الف ) استهزاء ( مسخره کردن )
مسخره کردن این است که آدمى گفتار یا کردار یا صفات و خلقت مردم را به قول یا به فعل یا به ایماء و اشاره طورى نقل و حکایت و بازگو کند که سبب خنده دیگران شود، و البتّه این عمل از ایذاء و تحقیر و آگاهانیدن بر عیوب و نقائص مردم خالى نیست، و اگر این کار در حضور شخص مورد نظر نباشد و او از این کار شما ناراحت شود ، متضمّن غیبت نیز خواهد بود.
ب ) طنز
1 . تعریف
طنز در لغت به معنای طعنه زدن است ولی معنای اصلی که در قبل به کار میرفتهاست به معنای تیغ جراحی میباشد.
ودر اصطلاح در ادبیات طنز به نوع خاصی از آثار منظوم یا منثور ادبی گفته میشود که اشتباهات یا جنبههای نامطلوب رفتار بشری، فسادهای اجتماعی و سیاسی یا حتی تفکرات فلسفی را به شیوهای خنده دار به چالش میکشد.[محمدرضا اصلانی (همدان)، فرهنگ واژگان و اصطلاحات طنز انتشارات کاروان، ۱۳۸۵، ص ۱۴۰] در تعریف طنز آمدهاست: «اثری ادبی که با استفاده از بذله، وارونه سازی، خشم و نقیضه، ضعفها و تعلیمات اجتماعی جوامع بشری را به نقد میکشد.»[مقدمه مگ گراهیل بر ادبیات ] جانسون طنز را این گونه معنی میکند: «شعری که در آن شرارت و حماقت سانسور شده باشد.»[محمدرضا اصلانی (همدان)، فرهنگ واژگان و اصطلاحات طنز، انتشارات کاروان، ۱۳۸۵، ص ۱۴۱ ]
به کار بردن کلمه طنز برای انتقادی که به صورت خندهآور و مضحک بیان شود در فارسی معاصر سابقه زیاد طولانی ندارد. هرچند
که طنز در تاریخ بیهقی و دیگر دیگر آثار قدیم زبان فارسی به کار رفته، ولی استعمال وسیعی به معنای satire اروپایی نداشتهاست. در فارسی، عربی و ترکی کلمه واحدی که دقیقاً این معنی را در هر سه زبان برساند وجود نداشتهاست. سابقاً در فارسی هجو به کار میرفت که بیشتر جنبه انتقاد مستقیم و شخصی دارد و جنبه غیر مستقیم ساتیر را ندارد و اغلب آموزنده و اجتماعی هم نیست. در فارسی هزل را نیز به کار بردهاند که ضد جد است و بیشتر جنبه مزاح و مطایبه دارد.[حسن جوادی، تاریخ طنز در ادبیات فارسی، انتشارات کاروان، ۱۳۸۴، ص ۱۱ ]
2 . تفاوت طنز با هجو و کمدی
همه انواعی که در بالا بیان شد در دسته مطایبه و شوخطبعی قرار میگیرند. هجو به قصد مسخره کردن، ریشخند یا تخریب شخصیت کسی نگاشته میشود. هجو قصد اصلاح ندارد و هدف اصلی اش نابودی شخصیت طرف مقابلش میباشد. اما در طنز معمولاً مقاصد اصلاح طلبانه و اجتماعی مطرح است. طنز با بیان ظریف مشکلات و کاستیها، با زبانی شیرین سعی در اصلاح آنها دارد. کمدی اما نوعی بیان مطایبهآمیز به صورت تصویری است. (سینما، تئاتر…)در واقع کمدی میتواند از همه شاخههای شوخطبعی و مطایبه (طنز، هجو و هزل) استفاده کند.
3 . ماهیت طنز
طنز تفکربرانگیز است و ماهیتی پیچیده و چند لایه دارد. گرچه طبیعتش بر خنده استوار است، اما خنده را تنها وسیلهای میانگارد برای نیل به هدفی برتر و آگاه کردن انسان به عمق رذالتها. گرچه در ظاهر میخنداند، اما در پس این خنده واقعیتی تلخ و وحشتناک وجود دارد که در عمق وجود، خنده را میخشکاند و انسان را به تفکر وامیدارد. به همین خاطر دربارهٔ طنز گفتهاند: «طنز یعنی گریه کردن قاه قاه، طنز یعنی خنده کردن آه آه.»[ محمدرضا اصلانی (همدان)، فرهنگ واژگان و اصطلاحات طنز، انتشارات کاروان، ۱۳۸۰، ص ۱۴۱ ] در نتیجه طنز را میتوان مانند یک تیغ جراحی فرض نمود زیرا کار تیغ جراحی برش جایی به منظور بهبود آن میباشد.
طنز در ذات خود انسان را برمیآشوبد، بر تردیدهایش میافزاید و با آشکار ساختن جهان همچون پدیدهای دوگانه، چندگانه یا متناقض، انسانها را از یقین محروم میکند. جان درایدن در مقاله «هنر طنز» ظرافت طنز را به جدا کردن سر از بدن با حرکت تند و سریع شمشیر تشبیه میکند، طوریکه دوباره در جای خود قرار گیرد.[ محمدرضا اصلانی (همدان)، فرهنگ واژگان و اصطلاحات طنز، انتشارات کاروان، ۱۳۸۵، ص ۱۴۲ ]
در میان شاعران یونان و روم، شعرهای طنز آرخیلوخوس، هیپوناکس، آریستوفان، لوسیلیوس، هوراس و جوونال قدیمیترین نمونه هاست. در ادبیات قرون وسطای انگلیس از قصههای کنتربری اثر جفری چاسر و منظومه رؤیای پیرس شخم کار اثر ویلیام لاگلند میتوان نام برد. در دوران رنسانس رابله، سروانتس و لوییجی پولچی مشهور طنزپردازان هستند. آثار طنز ابتدا به صورت شعر بود و بعدها شیوههای روایی را هم دربر گرفت. امروزه در ادبیات جهان، مشهورترین طنزنویسان، خبرنویسانی چون سروانتس، رابله، ولتر، جوناتان سویفت، هنری فیلدینگ، جوزف آدیسون، ویلیام تکری، مارک توین، جرج اورول، جوزف هلر، سینکلر لوئیس، جان چیور و آلدوس هاکسلی هستند.[محمدرضا اصلانی (همدان)، فرهنگ واژگان و اصطلاحات طنز، انتشارات کاروان، ۱۳۸۵، ص ۱۴۲ ]
4 . شیوههای طنز
انواع آثار ادبی که طنزنویس میتواند به کار ببرد فوقالعاده زیاد و متنوع است، رُمان، نمایشنامه، شعر و… اما شیوهها یا تکنیکهایی که در آن به کار میرود محدود است:
ا.کوچک کردن
اا. بزرگ کردن
ااا. تقلید مضحک از یک اثر ادبی شناخته شده
اااا. ایجاد موقعیتی در داستان یا نمایش که به خودی خود طنزآمیز است.
ااااا . به کار بردن عین کلمات کسی که مورد طنز قرار میگیرد و ایجاد چهارچوبی مضحک برای آن.
5 .طنز و لطیفههای مکتوب
طنز یعنی بیان هنرمندانه و نقادانهٔ کژیها و نادرستیها به قصد اصلاح و نه تخریب. طنز فاخرترین گونهٔ شوخطبعیست، که گونههای دیگرش هزل و هجو و فکاهیاند. لطیفهها عمدتاً از نوع فکاهیاند؛ اما آنجا که رنگ و بوی تمسخر قومی یا شخصی خاص میگیرند، به هجو متمایل میشوند. البته لطیفههای زیادی هم هستند که اقدام به انتقاد از فرد، گروه، جامعه و نظام خاصی میکند که در دسته «طنز» قرار میگیرند.
6 . جوک و لطیفه (طنز شفاهی)
این حقیقت که طنز در میان عامهاست، ادعای گزافی نیست. طنزی که در ادبیات عامه ماندگار شود، قطعاً قدرت بالایی دارد. طنزهای شفاهی بخش مهمی از ادبیات عامهاند. البته جک و لطیفه تنها بخشی از طنز شفاهی است. طنز نهفته در مثلها، متلها و حکایتهای بین مردم نیز بخشی از طنز شفاهی است.
به گونه نمونه من دیروز مرده بودم.
7 . احکام فقهی طنز
« مطابق نظر آیت الله خامنه ای »
س ۱۱۸۵: آیا دیدن یا شنیدن برنامه های طنز از رادیو و تلویزیون اشکال دارد؟
ج: گوشدادن به برنامه هاى طنز و نمایش هاى فکاهى و دیدن آنها اشکال ندارد مگر آن که مستلزم اهانت به مؤمنى باشد.
س: گفتن یا شنیدن لطیفههاى رایج در کشور که مربوط به اقوام مختلف است چه حکمى دارد؟
ج) اگر غیبت بوده و یا موجب اذیت و هتک مؤمنى باشد، جایز نیست.
س: مى خواستم بدانم که: اگر به جاى محمد به دوستان خودمان بگوییم ممد اشکالى دارد یا نه؟
ج) اشکال ندارد ولى مناسب است اسم را صحیح بگویید، و اگر اینگونه نامیدن موجب ایذاء یا هتک او شود جایز نیست. [ منبع: سایت هدانا برگرفته از استفتائات آیت الله العظمی خامنه ای. ]
« طبق نظر آیت الله مکارم شیرازی»
پرسش : ماهیّت طنز و مطایبه، با رعایت موازین شرعى چیست؟
پاسخ : طنز و مطایبه شرعى همان سخنان نشاط انگیزى است که مشتمل بر یکى از محرّمات مانند توهین، هتک، غیبت، و فساد جنسى نباشد.
پرسش : به نظر شما ویژگى شرعىِ طنز دینى کدام است؟
پاسخ : طنز دینى آن است که اوّلا: هدف صحیحى را دنبال کند. و ثانیاً: خالى از خلاف شرع باشد.
حکم شرعی برنامه های طنز و تقلید صدا [طنز و فکاهی]پرسش : لطفا بفرمایید که تماشا کردن برنامه هایی که در آن طنز پردازی می شود و یا تقلید صدای افراد را می کنند چه حکمی دارد؟
پاسخ : هرگونه طنز و تقلید صدا و حرکات که موجب آزار یا اهانت به افراد شود شرعاً جایز نیست ونگاه کردن به آن نیز اشکال دارد.
پرسش : اگر طنز به گونه ای در جامعه ترویج یابد که دیگر هتک حرمت و توهین حساب نشود، یا به دلیل وجود قرائن حالیّه یا مقالیّه، باعث اذیّت و ایذا نگردد، چه حکمی دارد؟
پاسخ : در چنین فرضی اشکالی ندارد.
پرسش : آیا شرعاً مى توان مطالب جدّى و حقیقى را با لعاب نازک اندیشى و نازک گویى، ظریف کارى و لطیف پردازى، همراه بافکاهى و مطایبه طنز، ارائه کرد؟
پاسخ : هرگاه خالى از سخن خلافى باشد، و اهداف سازنده اى حاصل گردد، اشکالى ندارد.
پرسش : طنز و نقد مذموم، از طنز و نقد و مزاح ممدوح، با چه معیارى جدا مى شود؟
پاسخ : معیار، رعایت موازین شرعى، و جدا کردن حلال از حرام است.
تضییع اوقات مردم با نمایش فیلم های بی محتوا [طنز و فکاهی]پرسش : به نظر شما ویژگى شرعىِ طنز دینى کدام است؟
پاسخ : طنر دینى آن است که اوّلا: هدف صحیحى را دنبال کند. و ثانیاً: خالى از خلاف شرع باشد.
دروغ گفتن در برنامه های طنز [طنز و فکاهی]پرسش : دروغهایى که در برنامه هاى طنز و سرگرم کننده گفته مى شود، چه حکمى دارد؟
پاسخ : هرگاه قرینه اى بر جدّى نبودن وجود داشته باشد، اشکالى ندارد.
پرسش : استهزا و توهین به دیگران در برنامه هاى تفریحى طنز چه حکمى دارد؟
پاسخ : اگر واقعاً توهین باشد، جایز نیست.
پرسش : لطیفه هایى که درباره اهالى برخى مناطق ایران گفته مى شود، در چه محدوده اى مجاز، و در چه صورت حرام مى باشد؟
پاسخ : در مواردى که باعث هتک اهالى آن منطقه شود، جایز نیست.
پرسش : لطیفه هایى که درباره ملل غیر مسلمان گفته مى شود، چه حکمى دارد؟ در مورد ملل مسلمان چطور؟
پاسخ : در هر دو مورد باید ادب اسلامى رعایت شود، و هتک و توهینى به عمل نیاید. مگر ملّتهایى که محارب با مسلمین هستند.
[ منبع: سایت هدانا برگرفته از استفتائات آیت الله العظمی مکارم شیرازی ]
ج ) نقد
1 . مفهوم نقد و انتقاد
نقد و انتقاد در لغت به معنی ارزیابی، بررسی، شناسایی نمودن، زیر و رو کردن، عیبها را نمایاندن و پنهان ها را رو کردن است. [المنجد؛ محمد بندر ریگی، تهران، ایران، ۸۶، ششم، ج ۲، ص ۱۹۹۰]نقد؛ یافتن و نشان دادن است تا اگر کسی خواست، راهش را بیابد و اگر نخواست عذری نداشته باشد. [صفایی حائری، علی؛ روش نقد، قم، لیلة القدر، بهار ۸۶، دوم، ص ۱۵ – ۱۶]و در اصطلاح، وارسی و بررسی نوشتار، گفتار یا رفتاری برای شناسایی و شناساندن زیبایی و زشتی، بایستگی و نبایستگی، بودها و نبودها و درستی و نادرستی آنها است. [شریفی، احمد حسین؛ آیین زندگی، قم، معارف، تابستان ۸۵، بیست و سوم، ص ۸۲ – ۸۴]هدف اصلی یک منتقد از نقد همان هدفی است که یک پزشک در معاینه بیمار دنبال می کند. [پزشک اگر جویای عیب و علت “بیمار” خویش است، عیب جویی اش باید از روی علاقه مندی و نیک اندیشی و به قصد خیر و خدمت باشد]
د ) غیبت
غیبت؛ آگاهی دادن بر چیزی در مورد شخص غائب که خوشایندش نیست اما نزد مردم نقصان و یا مایه ی مذمت اوست.یعنی پشت سرکسی چیزی بگویی که اگر به گوشش برسد برایش ناخوشایند است.حال این نقصان ممکن است:1 . نقص بدنی باشد ؛ فلانی کور است. 2 . نقص نسبی باشد؛ این پسر فلانی است. 3 . نقص صفت و رفتار ؛ فلانی بدخلق است یا با غررور و تکبر صحبت می کند . 4 . نقص در متعلقات شخص باشد؛ لباس فلانی چرکین است. 5 . نقص در قالب حمد باشد ؛ الحمدلله که ما ریاست طلب نیستیم. 6 . نقص در قالب دعا باشد ؛ دعا می کنم که خداوند از سر تقصیرات فلانی بگذرد.
هـ ) فرق غیبت و انتقاد
هدف از غیبت بیان عیب و نقص افراد است و هدف از انتقاد اصلاح و بهبود شرایط و اوضاع است و میان این دو تفاوت بسیار است . غیبت مربوط به شخصیت حقیقی افراد است و انتقاد مربوط به شخصیت حقوقی ایشان می باشد.
غیبت از روی دشمنی و حسادت و اینگونه امور و با قصد خراب کردن فرد گفته می شود, در حالی که انتقاد گفت وگو راجع به عملکرد و موضع گیرى هاى یک فرد معروف یا مسؤول همراه با نقد و دید اصلاح طلبانه است. به عبارت دیگر جدا نمودن خوب و بد عملکرد شخص و شرح محاسن و معایب وى را انتقاد گویند.
و از آن جا که شخصیت های اجتماعی و مسئول مانند مدیران , هنرمندان و دولتمردان درقبال مردم و جامعه باید پاسخ گو باشند، انتقاد از آنان اشکالى ندارد؛ اما غیبت ذکر معایب شخصی انسان ها است که ربطى به شخصیت حقوقى یا عملکرد کارى آنها ندارد.
* بنابراین در رابطه با شخصیت حقیقی افراد نمی شود صحبت کرد و گناه محسوب می شود و صحبت در رابطه با مسائل شخصى آنان جایز نیست ,ولی بررسى و سنجش کارکرد اجتماعى آنان و نقد دقیق آن، بدون تکیه بر ظنیّات و افراط و تفریط ها و با هدف اصلاح امور جامعه اشکالى ندارد , زیرا اموری که مربوط به شخصیت حقوقی افراد است چون جنبه اجتماعی دارد و از جمله امور پنهان محسوب نمی شود, اصطلاحا به آن غیبت گفته نمی شود.
در نتیجه ،غیبت در مسائل شخصی آن هم مربوط به مطالبی است که موجب ناراحتی غیبت شونده باشد. اما اگر عیب ها و انتقادات در ارتباط با حوزه کاری و مسئولیت اجتماعی افراد بیان شود و هدفی جز اصلاح کارکرد اجتماع در میان نباشد، نه تنها جنبه غیبت نخواهد داشت، بلکه نقد و تحلیل منصفانه و به دور از هر گونه حب و بغض رفتار و گفتار مسئولین، یک امر لازم برای رشد و تعالی جامعه و کشور است و برکات زیادی برای فرد و جامعه دارد و موجب اصلاح عیب آنها و بر طرف شدن نواقص کارها و برنامه هایشان می شود.
در اسلام موضوعاتی چون نصیحت (امر به معروف و نهی از منکر) ائمه مسلمین، جرح و تعدیل (تکذیب و تأیید) راویان و گواهان، نُصح مستشیر و … وجود دارند که با کمی دقت در آنها درخواهیم یافت که امکان بروز و ظهور چنین موضوعاتی، جز با نقدها و تحلیل هایی که شاید برخی از آنها در نگاه اول، مشابه غیبت ارزیابی شوند، امکان پذیر نخواهد بود.