خانه » همه » مذهبی » طب استعماری چیست؟

طب استعماری چیست؟


طب استعماری چیست؟

۱۳۹۲/۰۸/۱۹


۵۶۳ بازدید

دانشجوی گرامی ضمن تشکر از تماس مجدد شما با این مرکز ، پیش از پرداختن به پاسخ اصلی این سوال لازم است در باره واژه استعمار توضیح داده شود . واژه استعمار را از نظر لغوى چنین معنى کرده اند: طلب آبادانى کردن ، آبادنى خواستن ، تسلط مملکتى قوى بر مملکتى ضعیف به قصد استفاده از مـنـابـع طبیعى و ثروت کشور و نیروى انسانى افراد آن ، به بهانه نابه جاى ایجاد آبادى و رهبرى مردم آن به سوى ترقى .

دانشجوی گرامی ضمن تشکر از تماس مجدد شما با این مرکز ، پیش از پرداختن به پاسخ اصلی این سوال لازم است در باره واژه استعمار توضیح داده شود . واژه استعمار را از نظر لغوى چنین معنى کرده اند: طلب آبادانى کردن ، آبادنى خواستن ، تسلط مملکتى قوى بر مملکتى ضعیف به قصد استفاده از مـنـابـع طبیعى و ثروت کشور و نیروى انسانى افراد آن ، به بهانه نابه جاى ایجاد آبادى و رهبرى مردم آن به سوى ترقى . از نـظـر اصـطـلاحـى ، مـعناى استعمار یا سیاست استعمارى و یا استعمارگرى (Colonialism) عبارت است از: سـیـاسـت مـبـتـنـى بر برده کردن ، سودجویى از منابع طبیعى و بهره کشى از مردم کشورهاى از نـظـر اقتصادى کم رشد و جلوگیرى از پیشرفت فنّى ، اقتصادى و فرهنگى آن ها براى تحکیم سلطه سیاسى ، نظامى و اقتصادى دولت استعمارگر. به عبارت دیگر، جریانى که از طریق آن یک ملت قدرتمند، سلطه اقتصادى ، نظامى ، سیاسى ، فـرهـنـگـى و اجـتـمـاعـى خـود را بـر یـک جـامـعـه یـا مـلت ضـعـیـف اعـمـال کـنـد.( جریان شناسی و غرب شناسی،مرکز تحقیقات سپاه ، سایت طوبی)

بر این اساس استعمار در طول تاریخ به شیوه های مختلف در صدد بسط نفوذ و سلطه استعماری خویش بر ملت های مختلف بر آمده است و به تناسب نوع ملت هایی که با آنها مواجه بوده است شیوه های خاصی را به منظور نیل به هدف برگزیده است به عنوان مثال در برابر کشورهایی که از غنای فرهنگ و تمدنی کمتری برخوردار بوده اند استعمار با ابزارهای بسیار ساده توانسته است به اهداف خود برسد اما در برابر کشورهای با غنای فرهنگ و تمدنی بالا استعمار به راحتی نتوانسته است نفوذ کند و شیوه های پیچیده ای را برای نیل به هدف به کار برده است . از جمله شیوه هایی که استعمارگران در برابر کشورهای دارای تمدن و فرهنگ غنی به کار برده اند این بوده است که ابتدا به تضعیف فرهنگ و تمدن غنی آنها پرداخته و آن را تحقیر نموده اند چرا که فرهنگ و تمدن غنی و نیز عناصر غنی موجود در آن فرهنگ و تمدن مانع از تحت سلطه قرار گرفتن آن ملت و وابسته شدن آنها به غرب (که هدف اصلی استعمار است) می باشد . از طرفی دیگر استعمارگران پس از تحقیر داشته های ملل دیگر ، به بزرگ نمایی نسبت به داشته های خود می پردازند و بدین وسیله زمینه را برای پذیرش محصولات خود فراهم می نمایند و بدین ترتیب با کنار نهاده شدن داشته های خودی توسط ملل استعمار زده و پذیرش محصولات غربی نوعی رابطه وابستگی که زمینه استعمار این ملت ها می شود به وجود می آید که تا ابد یک ملت مستقل را به ملت وابسته و استعمار زده تبدیل می کند .

با توجه به این مقدمه ، به طب و پزشکی در جهان اسلام می پردازیم که زمانی در این فرهنگ و تمدن ، جزء پیشرفته ترین علوم بود به گونه ای که ماحصل تحقیقات بوعلی سینا تا هزار سال در برترین دانشگاههای پزشکی اروپا تدریس می شد و سخت ترین بیماری ها که امروزه با هزینه های فراوان و عوارض جانبی شدید هنوز نتوانسته است درمان مطلوبی بیابد همچون سرطان توسط اطبای بزرگی همچون ابو علی سینا با هزینه های کم و عوارض دارویی کمتر درمان می شدند (به عنوان مثال رک : معالجه‌ی سرطان به وسیله‌ی طب گیاهی یونانی-عربی و اسلامی ، هلال زاید، انوار ریان، عمر سعید، بشار سعد ، مترجم: حمید وثیق زاده انصاری ، نقل از سایت راسخون http://rasekhoon.net/article/show/635233/ و نیز ابن سینا ، سعیدیان، عبدالحسین؛ (1376)، مشاهیر نام آوران و دانشمندان، تهران: انتشارات علم و زندگی (و انتشارات آرام)، چاپ سوم ، نقل از سایت راسخون ، http://rasekhoon.net/article/show/735616/ ) از طرفی دیگر شیوه های تشخیص بیماری ها ، مبنای درمان و نوع داروهای مورد استفاده در درمان بیماری ها در طب سنتی ، با شیوه های رایج امروزین تفاوت های بنیادین داشت و در نهایت چرخه ای را تشکیل می داد که تمدن اسلامی را نه تنها از نظر پزشکی خود کفا می کرد بلکه آن را به عنوان صادر کننده علم پزشکی به اقصا نقاط عالم حتی کشورهای اروپایی مطرح می کرد .

اما پس از پیدایش پزشکی مدرن در اروپا در حدود 450 سال قبل و به دنبال آغاز سیاست های استعماری مبتنی بر وابسته نمودن کشورهای جهان به غرب ، تلاش ها برای وابسته نمودن کشورهای اسلامی در همه چیز از جمله علم پزشکی به غرب شروع شد که در این میان تلاش شد تا علم پزشکی جدید به عنوان جایگزین علم پزشکی کهن و پر مایه موجود مطرح شود . در همین راستا دو اقدام اساسی انجام شد : نخست تحقیر علم پزشکی کهن و ناکار آمد دانستن آن از طریق تبلیغات و دلسرد نمودن جویندگان آن که در این مسیر از نیروهایی همچون منورالفکران غرب زده نیز بهره های فراوانی برده شد و با کمال تاسف حتی امروزه در برخی فیلم های سینمایی و سریال های تلویزیونی که به نوعی به مقطع ورود مدرنیزاسیون غربی به ایران می پردازند تصاویری پخش می شود که در آنها تلاش می شود تا طب سنتی تحقیر و ناکارآمد نشان داده شده و در عوض پزشکی مدرن ، علاج همه دردها تلقی شود بدون اینکه اشاره شود اگر در منطقه ای فردی کم سواد به تحصیل ناقص طب سنتی پرداخته و در نتیجه به تشخیص غلط رسیده و باعث بروز خسارت جانی شده است ، نباید آن را به معنای ناکارآمدی طب سنتی دانست .

اقدام دومی که در ادامه تحقیر طب سنتی صورت گرفته است عبارت است از تبلیغات گسترده برای پزشکی مدرن و راه حل نهایی دانستن آن برای تشخیص و درمان همه بیماری ها و لزوم دل کندن ملل غیر غربی از طب قدیم و تحصیل طب جدید .

در نتیجه این دو اقدام ، کشورهای اسلامی و به ویژه ایران که خود دارای منابع غنی طبی و پزشکی بوده و در مسیر درمان بیماری ها هیچ نیازی به غرب نداشتند ، تبدیل به کشورهایی شدند که در این زمینه ها کاملا وابسته به غرب بودند و این وابستگی تا امروز نیز ادامه دارد و حتی در مباحث سیاسی همچون تحریم کشورها به منظور تحت فشار قرار دادن آنها این وابستگی آثار خود را نشان می دهد .

بنابر این آن علم پزشکی که باعث وابسته شدن کشوری غنی و مستقل در زمینه پزشکی و تبدیل آن به کشوری وابسته و استعمار زده در این زمینه شد قطعا پزشکی و طب استعماری است و همین مساله مورد نکوهش حضرت امام خمینی ره در کتاب کشف الاسرار و نیز صحیفه امام ره بوده است و دامنه آن نیز علاوه بر پزشکی شامل هر امر دیگری می شود که در کشور ما منابع غنی آن موجود بوده است اما متاسفانه در طول تاریخ گذشته نادیده گرفته شده است و در آن زمینه وابسته به غرب شده ایم . به عنوان مثال حضرت امام خمینی ره در صحیفه امام ره در این زمینه می فرماید :

«مادامى که ملتها خودشان را گم کردند و دیگران را به جاى خودشان نشاندند، استقلال نمى توانند پیدا کنند. کمال تأسف است که کشور ما که حقوق اسلامى و قضاى اسلامى و فرهنگ اسلامى دارد، این فرهنگ را، این حقوق را نادیده گرفته است و دنبال غرب رفته است. همچو غرب در نظر یک قشرى از این ملت جلوه کرده است که گمان مى کنند غیر از غرب هیچ خبرى در هیچ جا نیست. و این وابستگى فکرى، وابستگى عقلى، وابستگى مغزى به خارج منشأ اکثر بدبختیهاى ملتهاست و ملت ماست ..

در هر امرى که پیش مى آید، از باب اینکه مغزهاى آنهایى که در رأس کارها واقع بودند، به طورى بار آمده بوده است که از خودشان بکلى منصرف و قبله شان غرب شده بود. … در عین حالى که ما قضایمان، قضاى حقوقیمان و مسائل حقوقیمان و مسائل فرهنگیمان یک مسائل پیشرفته و از سایر جاها جلوتر هست، لکن در هر امرى دستشان را دراز کردند از جاى دیگر گرفتند. حتى آن وقتى که در صدر مشروطیت که باز این مسائل کمتر بود، باز دست یک غربزدگانى آن وقت هم در کار بوده است که قانون اساسى آن زمان را از غرب گرفته بودند، تا این ملت به خود نیاید و فرهنگ خودش را پیدا نکند و توجه به اینکه فرهنگى دارد و فرهنگ غنى دارد، نمى شود اصلاح بشود…. غرب همه چیز استعمارى دارد. طب استعمارى دارد. فرهنگ استعمارى دارد. همه چیز استعمارى دارد، صادر مى کند براى کشورهایى که عقب افتاده اند به اصطلاح آنها، آن چیزى که مناسب با آنجاست، به طورى که وابستگى داشته باشد. آنها مى خواهند ما وابسته باشیم، و چیزهایى که به ما مى دهند چیزهایى است که وابستگى مى آورد. استقلال نمى خواهند ما داشته باشیم. استقلال فرهنگى نمى خواهند داشته باشیم. استقلال فکرى نمى خواهند داشته باشیم »(صحیفه امام ، جلد 12 ، ص4)

در پایان تذکر یک نکته لازم است و آن اینکه وقتی از مزایای طب سنتی سخن می گوییم و یا از معایب پزشکی مدرن و وابسته شدن کشور به این نوع از پزشکی بحث می کنیم به این معنا نیست که نباید از پزشکی مدرن استفاده کرد و یا تنها باید از طب سنتی آن هم در همان حدی که امثال رازی و بوعلی سینا و حکیم مومن و … کشف کرده اند استفاده کرد بلکه منظور ما این است که در عین استفاده از مزایای پزشکی مدرن ، نباید طب سنتی را نیز رها کرد چرا که به اعتقاد ما طب سنتی در صورتی که توسط محققان و جویندگان دانش پزشکی مورد تحقیقات گسترده قرار گرفته و از ابزارهای نوین در این مسیر استفاده شود این قابلیت را دارد که بسیاری از بیماریهای صعب العلاج را با کمترین هزینه و عوارضی مورد درمان قرار دهد و در عین حال می تواند کشور ما را از بسیاری از وابستگی ها به کشورهای غربی نجات دهد و مانع از این شود که کشورهای غربی به منظور تحمیل خواست های خود از وابستگی کشور در زمینه بهداشت و سلامت به غربیها سوء استفاده نمایند . لذا می توان از مزایای پزشکی مدرن در کنار مزایای طب سنتی استفاده کرد و حتی با غنی سازی طب سنتی با استفاده از ابزارهای مدرن ، می توان به تدریج کشور را از شر وابستگی به پزشکی مدرن – که حتی اگر در زمینه تشخیص ، پیشرفته تر از طب سنتی باشد ، در زمینه درمان قطعا از طب سنتی غنی شده ، عقب خواهد بود- رها نمود .

در پایان به منظور آشنایی هر چه بیشتر با این موضوع توجه شما را به مقاله ای از آقای مهدی نصیری با عنوان «پزشکی نوین و تردیدهای پیش رو» جلب می نماییم :

تمدن غرب، بیش از هر دستاورد دیگر به اکتشافات طبی و پزشکی خود می بالد و بسیاری از ما تنها با ملاحظه برخی از نتایج پزشکی جدید، نسبت به اصل ترقی و پیشرفت، متقاعد می شویم اما این امر ناشی از نا آگاهی نسبت به سه مقوله است:

1-طب سنتی و غنای شگفت انگیز آن

2- سرقت های پزشکی جدید از طب سنتی و ثبت آن ها به نام خود که اغلب توفیق های آن، مرتبط با این سرقت هاست.

3- ضایعات و خطاهای فاحش پزشکی جدید

… خوشبختانه شما اصطلاح Iatrogenic را نشنیده اید ولی پزشکان، با آن آشنا هستند. این کلمه ی ده حرفی را در مقابل پزشکی قرار دهید. پاسخش احتمالا عبارت خواهد بود از دفاع فوری توام با مختصری وحشت. بیماریهای «یاتروژنیک» آن هایی هستند که در واقع، پزشکان، بیمارستان ها، داروها و دستگاه های درمان به وجود می آورند. واقعیت این است که وضع بیمار به دنبال اعمال یک اقدام پزشکی به طور موقت، بهتر می شود ولی غالبا همراه مشکل بزرگتری برای تندرستی بیمار است. بخشی از توضیح مساله به این واقعیت مربوط است که 75 تا 80 درصد همه بیمارانی که به پزشک، مراجعه و طلب کمک می کنند، بیماری هایی دارند که یا به هر صورت خوب می شوند و یا با قوی ترین داروهای امروزی هم قابل بهبودی نیستند با این حال، پزشکان به جای آنکه بیماران را به محل کمک های پزشکی ابتدایی بفرستند، دست به عمل جراحی می زنند و داروهای مختلفی نسخه می کنند که برای بیمار، مشکلات بزرگتری می آفریند. مثلا بیشتر ما اکنون می دانیم که چه سود اندکی از دریافت اشعه ی X می بریم، حال آنکه زیان دراز مدت قرار داشتن در معرض تابش آن بسیار بیشتر است … … … …

… البته ناراحتی یا بیماری آن ها [افرادی که دارو مصرف می کنند] موقتا بهبود می یابد اما اثرات زیانبار دراز مدت دارو بر فیزیولوژی انسان، قطعا برجا خواهد بود. این پدیده در هیچ جا آشکارتر از آنتی بیوتیک ها نیست. این داروی به اصطلاح عجیب، برای تقریبا هر بیماری عفونی که وضعی بلاتکلیف دارد تجویز می شود. نتایج حاصل، فاجعه آمیز بوده اند. از آنجا که آنتی بیوتیک ها باکتری ها را یکسره می کشند، بسیاری از جانداران درون بدن ما را که برای حفظ تندرستی ما لازم اند نیز از بین می برند. برفک مهبلی، عفونت های قارچی روده، کمبود ویتامین و تعدادی از اختلالات دیگر، حاصل استفاده از آنتی بیوتیک هاست. استفاده کلان از این داروها سبب شده است دودمانهای مقاوم از آن ها به وجود آید که هم در مقابل کاربرد دارو همچنان زنده می مانند و هم در غیاب آن، یعنی در حالت عادیِ بدن انسان. … … …

«میلتون سیلورمن» داروشناس پژوهشگر و «فیلیپ لی» ، در کتابشان به نام: قرص، سود، سیاست گزارش داده اند که: اختلالات ثانویه ناخواسته ناشی از داروها بیش از سرطان پستان قربانی می دهد. به قول مولفان، مسئله چنان صادر شده است که اثرات ناخواسته داروها اکنون در ردیف ده علت عمده ی بستری شدن در بیمارستان ها در آمده است و به اندازه ی 50 میلیون روز بیماران بستری در سال را به خود اختصاص می دهد.

آگاهی از میزان کل ناتوانی های بزرگتر و شدید تری که حرفه ی پزشکی ایجاد می کند غیر ممکن است، ولی این را می دانیم که حتی وقتی بیمار در بیمارستان درمان می شود، از هر پنج نفر، یکی مبتلا به بیماری «یاتروژنیک» می گردد و یکی از 30 نفر از بیماران یاتروژنیک، سر انجام به وسیله ی بیماری وابسته به بیمارستان می میرد. فاجعه این است که در وهله اول بیماری، بسیاری از بیماران، اساسا دلیلی برای بستری شدن در بیمارستان وجود ندارد. (مثلا) یک گزارش کنگره، حاکی است که در سال 1974، پزشکان، 2/4 (دو ممیز چهار) میلیون عمل جراحی غیر لازم انجام داده اند که نتیجه اش، مرگ غیر لازم 11/900 (یازده ممیز 900) نفر به بهای معادل 4 میلیار دلار برای عموم بوده است. [رک.به: روشنفکران و شکست در پیامبری ص113تا117]
«هاری بنجامین» منتقد پزشکی جدید و مدافع طب سنتی می نویسد:

حرفه پزشکی همواره برای تغییر شکل دادن به درمان، آمادگی کامل داشته و دارد. حتی این تغییر شکل، گاه با سرعت قابل ملاحظه ای به طور دایم از برابر چشمان ما در این روز ها می گذرد. مانند درمان به وسیله ی اشعه، درمان غده ای، شیمی درمانی و نظایر آن. این تغییر شکل سریع روش درمانی را باید بدین علت بدانیم که این روش ها فقط آن طور که در ابتدا تصور می شد، موثر و مفید واقع نمی شود و از این جهت در پی نوع جدیدتری می روند. بلکه عمق مطلب این است که علم پزشکی اصولا فاقد یک اصل اساسی است که حاکم بر قلمرو کلیه ی بیماری ها باشد. [درمان طبیعی ص69]
اگر کسی به بیمارستان یا به اتاق انتظار شلوغ و پرجمعیت پزشکان، سری بزند و یا آگهی پزشکان را در روزنامه ها و مطبوعات مطالعه کند، به خوبی متوجه می شود که مساله بیماری به دست علم پزشکی حل نشده است و در حقیقت چنین به نظر می رسد که این مشکل، روز به روز، بیشتر غیر قابل حل می شود. علت چیست؟ دلیل آن این است که دانش پزشکی همواره به جای آنکه علت بیماری ها را در داخل بدن افراد جستجو کند، آن ها را از خارج مورد بررسی قرار می دهد… در نتیجه با آنکه نیت و قصد آن کاملا صحیح است، حرفه ی پزشکی به اشتباهات خود ادامه می دهد و با تجویز داروهای سمی و تزریقات و به کار بردن چاقوی جراحی به هنگام معالجه، بر ستمکاری و شناعت خود می افزاید! بدین ترتیب گرچه این نوع پزشکی را «علم» خوانده اند، لیکن هیچگونه قاعده و اساسی که بر وضع بیماری در داخل بدن انسان حکمروایی کند و آن را از بین ببرد، وجود ندارد. در پزشکی رسمی همواره با روش معین و معلوم «آزمایش و اشتباه» عمل شده و هر روز گره ی محکمتری بر مشکل های دیگر زده می شود. آن چه به صورت روش درمان در یک دهه مورد توجه و استقبال واقع شده و به اصطلاح، مد روز می گردد، در دهه بعد ملغی می شود. [درمان طبیعی، ص25 و 26]
… تراست های دارو از پی پر کردن کیسه ی خود و تهی ساختن جیب مردم برای هر یک از علایم گوناگون بیماری ها، دارویی جدا ساخته و عامه ی پزشکان و توده ی مردم را به «درمان های علامتی» عادت داده اند و این به طور قطع و یقین یکی از گناهان بزرگ و نابخشودنی و مستحق اشدّ مجازات کیفری است. هریک از بیماری ها دارای علایمی فراوان است، مثلا در برخی از کتاب های پزشکی، برای بیماری اسکوربوت که در نتیجه کمبود یا فقدان ویتامین C در بدن بروز می کند، بیست علامت مختلف ذکر کرده اند و هیچ پزشکی امروز شک ندارد که با خوردن انواع سبزی ها مخصوصا کلم و تره تیزک و مرکبات از قبیل لیموترش و پرتقال و نارنج که سرشار از ویتامین C است، می توان تمام آن بیست علامت اسکوربوت را به طور کامل درمان کرد. این را درمان علتی گویند زیرا علت بیماری را از میان می برد بی اینکه به درمان علایم اسکوربوت نیاز باشد. در تازه ترین چاپ کتاب طب داخلی هاریسون نیز برای درمان اسکوربوت به همین مرکبات اشاره رفته است، حال اگر تشخیص علت بیماری اندکی مشکل باشد و یا اینکه پزشک باید کمی به خود زحمت دهد و با جستجو و بررسی دقیق آن را بیابد، سازندگان داروها، پزشک را از تجسس و تفحص دریافت علت بیماری بازدارند و با تبلیغات بسیار فریبنده، برای هر یک از علایم بیماری ها به ویژه علایم چشمگیر و دردناک و ناراحت کننده، داروهایی رنگارنگ بسازند و به وفور در اختیار پزشکان و بیماران قرار دهند و پزشکان را به این عادت دهند که پشت و روی نسخه را از نام داروها سیاه کنند. مثلا برای درمان همین بیماری اسکوربوت که به عنوان نمونه ذکر شد:

از نظر خونروی ها: یک دارو

برای دردهای استخوانی و مفصلی: یک دارو

برای التهاب و ورم لثه و لق شدن دندان ها: یک دارو

برای عفونت و چرکین شدن: یک دارو

برای ضعف مفرط بدن: یک دارو

برای درمان یبوست شدید بدن: یک دارو

برای درمان خستگی و کوفتگی بدن: یک دارو

و برای علایم دیگر این بیماری نیز داروهایی دیگر بسازند و بر بساط، بگسترانند. [در حالی که] این داروها همه دارای ترکیب شیمیایی و زیان بخش است و برای کبد و کلیه و جهازهاضمه و مراکز عصبی و خونساز، سم و زهر باشد، چون هیچ یک، علت اصلی بیماری را درمان نمی کند بیمار هر روز و هر ساعت مجبور است برای رفع علایم این بیماری داروهای مزبور را مصرف کند. سازندگان دارو ها روز و شب از این راه، مال و منال مردم را به یغما می برند. آیا این کار، گناهی بزرگ به شمار نمی رود؟ و آیا گناهکار، مستحق اشد مجازات کیفری نیست؟

ممکن است کسی اعتراض کند و بگوید: پزشک چرا زیر نفوذ تراست های دارو قرار می گیرد؟ و دارو هایی که آنها می سازند، برای بیماران تجویز می کند؟

پاسخ آن را از زبان یک پزشک لطیفه پرداز بشنوید

او می گفت: از زمان حضرت آدم ابوالبشر تا اوایل قرن بیستم، پزشک دستور دارو می داد و دارو ساز، آن را می ساخت و به بیمار می داد. ولی از اوایل قرن بیستم به این طرف، دارو ساز دارو می سازد و پزشک، چاره ای جز این ندارد که داروهای ساخته شده ی لابراتورهای دارو سازی را برای بیماران تجویز کند. دانشجو نیز که در دانشکده ی پزشکی و در کتاب های داروشناسی جز این دارو ها را نخوانده و نشناخته و از استادان خود نشنیده و نیاموخته. بنا بر این ناچار است پس از رسیدن به مقام پزشکی، همین داروهای رایج را که ساخت لابراتورهای دارو سازی است، با وجود احراز زیان آن ها، در نسخه بیماران بنویسد. [دارو، مساله پزشکی قرن، ص142]
(منبع مقاله : مهدی نصیری ،کتاب اسلام و تجدد صفحات 298 تا 307، نقل از سایت طب شیعه ، http://shiateb.com/pages/?current=viewdoc&langid=1&sel=701 )

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

طب استعماری چیست؟


طب استعماری چیست؟

۱۳۹۲/۰۸/۱۹


۵۶۳ بازدید

دانشجوی گرامی ضمن تشکر از تماس مجدد شما با این مرکز ، پیش از پرداختن به پاسخ اصلی این سوال لازم است در باره واژه استعمار توضیح داده شود . واژه استعمار را از نظر لغوى چنین معنى کرده اند: طلب آبادانى کردن ، آبادنى خواستن ، تسلط مملکتى قوى بر مملکتى ضعیف به قصد استفاده از مـنـابـع طبیعى و ثروت کشور و نیروى انسانى افراد آن ، به بهانه نابه جاى ایجاد آبادى و رهبرى مردم آن به سوى ترقى .

دانشجوی گرامی ضمن تشکر از تماس مجدد شما با این مرکز ، پیش از پرداختن به پاسخ اصلی این سوال لازم است در باره واژه استعمار توضیح داده شود . واژه استعمار را از نظر لغوى چنین معنى کرده اند: طلب آبادانى کردن ، آبادنى خواستن ، تسلط مملکتى قوى بر مملکتى ضعیف به قصد استفاده از مـنـابـع طبیعى و ثروت کشور و نیروى انسانى افراد آن ، به بهانه نابه جاى ایجاد آبادى و رهبرى مردم آن به سوى ترقى . از نـظـر اصـطـلاحـى ، مـعناى استعمار یا سیاست استعمارى و یا استعمارگرى (Colonialism) عبارت است از: سـیـاسـت مـبـتـنـى بر برده کردن ، سودجویى از منابع طبیعى و بهره کشى از مردم کشورهاى از نـظـر اقتصادى کم رشد و جلوگیرى از پیشرفت فنّى ، اقتصادى و فرهنگى آن ها براى تحکیم سلطه سیاسى ، نظامى و اقتصادى دولت استعمارگر. به عبارت دیگر، جریانى که از طریق آن یک ملت قدرتمند، سلطه اقتصادى ، نظامى ، سیاسى ، فـرهـنـگـى و اجـتـمـاعـى خـود را بـر یـک جـامـعـه یـا مـلت ضـعـیـف اعـمـال کـنـد.( جریان شناسی و غرب شناسی،مرکز تحقیقات سپاه ، سایت طوبی)

بر این اساس استعمار در طول تاریخ به شیوه های مختلف در صدد بسط نفوذ و سلطه استعماری خویش بر ملت های مختلف بر آمده است و به تناسب نوع ملت هایی که با آنها مواجه بوده است شیوه های خاصی را به منظور نیل به هدف برگزیده است به عنوان مثال در برابر کشورهایی که از غنای فرهنگ و تمدنی کمتری برخوردار بوده اند استعمار با ابزارهای بسیار ساده توانسته است به اهداف خود برسد اما در برابر کشورهای با غنای فرهنگ و تمدنی بالا استعمار به راحتی نتوانسته است نفوذ کند و شیوه های پیچیده ای را برای نیل به هدف به کار برده است . از جمله شیوه هایی که استعمارگران در برابر کشورهای دارای تمدن و فرهنگ غنی به کار برده اند این بوده است که ابتدا به تضعیف فرهنگ و تمدن غنی آنها پرداخته و آن را تحقیر نموده اند چرا که فرهنگ و تمدن غنی و نیز عناصر غنی موجود در آن فرهنگ و تمدن مانع از تحت سلطه قرار گرفتن آن ملت و وابسته شدن آنها به غرب (که هدف اصلی استعمار است) می باشد . از طرفی دیگر استعمارگران پس از تحقیر داشته های ملل دیگر ، به بزرگ نمایی نسبت به داشته های خود می پردازند و بدین وسیله زمینه را برای پذیرش محصولات خود فراهم می نمایند و بدین ترتیب با کنار نهاده شدن داشته های خودی توسط ملل استعمار زده و پذیرش محصولات غربی نوعی رابطه وابستگی که زمینه استعمار این ملت ها می شود به وجود می آید که تا ابد یک ملت مستقل را به ملت وابسته و استعمار زده تبدیل می کند .

با توجه به این مقدمه ، به طب و پزشکی در جهان اسلام می پردازیم که زمانی در این فرهنگ و تمدن ، جزء پیشرفته ترین علوم بود به گونه ای که ماحصل تحقیقات بوعلی سینا تا هزار سال در برترین دانشگاههای پزشکی اروپا تدریس می شد و سخت ترین بیماری ها که امروزه با هزینه های فراوان و عوارض جانبی شدید هنوز نتوانسته است درمان مطلوبی بیابد همچون سرطان توسط اطبای بزرگی همچون ابو علی سینا با هزینه های کم و عوارض دارویی کمتر درمان می شدند (به عنوان مثال رک : معالجه‌ی سرطان به وسیله‌ی طب گیاهی یونانی-عربی و اسلامی ، هلال زاید، انوار ریان، عمر سعید، بشار سعد ، مترجم: حمید وثیق زاده انصاری ، نقل از سایت راسخون http://rasekhoon.net/article/show/635233/ و نیز ابن سینا ، سعیدیان، عبدالحسین؛ (1376)، مشاهیر نام آوران و دانشمندان، تهران: انتشارات علم و زندگی (و انتشارات آرام)، چاپ سوم ، نقل از سایت راسخون ، http://rasekhoon.net/article/show/735616/ ) از طرفی دیگر شیوه های تشخیص بیماری ها ، مبنای درمان و نوع داروهای مورد استفاده در درمان بیماری ها در طب سنتی ، با شیوه های رایج امروزین تفاوت های بنیادین داشت و در نهایت چرخه ای را تشکیل می داد که تمدن اسلامی را نه تنها از نظر پزشکی خود کفا می کرد بلکه آن را به عنوان صادر کننده علم پزشکی به اقصا نقاط عالم حتی کشورهای اروپایی مطرح می کرد .

اما پس از پیدایش پزشکی مدرن در اروپا در حدود 450 سال قبل و به دنبال آغاز سیاست های استعماری مبتنی بر وابسته نمودن کشورهای جهان به غرب ، تلاش ها برای وابسته نمودن کشورهای اسلامی در همه چیز از جمله علم پزشکی به غرب شروع شد که در این میان تلاش شد تا علم پزشکی جدید به عنوان جایگزین علم پزشکی کهن و پر مایه موجود مطرح شود . در همین راستا دو اقدام اساسی انجام شد : نخست تحقیر علم پزشکی کهن و ناکار آمد دانستن آن از طریق تبلیغات و دلسرد نمودن جویندگان آن که در این مسیر از نیروهایی همچون منورالفکران غرب زده نیز بهره های فراوانی برده شد و با کمال تاسف حتی امروزه در برخی فیلم های سینمایی و سریال های تلویزیونی که به نوعی به مقطع ورود مدرنیزاسیون غربی به ایران می پردازند تصاویری پخش می شود که در آنها تلاش می شود تا طب سنتی تحقیر و ناکارآمد نشان داده شده و در عوض پزشکی مدرن ، علاج همه دردها تلقی شود بدون اینکه اشاره شود اگر در منطقه ای فردی کم سواد به تحصیل ناقص طب سنتی پرداخته و در نتیجه به تشخیص غلط رسیده و باعث بروز خسارت جانی شده است ، نباید آن را به معنای ناکارآمدی طب سنتی دانست .

اقدام دومی که در ادامه تحقیر طب سنتی صورت گرفته است عبارت است از تبلیغات گسترده برای پزشکی مدرن و راه حل نهایی دانستن آن برای تشخیص و درمان همه بیماری ها و لزوم دل کندن ملل غیر غربی از طب قدیم و تحصیل طب جدید .

در نتیجه این دو اقدام ، کشورهای اسلامی و به ویژه ایران که خود دارای منابع غنی طبی و پزشکی بوده و در مسیر درمان بیماری ها هیچ نیازی به غرب نداشتند ، تبدیل به کشورهایی شدند که در این زمینه ها کاملا وابسته به غرب بودند و این وابستگی تا امروز نیز ادامه دارد و حتی در مباحث سیاسی همچون تحریم کشورها به منظور تحت فشار قرار دادن آنها این وابستگی آثار خود را نشان می دهد .

بنابر این آن علم پزشکی که باعث وابسته شدن کشوری غنی و مستقل در زمینه پزشکی و تبدیل آن به کشوری وابسته و استعمار زده در این زمینه شد قطعا پزشکی و طب استعماری است و همین مساله مورد نکوهش حضرت امام خمینی ره در کتاب کشف الاسرار و نیز صحیفه امام ره بوده است و دامنه آن نیز علاوه بر پزشکی شامل هر امر دیگری می شود که در کشور ما منابع غنی آن موجود بوده است اما متاسفانه در طول تاریخ گذشته نادیده گرفته شده است و در آن زمینه وابسته به غرب شده ایم . به عنوان مثال حضرت امام خمینی ره در صحیفه امام ره در این زمینه می فرماید :

«مادامى که ملتها خودشان را گم کردند و دیگران را به جاى خودشان نشاندند، استقلال نمى توانند پیدا کنند. کمال تأسف است که کشور ما که حقوق اسلامى و قضاى اسلامى و فرهنگ اسلامى دارد، این فرهنگ را، این حقوق را نادیده گرفته است و دنبال غرب رفته است. همچو غرب در نظر یک قشرى از این ملت جلوه کرده است که گمان مى کنند غیر از غرب هیچ خبرى در هیچ جا نیست. و این وابستگى فکرى، وابستگى عقلى، وابستگى مغزى به خارج منشأ اکثر بدبختیهاى ملتهاست و ملت ماست ..

در هر امرى که پیش مى آید، از باب اینکه مغزهاى آنهایى که در رأس کارها واقع بودند، به طورى بار آمده بوده است که از خودشان بکلى منصرف و قبله شان غرب شده بود. … در عین حالى که ما قضایمان، قضاى حقوقیمان و مسائل حقوقیمان و مسائل فرهنگیمان یک مسائل پیشرفته و از سایر جاها جلوتر هست، لکن در هر امرى دستشان را دراز کردند از جاى دیگر گرفتند. حتى آن وقتى که در صدر مشروطیت که باز این مسائل کمتر بود، باز دست یک غربزدگانى آن وقت هم در کار بوده است که قانون اساسى آن زمان را از غرب گرفته بودند، تا این ملت به خود نیاید و فرهنگ خودش را پیدا نکند و توجه به اینکه فرهنگى دارد و فرهنگ غنى دارد، نمى شود اصلاح بشود…. غرب همه چیز استعمارى دارد. طب استعمارى دارد. فرهنگ استعمارى دارد. همه چیز استعمارى دارد، صادر مى کند براى کشورهایى که عقب افتاده اند به اصطلاح آنها، آن چیزى که مناسب با آنجاست، به طورى که وابستگى داشته باشد. آنها مى خواهند ما وابسته باشیم، و چیزهایى که به ما مى دهند چیزهایى است که وابستگى مى آورد. استقلال نمى خواهند ما داشته باشیم. استقلال فرهنگى نمى خواهند داشته باشیم. استقلال فکرى نمى خواهند داشته باشیم »(صحیفه امام ، جلد 12 ، ص4)

در پایان تذکر یک نکته لازم است و آن اینکه وقتی از مزایای طب سنتی سخن می گوییم و یا از معایب پزشکی مدرن و وابسته شدن کشور به این نوع از پزشکی بحث می کنیم به این معنا نیست که نباید از پزشکی مدرن استفاده کرد و یا تنها باید از طب سنتی آن هم در همان حدی که امثال رازی و بوعلی سینا و حکیم مومن و … کشف کرده اند استفاده کرد بلکه منظور ما این است که در عین استفاده از مزایای پزشکی مدرن ، نباید طب سنتی را نیز رها کرد چرا که به اعتقاد ما طب سنتی در صورتی که توسط محققان و جویندگان دانش پزشکی مورد تحقیقات گسترده قرار گرفته و از ابزارهای نوین در این مسیر استفاده شود این قابلیت را دارد که بسیاری از بیماریهای صعب العلاج را با کمترین هزینه و عوارضی مورد درمان قرار دهد و در عین حال می تواند کشور ما را از بسیاری از وابستگی ها به کشورهای غربی نجات دهد و مانع از این شود که کشورهای غربی به منظور تحمیل خواست های خود از وابستگی کشور در زمینه بهداشت و سلامت به غربیها سوء استفاده نمایند . لذا می توان از مزایای پزشکی مدرن در کنار مزایای طب سنتی استفاده کرد و حتی با غنی سازی طب سنتی با استفاده از ابزارهای مدرن ، می توان به تدریج کشور را از شر وابستگی به پزشکی مدرن – که حتی اگر در زمینه تشخیص ، پیشرفته تر از طب سنتی باشد ، در زمینه درمان قطعا از طب سنتی غنی شده ، عقب خواهد بود- رها نمود .

در پایان به منظور آشنایی هر چه بیشتر با این موضوع توجه شما را به مقاله ای از آقای مهدی نصیری با عنوان «پزشکی نوین و تردیدهای پیش رو» جلب می نماییم :

تمدن غرب، بیش از هر دستاورد دیگر به اکتشافات طبی و پزشکی خود می بالد و بسیاری از ما تنها با ملاحظه برخی از نتایج پزشکی جدید، نسبت به اصل ترقی و پیشرفت، متقاعد می شویم اما این امر ناشی از نا آگاهی نسبت به سه مقوله است:

1-طب سنتی و غنای شگفت انگیز آن

2- سرقت های پزشکی جدید از طب سنتی و ثبت آن ها به نام خود که اغلب توفیق های آن، مرتبط با این سرقت هاست.

3- ضایعات و خطاهای فاحش پزشکی جدید

… خوشبختانه شما اصطلاح Iatrogenic را نشنیده اید ولی پزشکان، با آن آشنا هستند. این کلمه ی ده حرفی را در مقابل پزشکی قرار دهید. پاسخش احتمالا عبارت خواهد بود از دفاع فوری توام با مختصری وحشت. بیماریهای «یاتروژنیک» آن هایی هستند که در واقع، پزشکان، بیمارستان ها، داروها و دستگاه های درمان به وجود می آورند. واقعیت این است که وضع بیمار به دنبال اعمال یک اقدام پزشکی به طور موقت، بهتر می شود ولی غالبا همراه مشکل بزرگتری برای تندرستی بیمار است. بخشی از توضیح مساله به این واقعیت مربوط است که 75 تا 80 درصد همه بیمارانی که به پزشک، مراجعه و طلب کمک می کنند، بیماری هایی دارند که یا به هر صورت خوب می شوند و یا با قوی ترین داروهای امروزی هم قابل بهبودی نیستند با این حال، پزشکان به جای آنکه بیماران را به محل کمک های پزشکی ابتدایی بفرستند، دست به عمل جراحی می زنند و داروهای مختلفی نسخه می کنند که برای بیمار، مشکلات بزرگتری می آفریند. مثلا بیشتر ما اکنون می دانیم که چه سود اندکی از دریافت اشعه ی X می بریم، حال آنکه زیان دراز مدت قرار داشتن در معرض تابش آن بسیار بیشتر است … … … …

… البته ناراحتی یا بیماری آن ها [افرادی که دارو مصرف می کنند] موقتا بهبود می یابد اما اثرات زیانبار دراز مدت دارو بر فیزیولوژی انسان، قطعا برجا خواهد بود. این پدیده در هیچ جا آشکارتر از آنتی بیوتیک ها نیست. این داروی به اصطلاح عجیب، برای تقریبا هر بیماری عفونی که وضعی بلاتکلیف دارد تجویز می شود. نتایج حاصل، فاجعه آمیز بوده اند. از آنجا که آنتی بیوتیک ها باکتری ها را یکسره می کشند، بسیاری از جانداران درون بدن ما را که برای حفظ تندرستی ما لازم اند نیز از بین می برند. برفک مهبلی، عفونت های قارچی روده، کمبود ویتامین و تعدادی از اختلالات دیگر، حاصل استفاده از آنتی بیوتیک هاست. استفاده کلان از این داروها سبب شده است دودمانهای مقاوم از آن ها به وجود آید که هم در مقابل کاربرد دارو همچنان زنده می مانند و هم در غیاب آن، یعنی در حالت عادیِ بدن انسان. … … …

«میلتون سیلورمن» داروشناس پژوهشگر و «فیلیپ لی» ، در کتابشان به نام: قرص، سود، سیاست گزارش داده اند که: اختلالات ثانویه ناخواسته ناشی از داروها بیش از سرطان پستان قربانی می دهد. به قول مولفان، مسئله چنان صادر شده است که اثرات ناخواسته داروها اکنون در ردیف ده علت عمده ی بستری شدن در بیمارستان ها در آمده است و به اندازه ی 50 میلیون روز بیماران بستری در سال را به خود اختصاص می دهد.

آگاهی از میزان کل ناتوانی های بزرگتر و شدید تری که حرفه ی پزشکی ایجاد می کند غیر ممکن است، ولی این را می دانیم که حتی وقتی بیمار در بیمارستان درمان می شود، از هر پنج نفر، یکی مبتلا به بیماری «یاتروژنیک» می گردد و یکی از 30 نفر از بیماران یاتروژنیک، سر انجام به وسیله ی بیماری وابسته به بیمارستان می میرد. فاجعه این است که در وهله اول بیماری، بسیاری از بیماران، اساسا دلیلی برای بستری شدن در بیمارستان وجود ندارد. (مثلا) یک گزارش کنگره، حاکی است که در سال 1974، پزشکان، 2/4 (دو ممیز چهار) میلیون عمل جراحی غیر لازم انجام داده اند که نتیجه اش، مرگ غیر لازم 11/900 (یازده ممیز 900) نفر به بهای معادل 4 میلیار دلار برای عموم بوده است. [رک.به: روشنفکران و شکست در پیامبری ص113تا117]
«هاری بنجامین» منتقد پزشکی جدید و مدافع طب سنتی می نویسد:

حرفه پزشکی همواره برای تغییر شکل دادن به درمان، آمادگی کامل داشته و دارد. حتی این تغییر شکل، گاه با سرعت قابل ملاحظه ای به طور دایم از برابر چشمان ما در این روز ها می گذرد. مانند درمان به وسیله ی اشعه، درمان غده ای، شیمی درمانی و نظایر آن. این تغییر شکل سریع روش درمانی را باید بدین علت بدانیم که این روش ها فقط آن طور که در ابتدا تصور می شد، موثر و مفید واقع نمی شود و از این جهت در پی نوع جدیدتری می روند. بلکه عمق مطلب این است که علم پزشکی اصولا فاقد یک اصل اساسی است که حاکم بر قلمرو کلیه ی بیماری ها باشد. [درمان طبیعی ص69]
اگر کسی به بیمارستان یا به اتاق انتظار شلوغ و پرجمعیت پزشکان، سری بزند و یا آگهی پزشکان را در روزنامه ها و مطبوعات مطالعه کند، به خوبی متوجه می شود که مساله بیماری به دست علم پزشکی حل نشده است و در حقیقت چنین به نظر می رسد که این مشکل، روز به روز، بیشتر غیر قابل حل می شود. علت چیست؟ دلیل آن این است که دانش پزشکی همواره به جای آنکه علت بیماری ها را در داخل بدن افراد جستجو کند، آن ها را از خارج مورد بررسی قرار می دهد… در نتیجه با آنکه نیت و قصد آن کاملا صحیح است، حرفه ی پزشکی به اشتباهات خود ادامه می دهد و با تجویز داروهای سمی و تزریقات و به کار بردن چاقوی جراحی به هنگام معالجه، بر ستمکاری و شناعت خود می افزاید! بدین ترتیب گرچه این نوع پزشکی را «علم» خوانده اند، لیکن هیچگونه قاعده و اساسی که بر وضع بیماری در داخل بدن انسان حکمروایی کند و آن را از بین ببرد، وجود ندارد. در پزشکی رسمی همواره با روش معین و معلوم «آزمایش و اشتباه» عمل شده و هر روز گره ی محکمتری بر مشکل های دیگر زده می شود. آن چه به صورت روش درمان در یک دهه مورد توجه و استقبال واقع شده و به اصطلاح، مد روز می گردد، در دهه بعد ملغی می شود. [درمان طبیعی، ص25 و 26]
… تراست های دارو از پی پر کردن کیسه ی خود و تهی ساختن جیب مردم برای هر یک از علایم گوناگون بیماری ها، دارویی جدا ساخته و عامه ی پزشکان و توده ی مردم را به «درمان های علامتی» عادت داده اند و این به طور قطع و یقین یکی از گناهان بزرگ و نابخشودنی و مستحق اشدّ مجازات کیفری است. هریک از بیماری ها دارای علایمی فراوان است، مثلا در برخی از کتاب های پزشکی، برای بیماری اسکوربوت که در نتیجه کمبود یا فقدان ویتامین C در بدن بروز می کند، بیست علامت مختلف ذکر کرده اند و هیچ پزشکی امروز شک ندارد که با خوردن انواع سبزی ها مخصوصا کلم و تره تیزک و مرکبات از قبیل لیموترش و پرتقال و نارنج که سرشار از ویتامین C است، می توان تمام آن بیست علامت اسکوربوت را به طور کامل درمان کرد. این را درمان علتی گویند زیرا علت بیماری را از میان می برد بی اینکه به درمان علایم اسکوربوت نیاز باشد. در تازه ترین چاپ کتاب طب داخلی هاریسون نیز برای درمان اسکوربوت به همین مرکبات اشاره رفته است، حال اگر تشخیص علت بیماری اندکی مشکل باشد و یا اینکه پزشک باید کمی به خود زحمت دهد و با جستجو و بررسی دقیق آن را بیابد، سازندگان داروها، پزشک را از تجسس و تفحص دریافت علت بیماری بازدارند و با تبلیغات بسیار فریبنده، برای هر یک از علایم بیماری ها به ویژه علایم چشمگیر و دردناک و ناراحت کننده، داروهایی رنگارنگ بسازند و به وفور در اختیار پزشکان و بیماران قرار دهند و پزشکان را به این عادت دهند که پشت و روی نسخه را از نام داروها سیاه کنند. مثلا برای درمان همین بیماری اسکوربوت که به عنوان نمونه ذکر شد:

از نظر خونروی ها: یک دارو

برای دردهای استخوانی و مفصلی: یک دارو

برای التهاب و ورم لثه و لق شدن دندان ها: یک دارو

برای عفونت و چرکین شدن: یک دارو

برای ضعف مفرط بدن: یک دارو

برای درمان یبوست شدید بدن: یک دارو

برای درمان خستگی و کوفتگی بدن: یک دارو

و برای علایم دیگر این بیماری نیز داروهایی دیگر بسازند و بر بساط، بگسترانند. [در حالی که] این داروها همه دارای ترکیب شیمیایی و زیان بخش است و برای کبد و کلیه و جهازهاضمه و مراکز عصبی و خونساز، سم و زهر باشد، چون هیچ یک، علت اصلی بیماری را درمان نمی کند بیمار هر روز و هر ساعت مجبور است برای رفع علایم این بیماری داروهای مزبور را مصرف کند. سازندگان دارو ها روز و شب از این راه، مال و منال مردم را به یغما می برند. آیا این کار، گناهی بزرگ به شمار نمی رود؟ و آیا گناهکار، مستحق اشد مجازات کیفری نیست؟

ممکن است کسی اعتراض کند و بگوید: پزشک چرا زیر نفوذ تراست های دارو قرار می گیرد؟ و دارو هایی که آنها می سازند، برای بیماران تجویز می کند؟

پاسخ آن را از زبان یک پزشک لطیفه پرداز بشنوید

او می گفت: از زمان حضرت آدم ابوالبشر تا اوایل قرن بیستم، پزشک دستور دارو می داد و دارو ساز، آن را می ساخت و به بیمار می داد. ولی از اوایل قرن بیستم به این طرف، دارو ساز دارو می سازد و پزشک، چاره ای جز این ندارد که داروهای ساخته شده ی لابراتورهای دارو سازی را برای بیماران تجویز کند. دانشجو نیز که در دانشکده ی پزشکی و در کتاب های داروشناسی جز این دارو ها را نخوانده و نشناخته و از استادان خود نشنیده و نیاموخته. بنا بر این ناچار است پس از رسیدن به مقام پزشکی، همین داروهای رایج را که ساخت لابراتورهای دارو سازی است، با وجود احراز زیان آن ها، در نسخه بیماران بنویسد. [دارو، مساله پزشکی قرن، ص142]
(منبع مقاله : مهدی نصیری ،کتاب اسلام و تجدد صفحات 298 تا 307، نقل از سایت طب شیعه ، http://shiateb.com/pages/?current=viewdoc&langid=1&sel=701 )

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد