فالگیری و طالع بینی و فراماسونها
۱۳۹۲/۱۰/۱۵
–
۲۶۸۰ بازدید
پیدایش افکار خرافی از چه زمانیست ؟ رابطه بین فالگیری و طالع بینی و فراماسونها در چیست بعبارت دیگر فالگیری و طالع بینی به شیطان پرستان و فراماسونها مربوط است یا نه ؟
پیدایش افکار خرافی همزمان با خلقت بشر و فریب های شیطانی آغاز شده است و خرافات و بعضا نیروهای شیطانی که در دوران کنونی می بینیم در واقع شاخ و برگ های وسواس شیطانی در دوران های مختلف می باشد. در گروه های مختلف فراماسونری نیز رگه هایی از گرایش به جادوگری نیز دیده می شود. عمده نفوذ این قبیل آئین ها در میان این گروه ها به ارتباط میان فراماسونری و عرفان یهودی باز می گردد که سرشاخه های آن به ارتباطات میان شهسوران صلیبی و خاندان های متنفذ یهودی در دوران قرون وسطی باز می گردد. ارتباطات نزدیکی میان خاندانهای متنفذ یهودی و گروههای شهسواران صلیبی وجود داشته است. که از آن جمله روابط میان شوالیههای معبد و خاندان یهودی لوی در اسپانیا ذکر شد. یکی از افراد سرشناس یهودی که از یک طرف با خاندان لوی رابطه داشت و از طرف دیگر در دربار اسپانیا نفوذ فراوان داشت، موسی بن نهمان معروف به نهماندیس[1] است. وی بزرگترین مقام دینی یهودیان در عصر خود در اسپانیا بود.
نهماندیس با الهام از نظریات اسحاق کور، در اسپانیا یک مرکز فعال صوفی گری یهودی به راه انداخته بود که رهبری آن با حاخامهای یهودی بود.مرکز فوق نقش اصلی را در پیدایش فرقه کابالا، اشاعهی آن و ظهور انبوهی از رسالههای کابالیستی داشت. رسالههای کابالیستی نهماندیس تا سال 1325 منبع اصلی فرقه کابالا بود. خاندان لوی نیز با حمایت از نهماندیس و سایر نظریهپردازان کابالا همچون موسی لئونی نقش اساسی در تدوین و گسترش کابالا داشتهاند.[2]
به نوشته دایره المعارف یهود، نهماندیس در سال 1267 میلادی به بیتالمقدس رفت و سه سال بعد در آنجا درگذشت. گفته میشود او در آنجا یک کانون کوچک یهودی نیز تأسیس کرد. در این زمان که جنگهای صلیبی بعد از نزدیک به 150 سال به پایان رسیده بود، حکمرانان اروپا فرسودهتر و گرفتارتر از آن بودند که رغبتی به تداوم این جنگها نشان دهند. با این وجود، کانونهایی بودند که میکوشیدند آتش جهاد ضد اسلامی را روشن نگهدارند. از جمله این مراکز فتنه، خاندانهای زر سالار یهودی مستقر در والنسیای اسپانیا، یعنی خاندان لوی، و هم پیمانان آنها در سرزمینهای مقدس، یعنی شوالیههای معبد، بودند. برخی محققین سفر نهماندیس کابالیست را به بیتالمقدس در این رابطه تفسیر نموده و آن را سرفصلی از آشنایی شوالیههای معبد و شبه عرفان شیطانی کابالا قلمداد میکنند.[3]
همین رسوخ اندیشههای کابالیستی در میان شهسواران معبد بود که موجب شد، شایعات گستردهای در اروپا رواج یابد که ایشان را متهم به شیطانپرستی و اهانت به مقدسات میکرد، و نهایتاً باعث شد پاپ حکم به ارتداد آنان نماید.علاوه بر این موارد در برخوردهای متعددی که از سوی دستگاه پاپ در برهههای مختلف با یهودیان صورت میگرفت، بعضاً اشاراتی به رابطه میان یهودیان و فراماسونری میشده است. از جمله این موارد میتوان به مقابله پاپ لئو سیزدهم[4] با یهودیان در سال 1892 اشاره کرد که در آن یهودیان به همدستی با فراماسونری و مشارکت در توطئههای آنان متهم شدند.[5]
[1] . Nahmandis مورخین دانشگاه عبری اورشلیم وی را از خاندانهای اشرافی یهودی و متعلق به حلقه یهودیان درباری میدانند.
[2] . برای اطلاع بیشتر در زمینه نقش خاندان لوی در تدوین و گسترش کابالا نک. زر سالاران یهودی و پارسی، ج2، صص 254-258
[3] . نک. زر سالاران یهودی و پارسی، ج2، صص 247-252
[4] . Leo XIII
[5] .زر سالاران یهودی و پارسی، ج2، ص 61
نهماندیس با الهام از نظریات اسحاق کور، در اسپانیا یک مرکز فعال صوفی گری یهودی به راه انداخته بود که رهبری آن با حاخامهای یهودی بود.مرکز فوق نقش اصلی را در پیدایش فرقه کابالا، اشاعهی آن و ظهور انبوهی از رسالههای کابالیستی داشت. رسالههای کابالیستی نهماندیس تا سال 1325 منبع اصلی فرقه کابالا بود. خاندان لوی نیز با حمایت از نهماندیس و سایر نظریهپردازان کابالا همچون موسی لئونی نقش اساسی در تدوین و گسترش کابالا داشتهاند.[2]
به نوشته دایره المعارف یهود، نهماندیس در سال 1267 میلادی به بیتالمقدس رفت و سه سال بعد در آنجا درگذشت. گفته میشود او در آنجا یک کانون کوچک یهودی نیز تأسیس کرد. در این زمان که جنگهای صلیبی بعد از نزدیک به 150 سال به پایان رسیده بود، حکمرانان اروپا فرسودهتر و گرفتارتر از آن بودند که رغبتی به تداوم این جنگها نشان دهند. با این وجود، کانونهایی بودند که میکوشیدند آتش جهاد ضد اسلامی را روشن نگهدارند. از جمله این مراکز فتنه، خاندانهای زر سالار یهودی مستقر در والنسیای اسپانیا، یعنی خاندان لوی، و هم پیمانان آنها در سرزمینهای مقدس، یعنی شوالیههای معبد، بودند. برخی محققین سفر نهماندیس کابالیست را به بیتالمقدس در این رابطه تفسیر نموده و آن را سرفصلی از آشنایی شوالیههای معبد و شبه عرفان شیطانی کابالا قلمداد میکنند.[3]
همین رسوخ اندیشههای کابالیستی در میان شهسواران معبد بود که موجب شد، شایعات گستردهای در اروپا رواج یابد که ایشان را متهم به شیطانپرستی و اهانت به مقدسات میکرد، و نهایتاً باعث شد پاپ حکم به ارتداد آنان نماید.علاوه بر این موارد در برخوردهای متعددی که از سوی دستگاه پاپ در برهههای مختلف با یهودیان صورت میگرفت، بعضاً اشاراتی به رابطه میان یهودیان و فراماسونری میشده است. از جمله این موارد میتوان به مقابله پاپ لئو سیزدهم[4] با یهودیان در سال 1892 اشاره کرد که در آن یهودیان به همدستی با فراماسونری و مشارکت در توطئههای آنان متهم شدند.[5]
[1] . Nahmandis مورخین دانشگاه عبری اورشلیم وی را از خاندانهای اشرافی یهودی و متعلق به حلقه یهودیان درباری میدانند.
[2] . برای اطلاع بیشتر در زمینه نقش خاندان لوی در تدوین و گسترش کابالا نک. زر سالاران یهودی و پارسی، ج2، صص 254-258
[3] . نک. زر سالاران یهودی و پارسی، ج2، صص 247-252
[4] . Leo XIII
[5] .زر سالاران یهودی و پارسی، ج2، ص 61