لازم به ذكر است كه توسعه سياسي در نظام اسلامي متضمّن مشاركت جدّي مردم و رقابت سالم گروههاي قانوني است كه جمهوريت نظام را تقويت خواهد كرد و نتايج تجربي حكومتهاي موفق نيز در اين زمينه حاكي از آن است كه اصل رقابت باعث تحرك و پويايي گروههاي فكري سياسي و اجتماعي شده و برآيند حركت مجموعه نيروها در جامعه منجر به افزايش كارآمدي نظام سياسي و پايداري آن خواهد شد، لذا پيدايش دستهبنديهاي سياسي و اختلافات موجود در شرايط فعلي جامعه ما طبيعي و معلولِ شرائط حاكم بر فضاي سياسي كشور است.
آن چه در اين ميان قابل توجه است آن است كه شايد وجود اختلافات و درگيري بين جناحها و افراد موجود در جامعه به خودي خود چندان مسأله ساز و برجسته نباشد، امّا گاهي پرداختن به آن مسايل و اختلاف نظرهاست كه باعث تشديد مشكلات و پيچيدگي آن ميگردد. با يك نگاه گذرا به تاريخ سياسي معاصر به خوبي ميتوان ديد كه بسياري از منازعات و كشمكشهاي سياسي با ياري و هدايت رسانههاي صوتي و تصويري و يا نوشتاري تبديل به جريانات قوي سياسي شده و يا به عكس، تعديل و حتي خاموش گرديدهاند. دامن زدن به بحثها و اختلافات سلايق افراد و گروهها از جانب رسانهها و مطبوعات با هدف ايجاد جذّابيت و جذب شنوندگان و خوانندگان بيشتر همواره از جمله اقداماتي بوده كه از سوي رسانههاي جمعي در جوامع گوناگون تعقيب ميشده است كه شايد با ريشهيابي اين اختلاف نظرها، ضعف و جزئي بودن غالب آنها بر همگان روشن گردد.
به هر حال آن چه مسلّم است اين خود به نوعي حاكي از برخورداري رسانههاي گروهي از آزادي عمل بيشتر در انتخاب نوع و چگونگي پرداختن به مسايل جامعه نيز ميباشد. در نظام جمهوري اسلامي ايران كه بر پاية اصل آزادي در كنار حفظ استقلال، وحدت و تماميّت ارضي كشور بنا گرديده است،[1] نشريات و مطبوعات نيز به تأكيد قانون اساسي در بيان مطالب تا جايي كه مخل به مباني اسلام و يا حقوق عمومي نباشد آزاد گزارده شدهاند. طبعاً پرداختن به مسايل اختلافي و سليقهاي نيز به دلايل جذابيّت هاي خاص همواره از سوي نشريات ومطبوعات دنبال ميشده است، لكن غالب اختلاف نظرهاي گروهي و جناحي در نظام جمهوري اسلامي ايران نشان ميدهد كه تفاوت بر سر انتخاب نوع كلمه يا گزينة مناسب براي رسيدن به يك اصول مشترك و پذيرفته شده در نظام جمهوري اسلامي بوده است. به عبارت ديگر، در واقع اختلاف در ارائه راهكار مناسب براي نيل به هدفي مشترك ميباشد. البته وجود برخي عقايد و نظريات ناهمسو با اصل نظام و جمهوري اسلامي كه از سوي برخي جريانات مخالف با حاكميت نظام جمهوري اسلامي طرح ميگردد، نيز قابل انكار نيست، اين به آن دليل است كه برخي به دليل پيروي از اميال و هوي و هوسهاي نفساني و يا تحت تأثير تبليغات سوء دشمنان، گهگاه نغمههاي مخالفي سر مي دهند و يا حتي به دليل وجود برخي از عوامل نفوذي دشمنان در دستگاههاي دولتي ما شاهد ابراز مخالفتهاي جدّي و اساسي آنان ميباشيم كه قطعاً هوشياري به موقع مردم و مسئولان در اين زمينه ضروري است.
در بررسي بيشتر عوامل عدم اجراي فرامين رهبري بطور خلاصه ميتوان گفت آن چه مسلم است عدالت خواهي و پيروي از حق و حقيقت، گرچه در مقام بحث و نظر مورد قبول همه انسانهاي حق طلب و عدالت جو ميباشد، امّا در مقام عمل چنين وفاق و پذيرشي از سوي همه اين افراد مشاهده نميشود. در واقع گردن نهادن به آن چه حق و عدالت اقتضا ميكند و پيروي از بايدها و نبايدها ديني و يا حكومتي در مواردي كه با منافع شخصي افراد در چالش قرار گيرد، پيوسته با پذيرش عملي همراه نميگردد و اين در واقع عمده دليل مخالفتهايي است كه در عصر رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ و ائمه اطهار خصوصاً دوران حكومتي علي ـ عليه السّلام ـ نيز به فراواني يافت ميشود. امّا آن چه مربوط به زمان فعلي ميشود آن است كه بدانيم اختلاف نظر برخي جريانات معلوم الحال كه با توجه به تهي بودن از يك پايگاه منسجم مردمي روندي ناهمسو با جريان خواست و نياز اكثريت را در پيش گرفتهاند، قطعاً نميتواند چندان خللي به اين جريان مردمي وارد سازد.
اين جريانات هر از چند گاهي با حمايت بعضي نشريات، امواجي را در سطح جامعه پديد ميآورند و پس از مدتي نيز محو ميگردند. نكته ديگر آن كه احزاب و گروهها در نظام جمهوري اسلامي مطابق با اصل 26 قانون اساسي آزادند تا در چارچوب قانون به فعاليّت بپردازند، لكن بعضي افراد و جناحها به دليل بيتوجهي به قانون كه اين آزادي را مشروط به حفظ اصل وحدت ملي موازين اسلامي و اساس جمهوري اسلامي و… نموده است.[2] و نيز به دليل وجود بعضي غرائض شخصي و گروهي به طرح مباحثي ميپردازند كه گاهي با اصل وحدت ملي و يا حفظ موازين نظام جمهوري اسلامي منطبق نيست، امّا باز تأكيد ميگردد آنچه اين اختلاف و تفرقه را تشديد و روند ختم غائله را كند ميكند، رنگ و لعاب دادن به آنها از سوي رسانههاي گروهي با اهداف خاص آنها بوده است كه غالباً گمراهي و فريب افكار عمومي را نيز به همراه دارد و چه بسا باعث ايجاد ذهنيتي نادرست براي مخاطبين گردد. در برابر خطر اغوا و فريب افكار عمومي كه روش تبليغي و رسانهاي سياست بازان حرفهاي است و هميشه به عنوان يك تاكتيك در منازعات بكار گرفته شده است، سياست تبليغي اسلام قرار دارد كه بناي آن بر صداقت، صراحت و دوري از فريب و خدعه است و اين چيزي است كه متأسفانه برخي به آن كمتر توجه مي كنند. توجه به اين نكته ضروري است كه ساختن ذهنيّت غلط براي مخاطبين هميشه هم متوقف بر نشر اكاذيب صريح نيست. بلكه در مواردي ممكن است طراحان امواج تبليغاتي ظاهراً بدون آن كه دروغي را منتشر كنند با جوسازي و ايجاد فضاي مسموم، ذهن مخاطبين را به مسير خاصي سوق ميدهند، تا از اين طريق به اهداف خاص خود دست يابند.
براي نمونه با به راه انداختن امواج سهمگين تبليغاتي، فرصت فكر و انديشه از مخاطب سلب و وي بدون آن كه بتواند تحليل صحيحي از واقعيّات داشته باشد، ناخودآگاه به همراهي با اين امواج ميپردازد و چه بسا خود نيز به كارگزاري خدوم براي اين جريانات تبديل گردد. حضرت امام (ره) در طول انقلاب بارها و بارها نسبت به اين نوع اغفال دستگاههاي تبليغاتي هشدار ميدادند: «در مقالاتي كه مينويسيد، مقالات اصلاحي باشد، اخباري كه مينويسيد، تيترهايي كه هست. (كسي كه) اينها را در روزنامهها ميبينيد، ميفهمد كه اين تيتر از كجا پيدا شده است، و يا چه مقصدي اين را گذاشتهاند، و گاهي آدم بعد كه ميخواند ميبيند مسأله اين طور هم نبوده است، تيتر يك جور است و مسأله جور ديگر… در تيتر يك چيزي ميبيند و محتوا چيز ديگري است، اين غشّ است براي مسلمين…»[3].
بنابراين نبايد طبعاً انتظار داشت در يك جامعه آزاد و متشكل از افراد و گروههاي مختلف با سلايق متفاوت همه آحاد جامعه يكسان بينديشند و اعتقاداتي همانند داشته باشند. قهراً وجود اختلاف نظرها و عقايد مختلف در يك جامعه حتي با اكثريّت مسلمان امري طبيعي و پذيرفته شده است. لكن آن چه مهم است همه ما بايد در مقام عمل و رفتار، اصل وحدت و يكپارچگي جامعه اسلامي را حفظ كنيم. جامعه ايدهآل اسلام جامعهاي است كه در آن همه افراد و گروهها مجازند آن گونه كه ميپسندند فكر و سليقه خويش را اعمال كنند و اعتراض و انتقاد خود را بيان كنند، امّا در عمل جمعي ميبايست همگي در چارچوب حفظ وحدت ملّي گام بردارند. از اين روست كه در سيرة معصومين ـ عليهم السّلام ـ ديده ميشود كه با وجود تأكيد فراوان آن بزرگواران بر مسأله تنوع و تكثير سليقهها و برداشتها و مشروعيت ابراز مخالفت و اعتراض، حفظ وحدت و يكپارچگي جامعه مكرراً مورد توصيه قرار گرفته است، از جمله ميتوان به بيانات حضرت علي ـ عليه السّلام ـ در خصوص همراه بودن با جماعت مسلمين اشاره داشت[4]. حضرت علي ـ عليه السّلام ـ پس از ورود به بصره به منظور كارزار با گروه ناكثين ميفرمايد: چنين ديدم كه پس از پيامبر، صبر بهتر از تفرقه افكني در ميان مسلمين است، زيرا مردم تازه مسلمانند و دين مانند مشكي است كه تكان داده ميشود و كوچكترين سهل انگاري آن را تباه ميسازد و ضعيفترين مردم ميتوانند آن را واژگون سازند[5]، يا در پاسخ ابوسفيان كه مدعي حمايت و طرفداري از خلافت علي ـ عليه السّلام ـ بود فرمودند: از راه اختلاف و تفرقه انگيزي دوري گزينيد.[6] پس بجاست كه ما نيز در اين شرايط حساس از نظام جمهوري اسلامي، با پيروي از بزرگان ديني خويش و پيشه نمودن صبر و تقوي به جاي دامن زدن به اختلافات بر مشكلات و مسائل خويش فائق آييم.
پي نوشت ها:
[1] . قانون اساسي، اصل 9.
[2] . همان، اصل 26.
[3] . امام خميني، صحيفه نور، موسسه تنظيم و نشر آثار امام (ره)، 1378، ج 14، ص 399.
[4] . نهج البلاغه، فيض الاسلام، ص 399، 558 و… .
[5] . ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 6، ص 305.
[6] . همان.