طلسمات

خانه » همه » مذهبی » فرقه Satanism (شیطان گرایی)

فرقه Satanism (شیطان گرایی)


فرقه Satanism (شیطان گرایی)

۱۳۹۳/۰۱/۱۰


۱۴۸۹ بازدید

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - فرقه Satanism (شیطان  گرایی)یکی از مشهورترین فرقه های نوظهور با گرایشات شیطانی که در ایالات متحده آمریکا اعلام وجود کرد، فرقه ای با عنوان Satanism می باشد.

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - فرقه Satanism (شیطان  گرایی)یکی از مشهورترین فرقه های نوظهور با گرایشات شیطانی که در ایالات متحده آمریکا اعلام وجود کرد، فرقه ای با عنوان Satanism می باشد.

این فرقه در سال 1966 توسّط یک یهودی زاده به نام «آنتوان لاوی»[1] در شهر سانفرانسیسکو واقع در ایالت کالیفرنیا آمریکا پایه‌گذاری شد. لاوی قبل از آن با برگزاری دوره های آموزشی با عنوان «هنرسیاه» که در آن ها مباحث رازآلودی همچون غیب‌گویی، جادوگری، خون‌آشامان و… شهرت نسبی برای خود به دست آورده بود.

بعد از مدتی این جلسات منجر به شکل گیری انجمنی با عنوان «محفل جادویی»[2] گردید. هدف اصلی این انجمن، این بود که با مطالعه بر روی گروه های شیطان گرایی قدیمی برخی آئین های مذهبی جادوگری را کشف و یا اختراع نمایند. به همین منظور لاوی کتابخانه ای متشکّل از کتاب هایی که به تشریح برخی آئین های کفرآمیز و جادویی و سایر آئین های نامتعارف که توسط گروه هایی چون «شوالیه ها معبد»[3]، «باشگاه آتش جهنّم»[4] و «گروه هرمتیک اوردر»[5] انجام می شد را جمع‌آوری کرد. نهایتاً در سال 1966 بود که با پیشنهاد برخی افراد حاضر در این دوره ها آنتوان لاوی فرقه سیطنیسم را تأسیس نمود و خانه خود را به عنوان پایگاه این فرقه در نظر گرفت و عنوان کلیسای شیطان را برای آن انتخاب کرد.

نگاهی به مبانی فکری فرقه Satanism

مهم‌ترین مبنای فکری در این شاخه، که نقش محوری در مبانی فلسفی و عقیدتی این فرقه دارد، «اصالت انسان» یا همان اومانیسم می باشد. شیطان گرایان به خلاف تصوّر عموم اصلاً اعتقاد به موجودی به نام شیطان ندارند وآن را پرستش نمی نمایند.[6]

شیطان تنها نماد امیال و لذت‌طلبی نفسانی انسان می باشد و در واقع آن‌چه که یک شیطان پرست می پرستد نفس خودش می باشد. پیرو همین نگرش اومانیستی است که بزرگترین عید سالیانه برای یک فرد شیطان گرا، ‌سالروز تولد خود اوست[7] و همچنین در اجرای مراسمات و آئین های شیطان گرایی یک انسان را در قسمت محراب قرار داده و عبادات خود را به سمت او انجام می دهند. [8]

نگرش اومانیستی یکی از شاخص های برجسته و پر نفوذ رنسانس بود که با توجه به متون باستانی یونان، انسان را در مرکز تأملات خود قرار می داد و بیشترین تلاش خود را صرف گریز از وضعیت حاکم در دوره قرون وسطی و نفوذ کلیسایی قرار داده بود.[9]

این نگرش در مقاطع مختلفی خصوصاً قرون 17 و 18 میلادی شکلی افراطی و رادیکال به خود گرفت و درصدد حذف هرگونه اندیشة ماورای طبیعی، ‌وحیانی و دین الوهی برآمد و اندیشه ها و رویکردهای دینی را به عنوان بزرگترین مانع جدی بر سر راه حاکمیت خرد و ارزش های انسانی قلمداد کرد.[10] این مطلب را می توان به صراحت در اولین بیانیة اومانیست ها که در سال 1933 منتشر شد مشاهده نمود. در بند پنجم این بیانیه می خوانیم: «اومانیسم اعتقاد دارد، ماهیت جهان که با علوم جدید روشن گردیده است، هرگونه تعهد فراطبیعی یا آسمانی را برای انسان غیرقابل قبول می نماید» و در بند ششم اضافه می کند که «ما معتقدیم زمان خداپرستی، خداباوری، و انواع عقاید نو سپری شده است».[11]

در این‌جاست که می توان گفت آموزة ضددین بودن[12]، که یکی دیگر از آموزه های اساسی شاخه سیطنیسم می باشد، ریشه در اندیشه محوری این فرقه که همان نگرش اومانیستی به عالم هستی است، دارد. به خاطر غلبة دین مسیحیت در دنیای غرب، آموزة ضددین بودن در فرقه سیطنیسم، نمود ضدمسیحیت[13] بودن به خود گرفته و استفاده از الفاظی همچون (انجیل شیطانی)، (کلیسای شیطان)، ‌(مراسم عشاء سیاه)[14] و نمادهایی همچون «صلیب وارونه» و «صلیب شکسته» و… که با ترکیب کاراکتر های دین مسیحیت با عناوین شیطانی در صدد تخریب و توهین به دین مسیحیت است، محصول همین نگاه ضدمسیحی است که در استخدام الفاظ، عناوین و نمادها در این فرقه حاکم می باشد و در اکثر آموزه های این فرقه رنگ و بویی از این تفکّر دیده می شود.

در این جا بد نیست این نکته را متذکّر شویم که جریان سیطنیسم یک جریان صرفاً ضدمسیحی نیست و نباید آن را با جریاناتی که بعضاً در غرب فعّال هستند و نگاه ضدّمسیحی دارند، اشتباه گرفت. بلکه این فرقه نگرش ضددینی دارد و به تناسب دین بومی هر منطقه رنگ و بوی مخالفت با آن را می گیرد. کما این‌که وقتی این فرقه در ممالک اسلامی وارد شد، قالب ضداسلامی به خود گرفته و استفاده از عناوین ضداسلامی و نمادهایی همچون «وارونه نمودن اسامی مقدسی همچون الله، محمد، علی و…» که بعضاً به صورت زیورآلات در بازار موجود می باشد، حاصل نگرش ضددین بودن در جریان شیطان گرایی می باشد.

توجّه شیطان گرایی به جادو و جادوگری از دیگر مواردی است که به صورت برجسته در نگرش ها و آئین های این فرقه خود نمایی می کند و به عاملی برای جذب افراد به این فرقه مبدل شده است.

——————————————————————————–

[1] . Anton Lavey. [2] . Magic Circle. [3] . Knight Templar، متعلق به دوران قرون وسطی. [4] . Hell fire clu، قرن 18 میلادی. [5] . Hermetic Order of Golden Down، قرن 19 میلادی. [6] . به همین دلیل است که ترجمه صحیح واژه «Satanism» شیطان‌گرایی می باشد، نه شیطان‌پرستی (Devil Worship) [7] . Satanic Bible/religious holiday. [8] . The satanic Bilbe , devices used in a satanicritual, Altar. [9] . فرهنگ واژه ها، ص 41. [10] . همان، ص52. [11]. http://jjnet.com/archives/documents/humanist.htm. [12] . Anti Relegion. [13] . Anti Christ. [14] . Black Mass.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد