطرح کردند که برای حفظ این موفقیت بزرگ، از متخصصان داخلی و حتی افراد زبده خارجی کمک گرفته شود، تغییر نکرد تا حالا خبر برسد که یکی دیگر از بچه‌های ایران هم از دست رفته و علت احتمالی ماجرا، تغذیه نامناسب آن باشد که موجب شده در دفع مشکل داشته باشد. مشکلی که سومین و آخرین توله هم با آن دست به گریبان است و احتمال از دست رفتنش زیاد است.
این در حالی است که هنوز معلوم نیست آیا تصمیم مسئولان به سزارین ایران، ماده یوز ایرانی، ضروری بوده یا خیر و از آن مهم تر، آیا به وارد آمدن آسیب به این حیوان منجر شده یا خیر؟ اتفاقی که امیدواریم بدبینی‌ها درباره آن راه به جایی نبرد تا شکست‌های ثبت شده در این پروژه افزایش نیابد، هرچند می‌بینیم که از آن اتفاق خوشایند اولیه چیز زیادی باقی نمانده و همه شور و شعفی که با ولادت سه توله یوز شکل گرفته بود و «ایران» را در کانون این شادی قرار می‌داد، جایش را به حال وخیم و ناخوشی داده که نسبت دادنش به «ایران» اصلا خوب و قابل قبول نیست!
اینجاست که بعید نیست اگر بشنویم یوز مادر، دیگر یوز مادر خوانده شود و بس و حتی تلاش شود عوامل نام گذاری آن به «ایران» شناسایی شوند، تا مبادا کسی بگوید که ایران قربانی ندانم کاری‌های گسترده‌ای شد که مسئولان محیط زیست رقم زدند! ندانم کاری‌هایی که می‌شد با فراخواندن افراد متخصص و بهره گیری از همراهی و همکاری ایشان، فرجام متفاوت و شیرینی برای پروژه زادآوری یوز ایرانی در اسارت رقم زد!
 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد