عقيقه نمودن؛
قربانى كردن گوسفند يا گاو يا شتر به عنوان «عقيقه» در روز هفتم ولادت فرزند براى كسانى كه قدرت مالى دارند مستحبى است كه دربارۀ آن بسيار سفارش شده است؛ و اين كار در حفظ سلامت و بقاى فرزند نقش بسزايى دارد، بلكه ظاهر بعضى از روايات و فتاواى علما آن است كه اين عمل واجب مىباشد؛ و بر كسى كه تنگدست و فقير است مستحب است وقتى قدرت مالى پيدا كرد آن را انجام دهد.
نقل شده است كه حضرت ابو طالب عليه السلام در روز هفتم ولادت حضرت محمد صلى الله عليه و آله و سلم براى او عقيقه نمود و بستگان را براى خوردن غذا دعوت كرد، آنها گفتند: اين ميهمانى و دعوت چيست؟ گفت: عقيقه است، به او گفتند براى چه نام اين نوزاد را «احمد» گذاشتهاى؟ گفت: به خاطر تمجيد و ستايش اهل آسمان و زمين از او. (1)
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم نيز در روز هفتم ولادت امام حسن و امام حسين عليهما السلام براى هر كدام دو قوچ سياه و سفيد عقيقه نمود و يك ران آن را همراه با يك دينار پول براى قابله فرستاد. (2)
در عقيقه امور زير مورد توجه قرار گيرد:
– اگر عقيقه از روز هفتم تأخير افتد ساقط نمىشود؛ بلكه اگر عقيقه را تا وقت بلوغ كودك تأخير اندازند مستحب است خود او هرگاه توان داشته باشد عقيقه كند؛ بلكه اگر شك داشته باشد كه براى او عقيقه كردهاند يا نه بازهم مستحب است عقيقه نمايد؛ هر چند سن او زياد باشد.
– بهتر است عقيقه را به طور ساده و با آب و نمك بپزند و حدّ اقل ده نفر از مؤمنان را براى خوردن آن دعوت كنند تا از آن بخورند.
– مىتوان گوشت عقيقه را بين مؤمنان تقسيم كرد و از آنها خواست تا براى نوزاد دعا كنند؛ و مستحب است در هنگام تقسيم كردن گوشت استخوانهاى عقيقه را نشكنند.
– مستحب است يك ربع گوشت حيوانى كه عقيقه شده براى قابله فرستاده شود.
– حيوانى كه براى عقيقه انتخاب مىشود بايد شتر يا گاو و يا گوسفند باشد. و بهتر است شرايط قربانى در آن رعايت شود؛ يعنى حيوان سالم و بدون عيب باشد.
– عقيقه در نوزاد پسر و دختر فرقى نمىكند؛ ولى بهتر است عقيقه براى پسر حيوان نر، و براى دختر حيوان ماده باشد.
– براى پدر و مادر نوزاد مكروه است از عقيقۀ نوزادشان بخورند اما خواهر و برادر مىتوانند از عقيقه همديگر بخورند.
– اگر به جاى كشتن عقيقه پول آن را به فقرا بدهند كفايت نمى كند؛ ولى اگر پول آن را به فرد يا مؤسسۀ خيريهاى بدهند تا از آن پول عقيقهاى تهيه كرده و آن را قربانى كرده و بين فقرا تقسيم نمايند كافى است.(3)
دعاي عقيقه
« بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ اللَّهُمَّ عَقِيقَةٌ عَنْ فُلَانٍ (به جاي فلان، نام نوزاد گفته ميشود) لَحْمُهَا بِلَحْمِهِ وَ دَمُهَا بِدَمِهِ وَ عَظْمُهَا بِعَظْمِهِ اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ وِقَاءً لآِلِ مُحَمَّدٍ »(4)
دعاي ديگري نيز در اين زمينه وارد شده است:
يا قَوْمِ اِنّى بَرىٌ مِمّا تُشْرِكُونَ اِنّى وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذى فَطَرَ السَّمواتِ وَالْاَرْضَ حَنيفاً مُسْلِماً وَ ما اَنَا مِنَ الْمُشْرِكينَ اِنَّ صَلوتى وَ نُسُكى وَ مَحْياىَ وَ مَماتى لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ لا شَريكَ لَهُ وَ بِذلِكَ اُمِرْتُ وَ اَنَا مِنَ الْمُسْلِمينَ اَللّهُمَّ مِنْكَ وَ لَكَ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَاللَّهُ اَكْبَرُ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَقَبَّلْ مِنْ …. و نام فرزند را بگويد سپس ذبح كند.] ترجمه: اى قوم از آنچه شما شريك خدا قرار مى دهيد بيزارم، من متوجه نمودم رويم را به جانب كسى كه آسمانها و زمين را آفريد با خلوص و از سر تسليم، و من از شرك ورزان نيستم. به درستى كه نمازم و عبادتم و زندگى ام و مرگم براى خداست، پروردگار جهانيان، شريكى ندارد، به اين حقيقت امر شدم و من از مسلمانانم، خدايا از تو و براى تو، به نام تو و به تو، و خدا بزرگ تر است، خدايا درود فرست بر محمّد و خاندان محمّد، و از فلان فرزند فلان بپذير. (5)
پي نوشت:
1. بحار الأنوار، ج 101، ص 121، ح 57.
2. وسائل الشيعة، همان، باب 36، ح 5، ص 408؛ كنز العمال، همان، ص 599، رقم 46002 و 46003.
3. يك دوره فقه كامل فارسى؛ ص: 151
جامع المسائل (فارسى – فاضل)؛ ج2، ص: 389
استفتاءات (بهجت)؛ ج4، س6517.
استفتاءات جديد (مكارم)؛ ج2، س 1070
4. كليني، كافي، ج۶، ۳۱-۳۰
5.شيخ بهائي، جامع عباسي، ص۳۰۴
كليني، كافي، ج۶، ۳۱-۳۰