۱۳۹۴/۰۲/۱۴
–
۶۴۵ بازدید
با سلام و تحیت و قدردانی از مکاتبه ی شما با این مرکز پیش از بیان پاسخ و بررسی موارد مطرح در پرسش ، لازم است توجه فرمایید که بیان اینچنینی این مطالب و انتساب آنها به علما و مراجع در اکثر قریب به اتفاق موارد، مقرون به کذب، ناقص گویی، بریده گویی و موارد مشابه می باشد و لازم است در چنین مواردی حتما به تحقیق و بررسی پیرامون چنین استناداتی پرداخت . حال به بررسی پرسش و ارائه ی پاسخ می پردازیم: مخالفت با واکسیناسیون: چند امر خلاف واقع در این گزارش به چشم می خورد: ۱.
با سلام و تحیت و قدردانی از مکاتبه ی شما با این مرکز پیش از بیان پاسخ و بررسی موارد مطرح در پرسش ، لازم است توجه فرمایید که بیان اینچنینی این مطالب و انتساب آنها به علما و مراجع در اکثر قریب به اتفاق موارد، مقرون به کذب، ناقص گویی، بریده گویی و موارد مشابه می باشد و لازم است در چنین مواردی حتما به تحقیق و بررسی پیرامون چنین استناداتی پرداخت . حال به بررسی پرسش و ارائه ی پاسخ می پردازیم: مخالفت با واکسیناسیون: چند امر خلاف واقع در این گزارش به چشم می خورد: 1. اولین واکسیناسیون نه در زمان رضا خان پهلوی بلکه در زمان فتحعلیشاه قاجار انجام گرفته است و بدیهی است که اگر هم مخالفتی صورت گرفته باشد طبیعتا در آن زمان بوده است نه در دوران رضاخان. واکسیناسیون آبله ( از نوع مایه کوبی ) ظاهرا اولین بار در زمان فتحعلی شاه در ایران باب شد. مهم ترین عامل در جلوگیری از شیوع آن واکسیناسیون بود، که در زمان فتحعلی شاه آندریو جاکس، جراح و مترجم نماینده سیاسی انگلیس سرهارفورد جونز، برای اولین بار، در 1225هـ/ 1810م، موفق به کسب اجازه آبله کوبی گروهی از اطفال شد و سال بعد پزشکان عضو هیئت سرگراوزلی نیز توانستند سیصد کودک را آبله کوبی کنند. تذکر این نکته از این رو لازم به نظر رسید که در گزارش های اینچنین سعی می شود با مترقی و مصلح جلوه دادن رضا خان، به نوعی شخصیت سازی مثبت در باره ی وی اقدام گردد و در مقابل به نوعی مراجع و علما را طرفدار تفکری قشری و متحجرانه معرفی نماید. در حالی که مساله دقیقا برعکس می باشد. 2. در اولین واکسیناسیون از واکسیناسیون استقبال شده نه مقابله در مورد همین واکسیناسیون گفته شده که زنان، خصوصاً زنان طبقه محروم، برای واکسینه کردن فرزندانشان به خانه های پزشکان هجوم می آوردند. به دنبال آن، در 1228هـ ق، عباس میرزا به انجام آن مبادرت ورزید. عباس میرزا در تبریز فرمانروای آذربایجان و ولیعهد فتحعلی شاه بود که دکتر کورمیک انگلیسی را به خدمت درآورد. این پزشک انگلیسی توانست، در 1228هـ ق، واکسیناسیون با مایه گاوی را رواج دهد؛ برای همین منظور برای اولین بار فرزندان ولیعهد نسبت به آبله واکسیناسیون شدند. ولیعهد همچنین دستور داد تا، در تبریز 25000نفر و شهرهای اطراف چون، در خوی، 8214نفر، در ارومیه و اطراف آن، 6025نفر و، در مراغه، 5037نفر و در مجموع 80هزار تن، در آذربایجان، با مایه آبله گاوی تلقیح شوند. 3. هیچگونه مخالفتی از سوی علما و مراجع و حتی روحانیت در این باره گزارش نگردیده است . تنها گزارش مخالفت با این مساله در مورد واکسیناسیون زمان امیرکبیر و آن هم از سوی دعانویسها و فالگیر ها بوده است: در کتاب داستان هایی از زندگی امیرکبیر، نوشته ی محمود حکیمی، نشر فرهنگ اسلامی ص 47می خوانیم: اما چند روز پس از آغاز آبله کوبی به امیر کبیر خبردادند که مردم از روی ناآگاهی نمیخواهند واکسن بزنند. به ویژه که چند تن از فالگیرها و دعانویسها در شهر شایعه کرده بودند که واکسن زدن باعث راه یافتن جن به خون انسان میشود….. اما نفوذ سخن دعانویسها و نادانی مردم بیش از آن بود که فرمان امیر را بپذیرند…………. امیر با صدی رسا گفت: و مسئول جهلشان نیز ما هستیم. اگر ما در هر روستا و کوچه و خیابانی مدرسه بسازیم و کتابخانه ایجاد کنیم، دعانویسها بساطشان را جمع میکنند با توضیحات فوق روشن میگردد در مساله ی واکسیناسیون در زمان فتحعلیشاه هیچ گونه مخالفتی از سوی مراجع و علمای طراز اول ابراز نگردیده است واز سوی جریان روحانیت نیز اینکه روحانیت به استناد دین و یا حتی بدون آن ، با این مساله مخالفت نموده باشد در تاریخ گزارش نگردیده است. برای کسب اطلاعات بیشتر پیرامون این مساله به پایگاه اطلاع رسانی زیر مراجعه نمایید : http://www.moadele.ir مخالفت با مدرسه به جای مکتب در این مساله نیز هیچ گونه مخالفتی از سوی علما و مراجع طراز اول در تاریخ گزارش نشده است . اگر هم مخالفتی با جریان مدارس جدید در برخی نقل های تاریخی از سوی اقشار متدین گزارش گردیده است بیشتر به این دلیل بوده است که اکثر گردانندگان این مدارس به کپی برداری مستقیم این مدارس از مدارس موجود در غرب پرداخته و دقیقا شیوه های آموزشی و حتی در برخی موارد مواد آموزشی خویش را از مشابه این مدارس در غرب اخذ نموده بودند. و در برخی موارد نیز معلمان و کارکنان این مدارس مسیحی و غیر مسلمان بوده اند و همین مساله موجب برانگیخته شدن حساسیت هایی در اقشار متدین جامعه نسبت به این پدیده شده بوده است. و بدیهی است که چنین ترسی نه تنها بی جا نبوده بلکه با توجه به شرایط زمان و وضعیت آن مدارس، ترسی عقلایی و به جا تحلیل می گردیده است که اقشار متدین نسبت به تربیت غیر دینی فرزندان خود ترس داشته باشند. علاوه بر این مطلب، همانگونه که بیان شد نمی توان هیچ گونه فتوای شرعی از سوی مراجع و علمای طراز اول در ارتباط با این مساله پیدا نمودچه اینکه نظرات شرعی مراجع عظام تقلید در آثار فتوایی و فقهی آنان انعکاس پیدا می نماید و چنین مساله ای در این منابع مطرح نگردیده است. آب لوله کشی در این مورد نیز به مانند مساله ی فوق نمی توان به گزارش تاریخی معتبری دست پیدا نمود ، از این گذشته به نظر می رسد اگر هم حساسیتی نسبت به اب لوله کشی وجود داشته است به احتمال زیاد بر اثر حساسیت اقشار متدین نسبت به تطهیر با آب قلیل و یا خوف از طاهر و پاک نبودن منبع اصلی آب لوله کشی بوده است نه به خود اب لوله کشی. مجددا از مکاتبه ی شما با این مرکز قدردانی می نماییم. منتظر سوالات بعدی شما هستیم.