عصراسلام: «واژه ها» یا “دال” ها در خارج از گفتمان هیچ معنایی ندارند و هر دال توسط گفتمانی که به عاریت گرفته می شوند معنا و مفهومی می یابند. (به عنوان مثال احمدی نژاد و موسوی هر دو از دال «عدالت» و «مردم» استقاده می کردند، اما مفهومی که عدالت و مردم در گفتمان احمدی نژاد داشت زمین تا آسمان با مفهوم همان واژه ها در گفتمان موسوی متفاوت بود)
در گفتمانها دلالتكنندههایی (دالهايي) هستند كه شناورند و دالهايی وجود دارند كه براي آن گفتمان جنبه محوری دارد. به عبارتی در هر گفتمان دالی با عنوان «دال مركزی» يا محوری وجود دارد كه در مفصلبندی گفتمانی، مفاهيم و اجزاي ديگر را كنار هم چفت و بست کرده و به آنها بار معنایی خاص خود را می دهد.
به عنوان مثال دال مرکزی گفتمان اصولگرایی یا محافظه کاری در ایران «اسلام» است که دال های شناوری از قبیل: ولایت، مستضعفین، شهدا، بصیرت و.. را در کنار دال مرکزی خود معنادهی کرده و در چارچوب گفتمانی خود تعریف می نمایند. در مقابل گفتمان اصلاحات با دال مرکزی «جمهوریت» سعی کرده است دال های شناوری از قبیل: مطبوعات آزاد، آزادی، برابری جنسیتی، حقوق اقلیت ها، نقد پذیری، مردمسالاری و امثالهم را در حول دال مرکزی گفتمان خود تعریف و تثبیت نماید.
حال اگر چهره های سیاسی که به هر طریقی به یکی از این دو گفتمان متصل است بخواهد با استفاده از دال هایی که در گفتمان رقیب معنا دهی شده اند کسب رای کند نه تنها موفق نشده بلکه باعث ریزش آرایش نیز می شود.
[جانورشناسان از نوعی هشت پا سخن می گویند که در دریا بسیار باشکوه و زیبا است ولی در بیرون آب همچون ماده ای لزج و مشمئز کننده به نظر میرسد] در مورد دالهای گفتمانی نیز چنین است. وقتی یک اصلاح طلب بخواهد با تکیه بر واژههایی مانند ولایت یا بصیرت و امثالهم رای اصولگرایان را جمع کند نه تنها موفق نخواهد شد بلکه متهم به دو رویی و ریا نیز می شود. در مقابل اگر کاندید اصولگرایی بخواهد با تکرار مدام دال هایی مانند مطبوعات آزاد و آزادی بیان و حجاب آزاد و شجریان و ورزشگاه رفتن زنان و امثالهم رای جمع کند نه تنها موفق نشده بلکه باعث عصبانیت بیشتر حامیان جریان اصلاحات نیز خواهد شد.
آقای علی لاریجانی در فضای سیاسی ایران به عنوان یک چهره اصولگرا شناخته می شود. آقای لاریجانی برای ماندن در عرصه رقابت انتخاباتی باید یا به صورت کامل با گفتمان اصولگرایی وداع کرده و خود را اصلاح طلب معرفی نماید که امری بسیار بعید به نظر می رسد و با توجه با سابقه ایشان جامعه نیز از ایشان نپذیرفته و واکنش منفی نشان خواهد داد. و یا اینکه به طور کامل بیخیال آراء اصلاح طلبان شده و خود را اصولگرا معرفی نماید که باز هم به دلیل سابقه و عملکرد توان اقناع و جذب آراء عمومی این طیف را نیز نخواهد داشت.
آقای لاریجانی در سخنرانی چهارساعته خود در کلاب هاوس، تلاش کرد خود را دوست زنده یاد شجریان معرفی نماید. تلاش کرد با تاکید بر مجری برنامه که از خانمها هم به میزان مساوی در سوال کنندگان استفاده شود نظر زنان را جذب کند. لاریجانی هم از رفع حصر سخن گفت و هم از زاویه فکری خود با برادرانش سخن گفت. لاریجانی هم از برخی برنامه های صداو سیمای تحت مدیریتش اعلام برائت کرد و هم تلاش کرد که از جواد ظریف دلجویی کرده و سبد رای او را به دست آورد.
اما آنچه لاریجانی باید بداند این است که تاریخ دو بار تکرار نمی شود و دیگر با این روشها و شعارها نه توان اقناع اصلاح طلبان و جذب رای آنها را دارد و نه آبی از جناح مقابل برایش گرم خواهد شد.
تنها شانس لاریجانی برای پیروزی در انتخابات نمایندگی یک گفتمان مشخص و برجسته سازی آن گفتمان و ایجاد دوقطبی انتخاباتی و تاکید بر تضادهای گفتمانی در تبلیغات و مناظره هاست.
آقای لاریجانی در حوزه ای که امکان آن را دارد تا گفتمانی مستقل ایجاد کرده و رقیب را به چالش بکشد، تاکید بر حل مسائل سیاست خارجی و تعامل و گفتگو با جهان است.
لاریجانی می تواند با گفتمانی با دال مرکزی «تعامل با جهان» و قانع کردن جامعه به اینکه بحران اقتصادی کشور ریشه در سیاست خارجی دارد آراء عمومی را به خود جذب نماید… (و اتفاقا تنها بخش قابل اعتنای چهارساعت سخنرانی آقای لاریجانی نظرات ایشان در دفاع از برجام و حمایت از حل مسالمت آمیز مسئله سیاست خارجی ایران و به طور ضمنی روضه خوان بودن رقبای خویش بود. [تاکید بر خواندن نهج البلاغه در وسط اتوبان که متلک ظریفی به جنحال مقابل بود])
در کل علی لاریجانی اگر موفق شود گفتمانی جدا از گفتمان اصلاح طلب و اصولگرا ایجاد نموده و دالها معنایی گفتمان خود را به صورت ملموس و قابل فهم در اختیار جامعه قرار دهد امکان رقابت و پیروزی خواهد داشت وگرنه شانسی نخواهد داشت.
نویسنده: فرهاد قنبری