عصراسلام: «در باور او آنکه عشق میورزد و زیبایی میجوید نمیتواند مصدر بدی باشد» (تکوین غزل و نقش سعدی- دکتر محمود عبادیان). با گفتن از زیبایی، عشق و دوستی مجالی برای بدی باقی نمیماند.
خوشتر از دوران عشق ایام نیست
بامداد عاشقان را، شام نیست
مطربان رفتند و صوفی در سماع
عشق را آغاز هست، انجام نیست
در اندیشهی سعدی «عشق» توشهای است برای رسیدن به آرمانی که هر لحظه ذهن عاشق را تلنگر میزند، عشق در کلام او ابر پُر بارشی ست نه در بلندای آسمان که در دسترس زمین و در چنگ عشاقکه بر بال آن سوارند، عشق تغزلی به عشق معنوی٬ فراز میگیرد و عشق معنوی در فرودش مایهی عشق زمینی میشود، وصف عشق سعدی، بین زمین و آسمان در نوسان است و به زمین نزدیکتر.
ضیا موحد اعتقاد دارد «عشقی را که سعدی در قالب غزل بیان کرده است در قیاس با عشق منتزع حافظ بسی زمینی تر و جسمانی تر است» ( سعدی- ضیا موحد) در کلام سعدی هم عشق زمینی را شاهدی وهم عشق عر فانی را و این دو در تنشی ممتد هماره یک دیگر را به نقد نشستهاند. عشق در بیان سعدی «مظهر کشش انسان به جمال و کمال است» ( تکوین غزل و نقش سعدی – دکتر عبادیان). گر چه سعدی شاعری معتدل است و در گلستان و بوستانش ره عقل میزند ولی وقتی به« عشق» میرسد عنان از کف داده و زمام اختیار عقل از کف برده و دیوانه وار تن به آتش عشق می سپارد.
تو را آتش عشق اگر پر بسوخت
مرا بین که از پای تا سر بسوخت
«سعدی با همهی خویشتن داری و اعتدالی که در ادای مقاصدش مراعات میکند، آنگاه که به عشق میرسد سراپا مهر و شوریدگی است، عشق او از مخلوق آغاز میشود ولی عاقبت به خالق میرسد (پنج اقلیم حضور- دار یوش شایگان). این نوسان عشق را بین زمین و اسمان، سعدی در یکی از غزلهای خود به زیبایی هر چه تمامتر میسراید، انجا که محتوی عشق آلود اندیشههای عرفانی ذهنش را از وادی ابهام و ایهام و تجرید بیرون اورده و رخت انضمام بدان میپوشاند تا در قالب معشوقی زمینی تشخص پیدا کنند.
همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد
دگران روند وآیند و تو همچنان که هستی
چه حکایت از فراقت که نداشتم ولیکن
تو چو روی باز کردی در ماجرا ببستی
نظری به دوستان کن که هزار بار از آن به
که تحیتی نویسی و هدیتی فرستی
دل دردمند ما را که اسیر توست یارا
به وصال مرهمی نه چو به انتظار خستی
نویسنده: امین روزدار
علوم و فنون ادبی