خانه » همه » مذهبی » ضرورت معرفت امام در اندیشه شیعی

ضرورت معرفت امام در اندیشه شیعی


ضرورت معرفت امام در اندیشه شیعی

۱۳۹۷/۰۸/۱۹


۴۲۳ بازدید

ضرورت معرفت امام در اندیشه شیعی

مقدمّه

با توجه به جایگاه بی‌بدیل امامت در نظام اجتماعی مسلمین و نقش و کارکرد فردی و اجتماعی ایشان در هدایت انسان‌ها به سوی کمالات روحی و معنوی و هم‌چنین برخورداری از درجة عصمت و علم لدّنی و انتصاب از جانب خداوند، ضرورت معرفت امام، مسأله‌ای اجتناب‌ناپذیر بوده و اهمیت فراوانی می‌یابد.

در این نوشتار، با استفاده از دلایل عقلی و نقلی، ضرورت امام تبیین شده و با استفاده از نظرات بزرگان و دانشمندان شیعه، بر اهمیّت شناخت امام، تأکید شده است.

«اهمیت و وجوب شناخت امام»

ضرورت معرفت امام در اندیشه شیعی

مقدمّه

با توجه به جایگاه بی‌بدیل امامت در نظام اجتماعی مسلمین و نقش و کارکرد فردی و اجتماعی ایشان در هدایت انسان‌ها به سوی کمالات روحی و معنوی و هم‌چنین برخورداری از درجة عصمت و علم لدّنی و انتصاب از جانب خداوند، ضرورت معرفت امام، مسأله‌ای اجتناب‌ناپذیر بوده و اهمیت فراوانی می‌یابد.

در این نوشتار، با استفاده از دلایل عقلی و نقلی، ضرورت امام تبیین شده و با استفاده از نظرات بزرگان و دانشمندان شیعه، بر اهمیّت شناخت امام، تأکید شده است.

«اهمیت و وجوب شناخت امام»

در منابع روایی، بر ضرورت و اهمیت شناخت و معرفت امام، تأکید فراوانی شده است که مهم‌ترین و مشهورترین حدیث در این زمینه، روایتی از نبی‌مکرّم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم می‌باشد که ایشان فرمودند: «من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میتة جاهلیّة»[1] «هرکس بمیرد در حالی که امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت می‌میرد» و هم‌چنین در حدیث معروف دیگری، شناخت خدا و رسول خدا به شناخت امام پیوند زده شده و نتیجة عدم معرفت به امام، ضلالت و گمراهی شمرده شده است.[2]

با توجه به ابعاد گسترده معرفت امام از جمله عصمت امام، شأن هدایت‌گری امام به رستگاری، علم لدّنی و گسترده امام، انتصاب از جانب خداوند، خالی نماندن زمین از وجود امام، و تجلّی جلال و جمال الهی در وجود امام و… با اندک تأمّلی می‌توان به تأثیرگذاری موضوع معرفت و شناخت امام در زندگی مؤمنان و معتقدان به امامت پی برد؛ زیرا اثبات لزوم معرفت امام، در انسان ایجاد انگیزه نموده و او را وادار می‌کند تا با عنوان یک وظیفه و تکلیف الهی از امام خود غفلت نورزد و با الگو قرار دادن امام به عنوان میزان اعمال و پیروی از ایشان که به حق چراغ هدایت و کشتی نجات و صراط مستقیم‌‌اند، قدم در طریق سعادت نهاده و به خدای خویش تقرّب جوید.

در این نوشتار به تعدادی از دلایل وجوب معرفت امام اشاره شده است.

با دقت در منابع کلامی و حدیثی که از متکلّمان و محدّثان شیعی برجای مانده، به این نکته پی می‌بریم که همة ایشان اصل ضرورت معرفت امام را به عنوان مسأله‌ای اعتقادی و ضرورتی غیرقابل تردید پذیرفته‌اند و فقط در تبیین ادلّه این مسأله، روش‌های متعدّدی در پیش‌گرفته و نظرات مختلفی ارائه داده‌اند. که ما به تعدادی از این ضروریّات اشاره می‌کنیم.

1. درک فطری از ضرورت معرفت امام

صاحب تفسیر نورالُثقلین در ذیل آیة شریفه «قاقم وجهک للدین حفیفاً فطرة الله الّتی فطر الناس علیها» حدیثی از امام صادق علیه السلام ذکر می‌‌کند که ایشان در تأویل این آیه فرمودند «علی التوحید و محمّد رسول الله و علی امیرالمؤمنین»؛[3] با توجه به این حدیث شریف، معرفت امام‌ در کنارمعرفت خدا و رسول امری فطری می‌باشد هر انسانی که دارای فطرت سالم باشد. ضرورت این مسأله را خواهد دانست.

علّامه طباطبایی; با استناد به این آیه و روایت چنین می‌نگارد: هر انسانی مفطور است بر اعتراف به خدا، و به این‌که شریک ندارد، زیرا با وجدان خود در می‌یابد که به اسبابی احتیاج دارد که آن اسباب نیز سبب می‌خواهند، و این همان توحید است و نیز مفطور به اعتراف بر نبوت نیز هست؛ زیرا به وجدان خود احساس می‌‌کند که ناقص است، و این نقص او را نیازمند به دینی کرده که تکمیلش کند، و این همان نبوت است،‌ و نیز مفطور به ولایت و اعتراف به آن نیز هست؛ برای این‌که به وجدان خود احساس می‌کند که اگر بخواهد عمل خود را بر طبق دین تنظیم کند، جز در سایة سرپرستی و ولایت خدا نمی‌‌تواند، و فاتح این ولایت در اسلام همان علی بن ابی‌طالب علیه السلام است.[4] با توجه به این مطالب و استدلال‌ها پی می‌بریم که معرفت به امام، ریشه‌ای فطری داشته و با اندک تأمّلی می‌توان به این نکته پی برد.

2. دلیل عقلی: شیخ مفید ضرورت معرفت امام را از مهم‌ترین واجبات می‌داند و برای اثبات آن چهار دلیل ذکر می‌کند که یکی از آن‌ها عقل است. وی در تبیین آن می‌نگارد: «و امّا النظر و الاعتبار فانا وجدنا الخلق منوطین بالائمة فی الشرع إناطة یجب بها علیهم معرفتهم علی التحقیق»[5] «ما با تأمل می‌یابیم که مردمان در امور شرعی خود و البته به امامان هستند؛ بنابراین شناخت آن‌ها واجب است. و هم‌چنین در شهاب ثاقب نراقی آمده است:

امّا دلیل عقلی بر این مطلب آن است که هرچه دلالت می‌‌کند بر این‌که نبوّت از اصول دین است و اعتقاد به آن جزء ایمان است همان دلیل به عینه دلالت می‌کند بر آن‌که امامت نیز از اصول دین است و اعتقاد به آن جزء ایمان است. پس اگر دلیل اهل‌سنّت بر بودن نبوّت از اصول دین آن است که دین و شریعت و احکام الهیه موقوف بر وجود نبی است و چنان‌چه پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم نباشد، احدی مطلع بر شرایع الهی نخواهد بود، ما می‌گوییم که بقای این دین و شریعت هم موقوف بر وجود امام است.[6]

3. دلیل نقلی (کتاب و سنّت)

اقامة دلیل از آیات و روایات برای اثبات ضرورت معرفت بر امام در بسیاری از منابع کلامی و حدیثی نقل شده است که به چند نمونه اشاره می‌شود.

شیخ مفید در این‌باره می‌گوید:

امّا آیات قرآن بر وجوب معرفت امام آیه «یا ایها الذّین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسّول و اولی الامر منکم»[7] خداوند در این آیه اطاعت از امام را مانند اطاعت خودش و اطاعت پیامبر واجب نموده است. بدیهی است که اطاعت بدون معرفت امکان ندارد و نیز در آیة مبارکة «یوم ندعوا کل اناس بامامهم فمن اُوتی کتابه بیمنیه فاولئک یقرؤن کتابهم و لا یظُلمون فتیلاً»[8] در این آیه خداوند خبر داده است که در قیامت تمام مردم با پیشوایان فراخوانده می‌شود و لازمة این دعوت این است که خداوند علم و معرفت بر آن امام را واجب نموده باشد.

و امّا روایات در این زمینه در یک خبر متواتر از رسول خدا نقل شده است که حضرت فرمود: «من مات و هو لا یعرف امام زمانه مات متیة جاهلیة»[9] حال که این خبر بدون هیچ ابهامی دلالت دارد بر این‌که هرکسی نسبت به امام معرفت نداشته و جاهل باشد مسلمان نیست پس معرفت امام واجب است.[10]

شهید ثانی در این زمینه می‌نگارد:

بدان‌که یکی از احادیث مشهور در نزد شیعه و سنّی حدیثی است که پیامبر فرمود: «من مات و لم یعرف امام زمانه فقد مات متیة جاهلیة» خدا را شکر که ما امام زمانمان را در هر زمانی می‌شناسیم و کسی از امامیه به نوع مرگ جاهلی نمی‌میرد برخلاف اهل‌سنت چرا که اگر از ایشان در مورد امام زمانشان سئوال شود ساکت می‌مانند و جوابی ندارند.[11]

علامه مجلسی نیز بحث ضرورت امام را از طریق آیات و روایات در بحارالانوار بحث نموده است.[12] وی به آیات و روایات فراوانی مبنی بر لزوم معرفت امام و آثار آن اشاره می‌کند که در این‌جا تنها به یک نمونه اشاره می‌کنیم: «باب وجوب معرفة الامام و انه لا یعذر الناس بترک الولایة و أن من مات لا یعرف امامه او شک فیه مات میتة جاهلیة و کفر و نفاق» انتخاب عنوان این باب توسط ایشان نشانگر اهمیت معرفت امامت است؛ چون هیچ‌کس در ترک این معرفت عذر نداشته است؛ حتی اگر در حال شک در امر امامت به سر برد.[13]

4. اجماع

یکی دیگر از ادله‌ای که برای اثبات ضرورت امام ذکر شده اجماع است. شیخ مفید در تقریر آن می‌گوید:

«و امّا الاجماع فانّه لا خلاف بین اهل الاسلام أن معرفة امام المسلمین واجبةٌُ علی العموم کوجوب معظم الفرائض فی الدین».[14]

و اما اجماع، در میان مسلمانان اختلافی وجود ندارد که شناخت امام مسلمانان بر عموم مردم مانند وجوب بسیاری از واجبات در دین واجب می‌باشد)

البته باید در نظر داشت که با وجود عقلی و نقلی نیاز به اجماع نیست؛ به ویژه آن‌که دانشمندان اهل‌سنّت، اهمیت چندانی برای این مسأله قائل نیستند. لذا ادعای اجماع مبنی بر این‌که (لا خلاف بین اهل الاسلام) ادعای دقیقی نیست به همین دلیل برخی دانشمندان شیعه با رویکرد خاص شیعی به مسأله ضرورت معرفت امام پرداخته‌اند و وجوب آن را از بدیهیات مذهب دانسته‌اند؛ کما این‌که در برخی منابع آمده: «و هذا الاصل اعتبره فی تحقق الایمان الطائفة المحقه الامامیّه حتّی انّه من ضروریات مذهبهم» این سخن اشاره دارد بر این‌که طائفه حقه امامیه دخالت داشتن معرفت امام را در تحقّق ایمان به عنوان یک اصل آن‌گونه معتبر می‌داند که گویا این از ضروریات مذهب آن‌ها است.[15]

فهرست منابع و مآخذ

1. قر‎آن کریم

2. شهید ثانی، حقایق الایمان، قم، کتابخانة آیت الله مرعشی نجفی، 1409هـ.ق.

3. شیخ مفید، الافصاح فی الامامة، المؤتمر العالمی لألفیة الشیخ المفید، 1413هـ.ق..

4. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسو‌ی‌ همدانی، دفتر انتشارات اسلامی.

5. علی بن جمعة العروسی، تفسیر نورالثقلین، تحقیق سیدعلی عاشور، مؤسسة التاریخ العربی، بیروت ـ لبنان، 1422هـ.ق.

6. فیض کاشانی، کتاب الوافی، دار احیاء التراث العربی، بیروت ـ لبنان، 1432هـ.ق.

7. فقیه ایمانی، مهدی، شناخت امام راه رهایی از مرگ جاهلی، عطر عترت، 1386ش.

8. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، تهران،‌ دارالکتب الاسلامیه، 1388ق و 1365ش.

9. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، مؤسسة‌ الوفاء، بیروت ـ لبنان، 1403هـ.ق.

10. مظفری، حیدر، مقاله ضرورت معرفت امام، فصلنامه تخصصی امامت‌پژوهی، شماره3، ص99 الی 103.

11. میرباقری، سید محمدمهدی، امام‌شناسی، مؤسسة پژوهشی ـ آموزشی فجر ولایت، 1383.

12. نراقی، ملّا مهدی، شهات ثاقب در امامت، کنگره بزرگداشت محققان نراقی، 1380ش.

[1]. کلینی، (محمد بن یعقوب) اصول کافی، ج1، ص308، و مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج23، ص76 ـ 95. [2]. چنان‌که در دعای شریف معرفت، به خداوند متعال عرض می‌کنیم: «اللّهم عرّفنی نفسک فانک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف نبیّک. اللّهم عرفنی رسولک فانّک إن لم تُعرّفنی رسولک لم اعرف حجتّک. اللهّم عرفنی حجّتک فانّک إنْ لم تعرّفنی حجّتک ظللتُ عن دینی؛ «شیخ کلینی، اصول کافی، ج1، ص371، ح2». [3]. علی بن جمعةٍ العروسی، تفسیر نورالُثقین، ج5، ص397 و 398. [4]. طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ترجمة سیدمحمد باقر موسوی همدانی، ج16، ص279. [5]. مفید، الافصاح، 29. [6]. نراقی، شهاب ثاقب، 5. [7]. نساء/52. [8]. اسراء/71. [9]. این حدیث شریف به صورت متواتر در منابع الهی شیعی و سنّی با تعابیر مختلفی بیان شده است: استاد علی ربانی گلپایگانی در مقاله‌ای تحت‌عنوان «تحلیل و بررسی مرگ جاهلی و معرفت به امام زمان» در فصلنامه انتظار موعود، شماره38، ضمن بیان این روایات به بررسی سندی و دلالی این روایات پرداخته است. [10]. مفید، الافصاح فی الامامة، 29. [11]. شهید ثانی، حقایق الایمان، 152. [12]. مجلسی، بحارالانوار، 23/76 ـ‌95 و 24 /41 ـ 86، و 27/166. [13]. جهت اطلاع بیش‌تر ر.ک: الوافی، فیض کاشانی، ج3، ص47 و بحارالانوار، ج23، ص95 ـ‌76 و راه شناخت امام راه رهایی از مرگ جاهلی، مهدی فقیه‌ ایمانی، ص25 الی 75 و امام‌شناسی سیدمحمد مهدی میرباقری، ص128 الی 149. [14]. شیخ مفید، الافصاح فی الامامة، ص29. [15]. مظفری، حیدر مقالة ضرورت معرفت امام، فصلنامه تخصصی امامت‌پژوهی، شمارة3، ص99 الی 103.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد