خانه » همه » مذهبی » عمق راهبردی ایران، بغداد تا کاراکاس

عمق راهبردی ایران، بغداد تا کاراکاس


عمق راهبردی ایران، بغداد تا کاراکاس

۱۳۹۲/۰۵/۱۵


۱۹۲ بازدید

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - عمق راهبردی ایران، بغداد تا کاراکاسمقام معظم رهبری:یک جاهایى یک حوادثى است که می‌تواند مثل ریشه و مایه‌ى استحکام یا ریسمان‌هاى نگه‌دارنده‌ى خیمه، براى داخل کشور به حساب بیاید؛ این‌ها عمق راهبردى است.اینکه شما ملاحظه کردید امام، در زمینه‌ى انقلاب‌هاى خارج از کشور و هسته‌هاى انقلابى، بیانات صریحى را در آن روزها بیان می‌کردند؛براى تشکیل یک چنین عمقى بود که تشکیل هم شد.اگر عمق راهبردی را دایره و حوزه‌ی نفوذ یک کشور یا ملت در درون مرزهای سیاسی و جغرافیایی سایر کشورها برای د

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - عمق راهبردی ایران، بغداد تا کاراکاسمقام معظم رهبری:یک جاهایى یک حوادثى است که می‌تواند مثل ریشه و مایه‌ى استحکام یا ریسمان‌هاى نگه‌دارنده‌ى خیمه، براى داخل کشور به حساب بیاید؛ این‌ها عمق راهبردى است.اینکه شما ملاحظه کردید امام، در زمینه‌ى انقلاب‌هاى خارج از کشور و هسته‌هاى انقلابى، بیانات صریحى را در آن روزها بیان می‌کردند؛براى تشکیل یک چنین عمقى بود که تشکیل هم شد.اگر عمق راهبردی را دایره و حوزه‌ی نفوذ یک کشور یا ملت در درون مرزهای سیاسی و جغرافیایی سایر کشورها برای دفاع از خود بدانیم و آن را دارای دو بعد مادی (سخت‌افزاری) مانند ابزارهای دفاعی، اقتصادی و دیپلماتیک و غیرمادی (نرم‌افزاری) مانند ایده‌ها، افکار، اعتقادات و باورها در نظر بگیریم؛ خواهیم دید که در طول ادوار و قرن‌های گذشته، همیشه دولت‌ها و ملت‌هایی بوده‌اند که از عمق استراتژیک خاصی در حوزه‌های مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و دفاعی برخوردار بودند. به تعبیر دیگر، دولت‌های مختلف، با در نظر گرفتن متغیرهای متعدد، این عمق راهبردی را برای خود ایجاد می‌کردند.

اما تبارشناسی و پیشینه‌یابی این مفهوم تئوریک نشان می‌دهد که تئوریزه کردن و حرکت هدفمند و برنامه‌ریزی شده‌ی دولت‌ها برای دستیابی به چنین عمقی، به دوران پس از جنگ جهانی دوم و آغاز جنگ سرد بین آمریکا و شوروی برمی‌گردد. تلاش برای تعریف حوزه‌ی نفوذ خود با تمسک به شیوه‌های متعدد نظامی، سیاسی و دفاعی و افزایش دایره‌ی تأثیرگذاری بر ملت‌ها و دولت‌ها، از مهم‌ترین راهبردهای دو کشور در این ارتباط به شمار می‌رود.

حضور و نفوذ آمریکا در اقیانوس اطلس، اروپای غربی، آمریکا شمالی و جنوبی و حتی بخشی از خلیج فارس و استفاده از ابزارهایی مانند ناتو، سنتو و سیتو و طرح‌هایی از قبیل مارشال، ترومن و… و از سوی دیگر، تلاش شوروی برای حفظ و گسترش حوزه‌ی نفوذ استراتژیک خود در اوراسیا، اروپای شرقی و حتی آسیای مرکزی و شرق آسیا با استفاده از ظرفیت‌های نظامی (ورشو)، اطلاعاتی و ایدئولوژیک (بسط نظریه‌ی کمونیسم) نمونه‌هایی از اهتمام دو ابرقدرت جهانی در دستیابی به عمق راهبردی است. در طول این مدت، آن چیزی که مسلم است اینکه هر دو کشور، با در نظر داشتن دو بعد مادی و غیرمادی این مفهوم، تلاشی گسترده از خود نشان دادند.

در همین حال، هرچند که مفهوم عمق راهبردی از هر دو وجه داخلی و خارجی برخوردار است، ولی این یادداشت خواهد کوشید تا به شکلی اجمالی، بعد خارجی عمق راهبردی جمهوری اسلامی ایران را به تحلیل بکشد و ابعاد و مختصات آن را تبیین کند.

الف) گستره‌ی جغرافیایی

با نگاهی به سند چشم‌انداز 20ساله و بررسی اشتراکات جغرافیایی، فرهنگی و تمدنی ایران و سایر کشورها در می‌یابیم که مناطق آسیای میانه، قفقاز، خاورمیانه و سایر کشورهای هم سایه (به طور کلی جنوب آسیا) در حلقه‌ی اولیه‌ی حوزه‌ی استراتژیک در بعد جغرافیایی قرار می‌گیرند. حضور جمهوری اسلامی ایران در مرکزیت جهان اسلام از حیث فرهنگی و اعتقادی و گستره‌ی تمدن ایرانی‌اسلامی و میراث گرانبهای آن و پیوند عمیق فرهنگی با کشورهای حوزه‌ی تمدن ایران و اسلام، زمینه‌ساز نقش‌آفرینی این کشور در مسائل منطقه‌ای خواهد بود. به عنوان مثال، از حیث فرهنگی، تأثیرگذاری ایران در جمع کشورهای حوزه‌ی نوروز امری چشمگیر و غیر قابل انکار است و ظرفیتی ایجاد کرده است که در صورت استفاده از آن، منافع زیادی را برای ایران به ارمغان خواهد آورد.

جغرافیای سرزمینی ایران، که این کشور را پل ارتباطی سه قاره‌ی اروپا، آسیا و آفریقا قرار می‌دهد و امکان دسترسی کشورهای آسیای مرکزی را به آب‌های گرم خلیج فارس مهیا می‌سازد، ایران را به کشوری استراتژیک و تأثیرگذار تبدیل می‌کند. از سوی دیگر، نزدیکی به مرزهای سرزمین‌های اشغالی و تهدید به حمله به منافع رژیم صهیونیستی، در صورت حمله‌ی آمریکا، توانسته است نوعی بازدارندگی برای کشورمان ایجاد کند؛ امری که در سالیان اخیر، کارایی خود را به خوبی نشان داده است.

ب) عمق سیاسی

استقرار نظام مردم‌سالاری دینی در ایران مبتنی بر اصول و ارزش‌های اسلامی، آن هم در منطقه‌ای که کمتر کشوری تجربه‌ی نظام مردم‌بنیاد را داشته است و همچنین کارآمدی این نظام سیاسی در ارتباط با به‌کار‌گیری و بسیج مردمی در زمان‌ها و اتفاقات متعدد، که نشان از مشروعیت و مقبولیت بالای آن دارد، ترویج و بسط گفتمان انقلاب اسلامی، که از شاخصه‌های منحصربه‌فردی برخوردار است، از طریق حمایت از گروه‌های اسلامی و انقلابی و همه‌ی آزادی‌خواهان، ظلم‌ستیزان و عدالت‌طلبان در سراسر جهان، حضور سیاسی و مؤثر در حیات خلوت دشمن و سرمایه‌گذاری در بخش‌های مختلف همکاری با کشورهای آن حوزه، که اهرم فشاری مناسب برای به چالش کشیدن مؤلفه‌های قدرت کشوری مانند ایالات متحده بوده و هست و نیز استفاده از ظرفیت‌های آزادشده در ملت‌های منطقه با تأثیرگذاری بر افکار عمومی کشورهای اسلامی و غیر آن، از مهم‌ترین ابزارهای گسترش و عمق‌بخشی به حوزه‌های تأثیرگذاری استراتژیک به شمار می‌رود.

جغرافیای سرزمینی ایران، که این کشور را پل ارتباطی سه قاره‌ی اروپا، آسیا و آفریقا قرار می‌دهد و امکان دسترسی کشورهای آسیای مرکزی را به آب‌های گرم خلیج فارس مهیا می‌سازد، ایران را به کشوری استراتژیک و تأثیرگذار تبدیل می‌کند. از سوی دیگر، نزدیکی به مرزهای سرزمین‌های اشغالی و تهدید به حمله به منافع رژیم صهیونیستی، در صورت حمله‌ی آمریکا، توانسته است نوعی بازدارندگی برای کشورمان ایجاد کند. امری که در سالیان اخیر، کارایی خود را به خوبی نشان داده است.

ج) نقطه‌ی تمایز عمق استراتژیک با سایر کشورها

مجموعه‌ی بررسی‌ها در مؤلفه‌ی تأثیرگذار در میزان قدرت و اثرگذاری کشورهای مختلف نشان می‌دهد که استفاده از ابزارهای اقتصادی، سیاسی و نظامی برای عمق بخشیدن به گستره‌ی استراتژیک نظام‌های سیاسی امری مرسوم و البته موقت و گذراست؛ به این معنا که همه‌ی کشورها به راحتی می‌توانند با هزینه‌های مختلف در بخش‌های متعدد صنعتی، کشاورزی، بازرگانی، دفاعی و… برای خود تأمین منافع نمایند و از این طریق، حمایت‌هایی را نیز جلب کنند؛ ولی باید توجه داشت که این امر، کاملاً تصنعی است و به دلیل فقدان عمق و ریشه در اندیشه‌های ملت‌ها، توان ماندگاری ندارد و با اتمام قراردادهای منعقده بین کشورها، لاجرم حمایت‌ها نیز به پایان خواهد رسید. این در حالی است که رمز موفقیت جمهوری اسلامی، سرمایه گذاری بر روی مؤلفه‌های غیرمادی مؤثر در این امر؛ یعنی تکیه بر متغیرهای نرم‌افزاری و استفاده از اشتراکات فرهنگی، مذهبی و تمدنی و در بعضی موارد تغییر افکار، ایده‌ها و اعتقادات برخی ملت‌ها در مناطق مختلف است.

به عبارت دیگر، هدف‌گذاری اصلی جمهوری اسلامی بر روی ملت‌هاست. در همین رابطه، مقام معظم رهبری معتقدند: «نظام اسلامی از پشتیبانی قوی ملت‌های مسلمان برخوردار است و عمق استراتژیک جمهوری اسلامی ایران، ملت‌های مسلمان در کشورهای مختلف هستند.» (دیدار با تشکل‌های دانشجویی، 24 مهر 1384)

همین نکته، یعنی تأثیرگذاری بر قلوب و عقول ملت‌ها، که استفاده از مهم‌ترین مؤلفه در جنگ نرم است، می‌تواند سرعت و عمق گستره‌ی تأثیرگذاری استراتژیک جمهوری اسلامی را دوچندان کند. امری که از کمترین هزینه و بیشترین فایده برخوردار است و می‌تواند نفوذ متقابل داشته باشد. اسماعیل هنیه، نخست‌وزیر قانونی فلسطین، در تاریخ 17 آذر 1385، در خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران به این امر اشاره کرد و گفت: «فلسطین دارای عمق استراتژیکی به نام جمهوری اسلامی ایران است که پشتیبان همه‌ی ملل اسلامی است.» حمایت متقابل ملت ایران و فلسطین، سوریه، عراق، لبنان، افغانستان، پاکستان، کشورهای آمریکای لاتین، بحرین، ترکیه، آذربایجان و ده‌ها کشور دیگر گواهی بر همین نکته است. این تأثیرگذاری مبتنی بر قراردادهای دیپلماتیک نیست و به دلیل ابتنا بر اعتقادات و باورهای ملت‌ها، قدرت ماندگاری بیشتری دارد. برای مثال، می‌توان به موضوع روز جهانی قدس و نام‌گذاری جمعه‌ی آخر ماه مبارک رمضان از سوی امام خمینی (رحمت الله علیه) به یاد و نام فلسطین اشاره کرد که مورد استقبال گسترده‌ی ملت‌های مسلمان و حتی غیر مسلمان، ولی آزادی‌خواه قرار گرفت؛ موضوعی که چه بسا در برخی کشورها با مخالفت صریح دولت‌ها مواجه شده باشد.

همین عامل، یعنی مردمی بودن(1) عمق استراتژیک جمهوری اسلامی، جهان استکبار و جبهه‌ی معارض ضد ایران را بر آن داشت تا با استفاده از حربه‌ی «ایران‌هراسی» و به‌کارگیری رسانه‌های جمعی تأثیرگذار و ایجاد تقابل‌های فرقه‌ای (شیعی‌ـ‌سنی)، از میزان اثرگذاری نظام اسلامی بکاهد و تلاش دولت و ملت ایران برای نزدیکی به ملت‌های منطقه را بی‌اثر کند؛ هرچند وقوع دور جدید بیداری اسلامی در منطقه و الگوگیری از انقلاب اسلامی در مبارزه با استبداد داخلی و استکبار خارجی و مبارزه با صهیونیسم، بخش زیادی از این نقشه‌ی شوم را نقش بر آب کرد. این تحولات فرصت بسیار مناسبی را در اختیار دولت و ملت ایران، مخصوصاً سازمان‌های مردم‌نهاد برای نزدیکی دوباره و انتقال تجربیات طرفین به یکدیگر، فراهم کرده است.(مهدی حقیقت‌خواه؛ کارشناس مسائل بین‌الملل و عضو تحریریه‌ی برهان/برهان۱۳۹۲/۵/۱۴)

پی‌نوشت‌ها:

1. لازم به توضیح است که ذکر مردمی و نرم‌افزاری بودن عمق استراتژیک جمهوری اسلامی به معنای غفلت از رویکرد حمایت‌های سخت‌افزاری از ملت‌ها نبوده و نیست؛ چرا که ایران سعی کرده است در طول سالیان متمادی، در سایر بخش‌های مختلف نیز حمایت‌های لازم را به عمل آورد که برای اثبات این امر مثال‌های متعددی وجود دارد.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد