فتحعلی شاه در پاسخ استدعای «تدارک اسباب عباس میرزا نوشته بود: «اعتقاد تو به اسباب است و اعتقاد ما به مسببالأسباب (تاریخ جامع ایران، ۱۳۹۳ش، ۶۳/۱۲). در نامهٔ دیگری شاه به عباس میرزا بیاعتنایی خود را به اهمیت تدارکات در جنگ به صورت زیر نشان میدهد:
«شما یک قسم دروغ خوردید، ما یک قسم راست میخوریم. به همان خدایی که زمین و آسمان را آفریده، قلبی ما این است که دفع و رفع روسیه در این سال خواهد شد. ما نه منجم هستیم و نه رمال. آنچه میفرماییم از هیچ جا و هيچ … نیست، مگر از روی وثوق و استظهار به الطاف قادر بیهمال. امیدواریم که این قسم ما دروغ نشود. شما همین کاغذ در بغل خود بگذارید و نگاه دارید تا معلوم شود. (تاریخ جامع ایران، ۱۳۹۳ش، ۸۱/۱۲؛ به نقل از فصلنامهٔ تحقيقات تاریخی، ۱۳۷۳، ۱۴/۴)
سید جواد طباطبایی به درستی این رویکرد فتحعلی شاه را پناه آوردن به «دین العجایز» برای توجیه تنبلی و طفره رفتن از مسئولیتهای سیاسیاش برآورد میکند (همان، ۱۳۹۳ش). دينالعجائز یعنی شیوهٔ دیانت پیرزنان و ناتوانان که همهچیز را به مقدرات حواله میدهند و خود را معاف از هرگونه حرکت و مسئولیت میشمارند. در ادبیات اسلامی برخی از اندیشمندان بزرگ چون ابوحامد غزالی و خواجه نصیر طوسی، از دیدگاهی متفاوت، ارجحیتهایی برای دینالعجائز قائل شده بودند.
اگر بخواهیم بر آوردی از این گونه زراندوزی شاهانه داشته باشیم باید بگوییم که فتحعلی شاه مانند دیگر پادشاهان زمان، انباشت جواهر و مسکوکات را به خودی خود قدرت آفرین میانگاشت، و نمیتوانست آنها را به ضریب مصرف درست برساند و اقتدار تازهای از آن بگیرد. البته روند فکری زمان در ایران نیز بر همین روال بوده است. سوای روستاییان و کسبه، دیوانیان زراندوز ایران نگاه و برداشت درستی از ثروت نداشتند و همهچیز را در سایهٔ سیم و زر و پول میدیدند، و انباشت آن را -نه به عنوان سرمایه- که به عنوان گنجینه مایهٔ سرافرازی خود میشمردند.
سلطان صاحبقران و علمای زمان، احمد کاظمی موسوی، انتشارات نگاه، صص ۲۴۰-۲۴۱
دفتر ایام از روزگاران ایران