طلسمات

خانه » همه » مذهبی » عصمت حضرت یوسف(ع)

عصمت حضرت یوسف(ع)

 موضوع یاد شده را در قرآن چنین مى خوانیم:
 «وَ قالَ لِلَّذى ظَنَّ أَنَّهُ ناجٍ مِنْهُمَا اذْکُرْنى عِنْدَ رَبِّکَ فَأَنْساهُ الشَّیْطانُ ذِکْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِى السِّجْنِ بِضْعَ سِنینَ»ژ؛یوسف (12)، آیه 42.؛
 «(یوسف) به یکى از آن دو که مى دانست رها مى شود، گفت: مرا نزد مولاى خود یاد کن. اما شیطان از خاطرش زدود که پیش مولایش از او یاد کند، و چند سال در زندان بماند».
 

یک.

همان گونه که در آیه شریفه آمده، حضرت یوسف براى این که روزنه اى به آزادى پیدا کرده و خود را از گناهى که نا به حق به او نسبت داده بودند، تبرئه نماید؛ به کسى که مى دانست آزاد خواهد شد، سفارش کرد که نزد پادشاه از او سخن بگوید تا وى تحقیق کرده و بى گناهى یوسف ثابت شود. او نیز مسئله را فراموش کرد و یوسف سال ها در زندان ماند. تفسیر نمونه، مکارم شیرازى و دیگران، ج 9، ص 413، دارالکتب الاسلامیه.
 در نگاه علامه طباطبایى چنین اقدامى که تلاش براى اثبات بى گناهى خویش است، با مقام اخلاص و عصمت، هیچ گونه ناسازگارى ندارد. اخلاص ورزیدن به درگاه الهى، موجب نمى شود که به اسباب ظاهرى توسّل جُسته نشود. نهایت نادانى است که گمان رود همه اسباب به کّلى بى فایده بوده و باید اهداف خود را بدون بهره جویى از آنها انجام داد. اخلاص این است که انسان به «اذکرنى عند ربک» قرینه اى وجود ندارد حاکى از این که حضرت یوسف به غیر خدا دل بستگى داشته است. المیزان، ج 11، ص 181، مؤسسه الاعلمى.
 

دو.

قرآن غفلت از خدا را به یوسف (علیه السلام) نسبت نداده است. تنها اشتباه یوسف که موجب دوام زندان وى شد این بود که بدون اذن خاص الهى به اسباب ظاهرى متوسّل شد و این متناسب با شأن او نبود. چنین چیزى با عصمت لازم در نبوّت تغایر ندارد و تنها یک ترک اولى است. مجازات یوسف نیز لطفى از ناحیه حق تعالى براى او است که براى همیشه از این مقدار خطاى شأنى هم اجتناب ورزد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد