علت انعکاس آداب و رسوم جاهلیت در قرآن
۱۳۹۴/۱۰/۰۷
–
۴۲۶ بازدید
اینکه قرآن در مواردی از آداب و رسوم عرب جاهلی سخن به میان آوره است، آیا آنها را پذیرفته است؟
قرآن عناصر منفی و خرافات عرب جاهلی را نمیپذیرد، بلکه آنها را نقل و با آنها مقابله میکند این موارد گاهی اعتقادی است مثل شرک و کفر، و گاهی اخلاقی است مثل تکبّر و ظلم به زنان و گاهی در قلمرو احکام است. مثالها و موارد متعددی از این امور در مباحث پیشین مطرح شد. و در اینجا به موارد و مثالهای دیگری اشاره میشود.شواهد1. ردّ عقاید جاهلانه در مورد جن و فرزند انگاری برای خدا:قرآن عقاید مشرکانه و جاهلانة عرب را دربارة «اجنه» مردود شمرده و فرموده است: « جَعَلُوا لِلّهِ شُرَکَاءَ الْجِنَّ وَخَلَقَهُمْ وَخَرَقُوا لَهُ بَنِینَ وَبَنَاتٍ بِغَیْرِ عِلْمٍ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا یَصِفُونَ » (انعام: 100)؛ برای خدا شریکانی از جن قرار دادند و حال آن که جنّیان را خدا آفریده است. و برای او بدون هیچ دانشی، پسران و دختران ساختند. منزّه و برتر است از آنچه وصفش میکنند.
2. قرآن عقاید اعراب را در مورد این که فرشتگان دختران خدا هستند، مردود شمرده است. (النجم: 21 – 27)
و عجیب این است که برخی نویسندگان ذکر دختران خدا را در قرآن در ردیف اشکالات به قرآن آوردهاند. [1]3. قرآن با اشاره به خداباوری معاصران نزول قرآن و اعتقاد جازم آنان به اینکه او آفریدگار آسمانها و زمین و رام کنندهی مهر و ماه است، رویگردانی آنان از خداوند را مذمت میکند.[2]4. قرآن بیتوجهی جاهلان به مالکیت خداوند بر زمین و آسمان را با وجود آگاهی از آن مورد سرزنش قرار میدهد.[3]5. قرآن با اشاره به آگاهی جاهلان از فرمانروایی مطلق الهی و پناه دهنده بودن خداوند و تحت حمایت قرار نگرفتن و، از افسون شدن آنان در باربر باطل گلایه مینماید.[4]6. قرآن کسانی از مردم جاهلی که جز خداوند سرپرستانی برگزیدند و گفتند: آنان را نمیپرستیم مگر به این سبب که ما را به خدا نزدیک میسازند، را دروغگو و بسیار ناسپاس خوانده و راهنماییهای خداوند را شامل حال آنان ندانسته است.[5]7. قرآن، پرستش بتهایی که به بتپرستان زیان نمیرسانید، و سودی به آنان نمیبخشید جز آنکه میپنداشتند ایشان را شفاعت میکند، را نکوهش کرده و خداوند را برتر و پاکتر از این شریکان میداند.[6]8 . نیز آنان که شفاعتگرانی غیر خدا برگزیدند را مورد سرزنش قرار داده، و از پیامبر (ص) میخواهد تا از ایشان بپرسد: آیا چیزهایی را شفیع قرار میدهند که هرگز مالک چیزی نمیباشند و خردورزی نمیکنند.[7]قرآن ضمن سرزنش مشرکان، به آنان یادآور میشود که آن چه را غیر از خدا میخوانند و میپرستند مالک شفاعت نیستند.[8]9. قرآن مشرکان را در پرستش معبودهایی که نمیتوانند آفرینش را آغاز کنند و سپس آن را به حال اول بازگردانند مورد ملامت قرار میدهد.[9]قرآن در مذمت بتپرستی و برای بیداری بتپرستان مشرک و اثبات ناتوانی معبودهایی که آنان به جای خدا میپرستیدند، به ایشان یادآور میشود که آن معبودها هرگز به آفرینش مگسی توانا نیستند، و اگر مگس چیزی از آنان برباید نمیتوانند آن را بازگردانند.[10]10. قرآن دنباله رو آنان از معبودهایی که توانایی راهنمایی به سوی حق را ندارند، نکوهش کرده و خداوند را که به سوی حق راهنمایی میکند برای پرستش شایستهتر میداند.[11]11. قرآن، پرستش بتهای بیاراده و اختیار که نه سودی برای پرستشگران دارند، و نه زیانی به آنان میرسانند را نکوهش کرده، آن را گمراهی بسیار عمیق میداند.[12]12. قرآن در مذمت جاهلان یادآور میشود که آنان با شدیدترین سوگندها به خدا قسم خوردند که اگر هشدارگری از پیامبران به سراغ آنان آمد، از امتهای دیگر رهیافتهتر شوند. اما همین که پیامبر اسلام (ص) به سراغشان آمد بر آن چیزی جز مخالفت و نفرت افزوده نشد.[13]13. قرآن همچنین از این پندار جاهلی که پیامبر نباید از جنس انسان باشد، غذا بخورد، و در بازارها راه برود، انتقاد میکند و باورهای نادرست جاهلان دربارهی پیامبر (ص) را مورد سرزنش قرار میدهد.[14]14. قرآن از کسانی که برای خدا همانندهایی ساختند تا مردم آنها را مورد پرستش قرار دهند، پرده بر میدارد و روشن میسازد که هدف آن بود که مردم را از راه خدا گمراه سازند و سرانجام آنان آتش سوزان جهنم است.[15]15. قرآن مشرکان را ستمگر خوانده و برای اثبات کجروی آنان، از ایشان میخواهد تا روشن کنند معبودهایی که میپرستند چه چیزی را از زمین آفریده، یا چه مشارکتی در آفرینش آسمانها داشتهاند.[16]16. ردّ عبادت اعراب جاهلی: « وَمَا کَانَ صَلاَتُهُمْ عِندَ الْبَیْتِ إِلَّا مُکَاءً وَتَصْدِیَةً فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا کُنتُمْ تَکْفُرُونَ » (انفال: 35)؛ دعایشان نزد خانة کعبه جز صفیر کشیدن و دست بر هم زدن نیست. پس به کیفر کفری که میورزیدید، عذاب بچشید.
17. قرآن این باور نادرست مشرکان که خداوند دارای فرزندانی از جنس دختران است را به شدت مورد حمله قرار داده، انسان را در این باور، بسیار ناسپاس و دارای کفر آشکار و پیدا معرفی کرده، و این پرسش توبیخ آمیز را مطرح نموده که: آیا خداوند، دختران را از میان مخلوقات خود انتخاب کرده و شما را به پسران امتیاز داده است؟ حال آنکه میپنداشتند دختران پستتر از پسران هستند![17]18. تخطئة احکام و آداب جاهلی: قرآن کریم، بحیره، سائبه، وصیله و حام را رد مینماید (مائده: 103)، قرار دادن نصیب برای خدا، از کشتهها و چهارپایان را پندار باطل معرفی میکند (انعام: 136)، رباخواری به ویژه به صورت اضعاف مضاعفه را طرد مینماید (آل عمران: 130).
19. ردّ قانون ظهار: در دوران جاهلیت، هر کس به زنش میگفت: «ظهرک علی کظهر امی» (پشت تو بر من، هم چون پشت مادرم است) همسرش بر او حرام میشد. قرآن کریم در این باره فرمود:
« مَا جَعَلَ أَزْوَاجَکُمُ اللّآئِی تُظَاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهَاتِکُمْ وَمَا جَعَلَ أَدْعِیَاءَکُمْ أَبْنَاءَکُمْ » (احزاب: 4)؛ خداوند زنانتان را که نسبت به ایشان ظهار میکنید، مادران شما نساخت و پسر خواندههایتان را پسر شما قرار نداد.[18]20. قرآن تعدد زوجات را در صورت اجرای عدالت میان آنان، به چهار تن محدود کرده و بدینگونه با ازدواجهای بیحد و اندازة جاهلی مخالفت نموده، نیز در صورت عدم اجرای عدالت ازدواج با یک همسر را پیشنهاد کرده است.[19]21. قرآن، افراط گریهای عرب جاهلی در مورد زنان حائض ـ که تحت تأثیر افکار یهود بود ـ را نفی کرده و تنها اجتناب از مباشرت با آنان در حال حیض را خواستار شده است.[20]22. قرآن رسم جاهلان همسردار در معاوضهی همسران خود با یکدیگر را حرام دانسته است.[21]23. قرآن، سختگیری بر زنان شوهر مرده در دوران جاهلیت، و حبس یکسالهی آنان در بدترین قسمت خانه شوهرانشان و در بدترین وضعیت را نپذیرفته، چنین چیزی را به عنوان عدهی آنان به حساب نیاورده و مدت عدهی آنان را چهار ماه و ده روز قرار داده است.[22]24. قرآن کریم با ادامه این رسم جاهلی که مرد میتوانست با دو خواهر از یک خانواده ازدواج کند، مخالفت کرده و ان را تحریم نموده است.[23]25. قرآن، ازدواج با زن پدر که جزئی از میراث پدر به شمار میآمد را پس از مرگ پدر جایز نمیداند، از آن نهی میکند و آن را زشتکاری، تنفرآور و روشی نادرست میشناساند.[24]26. قرآن، طلاق و رجوعهای پیدرپی جاهلی که در بسیاری زمانها به منظور آزار و اذیت زنان انجام میگرفت را نپذیرفته و مردان را تنها در دو طلاق، صاحب اختیار رجوع به زنان دانسته است.[25]27. قرآن این فرهنگ جاهلی که از ازدواج زن طلاق داده شده جلوگیری میکردند را رد کرده، از مسلمانان میخواهد تا پس از پایان زمان عده، زنان را از شوهر کردن دوباره باز ندارند.[26]28. قرآن این عمل ناپسند جاهلی را محکوم کرده است که مردان عرب با زنان ثروتمندی که زیبا نبودند ازدواج میکردند و سپس آنها را بدون طلاق به حال خود رها مینمودند تا مرگشان فرا رسد و ثروتشان به شوهرشان منتقل گردد.[27]29. قرآن همچنین از اینکه زنان تحت فشار قرار گیرند تا هنگام طلاق از مهر خود بگذرند، انتقاد کرده و از آن نهی نموده است.[28]30. قرآن رسم جاهلی ایلاء را نپذیرفته و آن را مذمت کرده است؛ رسمی که بر اساس آن مردان سوگند میخوردند تا از مباشرت با زنانشان خودداری کنند. در این صورت زنان در حالت سردرگمی به سر میبردند. نه در همسری شوهرشان بودند و نه به طور رسمی مطلقه و آزاد به شمار میآمدند.[29]31. قرآن کار بیشتر مشرکان در پیروی از گمانهای نابجا را نمیپذیرد، و به آنان یادآور میشود که گمان چیزی را از حق بینیاز نمیسازد.[30]32. قرآن بر خلاف جاهلیت که برای زنان و همچنین مردان غیر جنگجو ارثی قائل نبودند، برای تمام زنان و مردان میراث قرار داده است. و طبق مصالحی که در نظر داشته، سهم هر یک از آنان را مشخص نموده است.[31]33. قرآن این پندار جاهلی که همسر پسر خوانده را پس از طلاق نمیتوان به همسری خود در آورد، رد کرده و ازدواج با همسران طلاق داده شدهی پسر خواندهها را روا دانسته است.[32]34. قرآن، پسرخواندگی مرسوم در میان عربهای جاهلی که طی آن پسر خوانده در حکم پسر واقعی به شمار میآمد از حقوقی همچون او برخوردارمیگردید را نپذیرفته، و نسبت دادن پسرخواندهها به پدران واقعیشان را به عدل و راستی نزدیکتر میداند.[33]35. مذمّت اخلاقیات پست جاهلی مثل زنده به گور کردن دختران.[34]36. قرآن، بیتقوایی و ناپارسایی معاصران بعثت پیامبر (ص) را نسبت به خداوندی که میدانند پروردگار آسمانهای هفتگانه و عرش بزرگ است، نکوهش میکند.[35]و نیز قرآن به سرزنش بیتقوایی پیروان فرهنگ جاهلی میپردازد، همانان که میدانستند خداوند ایشان را از آسمان و زمین روزی میدهد، صاحب اختیار گوشها و چشمهاست، زنده را از مرده، و مرده را از زنده بیرون میآورد، و امور هستی را تدبیر مینماید.[36]37. قرآن، فرزند کشی از بیم فقر و تهیدستی را نهی کرده، آن را گناه بزرگ دانسته، و یادآور شده که رزق و روزی فرزندان و خانوادهشان به عهدهی خداوند است.[37]38. قرآن، زنای پیدا و پنهان را حرام دانسته و بر خلاف دوران جاهلی که دوران فساد و فحشاء فراگیر و پیدا و پنهان بود، مؤمنان را از نزدیک شدن به زنان بر حذر میدارد.[38]39. قرآن از برخورد همانند باورمندان به فرهنگ جاهلی در مورد زنان و اموال باقیمانده از مردانی که از دنیا رفتهاند، انتقادکرده و از مؤمنان میخواهند که زنان را به اکراه و اجبار و از راه ارث همچون کالایی در اختیار نگیرند.[39]40. قرآن زیاده خواهی مشرکان از پیامبر اسلام (ص) در مورد آوردن معجزات گوناگون و ناممکن را رد کرده، و از آن حضرت میخواهد تا به آنان اعلام کند که پروردگار من پاک و منزه است، آیا جز بشری فرستاده شده (= پیامبر) هستم؟![40]41. قرآن مجید ضمن بازتاب پندارهای باطل و جاهلانهی معاصران نزول خود دربارهی قیامت و معاد در آیات مختلف،[41] قیامت را وعدهی حتمی الهی دانسته که بیشتر مردم از آن آگاه نیستند.[42]42. قرآن سرپیچی مشرکان از سجده در برابر خدای رحمان را نکوهش میکند.[43]43. قرآن مجید طمعکاری عدهای دنیا طلب جاهلی در وادار کردن کنیزان خود به اعمال منافی عفت و به دست آوردن ثروت از این راه نامشروع را ناپسند میداند، و از مسلمانان میخواهد تا از انجام دادن چنین کارهایی خودداری کنند.[44] پی نوشت ها:
[1]. ر.ک: نامه طوطی و زنبور، دکتر سروش اردیبهشت 1387.
[2]. عنکبوت / 61.
[3]. مؤمنون / 84 و 85.
[4]. همان / 88 و 89.
[5]. زمر / 3.
[6]. یونس / 18.
[7]. زمر / 43.
[8]. زخرف / 34.
[9]. یونس / 34.
[10]. حج / 73.
[11]. همان / 35.
[12]. همان / 12.
[13]. ابراهیم / 30.
[14]. فرقان / 7 و 8.
[15]. ابراهیم / 30.
[16]. فاطر / 40.
[17]. زخرف / 15 و 16.
[18]. همان.
[19]. نساء / 3.
[20]. بقره / 222.
[21]. احزاب / 52.
[22]. بقره / 234.
[23]. نساء / 23.
[24]. همان / 22.
[25]. بقره / 229.
[26]. همان / 232.
[27]. نساء / 19.
[28]. همان.
[29]. بقره / 226 و 227.
[30]. یونس / 36.
[31]. نساء / 11 و 12.
[32]. احزاب / 37.
[33]. احزاب / 4 و 5.
[34]. تکویر / 9 و انعام / 151.
[35]. مؤمنون / 86 و 88.
[36]. یونس / 31.
[37]. همان، / 151؛ نیز: اسراء / 31.
[38]. انعام / 151.
[39]. نساء / 19.
[40]. اسراء / 90 ـ 93.
[41]. مؤمنون / 82 و 83؛ نیز: اسراء / 49؛ نیز: نمل / 67 و … .
[42]. نحل / 103.
[43]. فرقان / 60.
[44]. نور / 33.
2. قرآن عقاید اعراب را در مورد این که فرشتگان دختران خدا هستند، مردود شمرده است. (النجم: 21 – 27)
و عجیب این است که برخی نویسندگان ذکر دختران خدا را در قرآن در ردیف اشکالات به قرآن آوردهاند. [1]3. قرآن با اشاره به خداباوری معاصران نزول قرآن و اعتقاد جازم آنان به اینکه او آفریدگار آسمانها و زمین و رام کنندهی مهر و ماه است، رویگردانی آنان از خداوند را مذمت میکند.[2]4. قرآن بیتوجهی جاهلان به مالکیت خداوند بر زمین و آسمان را با وجود آگاهی از آن مورد سرزنش قرار میدهد.[3]5. قرآن با اشاره به آگاهی جاهلان از فرمانروایی مطلق الهی و پناه دهنده بودن خداوند و تحت حمایت قرار نگرفتن و، از افسون شدن آنان در باربر باطل گلایه مینماید.[4]6. قرآن کسانی از مردم جاهلی که جز خداوند سرپرستانی برگزیدند و گفتند: آنان را نمیپرستیم مگر به این سبب که ما را به خدا نزدیک میسازند، را دروغگو و بسیار ناسپاس خوانده و راهنماییهای خداوند را شامل حال آنان ندانسته است.[5]7. قرآن، پرستش بتهایی که به بتپرستان زیان نمیرسانید، و سودی به آنان نمیبخشید جز آنکه میپنداشتند ایشان را شفاعت میکند، را نکوهش کرده و خداوند را برتر و پاکتر از این شریکان میداند.[6]8 . نیز آنان که شفاعتگرانی غیر خدا برگزیدند را مورد سرزنش قرار داده، و از پیامبر (ص) میخواهد تا از ایشان بپرسد: آیا چیزهایی را شفیع قرار میدهند که هرگز مالک چیزی نمیباشند و خردورزی نمیکنند.[7]قرآن ضمن سرزنش مشرکان، به آنان یادآور میشود که آن چه را غیر از خدا میخوانند و میپرستند مالک شفاعت نیستند.[8]9. قرآن مشرکان را در پرستش معبودهایی که نمیتوانند آفرینش را آغاز کنند و سپس آن را به حال اول بازگردانند مورد ملامت قرار میدهد.[9]قرآن در مذمت بتپرستی و برای بیداری بتپرستان مشرک و اثبات ناتوانی معبودهایی که آنان به جای خدا میپرستیدند، به ایشان یادآور میشود که آن معبودها هرگز به آفرینش مگسی توانا نیستند، و اگر مگس چیزی از آنان برباید نمیتوانند آن را بازگردانند.[10]10. قرآن دنباله رو آنان از معبودهایی که توانایی راهنمایی به سوی حق را ندارند، نکوهش کرده و خداوند را که به سوی حق راهنمایی میکند برای پرستش شایستهتر میداند.[11]11. قرآن، پرستش بتهای بیاراده و اختیار که نه سودی برای پرستشگران دارند، و نه زیانی به آنان میرسانند را نکوهش کرده، آن را گمراهی بسیار عمیق میداند.[12]12. قرآن در مذمت جاهلان یادآور میشود که آنان با شدیدترین سوگندها به خدا قسم خوردند که اگر هشدارگری از پیامبران به سراغ آنان آمد، از امتهای دیگر رهیافتهتر شوند. اما همین که پیامبر اسلام (ص) به سراغشان آمد بر آن چیزی جز مخالفت و نفرت افزوده نشد.[13]13. قرآن همچنین از این پندار جاهلی که پیامبر نباید از جنس انسان باشد، غذا بخورد، و در بازارها راه برود، انتقاد میکند و باورهای نادرست جاهلان دربارهی پیامبر (ص) را مورد سرزنش قرار میدهد.[14]14. قرآن از کسانی که برای خدا همانندهایی ساختند تا مردم آنها را مورد پرستش قرار دهند، پرده بر میدارد و روشن میسازد که هدف آن بود که مردم را از راه خدا گمراه سازند و سرانجام آنان آتش سوزان جهنم است.[15]15. قرآن مشرکان را ستمگر خوانده و برای اثبات کجروی آنان، از ایشان میخواهد تا روشن کنند معبودهایی که میپرستند چه چیزی را از زمین آفریده، یا چه مشارکتی در آفرینش آسمانها داشتهاند.[16]16. ردّ عبادت اعراب جاهلی: « وَمَا کَانَ صَلاَتُهُمْ عِندَ الْبَیْتِ إِلَّا مُکَاءً وَتَصْدِیَةً فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا کُنتُمْ تَکْفُرُونَ » (انفال: 35)؛ دعایشان نزد خانة کعبه جز صفیر کشیدن و دست بر هم زدن نیست. پس به کیفر کفری که میورزیدید، عذاب بچشید.
17. قرآن این باور نادرست مشرکان که خداوند دارای فرزندانی از جنس دختران است را به شدت مورد حمله قرار داده، انسان را در این باور، بسیار ناسپاس و دارای کفر آشکار و پیدا معرفی کرده، و این پرسش توبیخ آمیز را مطرح نموده که: آیا خداوند، دختران را از میان مخلوقات خود انتخاب کرده و شما را به پسران امتیاز داده است؟ حال آنکه میپنداشتند دختران پستتر از پسران هستند![17]18. تخطئة احکام و آداب جاهلی: قرآن کریم، بحیره، سائبه، وصیله و حام را رد مینماید (مائده: 103)، قرار دادن نصیب برای خدا، از کشتهها و چهارپایان را پندار باطل معرفی میکند (انعام: 136)، رباخواری به ویژه به صورت اضعاف مضاعفه را طرد مینماید (آل عمران: 130).
19. ردّ قانون ظهار: در دوران جاهلیت، هر کس به زنش میگفت: «ظهرک علی کظهر امی» (پشت تو بر من، هم چون پشت مادرم است) همسرش بر او حرام میشد. قرآن کریم در این باره فرمود:
« مَا جَعَلَ أَزْوَاجَکُمُ اللّآئِی تُظَاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهَاتِکُمْ وَمَا جَعَلَ أَدْعِیَاءَکُمْ أَبْنَاءَکُمْ » (احزاب: 4)؛ خداوند زنانتان را که نسبت به ایشان ظهار میکنید، مادران شما نساخت و پسر خواندههایتان را پسر شما قرار نداد.[18]20. قرآن تعدد زوجات را در صورت اجرای عدالت میان آنان، به چهار تن محدود کرده و بدینگونه با ازدواجهای بیحد و اندازة جاهلی مخالفت نموده، نیز در صورت عدم اجرای عدالت ازدواج با یک همسر را پیشنهاد کرده است.[19]21. قرآن، افراط گریهای عرب جاهلی در مورد زنان حائض ـ که تحت تأثیر افکار یهود بود ـ را نفی کرده و تنها اجتناب از مباشرت با آنان در حال حیض را خواستار شده است.[20]22. قرآن رسم جاهلان همسردار در معاوضهی همسران خود با یکدیگر را حرام دانسته است.[21]23. قرآن، سختگیری بر زنان شوهر مرده در دوران جاهلیت، و حبس یکسالهی آنان در بدترین قسمت خانه شوهرانشان و در بدترین وضعیت را نپذیرفته، چنین چیزی را به عنوان عدهی آنان به حساب نیاورده و مدت عدهی آنان را چهار ماه و ده روز قرار داده است.[22]24. قرآن کریم با ادامه این رسم جاهلی که مرد میتوانست با دو خواهر از یک خانواده ازدواج کند، مخالفت کرده و ان را تحریم نموده است.[23]25. قرآن، ازدواج با زن پدر که جزئی از میراث پدر به شمار میآمد را پس از مرگ پدر جایز نمیداند، از آن نهی میکند و آن را زشتکاری، تنفرآور و روشی نادرست میشناساند.[24]26. قرآن، طلاق و رجوعهای پیدرپی جاهلی که در بسیاری زمانها به منظور آزار و اذیت زنان انجام میگرفت را نپذیرفته و مردان را تنها در دو طلاق، صاحب اختیار رجوع به زنان دانسته است.[25]27. قرآن این فرهنگ جاهلی که از ازدواج زن طلاق داده شده جلوگیری میکردند را رد کرده، از مسلمانان میخواهد تا پس از پایان زمان عده، زنان را از شوهر کردن دوباره باز ندارند.[26]28. قرآن این عمل ناپسند جاهلی را محکوم کرده است که مردان عرب با زنان ثروتمندی که زیبا نبودند ازدواج میکردند و سپس آنها را بدون طلاق به حال خود رها مینمودند تا مرگشان فرا رسد و ثروتشان به شوهرشان منتقل گردد.[27]29. قرآن همچنین از اینکه زنان تحت فشار قرار گیرند تا هنگام طلاق از مهر خود بگذرند، انتقاد کرده و از آن نهی نموده است.[28]30. قرآن رسم جاهلی ایلاء را نپذیرفته و آن را مذمت کرده است؛ رسمی که بر اساس آن مردان سوگند میخوردند تا از مباشرت با زنانشان خودداری کنند. در این صورت زنان در حالت سردرگمی به سر میبردند. نه در همسری شوهرشان بودند و نه به طور رسمی مطلقه و آزاد به شمار میآمدند.[29]31. قرآن کار بیشتر مشرکان در پیروی از گمانهای نابجا را نمیپذیرد، و به آنان یادآور میشود که گمان چیزی را از حق بینیاز نمیسازد.[30]32. قرآن بر خلاف جاهلیت که برای زنان و همچنین مردان غیر جنگجو ارثی قائل نبودند، برای تمام زنان و مردان میراث قرار داده است. و طبق مصالحی که در نظر داشته، سهم هر یک از آنان را مشخص نموده است.[31]33. قرآن این پندار جاهلی که همسر پسر خوانده را پس از طلاق نمیتوان به همسری خود در آورد، رد کرده و ازدواج با همسران طلاق داده شدهی پسر خواندهها را روا دانسته است.[32]34. قرآن، پسرخواندگی مرسوم در میان عربهای جاهلی که طی آن پسر خوانده در حکم پسر واقعی به شمار میآمد از حقوقی همچون او برخوردارمیگردید را نپذیرفته، و نسبت دادن پسرخواندهها به پدران واقعیشان را به عدل و راستی نزدیکتر میداند.[33]35. مذمّت اخلاقیات پست جاهلی مثل زنده به گور کردن دختران.[34]36. قرآن، بیتقوایی و ناپارسایی معاصران بعثت پیامبر (ص) را نسبت به خداوندی که میدانند پروردگار آسمانهای هفتگانه و عرش بزرگ است، نکوهش میکند.[35]و نیز قرآن به سرزنش بیتقوایی پیروان فرهنگ جاهلی میپردازد، همانان که میدانستند خداوند ایشان را از آسمان و زمین روزی میدهد، صاحب اختیار گوشها و چشمهاست، زنده را از مرده، و مرده را از زنده بیرون میآورد، و امور هستی را تدبیر مینماید.[36]37. قرآن، فرزند کشی از بیم فقر و تهیدستی را نهی کرده، آن را گناه بزرگ دانسته، و یادآور شده که رزق و روزی فرزندان و خانوادهشان به عهدهی خداوند است.[37]38. قرآن، زنای پیدا و پنهان را حرام دانسته و بر خلاف دوران جاهلی که دوران فساد و فحشاء فراگیر و پیدا و پنهان بود، مؤمنان را از نزدیک شدن به زنان بر حذر میدارد.[38]39. قرآن از برخورد همانند باورمندان به فرهنگ جاهلی در مورد زنان و اموال باقیمانده از مردانی که از دنیا رفتهاند، انتقادکرده و از مؤمنان میخواهند که زنان را به اکراه و اجبار و از راه ارث همچون کالایی در اختیار نگیرند.[39]40. قرآن زیاده خواهی مشرکان از پیامبر اسلام (ص) در مورد آوردن معجزات گوناگون و ناممکن را رد کرده، و از آن حضرت میخواهد تا به آنان اعلام کند که پروردگار من پاک و منزه است، آیا جز بشری فرستاده شده (= پیامبر) هستم؟![40]41. قرآن مجید ضمن بازتاب پندارهای باطل و جاهلانهی معاصران نزول خود دربارهی قیامت و معاد در آیات مختلف،[41] قیامت را وعدهی حتمی الهی دانسته که بیشتر مردم از آن آگاه نیستند.[42]42. قرآن سرپیچی مشرکان از سجده در برابر خدای رحمان را نکوهش میکند.[43]43. قرآن مجید طمعکاری عدهای دنیا طلب جاهلی در وادار کردن کنیزان خود به اعمال منافی عفت و به دست آوردن ثروت از این راه نامشروع را ناپسند میداند، و از مسلمانان میخواهد تا از انجام دادن چنین کارهایی خودداری کنند.[44] پی نوشت ها:
[1]. ر.ک: نامه طوطی و زنبور، دکتر سروش اردیبهشت 1387.
[2]. عنکبوت / 61.
[3]. مؤمنون / 84 و 85.
[4]. همان / 88 و 89.
[5]. زمر / 3.
[6]. یونس / 18.
[7]. زمر / 43.
[8]. زخرف / 34.
[9]. یونس / 34.
[10]. حج / 73.
[11]. همان / 35.
[12]. همان / 12.
[13]. ابراهیم / 30.
[14]. فرقان / 7 و 8.
[15]. ابراهیم / 30.
[16]. فاطر / 40.
[17]. زخرف / 15 و 16.
[18]. همان.
[19]. نساء / 3.
[20]. بقره / 222.
[21]. احزاب / 52.
[22]. بقره / 234.
[23]. نساء / 23.
[24]. همان / 22.
[25]. بقره / 229.
[26]. همان / 232.
[27]. نساء / 19.
[28]. همان.
[29]. بقره / 226 و 227.
[30]. یونس / 36.
[31]. نساء / 11 و 12.
[32]. احزاب / 37.
[33]. احزاب / 4 و 5.
[34]. تکویر / 9 و انعام / 151.
[35]. مؤمنون / 86 و 88.
[36]. یونس / 31.
[37]. همان، / 151؛ نیز: اسراء / 31.
[38]. انعام / 151.
[39]. نساء / 19.
[40]. اسراء / 90 ـ 93.
[41]. مؤمنون / 82 و 83؛ نیز: اسراء / 49؛ نیز: نمل / 67 و … .
[42]. نحل / 103.
[43]. فرقان / 60.
[44]. نور / 33.