خانه » همه » مذهبی » عقل و علم و خداشناسی

عقل و علم و خداشناسی


عقل و علم و خداشناسی

۱۳۹۵/۰۳/۰۳


۲۵۷ بازدید

باسلام .میخواستم بدونم آیا علم به چیزی به معنای احاطه ی عقلی به آن چیز میباشد و باعث محدودیت آن چیز میشود ؟اگر اینطور باشد آیا علم ما به وجود خدا موجب محدودیت خدا میشود؟

سلام علیکم.
فرمود: « سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ (159) إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصینَ ـــــ منزّه است الله از آنچه توصیف مى کنند، (159) مگر بندگان مخلَص الله.» (الصافات)
پس تا کسی به مقام مخلَصیّت نرسیده، اساساً قادر به توصیف واقعی خدا نیست. غیر مخلصین، صرفاً سایه هایی از حقیقت در ذهن خود دارند. امّا مخلصین، نه با ذهن، بلکه از طریق فناء فی الله، به درک او نائل می شوند؛ لکن در آن حالت، دیگر خودی ندارند.
امام باقر (ع) فرمودند: « کلّما میزتموه بأوهامکم فی أدق معانیه مخلوق مصنوع مثلکم مردود إلیکم و لعل النمل الصغار تتوهم أن لله تعالى زبانیتین فإن ذلک کمالها و یتوهم أن عدمها نقصان لمن لا یتصف بهما و هذا حال العقلاء فیما یصفون الله تعالى به ــــــ هر آنچه که شما آن را بازشناسی می کنید در اوهام خودتان در دقیقترین معانی اش، مخلوق و مصنوعی است مثل خودتان؛ که به خودتان باز می گردد. چه بسا مورچه ی ریز، خیال می کند که همانا برای خداوند متعال نیز دو تا شاخک است. چرا که شاخک داشتن کمال خودش است و خیال می کند که شاخک نداشتن، نقصان است برای آنکه شاخک ندارد. حالِ عقلا نیز در توصیف خداوند متعال به همین گونه است.» (بحار الأنوار ، ج 66، ص293)
امیرمومنان (ع) در خطبه اوّل نهج البلاغه می فرمایند: « کَمَالُ الْإِخْلَاصِ لَهُ نَفْیُ الصِّفَاتِ عَنْهُ لِشَهَادَةِ کُلِّ صِفَةٍ أَنَّهَا غَیْرُ الْمَوْصُوفِ وَ شَهَادَةِ کُلِّ مَوْصُوفٍ أَنَّهُ غَیْرُ الصِّفَةِ فَمَنْ وَصَفَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَقَدْ قَرَنَهُ وَ مَنْ قَرَنَهُ فَقَدْ ثَنَّاهُ وَ مَنْ ثَنَّاهُ فَقَدْ جَزَّأَهُ وَ مَنْ جَزَّأَهُ فَقَدْ جَهِلَهُ ـــــــ کمال اخلاص ، خدا را از صفات مخلوقات جدا کردن است ، زیرا هر صفتى نشان مى دهد که غیر از موصوف ، و هر موصوفى گواهى مى دهد که غیر از صفت است. پس کسى که خدا را با صفت مخلوقات تعریف کند او را به چیزى نزدیک کرده ، و با نزدیک کردن خدا به چیزى ، او را دو تا شمرده است ( یا برای او دومی شمرده است) ؛ و آنکه دو خدا قائل شده ( یا برای خدا دومی قائل شده ) ، اجزایى براى او تصوّر نموده ؛ و کسی که براى خدا جزء قائل شود، او را نشناخته است.»
پس چگونه او را می شناسیم؟
فرمود: « اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض »
او نور محض است؛ لذا ذات هر موجود با او روشن گشته است؛ حتّی ذات خود نور حسّی و ملکوتی. پس هر موجودی که خود را شناخت، او را به نورانیّت شناخته است. عقل، با شناخت نوری خویش ـ که شناخت حضوری است ـ شناسای او می شود به قدر وسع خویش؛ و خیال و وهم و قلب و روح و سرّ انسان نیز با شناخت نوری خویش، به قدر وسع خویش، شناسای او می شوند.
اشیاء مرئی، که در پرنو نور، ظاهر می شوند، نور را دارا نمی شود؛ بلکه با نور، خودشان از ظلمت برون آمده و به قدر وسع خویش، نور را نشان می دهند.
لذا فرمودند: « مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه .»
و امام حسین(ع) فرمودند: « تَعَرَّفْتَ لِکُلِّ شَی ءٍ فَمَا جَهِلَکَ شَی ءٌ وَ قَالَ تَعَرَّفْتَ إِلَی فِی کُلِّ شَی ءٍ فَرَأَیتُکَ ظَاهِراً فِی کُلِّ شَی ءٍ فَأَنْتَ الظَّاهِرُ لِکُلِّ شَی ءٍ. ــــــــ خدایا خود را به هر چیزی شناساندى و چیزى نیست که تو را نشناسد. و فرمودند: تو خود را در هر چیزى به من شناساندى و من تو را دیدم که در هر چیزی ظاهری؛ پس تویى ظاهر کننده ی هر چیزی.» ( بحار الأنوار ، ج 64 ،ص142)
و امام صادق(ع) فرمودند: « … مَعْرُوفٌ عِنْدَ کُلِّ جَاهِلٍ فَرْدَانِیّاً لَا خَلْقُهُ فِیهِ وَ لَا هُوَ فِی خَلْقِهِ ـــــ نزد هر جاهلى شناخته شده است؛ فردی است که نه مخلوقش در او باشند و نه او در مخلوقش.» (الکافی، ج 1، ص91)
وقتی نور از چیزی منعکس گشت، نه آن شیء در آن نور است، و نور در آن شیء است؛ لکن همین نور، او را ظاهر می کند؛ و آن شیء، آن نور را به قدر وسع خود، نمایش می دهد. تک تک موجودات نیز نسبت به نور مطلق، چنین هستند؛ و از جمله ی آن موجودات، یکی هم عقل است.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد