خانه » همه » مذهبی » علل روی آوری بشر جدید به معنویت و عرفان درجهان

علل روی آوری بشر جدید به معنویت و عرفان درجهان


علل روی آوری بشر جدید به معنویت و عرفان درجهان

۱۳۹۲/۱۰/۱۰


۶۵۶ بازدید

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - علل روی آوری بشر جدید به معنویت و عرفان درجهانیکی از سوالاتی که همواره مطرح بوده است، علل گرایش روزافزون به عرفان‌های نوظهور بوده است. به نظر می‌رسد که مجموعه‌ای از علل و زمینه‌ها باعث گرایش مردم و جوانان به عرفان‌های نوظهور شده است که در ادامه به آنها اشاره خواهد شد.

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - علل روی آوری بشر جدید به معنویت و عرفان درجهانیکی از سوالاتی که همواره مطرح بوده است، علل گرایش روزافزون به عرفان‌های نوظهور بوده است. به نظر می‌رسد که مجموعه‌ای از علل و زمینه‌ها باعث گرایش مردم و جوانان به عرفان‌های نوظهور شده است که در ادامه به آنها اشاره خواهد شد.

بعضی از موارد ذیل، صرفا زمینه گرایش به عرفان های نوظهور را فراهم کردند و بعضی‌ از آنها را می‌توان به عنوان علت این گرایش، عنوان نمود.

درجهان معاصر بعد از وقفه ای نسبتاً طولانی که درجهان غرب نسبت به معنویت رخ داد هم اینک ما شاهد علاقه وگرایش زیاد مردم به معنویت هستیم. ازجمله شواهد این گرایش را می توان به آثار معنوی (فیلم، کارتون، کتاب، رمان، و موسیقی و…) خلق شده در این زمینه و گرایش وسیع مردم به آنها اشاره کرد و همچنین رونق محافل و مجالس مربوط با معنویت نمونه این گرایشات را درکشور خودمان مثلا درچاپ فراوان کتب عرفان چه اصیل و چه بدیل مانند: زندگی بزرگان، طالع بینی، کف بینی، جن گیری، وپیش گویی و …دید اما علل مجدد گرایش بشر به معنویت چیست؟

1. سرخوردگی از عقلانیت و علم مدرن

بشر گمان کرد که علم جدید حلال همه مشکلات و دغدغه های اوست و آینده درخشانی درانتظار اومی باشد. نمونه این اندیشه ها را می توان در اندیشه‌های اشخاصی چون اگوست کنت که دنبال جهانی اثباتی و علمی درآینده درخشان بشر بودند دید. و این اندیشه ها تا جایی پیش رفت که هرگونه تلاشی خارج از چهارچوب علم تجربی را تحقیر کرد و خرافه دانست و علم را منحصرا درچارچوب علم و عقل مدرن تعریف کرد و ماوراء ماده را انکار نمود. او نه تنها مفاهیم الاهیاتی و مابعد الطبیعی بلکه مفاهیم اخلاقی را نیز مفاهیمی غیر علمی و در نتیجه بی معنا تلقی می کرد. به هرحال، با گذر زمان وقوع جنگها و فجایع بزرگ بشر متوجه شدکه با صرف این علم نمی توان به آرامش و سعادت واقعی رسید و صحبت‌های فراوانی مانند ، ازخود بیگانگی، استبداد نوین و تحمیق انسانها و …. به گوش رسید.

2. اثبات نادرستی فلسفه های معنویت ستیز

درجهان مدرن فلسفه های جدید در معنادهی و نظم‌بخشی به جهان مدرن دچار بحران و ناکارآمدی شدند و عدم کارایی خود را به اثبات رساندند. به عنوان نمونه امکان ایجاد جامعه ای اخلاقی با احترام متقابل و بیان فلسفه اخلاق در این فلسفه مدرن با شکست روبه رشد و جنگ ها و ظلم ها به گونه ای دیگر نمود پیدا کرد.

3. شکست نظام های معنویت ستیز

علاوه بر فلسفه های معنویت ستیز، نظام های برآمده از آن نیز با شکست روبه رو شدند. مانند شکست کمونیسم و مارکسیسم که یکی از شاخصه های آن معنویت ستیزی و دین گریزی بود. نهایتا این نظام از دهه هشتاد قرن بیستم به طور رسمی ناکارآمدی و در نتیجه مرگ خود را اعلام کرد. افزون بر این، درکشورهایی که هنوز به طور رسمی این نظام حاکمیت دارند، همچون چین و کوبا، دیگر آن مخالفت های شدید وخشن با دین و معرفت دیده نمی شود؛ بلکه به گونه ای می کوشند، تا نوعی معنویت هم سنخ با ماده گرایی را رواج دهند. به همین دلیل با معنویت های بودایی و هندی وسرخ پوستی و معنویت سکولار نه تنها مخالفت نمی کنند که خود به ترویج چنین و معرفت هایی دست می‌زنند. جالب است که فیدل کاسترو،رهبر نظام کمونیستی کوبا، درباره پایان مدت رهبری اش می گوید: تا وقتی که خدا بخواهد اداره کشور را در دست خواهم داشت. ابتدا خواست واراده خدا و پس از آن خواست و اراده مردم بالاتر از هر چیزی است. (عصر امام خمینی ص 62 به نقل از روزنامه جمهوری اسلامی 11/6/77(

4. تبلیغات گسترده گروه های معنویت گرا

گروه های مختلف معنویت گرا درگوشه و کنار جهان و با استفاده از رسانه هایی چون ماهواره اینترنت و… دست به تبلیغ می زنند. مسیحیت، ادیان بودایی و معنوی وگروه های معنویت گرای آفریقایی و آمریکایی و… مشغول تبلیغات گسترده هستند و رسانه های نوظهور و بالاتر رفتن سطح سواد مردم و افزایش امکانات ارتباطی امکان بیشتری را برای تبلیغات فراهم کرده است. می دانیم در بیان ادیان رسمی و مشهور، یهودیت شاید تنها دینی باشد که در طول تاریخ هیچ تبلیغی نداشته است؛ چرا که خود را دینی نژادی و مخصوص قوم اسرائیل می داند. اما الان با استفاده از شگردهای تبلیغاتی درمعرفی عرفان یهودی که با نام عرفان کابالا یا قبالا نیز خوانده می شود، تلاش می کنند.

5. برنامه های نظامی و اطلاعاتی

یکی دیگر ازعلل وعوامل دامن زدن به برخی از نحله های عرفانی و معنوی سوء استفاده های اطلاعاتی ونظامی مراکز بزرگ استکباری از قدرت های روحی است. در ذیل به دو نکته دراین زمینه اشاره می شود:

الف) سوابق نظامی برخی ازگروه های عرفانی ومعنوی

با توجه به سوابق نظامی رهبران برخی از آیین های به اصطلاح معنوی، بعید نیست سازمان های اطلاعاتی وجاسوسی آمریکا و کشورهای غربی در ورای گسترش برخی از فعالیت های به اصطلاح معنوی باشند. به عنوان مثال، عرفان اکنکار که فعالیت های گسترده ای در سطح جهان دارد و در حدود پنجاه کشور جهان به صورت علنی مشغول فعالیت و عضوگیری است، عرفانی است که بنیانگذار آن پال توئیچل، افسر نیروی دریایی آمریکا بود و هم اکنون نیز رهبری آن برعهده هارولد کلمپ، افسر سابق نیروی هوایی آمریکاست.

ب) امیدواری نسبت به کشف سلاح های سایکوترونیک

چند دهه است که سرویس های اطلاعاتی و جاسوسی شوروی سابق و ایالات متحده آمریکا و برخی دیگر از کشورها به مطالعاتی درباره سلاح سایکوترونیک (سلاح های رواناالکترونیکی، سلاح هایی که از راه دور به هدف مورد نظر تاثیر می گذارد و موجب اختلال عملکرد یا نابودی آن می شوند) روی آورده اند. مثلا جک آندرسون یکی از روزنامه نگاران مشهور آمریکایی، درسال 1981 دراین مورد سه مقاله با عناوین «گروه ضربتی فراوانی به شدت مشغول فعالیت است»؛ «پنتاگون در مورد جنگ ادراکات فراحسی سکوت کرده است» و «میزان توجه سیا به ادراکات فراحسی سریعا رو به افزایش است.» منتشر کرده است(وایت،روش های جنگ های روانی ، ج 1 ، ص 15(.

به همین دلیل برخی معتقدند بعدی هراس آور از جنگ سرد در حال ظهور است. پیش بینی برخی از متخصصان وصاحب نظران این است که جنگ های آینده به سوی جنگ های روانی و جنگ اراده ها و نیت ها خواهد رفت.

برخی نیز معتقدند جنگ های روانی در میان قدرت های بزرگ نظامی از مدت ها قبل شروع شده است تا جایی که عده ای غرق شدن و از بین رفتن زیر دریایی فوق پیش رفته نیروی دریایی آمریکا با نام «یو.اس. اس.ترشر» و از بین رفتن 129 خدمه آن در اقیانوس اطلس را به اسلحه های فراحسی شوروی سابق نسبت داده اند. (همان ص 35-به بعد(.

6. فطری بودن بحث پرستش درانسان

یکی از اساسی ترین عوامل در مورد افزایش دین های نوظهور فطری بودن بحث پرستش در نهاد انسا ن هاست که در شرایط مختلف اجتماعی سعی درجهت راهی برای ارضای این نیاز پیدا می کند حال ممکن است این پرستش و سرسپردگی به صورت صادق یاکاذب درمورد دین و یا شخص خاصی جلوه کند.

7. عدم معرفی شدن دین های کهن به صورت به روز و متناسب با شرایط جدید

با تغییرات شگرفی که در بعد از رنسانس و جهان مدرن معاصر اتفاق افتاده عدم معرفی دین های کهن به صورت به روز باعث گرایش به ادیان نوظهور گشته است، تا شاید عطش حقیقت خواهی خود را از جایی دیگر سیراب کنند حتی اگر این تلاش درمسیر سرابی بیش نباشد و چشمه حیات درپشت لایه هایی از غبار پنهان باشد.

8. افزایش تحیر بشر

با افزایش سطح ارتباطات و آگاهی عمومی تحیر بشر درباره جهان نیز بیشتر شده است. زیرا با سؤالاتی روبه رو می شود که جواب آنها را با علم مرسوم نمی تواند بیابد. مثلا پیش گویی هایی که می بیند که به حقیقت مبدل می‌شود. کرامات و خرق عادت هایی را به عینه توسط رسانه های گوناگون مشاهده می کند و این تحیر موتور محرکه فرد برای دستیابی به آن و یا حداقل آگاهی از علل آن است و دراین سطح ارتباطات وسیع دیگر به راحتی نمی توان ماوراء ماده را انکار کرد و آن را به خرافات و توهمات نسبت داد.

9. ترس از آینده

روند پیشرفته بشر در دو سه قرن اخیر و رشد روزافزون عقلانیت و ماشینیزاسیون و به دست آمدن فراوان قدرت در دست سیاستمداران بدون تعهد باعث ترس بشر از آینده پیش روست که نمونه آن را در فیلم های هالیوودی که در آن بشر درتسلط ربا ت ها یا افراد قدرت طلب و سودپرست قرارمی گیرد می‌توان دید. ترس از جنگ اتمی، ترس از نابودی محیط زیست، ترس از مسخ انسانها توسط ابزارهایی به صورت ناخودآگاه همه از ترس هایی است که بشر را به سمت معنویت سوق می دهد.

10. افزایش فراغت

بشر جهان مدرن غرب دیگر از آن تلاش ها فقط برای زندگی که در قرن اخیر بیشتر با آن سروکار داشت رها شده است و اکنون زمان بیشتری دارد که به اموری غیرمادی با دقت بیشتر بنگرد.

با توجه به آمار ساعات کار و افزایش حقوق و مزایا و بیمه و غیره بشر جدید غربی راحتی و رفاه بیشتر و اوقات فراغت بیشتری دارد تا به اموری مانند دین به صورت اساسی تر بیندیشد. تازه با افزایش رشد ماشینیزاسیون و تکنولوژی ممکن است این آمار بهتر هم بشود. اما آیا این راحتی مادی بشر برای تسکین آلام اساسی انسان کافی است؟ پاسخ خیر است و انسان مرفه که از گردش و راحتی مادی خسته شده دنبال حقیقتی است تا او را سیراب کند.

11. افزایش تنوع طلبی

یکی از ارزش هایی که در جهان مدرن تبلیغ می شود تنوع خواهی است. تنوع موتور محرکه صنایع غرب است و عدم رسیدن انسان به قناعت و زیاده خواهی و تنوع طلبی موجب خرید بیشتر آنها می شود. حال اگر این تنوع تحریک شده ازسوی رسانه ها و کارخانه ها و… با ابزار مادی ارضا نشود جواب خود را سعی می کند در ماوراء ماده بگیرد و روح جستجوگر و تنوع طلب خود را در ماوراء و تجربه کردن معنویت ها و عرفانی های گوناگون ارضاء کند.

12. بی عدالتی جهانی است:

جهان جدید بسیار ناعادلانه تر به نظر می رسد تا گذشته و درحالی که بسیاری از مردم جهان در فقر به سرمی برند و دچار سوءتغذیه هستند کشورهای غربی دچار ریخت و پاش و اسرافند. همچنین سیستم کاپیتالیسم باعث انباشت قدرت و ثروت در دستان اقلیتی شده است که تاریخ و جهان را به خواست خود اداره می کنند. این اختلاف شدید روح انسان معاصر را به حرکت در می آورد تا یک جور این بی عدالتی و شکاف را به صورت درونی (پذیرش) یا بیرونی (با مبارزه) حل کند به آمارهایی که در این زمینه ارائه می شود توجه بفرمایید:

درآمد 400 نفر از ثروتمندان آمریکا در طول یک سال برابر با مجموع درآمدهای سالانه بیست کشور آفریقایی با جمعیتی بالغ بر 300 میلیون نفر است. بی عدالتی درجهان روند فزاینده خود را ادامه می دهد. طبق محاسباتی که اقتصاددانان برپایه داده های صندوق بین المللی پول انجام داده اند. در آمد 10% از ثروتمندترین مردم دنیا، 117 برابر درآمد 10% از فقیرترین مردم جهان است. این در حالی است که این نسبت در سال 1980، حدود 79 برابر بوده است (ویسمن، رابرت، رشد حیرت انگیز بی عدالتی) در جهان،

البته آمار اخیر ارائه شده توسط بانک جهانی نیز به این مورد اشاره می کند: در سطح جهان 1% از جمعیت دنیا با بیشترین درآمد، 5/9 درصد کل درآمد دنیا و بیش از کل درآمد 50% انتهای جدول افراد را دارا بوده اند. همچنین در سال 1993 میلادی، 5% افراد صدرنشین جدول توزیع درآمد، 75% کل درآمد مردم دنیا را در اختیار داشته اند. (بلامی فوستر، جان، بازگشت امپریالیسم، )

13. پیروزی انقلاب اسلامی ایران

مبارزه و پیروزی ملت ایران در راه اسلام با وجود تمام مشکلاتی که کشورهای غربی و شرقی در مقابل آن ایجاد کردند خود روحی تازه در پیکر جدید معنویت گرایی دمید. که نقش امام خمینی (قدس) در آن بسیار حائز اهمیت است و این تنها برای اسلام نبود بلکه ادیان دیگری نیز مانند مسیحیت را تکانی تازه داد در زیر به نقل قول از دو اندیشمند در این زمینه اشاره می شود:

آنتونی گیدنز ازمعروفترین جامعه شناسان معاصر می گوید: در گذشته سه غول فکری جامعه شناسی یعنی مارکس، دورکیم و ماکس وبر با کم و بیش اختلافاتی فرآیند عمومی جهان را به سوی سکولاریزاسیون و به حاشیه رفتن دین می دیدند. ولی از آغاز دهه هشتاد میلادی و با پیروزی انقلاب اسلامی ایران شاهد تحقق عکس این قضیه هستیم؛ یعنی فرآیند عمومی جهان روند معکوسی را آغاز و به سمت دینی شدن پیش می رود. (حاجتی، عصر امام خمینی) و یا اندیشمند و نویسنده روسی، والنتین پروساکوف، درباره تاثیرگذاری امام خمینی در موج جدیدمعنویت خواهی می نویسد: «او جهان بینی را احیا و نور ایمان را روشن کرد و بزرگترین حماسه عظیم فداکاری عصر ما را به وجود آورد.» (همان ص 43(

همین نویسنده می گوید: امام خمینی مبشر عصر جدیدی در زندگی بشریت بود که به نظر می رسد در این مرحله برای روحیه آشفته بشریت بیش از هرچیز به معنویت نیاز خواهد بود.» (همان ص 53(

14. ساختن پیشتوانه برای اخلاق و فعل در تمدن مدرن

با گسست تمدن مدرن از ریشه دینی، جامعه غرب مدرن دچار عدم وجود فلسفه اخلاقی و عمل فرد در میان جامعه شده است لذا می تواند باعث از هم گسیختگی افزایش جرم و جنایت شده است. جوامع غربی با درک این خلأ سعی در جعل و ایجاد معنویت های جدید در جامعه شده اند. معنویت هایی که مبانی اخلاقی را درجوامع تا حدی ایجاد می کنند اما در ساختاری سکولار قرار دارند و متناسب با نیازهای جامعه های مدرن هستند. نمونه ای از این تلاش ها را می توان در بحث های موفقیت و شادکامی و… در جوامع مدرن پیدا کرد.

دلایل گرایش به معنویت های نو ظهور در ایران

در ادامه باید اشاره کرد که نکات بالا ناظر بر رشد معنویت در سطح جهانی بود اما در ایران می توان دلایل دیگری برای گرایش به معنویت های نوظهور پیدا کرد. که از جمله می توان:

الف) اختلاط میان دین و حکومت و ورود روحانیت به عرصه حکومت که باعث شده است در میان آن ها که از حکومت ناراضی هستند گرایشی به سمت ادیان نوظهور ایجاد گردد.

ب) فرهنگ غرب زدگی: که این امر باعث می شود که بعضی از امور غربی بدون آنکه شرایط آن در جامعه وجود داشته باشد و مورد نیاز جامعه ما باشد تنها به دلیل پیروی از تمدن غرب و خودباختگی در مقابل آنها وجود داشته باشند.

ج) یکی از علل مهم دیگر به نظر این است که با توجه به این که در جامعه ایران دین نقش بسیارمهمی در سطح فردی و اجتماعی دارد فردی که خود را نمی تواند با دین جامعه یکسان کند و آن را نمی پذیرد برای جبران این خلأ و همرنگ شدن با دیگر روی به عرفان های نوظهور می آورد.

عواملی چون فشارهای اقتصادی و روانی، خانوادگی و غیره نیز بر روی گرایش به عرفان های نوظهور وجود داشته است.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد