خانه » همه » مذهبی » فرق نفی خواطر و مراقبه

فرق نفی خواطر و مراقبه


فرق نفی خواطر و مراقبه

۱۳۹۳/۰۹/۰۹


۸۱۷ بازدید

انچه در مورد این دو اصطلا ح قابل توجه میباشد اینست ؛ نفی خواطردرعرفان عملی یاسیر وسلوک کاربرد دارد ولی مشارطه ومراقبه ومحاسبه دربین علمای اخلاق درتذکیه نفوس بکار میرود.

انچه در مورد این دو اصطلا ح قابل توجه میباشد اینست ؛ نفی خواطردرعرفان عملی یاسیر وسلوک کاربرد دارد ولی مشارطه ومراقبه ومحاسبه دربین علمای اخلاق درتذکیه نفوس بکار میرود.

امانفی خواطر از مهمّات وصول به مقصد در سلوک الی الله است، و اکثر افرادى که از راه بازمانده و نتوانسته اند به مقصد برسند، در این مرحله توقف کرده­ اند. خطرات این منازل عبارت است از عبادت اصنام و اوثان و کواکب و آتش و گاه زندقه و فرعونیت و دعواى حلول و اتّحاد و نفى تکلیف و اباحه و امثال آن. حلول و اتّحاد که از خطرات مهمّ است، از صاف نمودن ذهن به وسیله نفى خواطر براى سالک پیدا می­شود.

چون سالک هنوز از وادى اسم و رسم بیرون نرفته است، از این رو ممکن است در اثر تجلّى صفاتیه یا اسمائیه چنین تخیل کند که الله با خودیت و شخصیت او متّحد است، و این همان معناى حلول و اتّحادى است که کفر و شرک است و حال آن­که معناى وحدت وجود به کلّى معناى تعدّد و تغایر را نفى مى کند و در برابر وجود مقدّس حضرت احدیت تمام وجودات را جزء موهومات مى شمرد و همه را سایه مى شمرد. سالک به واسطه ارتقاء به این مقام تمام هستى خود را از دست مى دهد و فانى مى شود و غیر از ذات مقدّس او در عالم وجود ذى وجودى را ادراک و ذوق نمى نماید.

نفى خواطر عبارت است از تسخیر قلب و حکومت بر آن، تا سخنى نگوید و عملى انجام ندهد و تصوّرى بر او وارد نشود، مگر به اذن و اختیار صاحب آن. و تحصیل این حال بسى دشوار است.

چون سالک در مقام نفى خاطر مى افتد ناگهان متوجّه مى شود که سیل بنیادکن خواطر و اوهام و خیالات او را فرا مى گیرد و حتّى خاطراتى که باور نمى کرد به خاطرش خطور کند از وقایع کهنه گذشته یا خیالات غیر قابل وقوع بر او راه مى یابند و پیوسته او را مشغول به خود مى کنند.

سالک باید در این مقام ثابت بایستد و هر خاطرى که پیدا شود و زحمت دهد او را با شمشیر ذکر هلاک کند. و مراد از ذکر در این­جا همان اسماء الهیه است که باید سالک در وقت خطور خاطره به یکى از آن اسماء توجّه کند و توجّه خود را بر آن مستدام بدارد تا آن خاطر از خانه دل بیرون رود.این مرحله حتما باید با ولی یااستاد خاص همراه گردد وگرنه به ظلمات منتهی خواهد شد

طریقه مرحوم ملاحسین­قلی همدانی در نفی خواطر

مرحوم آخوند ملا حسین قلى همدانى و شاگردان وی هرگز نفى خواطر بدون ذکر عملى نداشته اند، بلکه رویه ایشان التزام در امر مراقبه و اهتمام به مراتب آن بوده است.

مراتب مراقبه

اوّل درجه مراقبه این است که سالک از محرّمات اجتناب کند و تمام واجبات را به جای آورد، و در این دو امر به هیچ وجه مسامحه نورزد.

دوّم درجه، آن است که مراقبه را شدید نماید و بکوشد هر چه مى کند براى رضاى خدا باشد و از امورى که لهو و لعب نامیده مى شود، اجتناب نماید. چون در این مرتبه اهتمام نمود براى او تمکّن پیدا مى شود که دیگر خود را نبازد و این خوددارى در او به سر حدّ ملکه برسد.

سوّم درجه، آن است که پروردگار جهان را پیوسته ناظر خود ببیند، و کم کم اعتراف مى نماید که خداى متعال در همه جا حاضر و ناظر و نگران همه مخلوقات است. و این مراقبه در تمام حالات و در همه اوقات باید رعایت شود.

چهارم درجه، این است که خودش خداى را حاضر و ناظر ببیند و به طور اجمال مشاهده جمال الهى نماید. وصیت رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله به ابى­ذرّ غفارى اشاره به این دو مرتبه اخیر از مراقبه است:

«خداى را چنان عبادت کن مثل آنکه گوئى تو او را مى بینى و اگر نمى توانى او را ببینى او را طورى عبادت کن که بدانى او ترا مى بیند».

بنابراین عبادت در مرحله اى که خدا او را مى بیند پائین تر است از مرتبه اى که او خدا را مى بیند.

چون سالک بدین مرتبه رسد براى آن­که بتواند به کلّى اغیار را از ذهن خود خارج کند باید نفى خاطر را در ضمن یکى از اعمال عبادیه به جاى آورد.

منبع:

حسینی تهرانی، سید محمد حسین؛ رساله لب اللباب، تهران، حکمت، چاپ ششم، 1416ه.ق، ص 139- 1

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد