خانه » همه » مذهبی » فتح تهران- مشروطه خواهان

فتح تهران- مشروطه خواهان


فتح تهران- مشروطه خواهان

۱۳۹۳/۰۸/۲۸


۱۴۱ بازدید

جریان فتح تهران توسط مجاهدان مشروطه خواه

در خصوص علت فتح تهران در انقلاب مشروطه باید گفت پس از صدور فرمان مشروطه در سال 1285 ، اجراى انتخابات و تدوین قانون اساسى در دستور کار قرار گرفت . با مرگ مظفرالدین شاه ، محمد على شاه به سلطنت رسید . وى داراى خوى استبدادى بود و به هیچ وجه مطیع قانون نبود . علاوه بر این وى پرورش یافته روسها بود و با حکومتى که بر اساس خواست و منافع انگلستان روى کار مى‌آمد موافق نبود . از این رو به وسیله سربازان دولتى و قزاقان روسى به مجلس حمله کرد عده‌اى از نمایندگان کشته شدند و برخى دستگیر و تبعید شدند و بساط مشروطه برچیده شد .
پس از به توپ بستن مجلس آخوند خراسانى فتوا مبنى بر مستبد و نامشروع بودن حکومت مى دهد . از دیگر علماى نجف نیز مى خواهد تا حکومت محمد على شاه را نامشروع دانسته و از مردم ایران مى خواهد تا به حکومت مالیت ندهد به این طریق خزانه نیز خالى بود . آخوند خراسانى ، مردم ایران و هم‌چنین مردم عراق و علماى عتبات حتى مرحوم سید محمدکاظم طباطبایى یزدى را براى حرکت به سوى ایران فرا مى‌خواند .
خبر حمله به مجلس و کشتن مشروطه خواهان موجب شد تا نیروهاى شمال به رهبرى سپهدار تنکابنى و نیروهاى بختیارى به رهبرى سردار اسعد بختیارى به تهران حمله کرده ، شهر را به تصرف خود درآورند . با شکست نیروهاى دولتى و فتح تهران محمد على شاه به سفارت روسیه پناهده شد . فاتحان تهران مجلسى با عنوان مجلس عالى در بهارستان تشکیل دادند . این مجلس محمد على شاه را از سلطنت خلع و احمد شاه را به پادشاهى برگزید و بقیه مناصب حکومت را بین خود تقسیم کردند . اکثر مشروطه خواهانى که حکومت را به دست گرفتند از عوامل روسیه و انگلستان بودند و به این ترتیب « حکومت و مجلس دوم هر دو به دست فئودالها و خدمتگزاران امپریالیسم افتاد . حکومت روى کار آمده حتى با معیارهاى غربى نیز یک حکومت مشروطه نبود . فاتحان تهران و حامیان مشروطیت یعنى سردار اسعد و سپهدار هیچیک اعتقادى به حکومت ملى نداشتند . زیرا « یکى از عناصر اصلى ایدئولوژى مشروطیت ، برانداختن نظام شبه فئودالیسم ایرانى و نفى قدرتهاى محلى حکومت امثال سپهدار و سردار اسعد بود .
در کل علت اصلى حمله مشروطه خواهان به تهران و فتح پایتخت , مواردى نظیر به توپ بستن مجلس ، فتواى آخوند خراسانى ، تخطى شاه از قانون اساسى ، خلع شاه از قدرت و بناى محکمترى براى مشروطه ) بود .
ولى هدف مشروطه خواهان را باید در موارد زیر جستجو نمود :
_ 1 خلع سلطنت از محمد على شاه
_ 2 افتتاح مجلس دوم ( بازگشایى مجلس شوراى ملى )
_ 3 استقرار قانون اساسى مشروطه
_ 4 تسلیم سرهنگ لیاخوف ( فرمانده روس نیروى قزاق مستقر در تهران که مجلس را به توپ بسته بود )
اما در مورد اختلاف مشروطه خواهان با شیخ شهید گفتنى است , شیخ در خصوص انقلاب مشروطه سه موضع داشت :
_ 1 همگام بودن با مشروطه
موضع شیخ در این مرحله نفى استبداد ، ایجاد قانون ، طرح عدالت خانه و نهایتا قانونمند کردن حکومت بود
_ 2 طرح مشروطه مشروعه
در این منظر شیخ قانون را بر اساس موازین اسلام مى دانست ، و نه بر سبک و سیاق فرانسه و بلژیک ، شیخ مى خواست تا قانون اسلامى بر جامعه حکم فرما باشد و مفهوم آزادى بر سیاق اسلام متجلى گردد . در اینجا عده اى از مشروطه خواهان و غرب زدگان صفشان از شیخ جدا شد . برخى از انقلابیون با آموزه هاى سکولار و غربى درصدد ایجاد مشروطه در ایران بودند .
_ 3 تحریم مشروطه
شیخ پس از آن که دید مشروطه به انحراف رفته مشروطه را تحریم کرد .
پس از فتح تهران انقلابیون با دو گروه برخورد نمودند
_ 1 مستبدان و عوامل به توپ بستن مجلس
_ 2 مخالفان فرهنگى که شیخ در این زاویه قرار مى گرفت .
براى آگاهى بیشتر به توضیح این موارد مى پردازیم .
مشروطه به مرور زمان سر از اندیشه هاى غرب گرایانه درآورد ، به گونه اى که شیخ در مقابل آن ایستاد . شیخ در ابتدا در خصوص استبداد ستیزى همراه مشروطه خواهان بود ولى بعد از زمانى که مشخص شد این جنبش بر موازین غرب به پیش مى رود و در مقابل اسلام قرار مى گیرد در مقابل مشروطه ایستاد .
مشروطه خواهان پس از برقرارى حکومت به تصفیه حساب با مخالفان مشروطه پرداختند . طرفداران استبداد یعنى شاه و درباریان وحشت زده هر کدام به جایى پناه بردند امّا مشروطه مشروعه به رهبرى شیخ فضل الله چون کوه مقاوم و استوار بودند .
پیشنهادهاى مختلفى به شیخ فضل الله رسید تا به جایى پناهنده شود . سعدالدوله براى او پیام فرستاد که با وزیر مختار روس و انگلیس گفتگو کردم و براى شما جاى مناسبى در سفارتخانه تهیه کرده‌ام تا از خطر محفوظ باشید . یاران شیخ فضل الله خوشحال شدند امّا شیخ بدون عکس العمل در مقابل این پیام « لا حول و لا قوه الاّ بالله » مى‌گفت . پیشنهاد شد که اجازه بدهید پرچم هلند را که کشور بى‌طرفى است بر بام خانه نصب کنیم تا در امان باشید . شیخ با تبسمى استهزا گونه فرمودند : باید پرچم ما را روى سفارتخانه بیگانه نصب کنند . چطور ممکن است که صاحب شریعت به من که از مبلغین احکام هستم اجازه فرماید ، پناهنده به خارج از شریعت شوم .
وى در پاسخ پیشنهاد دیگرى اینچنین فرمود :
آیا رواست که من پس از هفتاد سال که محاسنم را براى اسلام سفید کرده‌ام حالا بیایم و زیر پرچم بیگانه بروم !
سرانجام مشروطه طلبان براى انتقام از شیخ فضل الله به منزل وى حمله کردند و شیخ را به شهربانى بردند . و نهایتاً اعدام نمودند . مخالفت شیخ با مشروطه خواهان بر سر اسلام بود وى معتقد به مشروطه مشروعه بود .
یکى از مهمترین موارد اختلاف شیخ فضل الله نورى با مشروطه طلبان مساله نظام حکومت مشروطه بود . در جنبش عدالتخانه که براى جلوگیرى از ظلم و ستم و مبارزه با استبداد و به رهبرى روحانیون اداره مى شد ، ابتدا هیچ نامى از مشروطه درمیان نبود . نام مشروطه و القاى اندیشه مبارزه براى ایجاد حکومت مشروطه ازهنگام تحصن در سفارت انلگستان و به وسیله روشنفکران غربگرا و فراماسون دربین مبارزان رواج یافت . گرچه قبل از آن افرادى اندک از این لفظ آگاهى داشتند ، اما به هیچ عنوان مشروطه از اهداف مبارزان و نهضت عدالتخانه شمرده نمى شد . از مهمترین خواستهاى مبارزان اجراى قوانین اسلام در باره تمام مردم به طور یکسان و مهمتر از همه ایجاد عدالتخانه اى بود که در آن به شکایات مردم رسیدگى شود و در آنجا با همه به عدالت رفتار شود . در قسمتى از فرمان مظفرالدین شاه به عین الدوله براى رسیدگى به درخواستهاى متحصنین در حرم حضرت عبدالعظیم ( ع ) آمده است : « ترتیب و تاسیس عدالتخانه دولتى براى اجراى احکام شرع مطاع و آسایش رعیت از هر مقصود مهمى واجب تر است . »
شیخ فضل الله این امر را که مجلس بتواند صرفاً به استناد رأى اکثریت حتى بر خلاف قوانین و احکام شرعى ، قانون وضع نماید ، مردود مى داند و متقابلاً موافقت خود را با مجلسى که با رعایت احکام اسلام ، قانون وضع نماید ، اعلام داشته و در یکى از بیانات خویش ، موضع و مقصود خود را چنین اعلام مى دارد :
« أ ایها الناس من به هیچ وجه منکر مجلس شوراى ملى نیستم أ صریحاً مى گویم أ که من آن مجلس شوراى ملى را مى خواهم که عموم مسلمانان آن را مى خواهند . به این معنى که البته عموم مسلمانان مجلسى مى خواهند که اساسش بر اسلامیت باشد و بر خلاف قرآن و بر خلاف شریعت محمدى ( ص ) و بر خلاف مذهب مقدس جعفرى ، قانونى نگذارد . من همچنین مجلسى مى خواهم . »
سردار اسعد بختیارى
ایشان را مى توان از افراد ملى گرا ( ملیون ) دانست . از لحاظ سیاسى گرایشات دموکراتیک دارد ، ثریا فرزند خلیل خان اسفندیاری ، نوه اسفندیار خان سردار اسعد است .
سردار اسعد در سال 1318 ه . ق به هندوستان و مصر رفت . سپس دو سال در اروپا به سیاحت پرداخت . این سفر چنان ذایقه او را دگرگون کرد که پس از مراجعت به تهران همیشه مى گفت : « یا باید در فرنگستان زندگى کرد یا در کوه هاى بختیارى . »
سردار هم شاه را خلع کرد و هم در قتل شیخ فضل الله نورى پافشارى کرد . ( به نقل ازبابک ذاکرى , روزنامه سرمایه , شماره 244 85 / 5 / 16 , صفحه 20 )
لازم به ذکر است که در جریان انقلاب مشروطه در حرکت مشروطه خواهى و مشروطه مشروعه وجود داشت . و مى توان ایشان را جزئ مشروطه خواهان نامید . پس از فتح تهران در بهارستان مجلس مهمى به نام مجلس فوق العاده عالى با حضور رؤساى دوره اول مجلس شوراى ملى و سرداران قشون ملى و عده‌اى از تجار و وزراء و شاهزادگان تشکیل گردید . در همین مجلس به اتفاق آراء سردار اسعد به سمت وزیر داخله منصوب گردید .
سردار اسعد یکى از 12 نفر از هیئت عالى بود که اعضاى دادگاه انقلاب را بر گزیدند .
على قلى خان مفاخرالملک ، سید محمد خان صنیع حضرت و شیخ فضل الله نورى به حکم این دادگاه اعدام شدند
برگرفته از : موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق ، عبدالهادى حایرى ،
فکر دمکراسى اجتماعى در نهضت مشروطیت ایران ، فریدون آدمیت ،
فاجعه قرن ، جواد بهمنى
ابراهیم صفایى ، رهبران مشروطه ،
ابراهیم صفایى ، رهبران مشروطه ،
علیقلى خان سردار اسعد بختیارى ، تاریخ بختیارى ( تهران ، انتشارات اساطیر ، 1376 )
مشروطیت ایران ، تهران مرکز نشر سپهر ،
1355 محمد ترکمان ، مجموعه‌اى از رسایل ، اعلامیه‌ها و . . . شیخ فضل‌الله نورى ، تهران ،
مهدى انصارى . شیخ فضل‌الله و مشروطیت . تهران ، امیر کبیر ،

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد