دوست گرامی. نیازهای مادی که مربوط به زندگی این جهانی انسان، دو جهت دارد. گاهی ما خدا را برای رسیدن به نیازهای مادی خود می خوانیم و عبادت می کنیم و هدفمان همین است که به این نیازها برسیم، حاجاتمان برطرف شود و نیتی جز این نداریم و هنگامی که به خواسته خود رسیدیم و یا از رسیدن به آن ناامید شدیم، دیگر لزومی برای عبادت کردن نمی بینیم و ترک بندگی می کنیم. این همان استفاده ابزاری از دین و عبادت است که درست نیست، شرایط قبول را ندارد و تاثیر گذار هم نیست.
اما یک وقت هست که انسان هدف اش از بندگی و عبادت، قرب به خدا و رسیدن به کمالات معنوی است، اما چون در این دنیا زندگی می کند، طبعا نیازهای مادی هم دارد و ضمن درخواست نسبت به نیازهای معنوی و ذاتی، نیازهای مادی و این جهانی خود را نیز با خدا مطرح می کند، مثلا دعا می کند یا زیارت می رود یا نماز حاجت می خواند و مانند آن، تا به این خواسته ها برسد و بتواند بهتر و با کیفیت تر به مقام بندگی خدا برسد.
این گونه دعا و عبادت کردن هیچ مانعی ندارد و بلکه وظیفه است و از ما خواسته اند که این نیازها را در دعا مطرح کنیم و در روایت دارد که خدای متعال به حضرت موسی (ع) وحی کرد که ای موسی حتی نمک آش ات را هم از ما بخواه.
حتی قرآن کریم ترک دعا را تکبر دانسته و در آیه ۶۰ سوره غافر می فرماید: وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ؛ و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم. در حقیقت، کسانى که از پرستش من کبر مى ورزند به زودى خوار در دوزخ درمى آیند.
ولی متاسفانه نوعی تفکر منفعت طلبانه که امروزه در مردم ما رایج شده و عمدتا حاصل فرهنگ غرب هست در جوانان رسوخ کرده و این حالت را در سوالات آنها مشاهده می کنیم، استفاده ابزاری از عبادت استبه این بیان که آنها تنها برای رسیدن به امیال و آرزوهای دنیوی خود عبادت می کنند و انگیزه آنها در بندگی خدا چیزی جز رسیدن به دنیا نیست.
بعد سوال می کنند که چرا دعاهایمان اجابت نمی شود مگر خدای متعال نفرموده که ادعونی استجب لکم. دعا کنید تا اجابت کنم. می گویند ما دعا می کنیم و اجابت نمی شود، غافل از اینکه اصولا دعا یک عبادت است و نیت و مقصد آن قرب به خدا است و نه رسیدن به امیال و آرزوهای دنیوی. استفاده ابزاری از دین و عبادت نه تنها بی نتیجه است، بلکه از نگاه دینی بسیار قبیح شمرده شده است.
چرا باید خدا را خالصانه پرستید چون:
1- دلیل های فراوانی وجود دارد که تنها یک خدا و معبود و خالق و رب در عالم هستی وجود دارد و دومی در این حوزه راه ندارد. لو کان فیهما آله الا الله لفسدتا. اگر الهی جز خدای متعال در عالم بود، هرآینه نظام عالم فاسد می شد. و لا موثر فی الوجود الا الله. هیچ موثری در عالم جز الله وجود ندارد. او تنها خالق و رازق و مربی تمام مخلوقات عالم است و به همین دلیل اولا خدای متعال شایسته پرستش است و ثانیا هیچ موجودی جز خدای متعال شایسته عبادت و پرستش نیست.
2- چون انسان تنها از طریق بندگی و نزدیک شدن به خدای متعال که خالق و مربی او است، به رشد و کمال مطلوب خود می رسد و هیچ کسی و چیزی جز خدای متعال نمی تواند انسان را به جایگاه رفیع خود در آفرینش برساند و استعدادهای فراوان او را شکوفا کند، ضروری است که تنها او را بپرستد و در این پرستش کسی و چیزی را دخیل نکند.
3- اگر ما به قرآن کریم رجوع کنیم این کتاب مقدس بتفصیل آثار مثبت توحید و همچنین آثار منفی شرک را در زندگی و شخصیت انسان بیان کرده است. قرآن کریم ریشه تمام خوبی ها و فضایل و کمالات انسان را در توحید و یگانه پرستی و ریشه تمام بدی ها و نقائص و رزایل اخلاقی و عملی را در شرک و پرستش غیر خدا می داند.
در عالم خارج و جامعه نیز شما به راحتی می توانید این ادعای قرآن کریم را تست و مشاهده نمایید. اگر به جامعه سری بزنید خیلی روشن خواهید دید که تمام مفاسد اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی ریشه اش در خودپرستی و دنیاپرستی و قدرت پرستی و شهرت پرستی و مانند آن است و هرگز خداپرستان و موحدان واقعی، دست به کاری که مفسده اجتماعی داشته باشد، نمی زنند و عامل هیچگونه فسادی نیستند.
اما یک وقت هست که انسان هدف اش از بندگی و عبادت، قرب به خدا و رسیدن به کمالات معنوی است، اما چون در این دنیا زندگی می کند، طبعا نیازهای مادی هم دارد و ضمن درخواست نسبت به نیازهای معنوی و ذاتی، نیازهای مادی و این جهانی خود را نیز با خدا مطرح می کند، مثلا دعا می کند یا زیارت می رود یا نماز حاجت می خواند و مانند آن، تا به این خواسته ها برسد و بتواند بهتر و با کیفیت تر به مقام بندگی خدا برسد.
این گونه دعا و عبادت کردن هیچ مانعی ندارد و بلکه وظیفه است و از ما خواسته اند که این نیازها را در دعا مطرح کنیم و در روایت دارد که خدای متعال به حضرت موسی (ع) وحی کرد که ای موسی حتی نمک آش ات را هم از ما بخواه.
حتی قرآن کریم ترک دعا را تکبر دانسته و در آیه ۶۰ سوره غافر می فرماید: وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ؛ و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم. در حقیقت، کسانى که از پرستش من کبر مى ورزند به زودى خوار در دوزخ درمى آیند.
ولی متاسفانه نوعی تفکر منفعت طلبانه که امروزه در مردم ما رایج شده و عمدتا حاصل فرهنگ غرب هست در جوانان رسوخ کرده و این حالت را در سوالات آنها مشاهده می کنیم، استفاده ابزاری از عبادت استبه این بیان که آنها تنها برای رسیدن به امیال و آرزوهای دنیوی خود عبادت می کنند و انگیزه آنها در بندگی خدا چیزی جز رسیدن به دنیا نیست.
بعد سوال می کنند که چرا دعاهایمان اجابت نمی شود مگر خدای متعال نفرموده که ادعونی استجب لکم. دعا کنید تا اجابت کنم. می گویند ما دعا می کنیم و اجابت نمی شود، غافل از اینکه اصولا دعا یک عبادت است و نیت و مقصد آن قرب به خدا است و نه رسیدن به امیال و آرزوهای دنیوی. استفاده ابزاری از دین و عبادت نه تنها بی نتیجه است، بلکه از نگاه دینی بسیار قبیح شمرده شده است.
چرا باید خدا را خالصانه پرستید چون:
1- دلیل های فراوانی وجود دارد که تنها یک خدا و معبود و خالق و رب در عالم هستی وجود دارد و دومی در این حوزه راه ندارد. لو کان فیهما آله الا الله لفسدتا. اگر الهی جز خدای متعال در عالم بود، هرآینه نظام عالم فاسد می شد. و لا موثر فی الوجود الا الله. هیچ موثری در عالم جز الله وجود ندارد. او تنها خالق و رازق و مربی تمام مخلوقات عالم است و به همین دلیل اولا خدای متعال شایسته پرستش است و ثانیا هیچ موجودی جز خدای متعال شایسته عبادت و پرستش نیست.
2- چون انسان تنها از طریق بندگی و نزدیک شدن به خدای متعال که خالق و مربی او است، به رشد و کمال مطلوب خود می رسد و هیچ کسی و چیزی جز خدای متعال نمی تواند انسان را به جایگاه رفیع خود در آفرینش برساند و استعدادهای فراوان او را شکوفا کند، ضروری است که تنها او را بپرستد و در این پرستش کسی و چیزی را دخیل نکند.
3- اگر ما به قرآن کریم رجوع کنیم این کتاب مقدس بتفصیل آثار مثبت توحید و همچنین آثار منفی شرک را در زندگی و شخصیت انسان بیان کرده است. قرآن کریم ریشه تمام خوبی ها و فضایل و کمالات انسان را در توحید و یگانه پرستی و ریشه تمام بدی ها و نقائص و رزایل اخلاقی و عملی را در شرک و پرستش غیر خدا می داند.
در عالم خارج و جامعه نیز شما به راحتی می توانید این ادعای قرآن کریم را تست و مشاهده نمایید. اگر به جامعه سری بزنید خیلی روشن خواهید دید که تمام مفاسد اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی ریشه اش در خودپرستی و دنیاپرستی و قدرت پرستی و شهرت پرستی و مانند آن است و هرگز خداپرستان و موحدان واقعی، دست به کاری که مفسده اجتماعی داشته باشد، نمی زنند و عامل هیچگونه فسادی نیستند.