خانه » همه » مذهبی » علل خود فراموشي را ذكر كنيد؟

علل خود فراموشي را ذكر كنيد؟

اين كه چرا انسان دچار «خود فراموشي» مي‏شود، مي‏توان به دو علت اشاره كرد:
1ـ يكي از علت‏هاي خود فراموشي، زمينه‏هاي تربيتي و روان شناختي نوجوانان است؛ زيرا روان‏شناسان، سنين نوجواني را زمان جستجوي هويت دانسته‏اند. نوجوان درصدد است تا در دنياي پر آشوب و درعين حال متغيري كه او را احاطه كرده است، جايگاه واقعي خود را بيابد و هويتي از خويش به دست آورد. نوجوانان برآنند تا هويت مورد نظر خود را به‌گونه‏اي كه مايل هستند ايجاد كنند و بدين سؤال هميشگي پاسخ دهند كه «ما كيستيم؟ و براي چه زندگي مي‏كنيم؟».[1]به گفته روان‏شناسان، اگر دوران حساس نوجواني با كمك اولياء و مربّيان، به خوبي و سلامت طي نشود و نوجوان شخصيت واقعي خويش را در نيابد، پيامدهاي ناگوار، زندگي او را متلاطم خواهند ساخت، و او در نهايت دچار خود فراموشي يا از خود بيگانگي خواهد شد.
2ـ علت اساسي خود فراموشي، خدا فراموشي است؛اولين مرحله سقوط انسان به پرتگاه فسق و ضلالت، در اثر فراموش كردن خود و بي‏توجهي به جايگاه و شرافت و مقامي است كه به او داده شده است. گوش‏جان به كلام نوراني خداوند متعال در قرآن كريم مي‏سپاريم كه مي‏فرمايد:
«ولا تكونوا كالذين نسوا الله فانسيهم انفسهم اولئك هم الفاسقون».[2] و هم‌چون كساني نباشيد كه خدا را فراموش كردند و خدا نيز آن‏ها را به خود فراموشي گرفتار كرده. آنان به حقيقت بدكاران عالمند.
آري، فراموش كردن خدا سبب «خودفراموشي» مي‏شود. انسان در اثر غوطه‏ور شدن در لذّات مادّي و شهوات حيواني هدف آفرينش خود را به دست فراموشي مي‏سپارد؛ چرا كه فراموش كردن خدا همواره با فراموش كردن صفات جمال و جلال او همراه است؛ از اين رو انساني كه خدا را فراموش مي‏كند، خود را مستقل و غني و بي نياز خواهد شمرد و بدين ترتيب، واقعيت و هويت انساني خويش را از ياد خواهد برد.[3] چنين انساني از فراهم آوردن توشه‏اي براي فرداي قيامت خود غافل خواهد ماند.
حضرت علي‏عليه السلام در اين باره مي‏فرمايند:
«من نسي الله سبحانه انساه الله نفسه و اعمي قلبه».[4] كسي كه خدا را فراموش كند، خدا هم او را فراموش مي‏كند و چشم قلبش را نابينا مي‏سازد.
منشأ تمام شرارت‏ها، غفلت از خداست. بر اساس توجه به خداست كه انصاف، عدالت، رحم و مروت در انسان زنده مي‏شود.
همان‏گونه كه گياه در تاريكي مي‏خشكد و برگ‏هايش مي‏ريزد و ثمراتش از بين مي‏رود، انسان نيز با فراموش كردن خدا تمام صفات خويش را از بين مي‏برد. شيطان وقتي مي‏خواهد انسان را به گناه دعوت كند، اولين كاري كه انجام مي‏دهد اين است كه فكر انسان را از خدا بر مي‏گرداند و به سمت مصالح و منافع و تعلقات سوق مي‏دهد. وقتي انسان به خود توجه كرد، كوچك، حقير و ضعيف مي‏شود، همّتش پايين مي‏آيد، مسايل بزرگ را فراموش مي‏كند و مسايل كوچك براي انسان تلخ مي‏شود.
انسان به واسطه التفات به خود، ياد خدا را فراموش مي‏كند و دقيقاً با چيزي كه براي حفظ خود انجام مي‏دهد صدمه مي‏بيند.
چرا خداوند متعال مسأله حضرت آدم را در بهشت مكرر در قرآن ذكر مي‏كند؟ براي اين است كه اول انسان فكر كند كه من از حضرت آدم بالاتر نيستم و مواظب و مراقب باشد.[5] دل وقتي با خدا ارتباط برقرار كرد و به خداوند متعال مربوط شد، خود انسان متوجه است كه چه كار بايد بكند و چه نبايد بكند. اين دل به انسان امر به معروف و نهي از منكر مي‏كند.
برخي از زمينه ها و علل ديگر عبارتند از:غفلت،بيماري هاي رواني، داشتن خانواده و دوستان عياش و خوش گذران،گرفتارهاي زندگي مدرن،نداشتن برنامه و مديريت زمان،و…

پي نوشت ها:
[1] . شرفي، محمد رضا، دنياي نوجوان، تهران، انتشارات تربيت، چاپ دوم، 1372، ص 367.
[2] . حشر/19.
[3] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتاب الاسلامي، 1365، ج 23، ص 540.
[4] . آمدي، غررالحكم، فصل 77، حديث 1214.
[5] . حائري شيرازي، محي الدين، تمثيلات، قم، انتشارات شفق، چاپ سوم، 1373، ج 1، ص 135.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد