خانه » همه » مذهبی » فرزند نوح، عمل غیرصالح

فرزند نوح، عمل غیرصالح

در تفاسیر معتبر شیعی و اهل سنت مطالب متعددی در این زمینه بیان شده است. برخی از مفسرین گفته اند در این آیه کلمه‌ی «ذو» در تقدیر است و مفهومش چنین می شود که «إِنَّهُ ذُو عَمَل غَیْرِ صالِح»: (فرزند تو داراى عمل غیر صالح است).
ولى، با توجه به این که: گاهى انسان در انجام یک کار آن چنان پیش مى رود که گویا عین آن عمل مى شود، در ادبیات زبان هاى مختلف، به هنگام مبالغه این تعبیر فراوان دیده مى شود، مثلاً گفته مى شود: فلان کس سرا پا عدل و سخاوت است، و یا فلان شخص، سرا پا دزدى و فساد است، گوئى آن چنان در آن عمل غوطه ور گشته که ذات او عین آن عمل گشته است.
این پیامبرزاده نیز، آن قدر با بدان بنشست و در اعمال زشت و افکار نادرستشان غوطه ور گشت، که گوئى وجودش تبدیل به یک عمل غیر صالح شد.
بنابراین، تعبیر فوق در عین این که بسیار کوتاه و مختصر است، گویاى یک واقعیت مهم در مورد فرزند نوح مى باشد، یعنى اى نوح! اگر نادرستى و ظلم و فساد در وجود این فرزند، سطحى بود، امکان شفاعت درباره او مى رفت.
اما اکنون، که سرا پا غرق فساد و تباهى است، جاى شفاعت نیست، اصلاً حرفش را نزن!.
و این که، بعضى از مفسران، احتمال داده اند: این فرزند حقیقتاً، فرزند او نبود (یا فرزندى نامشروع بود، یا فرزند مشروع همسرش از شوهر دیگرى بوده است) مطلب درستى به نظر نمى رسد؛ زیرا جمله «إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِح» در واقع، به منزله علت است براى «إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ» یعنى این که مى گویم از اهل تو نیست، براى آن است که از نظر عمل و کردار با تو فاصله گرفته است، هر چند نسب او با تو پیوند دارد.(1)
گفتن این نکته نیز لازم است که در زبان عربی برای بیان اوصاف کسی یا چیزی آن را به صفت کسی یا چیزی تشبیه می کنند. مثلا «فلانی کالاسد فی الشجاعه» فلانی مانند شیر شجاع است. گاهی اوقات بعضی از ادات تشبیه را حذف می کنند تا فلانی و شجاعت شیر، عینیت بیشتری پیدا کنند مثلا می گویند: «فلانی کالاسد» یا «فلانی الاسد» یا «جاءالاسد» فلانی مانند شیر است، فلانی شیر است، شیر آمد…
در اینجا بخاطر آن که تطابق و عینیت بیشتری برای فلانی و شیر ایجاد کنند ادات تشبیه را حذف کرده تا در نظر خواننده و شنونده عینیت شیر و فلانی تجسم بیشتری پیدا کند.
با این توضیحات متوجه می شویم که این نوع مبالغه ها و تشبیهات هم در صفت های ایجابی است و هم در صفت های منفی. در قرآن کریم سخن از مبالغه ادبی نیست چرا که این سخنان وحی الهی است که نازل شده است ولی در اینجا خداوند متعال برای بیان گناهکاری تمام و کمال فرزند نوح، از او تعبیر به عمل غیرصالح نموده است. یعنی این فرزند خودِ خودِ عمل غیرصالح است و همه وجودش عمل ناصالح و تجسم عینی عمل ناصالح است.
پی نوشت:
(1). گرد آوری از کتاب: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ سی و سوم، ج 9، ص 144.

فرزند نوح، عمل غیرصالح

در تفاسیر معتبر شیعی و اهل سنت مطالب متعددی در این زمینه بیان شده است. برخی از مفسرین گفته اند در این آیه کلمه‌ی «ذو» در تقدیر است و مفهومش چنین می شود که «إِنَّهُ ذُو عَمَل غَیْرِ صالِح»: (فرزند تو داراى عمل غیر صالح است).
ولى، با توجه به این که: گاهى انسان در انجام یک کار آن چنان پیش مى رود که گویا عین آن عمل مى شود، در ادبیات زبان هاى مختلف، به هنگام مبالغه این تعبیر فراوان دیده مى شود، مثلاً گفته مى شود: فلان کس سرا پا عدل و سخاوت است، و یا فلان شخص، سرا پا دزدى و فساد است، گوئى آن چنان در آن عمل غوطه ور گشته که ذات او عین آن عمل گشته است.
این پیامبرزاده نیز، آن قدر با بدان بنشست و در اعمال زشت و افکار نادرستشان غوطه ور گشت، که گوئى وجودش تبدیل به یک عمل غیر صالح شد.
بنابراین، تعبیر فوق در عین این که بسیار کوتاه و مختصر است، گویاى یک واقعیت مهم در مورد فرزند نوح مى باشد، یعنى اى نوح! اگر نادرستى و ظلم و فساد در وجود این فرزند، سطحى بود، امکان شفاعت درباره او مى رفت.
اما اکنون، که سرا پا غرق فساد و تباهى است، جاى شفاعت نیست، اصلاً حرفش را نزن!.
و این که، بعضى از مفسران، احتمال داده اند: این فرزند حقیقتاً، فرزند او نبود (یا فرزندى نامشروع بود، یا فرزند مشروع همسرش از شوهر دیگرى بوده است) مطلب درستى به نظر نمى رسد؛ زیرا جمله «إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِح» در واقع، به منزله علت است براى «إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ» یعنى این که مى گویم از اهل تو نیست، براى آن است که از نظر عمل و کردار با تو فاصله گرفته است، هر چند نسب او با تو پیوند دارد.(1)
گفتن این نکته نیز لازم است که در زبان عربی برای بیان اوصاف کسی یا چیزی آن را به صفت کسی یا چیزی تشبیه می کنند. مثلا «فلانی کالاسد فی الشجاعه» فلانی مانند شیر شجاع است. گاهی اوقات بعضی از ادات تشبیه را حذف می کنند تا فلانی و شجاعت شیر، عینیت بیشتری پیدا کنند مثلا می گویند: «فلانی کالاسد» یا «فلانی الاسد» یا «جاءالاسد» فلانی مانند شیر است، فلانی شیر است، شیر آمد…
در اینجا بخاطر آن که تطابق و عینیت بیشتری برای فلانی و شیر ایجاد کنند ادات تشبیه را حذف کرده تا در نظر خواننده و شنونده عینیت شیر و فلانی تجسم بیشتری پیدا کند.
با این توضیحات متوجه می شویم که این نوع مبالغه ها و تشبیهات هم در صفت های ایجابی است و هم در صفت های منفی. در قرآن کریم سخن از مبالغه ادبی نیست چرا که این سخنان وحی الهی است که نازل شده است ولی در اینجا خداوند متعال برای بیان گناهکاری تمام و کمال فرزند نوح، از او تعبیر به عمل غیرصالح نموده است. یعنی این فرزند خودِ خودِ عمل غیرصالح است و همه وجودش عمل ناصالح و تجسم عینی عمل ناصالح است.
پی نوشت:
(1). گرد آوری از کتاب: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ سی و سوم، ج 9، ص 144.

فرزند نوح، عمل غیرصالح

در تفاسیر معتبر شیعی و اهل سنت مطالب متعددی در این زمینه بیان شده است. برخی از مفسرین گفته اند در این آیه کلمه‌ی «ذو» در تقدیر است و مفهومش چنین می شود که «إِنَّهُ ذُو عَمَل غَیْرِ صالِح»: (فرزند تو داراى عمل غیر صالح است).
ولى، با توجه به این که: گاهى انسان در انجام یک کار آن چنان پیش مى رود که گویا عین آن عمل مى شود، در ادبیات زبان هاى مختلف، به هنگام مبالغه این تعبیر فراوان دیده مى شود، مثلاً گفته مى شود: فلان کس سرا پا عدل و سخاوت است، و یا فلان شخص، سرا پا دزدى و فساد است، گوئى آن چنان در آن عمل غوطه ور گشته که ذات او عین آن عمل گشته است.
این پیامبرزاده نیز، آن قدر با بدان بنشست و در اعمال زشت و افکار نادرستشان غوطه ور گشت، که گوئى وجودش تبدیل به یک عمل غیر صالح شد.
بنابراین، تعبیر فوق در عین این که بسیار کوتاه و مختصر است، گویاى یک واقعیت مهم در مورد فرزند نوح مى باشد، یعنى اى نوح! اگر نادرستى و ظلم و فساد در وجود این فرزند، سطحى بود، امکان شفاعت درباره او مى رفت.
اما اکنون، که سرا پا غرق فساد و تباهى است، جاى شفاعت نیست، اصلاً حرفش را نزن!.
و این که، بعضى از مفسران، احتمال داده اند: این فرزند حقیقتاً، فرزند او نبود (یا فرزندى نامشروع بود، یا فرزند مشروع همسرش از شوهر دیگرى بوده است) مطلب درستى به نظر نمى رسد؛ زیرا جمله «إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِح» در واقع، به منزله علت است براى «إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ» یعنى این که مى گویم از اهل تو نیست، براى آن است که از نظر عمل و کردار با تو فاصله گرفته است، هر چند نسب او با تو پیوند دارد.(1)
گفتن این نکته نیز لازم است که در زبان عربی برای بیان اوصاف کسی یا چیزی آن را به صفت کسی یا چیزی تشبیه می کنند. مثلا «فلانی کالاسد فی الشجاعه» فلانی مانند شیر شجاع است. گاهی اوقات بعضی از ادات تشبیه را حذف می کنند تا فلانی و شجاعت شیر، عینیت بیشتری پیدا کنند مثلا می گویند: «فلانی کالاسد» یا «فلانی الاسد» یا «جاءالاسد» فلانی مانند شیر است، فلانی شیر است، شیر آمد…
در اینجا بخاطر آن که تطابق و عینیت بیشتری برای فلانی و شیر ایجاد کنند ادات تشبیه را حذف کرده تا در نظر خواننده و شنونده عینیت شیر و فلانی تجسم بیشتری پیدا کند.
با این توضیحات متوجه می شویم که این نوع مبالغه ها و تشبیهات هم در صفت های ایجابی است و هم در صفت های منفی. در قرآن کریم سخن از مبالغه ادبی نیست چرا که این سخنان وحی الهی است که نازل شده است ولی در اینجا خداوند متعال برای بیان گناهکاری تمام و کمال فرزند نوح، از او تعبیر به عمل غیرصالح نموده است. یعنی این فرزند خودِ خودِ عمل غیرصالح است و همه وجودش عمل ناصالح و تجسم عینی عمل ناصالح است.
پی نوشت:
(1). گرد آوری از کتاب: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ سی و سوم، ج 9، ص 144.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد