علم امام به شهادت-وارد شدن در هلاکت معاد شناسی
۱۳۹۴/۱۲/۱۵
–
۵۵۹ بازدید
باسلام. علم امامان به شهادت خودشان چگونه با حرمت قتل عمدی نفس و آیه ناهیه( از اینکه با دست خود ، خودتان را به هلاکت نیندازید )قابل جمع است؟
در مورد علم پیامبران و امامان(ع) نکاتى را باید مد نظر قرار داد: یکم. پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) در مسائل عادى، فردى و امور اجتماعى، موظّف به استفاده از علم عادى بوده اند. از این رو همواره در این گونه مسائل، از طرق معمولى تحقیق و کسب آگاهى نموده و بر اساس آن عمل مى کردند. سر این مسأله نیز آن است که آنان الگوى بشریت اند و اگر در مسیر زندگى و حرکت هاى اجتماعى، راهى غیر از این بپویند، دیگر جنبه اسوه بودن خود را از دست خواهند داد و جهانیان به بهانه آنکه آنان با علم لدنى عمل مى کرده اند، از حرکت هاى سازنده، انقلابى و اصلاحى باز خواهند ایستاد. دوم. برخى بر این عقیده اند که علم غیب براى پیامبر(ص) و امامان(ع) شأنى است؛ یعنى، چنان نیست که همواره هر چیزى را بالفعل بدانند؛ بلکه اگر بخواهند از طریق غیبى بدانند، خواهند دانست و یا اگر خدا بخواهد، علم چیزى را در اختیار آنان قرار خواهد داد.روایاتی دراین باب از امامان وارد شده است و در اصول کافی این روایات آمده است .در هر صورت امام و پیامبر انسان است و خدا نیستند. این خداست که هیچگونه مجهولی ندارد و اگر کسی در باره امامان و پیابر چنین بیندیشد اشکالی پیش نمی آید.آنچه مهم است این است که آنچه را که برای هدایت انسان لازم است امام و پیامبر می دانند و در هیچ موردی حیران نمی مانند. سوم. علم غیب گاهى به واقعه حتمی و تغییر ناپذیر تعلق مى گیرد. بنابراین بعضى از چیزهایى که پیامبر(ص) و امامان(ع) از طریق غیبى مى دانند، همان چیزى است که حتما واقع خواهد شد؛ مانند کسى که از عمارت بسیار بلندى پرتاب گردیده و در بین راه مى داند که به سرعت به زمین اصابت خواهد کرد. این گونه آگاهى چیزى نیست که با آن بتوان تغییرى ایجاد نمود و سرنوشت چیزى را تغییر داد. به عبارت دیگر، گاهى علم به صورت تعلیقى و شرطى است؛ مثل اینکه انسان بداند اگر از منزل بیرون رود تصادف خواهد کرد. این قضیه اى شرطى است و فرد ممکن است با بیرون نرفتن از منزل، خود را حفظ کند؛ ولى اگر بداند که در روز معینى فلان حادثه براى او اتفاق خواهد افتاد و چیزى اختیارى در دگرونى آن دخیل نیست، آیا باز هم خواهد توانست از بروز آن جلوگیرى نماید؟ علم پیامبر و ائمه(ع) به کیفیت مرگ خود مى تواند از این نوع نیز تفسیر شود.توجه به این مطلب هم داشته باشیم که امامان مانند ما نیستند که از مرگ بترسند بلکه آنان مرگ را آغاز زندگی بسیار بسیار بهتر از این زندگی می دانند و برای رسیدن به آن انتظار می کشند.اگر خداوند روز مرگ آنان را به آنان اطلاع بدهد نه تنها ناراحت نمی شوند بلکه خوشحال هم می شوند. نکته دیگر آن که بین علم لدنی و علم معمولی و عادی تفاوت اساسی وجود دارد و آن این که علم لدنی معیار و میزان تکلیف نمی باشد، آنچه را که ائمه طاهرین(ع) در مسایل مختلف از جمله شهادت خودمی دانند از این قبیل بوده است؛ برعکس علم عادی و معمولی که زمینه اش برای همه مردم وجود دارد -معیار تکلیف پذیری است که ائمه اطهار(ع) براساس همین علم گاهی به کاری دست می زدند و گاهی از کارهایی پرهیز می کردند (نظر علامه طباطبایی، نقل استاد جوادی آملی در درس تفسیر). بنابر این پیامبران گرچه باطن افرادرا بدانند ولی با این حال باید با مردم به صورت متعارف رفتار کنند.