خانه » همه » مذهبی » فصل اول : آراستگى

فصل اول : آراستگى


فصل اول : آراستگى

۱۳۹۵/۰۵/۲۶


۱۹۲ بازدید

فصل اول : آراستگى

آراستگى

پرسش ۱ . آیا شیک پوشى و خودآرایى اشکال دارد؟ چرا برخى با آن مخالفت مى کنند؟ آیا این نظر شخصى آنان است و یا قانون اسلام است؟

فصل اول : آراستگى

آراستگى

پرسش 1 . آیا شیک پوشى و خودآرایى اشکال دارد؟ چرا برخى با آن مخالفت مى کنند؟ آیا این نظر شخصى آنان است و یا قانون اسلام است؟

نخست باید دانست؛ گرایش به «آراستگى» از ویژگى هاى ممتاز انسان به ویژه در دوران جوانى است و اهمیت ندادن به آن پیامدهاى نگران کننده اى دارد؛ زیرا تجربه نشان داده است آن دسته از جوانانى که به زیبایى و آراستگى خود اهمیت نمى دهند، گرفتار احساس حقارت و افسردگى مى شوند.

خداوند متعال با نزول این آیه، به عنوان یک قانون همگاهى و همگانى، مى فرماید: «یا بَنى آدَمَ خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ»[1]؛ «اى فرزندان آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد با خود داشته باشید».

هم چنین در آیه بعد، با لحن تندترى در پاسخ آنان که گمان مى برند تحریم زینت ها و پرهیز از غذاها و روزى هاى پاک و حلال، نشانه زهد و پارسایى و مایه قرب به پروردگار است و مى گوید: «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَةَ اللَّهِ الَّتى أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیباتِ مِنَ الرِّزْقِ»[2]؛ «[ اى پیامبر!] بگو چه کسى زینت هاى الهى را که براى بندگانش آفریده و هم چنین مواهب و روزى هاى پاک و پاکیزه را تحریم کرده است؟»

سپس براى تأکید اضافه مى کند: «قُلْ هِى لِلَّذینَ آمَنُوا فِى الْحَیاةِ الدُّنْیا خالِصَةً یوْمَ الْقِیامَةِ»[3]؛ «به آنها بگو که این نعمت ها و موهبت ها در زندگى دنیا براى کسانى است که ایمان آورده اند و روز قیامت نیز خاصّ آن مى باشد».

بنابراین اسلام نه تنها با جمال و زیبایى مخالفتى ندارد؛ بلکه همگان را به آراستگى تشویق مى نماید؛ اسلام یادگار پیامبرى است که نظافت و آراستگى، بوى خوش و لبخند را از نشانه هاى ایمان مى داند.

روایات اسلامى از توصیه و تشویق مسلمانان به پوشش مناسب و آراستگى سرشار است.

پیامبر گرامى اسلام (صلی الله علیه وآله)  مى فرماید: «خداوند متعال زیباست و زیبایى را دوست دارد و خواستار آن است که اثر نعمت خود را در بنده اش ببیند»[4].

امام على (علیه السلام)  نیز مى فرماید: «خودآرایى از ویژگى هاى خاص انسان مؤمن است»[5].

البته آراستگى بیرونى را باید با زیبایى درونى پیوند داد؛ یعنى هم درون را باید آراست و هم به زیبایى ظاهر پرداخت؛ چون ظاهر، آینه درون است.

امام جعفر صادق (علیه السلام)  فرموده است: «خداوند زیبایى و خودآرایى را دوست دارد و بینوایى و قیافه فقرآلود را ناخوش مى شمرد. هرگاه خداوند به بنده اى نعمتى دهد، دوست دارد اثر آن را در او ببیند»[6]. در این هنگام یکى از یاران حضرت سؤال نمود: چگونه؟ و حضرت این موارد را یادآور شد:

1. لباس تمیز پوشیدن؛

2. خوشبو نمودن خود و استعمال عطر؛

3. نیکو و زیبا ساختن خانه و کاشانه؛

4. جارو نمودن جلوى در خانه؛

5. چراغ روشن نمودن پیش از غروب (که موجب رفع فقر و زیادى روزى مى شود).

سه نشانه مهم آراستگى :

الف. پوشیدن لباس مرتب و تمیز

خوش لباسى یک میل درونى است و جوانان در آراستگى، بیش تر به نوع لباس خود اهمیت مى دهند که پسندیده و جالب توجه باشد. با این همه آراستگى لباس از پوشیدن نوع لباس مهم تر است.

خداوند به پیامبر مى فرماید: «وَ ثِیابَکَ فَطَهِّرْ »[7]؛ «و لباس خویشتن را پاک کن». زیرا جامه پاکیزه غم و اندوه را مى زداید.[8]
پیامبر گرامى اسلام (صلی الله علیه وآله)  مى فرماید: «لباس خوب بپوشید و خانه هایتان را آباد کنید تا در میان مردم مانند خال رخساره باشید»[9].

امام صادق (علیه السلام)  فرمود: «لباس زیبا بپوش؛ زیرا خداوند زیباست و زیبایى را دوست دارد، اما باید حلال باشد»[10].

پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله)  به پوشیدن لباس سفید رنگ توصیه مى فرمود؛ چون سبب آرامش و پاکیزگى است. رنگ هاى زرد و سبز نیز از رنگ هاى برگزیده است.[11]

ب. رسیدگى به آرایش سر و صورت

پیراستن و آراستن موهاى سر و صورت و تمیز نگاه داشتن و مرتب کردن آن بر آراستگى آدمى مى افزاید. پیامبر (صلی الله علیه وآله)  مى فرمود: «موى خوب از پوشش هاى الهى است که خداوند بر انسان ارزانى داشته است پس آن را عزیز بدارید».[12]
شانه کردن مو، آسان ترین روش آراستگى است. به فرموده پیامبرخدا (صلی الله علیه وآله) ، «هر که موى سر را بگذارد مى باید آن را به شانه کردن، تربیت نیکو کند، در غیر این صورت آن را بتراشد»[13].

براى اصلاح صورت، ضمن مرتب کردن و کوتاه کردن ریش و شارب (سبیل) باید از رها کردن آن براى بلند شدن بى قواره پرهیز نمود.

هم چنین شایسته است به هنگام هر نماز و براى آراسته بودن، سر و صورت با شانه مرتب شود.[14]

ج. بوى خوش و عطر

بوى خوش از اخلاق پیغمبران است.[15] رسول خدا (صلی الله علیه وآله)  معتقد بود که در بوى خوش اسراف نیست. ایشان هزینه اى را که در بوى خوش صرف مى نمودند، بیش تر از هزینه اى بود که در غذاى خود مصرف مى کردند.

سیسرون، سخنور رومى، گفته است: «چهره، تصویر روح است»؛ یعنى احساسات و هیجانات انسان، غالباً در چهره وى منعکس مى شود. خشم، ترس، شادى، غم، تعجّب، تنفّر و رضایت به سادگى در چهره نمایان مى گردد و به راحتى قابل تشخیص است. بنابراین احساسات ما نسبت به دیگران، به صورتى غیراختیارى خود را نشان مى دهد و قابل پنهان کردن هم نیست. نوع آرایش سر و صورت، عینک داشتن یا نداشتن و زیبایى ظاهرى، مى تواند برداشت هاى اوّلیه را در مخاطب ما ایجاد کند.[16]

آراستگى در سیره پیشوایان

پرسش 2 . آراستگى در سیره معصومان (علیهماالسلام)  چه جایگاهى داشت ؛ آیا آنان هم به عنوان مثال به سر و روى خود مى رسیدند؟!

پیشوایان ما ساده زیستى را با آراستگى جمع کرده بودند که به نمونه هایى از آن اشاره مى شود:

الف. تن پوش پیامبر (صلی الله علیه وآله)  با لباس هاى متعارف مردم عصر خویش تفاوتى نداشت و هر نوع لباسى را که در دسترس وى قرار مى گرفت مى پوشید[17]. او به راحتى لباس خود را انتخاب مى کرد و سخت گیر و سخت پسند نبودند البته این ساده زیستى او به معناى بى انضباتى نبود؛ بلکه پیامبر (صلی الله علیه وآله)  در پوشیدن لباس بسیار منظم بود. هنگامى که هیأتى بر او وارد مى شد، زیباترین لباسش را مى پوشید[18].

ایشان بیش تر لباس پنبه یا کتان مى پوشید و بیش ترین لباس هایش به رنگ سفید بود و لباس مخصوصى براى نماز جمعه داشت[19].

پیامبر (صلی الله علیه وآله) به نظافت و بوى خوش، علاقه داشت[20]؛ ایشان توجه بسیارى به استفاده از بوى خوش داشت و به آینه یا آب مى نگریست و موهایش را شانه مى زد و خود را براى یاران مى آراست.[21] همواره لباسش پاکیزه بود و مى فرمود: از عوامل ارجمندى مؤمن نزد خداى والا، پاکیزگى لباس اوست[22].

ب. حضرت رضا (علیه السلام) نیز ساده زیستى را با آراستگى جمع کرده بود و پاکیزگى را از اخلاق پیامبران مى شمرد.[23] او درباره لباس زیبا مى فرمود: «حسن (علیه السلام)  لباس هاى زیبا مى پوشید، و جعفر ابن محمد (علیهم السلام) لباس هاى تازه مى خرید و در آب فرو مى برد و سپس در بر مى کرد، و به من مى گفت تو هم [این چنین لباس] بپوش و خود را نو کن؛ زیرا على بن الحسین (علیهم السلام)  جبّه هاى خز را پانصد درهم مى خرید و زمستان مى پوشید و بعد آن را مى فروخت و به فقراء انفاق مى نمود و مى فرمود:[24]«مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ الَّتِى أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیباتِ مِنَ الرِّزْقِ»[25]؛ «بگو: چه کسى زینت هاى الهى را که براى بندگان خود آفرید و روزى هاى پاکیزه را حرام کرده است؟!».[26]
یاسر، خادم امام رضا (علیه السلام)  مى گوید: حضرت به من فرمود: «براى خود یک جبّه خز بخرید و اگر خواستید پارچه هاى نقش دار تهیه کنید. عرض کردم هر پارچه نقش دارى را بخرم؟ فرمود مگر پارچه نقش دار چیست؟ گفتم: پارچه هاى نقش دارى که در آن پنبه نباشد مى گویند حرام است، فرمود: تو از آن پارچه هایى که در آن پنبه هست بپوش»[27].

امام رضا (علیه السلام)  محاسن خود را با خضاب سیاه مى کرد[28] و موهاى سر و صورت خود شانه مى زد[29]. امام مقید به استفاده از عطر بود؛ روایت شده است که امام از عود هندى و چینى بخور مى کرد، و مشک و گلاب استعمال مى نمود[30]. حضرت رضا (علیه السلام)  عطر زدن را از اخلاق پیامبران مى شمرد[31] و در روایتى، به سیره جدشان اشاره مى نمایند و مى فرمایند: «حضرت زین العابدین مشکدانى داشت از قلع که در آن مشک نهاده بود و وقت لباس پوشیدن و بیرون رفتن از آن مشک به خود مى مالید»[32].

امام همگان را به عطر زدن سفارش مى کرد: «بر هیچ کس روا نیست که از به کار بردن عطر در هر روز خوددارى کند، و اگر قدرت نداشت یک روز در میان خود را خوشبو کند، و اگر باز هم نتوانست در روز جمعه حتماً بوى خوش استعمال نماید».[33]

اصول آراستگى

پرسش 3 . آیا در نوع پوشش و آرایش، اصول ثابت و مشخصى وجود دارد و یا در هر زمان باید متناسب با شرایط آن روز باشیم؟

اسلام در کنار آزادى انتخاب در نوع آرایش و پوشش، اصول ثابتى را نیز تعیین نموده است که با تمسک بدان در همه زمان ها مى توان ضمن مصونیت نسبت به از دست دادن هویت ملى و دینى، از پیامدهاى منفى افراط و تفریط در خودآرایى و مدگرایى در امان بود.

اصول پوشش و آرایش در نگاه اسلام را مى توان در موارد ذیل جستجو کرد:

1. پاکیزگى و نظافت

رعایت پاکیزگى و نظافت در پوشش و آراستگى یکى از اصول ثابتى است که اسلام بر آن تأکید دارد. به گونه اى که خداوند متعال در قرآن به پاک نمودن لباس توصیه نموده و بیان داشته است: «وَ ثِیابَکَ فَطَهِّر»[34]؛ «و لباست را پاک کن».

آیه فوق در حقیقت خطاب به مردم است که پاکیزگى لباس ظاهر از مهم ترین نشانه هاى شخصیت و تربیت فرهنگ انسان است.[35]
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله)  نیز بر نظافت اصرار داشته و آن را جزو ایمان برشمرده و فرموده اند: «پاکیزگى جزئى از ایمان است»[36] و یا فرموده اند: «هر کس لباسى مى پوشد، باید آن را نظیف نگه دارد»[37].

بنابراین هرگونه پوشش و آرایش ـ چه سنتى باشد و چه در قالب مد ـ که در قالب مد ارائه گردد اگر با اصل پاکیزگى و نظافت منافات داشته باشد از سوى اسلام مردود است.

2. آراستگى و مرتب بودن

دین اسلام افزون بر تکیه و تأکیدى که به مسئله نظافت و پاکیزگى دارد، به آراستگى ظاهر و مرتب بودن نیز به عنوان یک اصل مهم توجه نشان داده است.

در حدیثى از قول پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله)  در مورد شخصى ژولیده چنین آمده: «خداوند متعال شخص آلوده و ژولیده را دشمن مى دارد»[38].

در سیره پیامبر (صلی الله علیه وآله)  نیز چنین نقل شده که هنگام بیرون رفتن از خانه در آینه و یا آب مى نگریست و خود را مرتب مى کرد. امام صادق (علیه السلام)  در این زمینه چنین مى فرماید: «مردى به در خانه پیامبر ایستاده بود و اجازه مى خواست که آن حضرت را ببیند. پیامبر (صلی الله علیه وآله)  از اتاق خارج شد و کنار ظرفى که در آن آب بود، ایستاد و محاسن خود را صاف و نظرى به آب کرد و سپس به داخل خانه بازگشت. عایشه (با تعجّب) گفت: اى رسول خدا! تو سیّد فرزندان آدم و رسول خدایى. در کنار آن ظرف آب ایستادى و خویش را آراستى! پیامبر به او فرمود: «اى عایشه! خداوند دوست دارد وقتى بنده مؤمن براى ملاقات برادرش از خانه خارج مى شود، خود را آراسته و آماده کند».[39]
براساس این اصل نیز مدهایى که نتیجه اى جز ژولیدگى و پلشتى ندارد، از سوى اسلام مورد قبول واقع نخواهد بود.

3. رعایت عرف جامعه

رعایت هویت ملى و دینى در پوشش و آرایش یکى از اصول مهم حقوق اجتماعى است؛ امام صادق (علیه السلام)  در توصیه به یکى از یاران خود به نام عُبَیدِ بْنِ زِیادٍ فرمودند: «خداوند آشکار کردن نعمت را بیش از پنهان نگاه داشتن آن دوست مى دارد، پس جز این مباد که با بهترین شکل آرایش مرسوم قوم خویش خود را بیارایى».[40]
از همین رو در اسلام پوشیدن لباس هایى که به جهت جنس پارچه، رنگ و کیفیت دوخت، معمول نبوده، خلاف شأن افراد بوده و موجب جلب توجه و انگشت نما شدن شود، ممنوع شده است. براساس تعالیم اسلامى استفاده از این گونه لباس ها که در بیان روایات «لباس شهرت» نام دارد، به دلیل اینکه موجب خود بزرگ بینى یا حقارت، یا ایجاد ضعف شخصیت و یا هتک حرمت و خوارى مسلمان مى گردد ممنوع است.

امام صادق (علیه السلام)  فرمود: «براى انسان از نشانه هاى خفت و خوارى همین بس که لباسى بپوشد که به آن مشهور شود»[41].

4. رعایت جنسیت

نوع لباس و آرایش افراد، باید با جنسیت آنها نیز تناسب داشته باشد. به همین دلیل باید بین لباس و آراستگى مردان و زنان تفاوت وجود داشته باشد و هر یک از این دو جنس از لباس و آرایش مخصوص خود استفاده کرده، از پوشیدن لباس جنس مخالف خوددارى نمایید. امیر مؤمنان (علیه السلام)  شخصى را دیدند که جامه اش را (همچون زنان آن وقت) بر زمین مى کشید! حضرت فرمود: مرا خوش نمى آید که مردى شبیه به زنان باشد.[42]
در متون دینى مردانى که لباس زنان و زنانى که لباس مردان را بپوشند، از رحمت خدا به دور مى خواند و در روایات متعددى از تشبه زنان به مردان و مردان به زنان نهى شده است. در چندین روایت اشخاصى که در رفتار و لباس پوشیدن خود را مانند جنس مخالف کنند، مورد لعن خدا و رسول خدا (صلی الله علیه وآله)  قرار گرفته اند.

امام باقر (علیه السلام)  فرموده اند: «رسول خدا (صلی الله علیه وآله)  به مردانى که خود را همانند زنان بیارایند و رفتار زنانه اى داشته باشند، و زنانى که خود را به شکل مردان درآورند، لعنت فرستاد»[43].

در روایتى از نبى مکرم اسلام (صلی الله علیه وآله)  آمده است که: «خداوند چهار گروه را از رحمت خویش دور کرده است و خدا و رسولش و ملائکه بر آنان لعن مى فرستند… یکى از این گروه ها زنانى هستند که خود را شبیه مردان مى کنند»[44]. از این رو مراجع تقلید نیز آرایش زنانه را براى مردان جایز نمى دانند.[45]
در پایان باید گفت دختران و پسرانى که ویژگى هاى جنس مخالف را از خود بروز مى دهند، کمتر مى توانند با نقش خود سازگار باشند؛ چنین افرادى از نقشى که ایفا مى نمایند احساس رضایت نمى کنند و از نگاه روان شناسانه دچار اختلال در هویت جنسى خوانده شده اند[46].

5. رعایت عفاف و حیاء

حیاء سرچشمه همه زیبایى هاست[47] و اسلام براى آراستگى، رعایت حیاء و عفت را به عنوان یک اصل ثابت قرار داده است. براساس این اصل هرگونه پوشش و آرایش، از هر نوع، شکل، رنگ و مُدى که مخالف عفت و حیاء بوده، باعث تهییج و برانگیختن احساسات دیگران در جامعه شود، ممنوع است؛ زیرا زنان و مردان مسلمان در فعالیت هاى اجتماعى و به هنگام مواجهه با نامحرمان، باید با جنبه هاى انسانى خود حضور یابند، نه با جنبه هاى تحریک آمیز که نتیجه اى جز انحطاط فرد، خانواده و جامعه به دنبال نخواهد داشت.

6. پرهیز از خودنمایى و فخرفروشى

گاه آراستگى راهى براى فخرفروشى و احساس تفاخر است، از این رو اسلام به شدت آن را نفى مى نماید. احادیث معصومین (علیهماالسلام) بیانگر آن است که حتى در پوشیدن لباس باید نیت انسان پاک و زیبا باشد از همین رو اسلام مبناى خود را در پوشش، پرهیز از خودنمایى، مباهات و فخرفروشى قرار داده و کسانى را که بدین منظور لباس مى پوشند مورد نکوهش قرار داده است.

پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله)  مى فرماید: «هر کس لباس بپوشد که بدان برترى جوید و مردم به او بنگرند خدا به او ننگرد تا آن لباس را از تن به در کند»[48].

در روایت دیگرى فرموده اند: «بپرهیز که براى بزرگ منشى و خودنمایى جامه بلند بپوشى، که خداوند خودخواهى را دوست ندارد و در قیامت به او نظر ننماید»[49].

7. پرهیز از تشبه به کفار

باید از لباس ها و آرایش هایى که نشانه وابستگى به فرهنگ بیگانه و خرده فرهنگ هاى انحرافى است، اجتناب کرد، از این رو در متون دینى آمده است: «خداوند به پیامبرى فرمود: به قومت بگو، لباس دشمنان مرا نپوشند و غذاى دشمنان مرا نخورند و خود را به شکل دشمنان من در نیاورند و اگر این کار را بکنند، آنها هم دشمنان من هستند. همان طورى که آن کفار و مشرکین دشمن من هستند»[50]. این است که «تشبّه به کفار» و خود را در ظاهر به شکل غیرمسلمان ها درآوردن، حرام است.

دلیل ممنوعیت این ناهنجارى آن است که رفته رفته «از خودبیگانگى» به دوگانگى در رفتار فردى و اجتماعى منجر مى شود و با گذشت زمان به طور طبیعى زمینه براى همرنگى هاى دیگر در سایر شئون زندگى فراهم مى شود تا آنجا که به تدریج موجودیت دینى و ایمانى و هویت اصیل از دست مى رود.[51] چنان که پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) فرموده اند: «هر که به گروهى تشبه جوید، از آنهاست»[52].

شهید مطهرى درباره این اصل اسلامى مى گوید: «از نظر اسلام زبان انگلیسى و ژاپنى و فارسى یکى است… اما اسلام یک چیز دیگر گفته است. گفته شخصیت باختن حرام است. مرعوب دیگران شدن حرام است. تقلید کورکورانه کردن حرام است، هضم شدن و محو شدن در دیگران حرام است. طفیلى گرى حرام است. افسون شدن در مقابل بیگانه مانند خرگوشى که در مقابل مار افسون مى شود حرام است… انحرافات و بدبختى هاى آنها را به نام پدیده قرن جذب کردن حرام است، اعتقاد به اینکه ایرانى باید جسماً و روحاً و ظاهراً و باطنا فرنگى بشود حرام است»[53].

8. اعتدال و میانه روى

اسلام در استفاده از انواع پوشش ها و زینت ها حد اعتدال و میانه روى را به عنوان یک اصل، برگزیده و هرگونه افراط و تفریط را مردود شمرده است. براساس همین اصل در صورتى که پیروى از مد و مدگرایى به حد تجمل پرستى و افراط برسد مطرود است؛ زیرا این کار یکى از مصادیق اسراف است و اسراف از جمله گناهان کبیره مى باشد و خداوند متعال نیز به اسراف کاران وعده دوزخ داده و فرموده: «و مسرفان اهل آتشند»[54].

تغییر یا یکنواختگى آراستگى

پرسش 4 . آیا ما در انتخاب نوع و شیوه پوشش و آرایش آزاد هستیم؟ تا چه مقدار مى توانیم به سلیقه خودمان نوع پوشش و آرایش را انتخاب کنیم؟

دین اسلام براى نیازهاى ثابت بشر، قوانین ثابت و براى احتیاجات متغیر وى وضع متغیرى در نظر گرفته است. در زمینه پوشش و آرایش نیز در تعالیم اسلامى، از یک سو متغیرهایى براى برخوردارى مسلمانان از منافع و جنبه هاى مختلف پوشش و آرایش معرفى گردیده و از سویى براى مصونیت مسلمانان نسبت به از دست دادن هویت ملى و دینى و هم چنین در امان ماندن از پیامدهاى منفى افراط و تفریط در خودآرایى، اصول ثابتى براى تمامى افراد مشخص کرده است[55].

دین اسلام با در نظر گرفتن متغییرهایى همچون: مقتضیات زمانى، موقعیت خاص فردى، وضعیت معیشتى و جایگاه اجتماعى افراد و هم چنین در نظر گرفتن سلایق شخصى، مقتضیات سنى افراد، مسلمانان را در انتخاب پوشش و آرایش دلخواه آزاد گذاشته است.

براى روشن شدن این مسئله ابتدا به متغییرهایى که اسلام معرفى نموده، اشاره مى شود:

1. مقتضیات زمانى

به طور طبیعى در گذر زمان عوامل متعددى همچون بهبود شرایط اقتصادى ـ فرهنگى جامعه، ورود طرح هاى نو و یا ورود فن آورى هاى جدید در عرصه بافت پارچه و ساخت لوازم آرایشى دست به دست هم داده و در نوع پوشش و آرایش افراد تأثیر مستقیم مى گذارند؛ به گونه اى که هر دورانى پوشش و آرایش خاص خود را اقتضا مى نماید.

پیشوایان معصوم (علیهماالسلام)  به عنوان الگوهاى رفتارى ما مسلمانان در عمل خود نیز نوع پوشش و آراستگى خویش را متناسب با مقتضیات زمان تنظیم مى نمودند، که در اینجا به نمونه اى از این موارد اشاره مى نماییم:

نمونه اول:

امیرالمؤمنین على (علیه السلام)  با اینکه موهاى شان سپید شده بود رنگ نمى بست. شخصى به آن حضرت گفت: مگر پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله)  دستور نداد که: «موى سپید را با رنگ بپوشانید؟» آن حضرت فرمود: چرا. آن شخص گفت: پس چرا شما رنگ نمى بندى؟ حضرت فرمود: در آن وقت که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله) این دستور را داد مسلمانان از لحاظ عدد اندک بودند، در میان آنها عدّه اى پیرمرد وجود داشت که در جنگ ها شرکت مى کردند، دشمن که به صف سربازان مسلمان نظر مى افکند و آن پیرمردان سپید مو را مى دید اطمینان روحى پیدا مى کرد که با عدّه اى پیرمرد طرف است و روحیه اش قوى مى شد؛ پیغمبر اکرم دستور داد که رنگ ببندند تا دشمن به پیرى آنها پى نبرد. آنگاه على (علیه السلام) فرمود: این دستور را پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله) در وقتى صادر کرد که عدد مسلمانان کم بود و لازم بود از این گونه وسائل نیز استفاده شود. اما امروز که اسلام سراسر جهان را فراگرفته است نیازى به این کار نیست. هر کسى آزاد است که رنگ ببندد یا رنگ نبندد.

نمونه دوم:

فردى به نام سفیان ثورى در انتقاد به نوع پوشش امام صادق (علیه السلام) : به ایشان عرضه داشت: شما روایت مى کنید که على (علیه السلام)  لباس خشن مى پوشید، و حال آن که خودتان لباس قوهى و مروى (دو پارچه قیمتى منسوب به قهستان و مرو) مى پوشید؟! حضرت فرمود: واى بر تو، على (علیه السلام)  در زمان تنگدستى مردم زندگى مى کرد، ولى چون روزگار فراخى رسید، نیکان زمانه به آن شایسته ترند.[56]
در روایت دیگرى آن حضرت با تأکید بر نقش مقتضیات زمانه بر نوع پوشش فرموده اند: شیعیان ضعیف الایمان دوست دارند که من بر پلاس بنشینم، و لباس خشن بپوشم، ولى زمانه اقتضا ندارد.[57]
با توجه به آنچه گفته شد معلوم مى شود یکى از متغییرهاى مهمى که اسلام در نوع پوشش و آرایش مسلمانان در نظر گرفته، مقتضیات زمان است و نوع پوشش و آرایش افراد براساس زمان قابل تغییر مى باشد. چنان که امام صادق (علیه السلام)  فرموده اند: «خَیرُ لِباسِ کُلِّ زَمَانٍ لِبَاسُ اَهلِهِ»[58]؛ «بهترین لباس هر زمان، لباس اهل آن زمان است».

2. موقعیت فردى و خانوادگى

از دیگر متغیرهایى که اسلام براى مسلمانان در پوشش و آرایش لحاظ نموده، موقعیت هاى خاصى است که افراد در آن قرار مى گیرند که در اینجا به سه نمونه اشاره مى نماییم:

یکم: موقعیت هاى زناشویى؛ آیات، روایات و سیره عملى معصومین (علیهماالسلام)  گویاى آن است که اسلام محدودیتى نسبت به نوع آرایش و پوشش زن و شوهر به هنگام قرار گرفتن در کنار یکدیگر قائل نشده است؛ بلکه به آنها توصیه نموده به هنگام حضور در کنار یکدیگر از بهترین لباس و لوازم زینتى و آرایشى خود استفاده نمایند همان گونه که رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرموده اند: «بر زن لازم است خود را خوشبو کند، بهترین لباس هایش را بپوشد، به بهترین وجه زینت کند و با چنین وضعى صبح و شب با شوهرش ملاقات نماید»[59].

از سوى دیگر دین اسلام از زنان مؤمن خواسته تا در موقعیت هاى اجتماعى و یا حضور در میان نامحرمان از به نمایش گذاشتن خود و زینت هایشان به شدت پرهیز نمایند. قرآن مى فرماید: «و به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را [ از هر نامحرمى] فرو بندند و پاکدامنى ورزند و زیورهاى خود را آشکار نگردانند مگر آنچه که طبعاً از آن پیداست و باید روسرى خود را بر سینه خویش [ فرو] اندازند و زیورهایشان را جز براى شوهرانشان و… آشکار نسازند… و پاهاى خود را [ به گونه اى بر زمین ]نکوبند تا آنچه از زینتشان نهفته مى دارند، معلوم گردد. اى مؤمنان همگى [ از مرد و زن] به درگاه خدا توبه کنید امید که رستگار شوید»[60].

دوم. موقعیت هاى شغلى و کارى؛ اقتضاى کار و تلاش آن است که لباس مخصوص خود را داشته باشد از همین رو هنگامى که از امام کاظم (علیه السلام) سؤال شد: اگر انسان ده دست جامه داشته باشد اسراف است؟ فرمود: نه، بلکه براى حفظ جامه ها بهتر است و اسراف آن است که لباس بیرون را وقت کار بپوشى.[61]
سوم. حضور در جمع دوستان و دیدارهاى خانوادگى؛ یکى از موقعیت هاى خاصى که هر انسان در زندگى خود بارها تجربه نموده و متناسب با آن، نوع پوشش و آرایش خود را تغییر مى دهد، حضور در جمع دوستان و آشنایان مى باشد که در قالب دیدارهاى خانوادگى و مهمانى ها و مجالس مختلف صورت مى پذیرد. اسلام این موضوع را نیز لحاظ نموده و بر استفاده از نوع پوشش و آرایش مناسب با این موقعیت تأکید کرده است.

پیامبرخدا (صلی الله علیه وآله)  مى فرماید: «خداوند دوست دارد وقتى بنده اى به سوى دوستان مى رود، آماده و آراسته شود»[62].

و یا در روایت دیگرى مى خوانیم: «باید هر یک از شما، براى [ خودى ها] برادر مسلمان خود، خویش را بیاراید؛ چنانکه از براى بیگانه [ و کسانى که فامیل نیستند] زینت مى کند و دوست دارد که او را به نیکوترین شکل ببیند»[63].

3. وضعیت اقتصادى و جایگاه اجتماعى

از دیگر متغیرهاى تأثیرگذار در نوع پوشش و آرایش افراد که دین اسلام آن را لحاظ نموده، شرایط معیشتى خود افراد و هم چنین جایگاه و شأن آنها در جامعه است. به گونه اى که داشتن لباس هاى متعدد و مناسب که در شأن و جایگاه اجتماعى افراد باشد، مجاز دانسته شده است.

شخصى از امام صادق (علیه السلام)  درباره فرد ثروتمندى پرسید که لباس متعدد و مرغوب و چندین پیراهن تهیه مى کند؛ آیا با پوشیدن آنها، اسراف گر است؟ حضرت فرمود: «خیر، چون خداوند مى فرماید: «لِینْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَ مَنْ قُدِرَ عَلَیهِ رِزْقُهُ فَلْینْفِقْ مِمَّا آتاهُ اللَّهُ»[64]؛ «آنان که امکانات وسیعى دارند، باید از امکانات وسیع خود انفاق (خرج) کنند و آنها که تنگ دست اند، از آنچه که خدا به آنها داده انفاق (خرج) نمایند»[65].[66]
این بیان شریف امام صادق (علیه السلام)  گویاى آن است که در مکتب اسلام مسلمانان مى توانند متناسب با وضعیت معیشتى خود لباس مناسب تهیه و استفاده نماید.

4. سلایق شخصى

سلایق شخصى نیز از دیگر متغیرهایى است که اسلام براى آن احترام قائل شده و پارچه، مدل و حتى جنس و رنگ خاصى براى لباس واجب ننموده و مسلمانان را نسبت به نوع خاصى از آرایش الزام نکرده تا تمام مسلمانان در انتخاب این موارد آزاد باشند.

البته اسلام در راستاى حفظ بهتر سلامتى روحى و جسمى مسلمانان در این زمینه توصیه هایى در قالب مستحب و مکروه ذکر نموده است؛ مثلاً بر لباس هاى روشن به ویژه لباس سفید تأکید کرده و لباس سیاه را به دلیل تأثیر منفى که بر نشاط روحى و سلامتى افراد دارد مکروه اعلام نموده است. مگر در مورد عبا [ و چادر] و عمامه و کفش که کراهت ندارد.

5. شرایط سنى

بدون تردید، میل به خودآرایى و زیبایى که میل ذاتى آدمى است، در سنین مختلف تغییر مى نماید، به گونه اى که ارضاى این میل در دوران نوجوانى و جوانى به اوج خود رسیده و به شکفتن احساسات کمک کرده و به سوى تعالى روحى و پیشرفت هاى عاطفى سوق مى دهد.

پیشوایان اسلام نیز در سیره عملیشان به تمایل جوانان به خودآرایى و تجمّل دوستى توجه مى نمودند. به همین جهت، على (علیه السلام) ، به هنگام خرید لباس، جامه بهتر را به قنبر (غلام جوان خود) داد تا او را با پوشاندن آن لباس، شادمان و مسرور کند، و خطاب به وى فرمود: تو جوانى و مانند سایر جوانان به آراستگى و زیبایى رغبت بسیار دارى.[67]

حیا و آراستگى

پرسش 5 . آیا مى توان هر دختر و پسرى را که به ظاهر خود مى رسد متهم کرد؟ چرا بعضى ها در دانشگاه و یا در بیرون دانشگاه در این مسئله حساس و سخت گیرند؟

آراسته بودن همیشه پسندیده است. البته باید دقت داشت که نوع لباس و آرایش به حیا و عفت عمومى آسیب نزند؛ زیرا «بدون عفت و حیا، هیچ کار زیبایى انجام نمى شود و هیچ کار زشتى ترک نمى گردد»[68].

رعایت حیا و عفت یک اصل دائمى در آراستگى مرد و زن است و اسلام درباره پوشش و آرایش در برابر نامحرمان و به هنگام حضور در اجتماع خواستار رعایت حریم ها و مرزبندى ها مى باشد.

در قرآن آمده است؛ «اى فرزندان آدم ! براى شما لباسى فرو فرستادیم (و زمینه تهیه آن را فراهم کردیم)، که بدن شما را مى پوشاند و جامه زینت است»[69].

بدیهى است کسانى که مرز حیا و عفت را رعایت نکنند و نگاه هاى دیگران را به خود جلب نمایند به طور طبیعى آتش شهوت در دیگران تحریک شده و زمینه مفاسد اخلاقى را در جامعه افزایش مى دهد.

در منابع اسلامى نیز از لباس نازک که نقش مؤثرى در تحریک امیال جنسى دارد، منع شده است.

امام على (علیه السلام)  فرمود: «لباس نازک بدن نما نپوشید؛ زیرا نشانه سستى در دین است».

در روایت دیگرى از عایشه نقل گردیده: خواهرش اسماء در حالى که لباس نازکى بر تن داشت، نزد رسول خدا (صلی الله علیه وآله)  آمد، حضرت روى از وى برتافت و فرمود: «اى اسماء، زن هنگامى که به بلوغ مى رسد، صحیح نیست که غیر از این قسمت و این قسمت از بدنش پیدا باشد» و به صورت و کفین خویش اشاره کرد[70].

هم چنین امام صادق (علیه السلام)  در این باره فرموده اند: «زیبنده زن مسلمان نیست که روسرى یا پیراهنى بپوشد که بدن از زیر آن دیده شود»[71].

گفتنى است، در میان زنان و دختران دو ویژگى بیش از مردان و پسران نمایان است: یکى خودآرایى و تمایل به آرایش و دیگرى روحیه خجالت و حیا که این دو ویژگى در دختران و زنان بسیار پسندیده و با اهمیت است و لازم است جایگاه ابراز آن مدیریت شود. در فرهنگ ادیان الهى و به ویژه در اسلام بسیار تأکید شده است که خودآرایى و آرایش زن در چارچوب خانواده نمایان شود که زمینه لذت و مهر و محبت را هرچه بیش تر به طور سالم فراهم کند و خجالت و حیا در بیرون خانواده هرچه بیش تر رعایت گردد تا زمینه احتیاط و دورى از سوء استفاده ناهنجاران بیش تر فراهم شود. از این رو پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله)  نهى فرمود که زن براى غیرشوهرش زینت کند و اگر چنین کند حقّ خدا است که او را به آتش بسوزاند.[72]
در روایت دیگرى نیز امام باقر (علیه السلام)  در خصوص لباس هاى کوتاه چنین بیان داشته اند: «براى زن مسلمان شایسته نیست که روسرى و پیراهنى بر تن کند که او را نپوشاند و بدن نما باشد»[73].

از دیگر لباس هایى که با عفت و حیا منافات دارد و از سوى اسلام ممنوع شده است، لباس هاى تنگ و چسبان است که برجستگى هاى اندام بدن را نمایان ساخته، تحریک جنسى را به دنبال دارد.

آرایش مو

پرسش 6 .شنیده ایم که موهاى سر پیامبر (صلی الله علیه وآله)  بلند بوده است و یا ایشان براى موى سر خود فرق باز مى کردند؛ آیا این موضوع صحت دارد؟ در صورتى که جواب مثبت است پس چرا بعضى ها به جوانى که موى سرش بلند باشد و فرق سر بگذارد، نگاه حقارت آمیز مى کنند؟

برخلاف آنچه که شهرت یافته است، در منابع شیعى روایتى مبنى بر اینکه پیامبر (صلی الله علیه وآله)  موهاى خود را بلند مى نمود به گونه اى که موهایشان از بلندى بر روى شانه هاى آن حضرت بیفتد و یا اینکه به دلیل بلندى موها فرق بازمى کرد، وجود ندارد، بلکه گاه توصیه هایى برخلاف آن مطرح است.

از امام صادق (علیه السلام)  پرسیدند آیا رسول خدا (صلی الله علیه وآله)  براى موى سر خود فرق مى گذاشتند؟ حضرت فرمودند: «خیر! زیرا که موى سر آن حضرت وقتى که بلند مى شد [ حداکثر] تا نرمه گوش آن حضرت مى رسید».[74]
در حدیث دیگرى از امام صادق (علیه السلام)  پیرامون بلند کردن مو پرسیده شد ایشان در پاسخ فرمودند: «یاران رسول خدا همواره موى سر خود را کوتاه مى کردند»[75].

با توجه به روایات فوق، بلند کردن موى سر براى مردان به مقدارى که بر روى شانه ها بیفتد و یا اینکه انسان مجبور به فرق بازکردن شود، توصیه نشده است و اگر هم در برخى نقل هاى تاریخى ذکر شده که موى سر پیامبر (صلی الله علیه وآله) یا ائمه (علیهماالسلام)  بلند بوده، به این معنا نیست که چنان موهاى خود را بلند مى نمودند که بر روى شانه هایشان بیفتد و مجبور به بازکردن فرق سر باشد. البته بلند شدن موى پیامبر در شرایط خاص و استثنایى اتفاق افتاده است مانند موقعیت صلح حدیبیه که مدتى پیامبر (صلی الله علیه وآله)  و یاران ایشان منتظر ورود به مکه شدند که در مراسم حج موى خود را بتراشند؛ اما مشرکان مخالفت کردند و مانع ورود حضرت و دیگر مسلمانان شدند. در آن مدت موى سر حضرت بلند ماند.[76]
بنابراین موى بلند از سنت پیامبر (صلی الله علیه وآله)  نبوده است؛ بلکه به طور استثنایى رخ داده است. در هر صورت فرق گذاشتن براى موى بلند، نوعى سلیقه شخصى است و اگر کسى موى سر خود را بلند گذاشت باید به خوبى آن را مرتب کند[77] اما نمى توان آن را به روش پیامبر (صلی الله علیه وآله)  مستند ساخت.

درباره آرایش موى سر چند نکته شایسته یادآورى است:

الف. بهترین وضعیت براى موى سر مردان کوتاه بودن آن است

امام صادق (علیه السلام)  فرمود: «موى سرت را کوتاه کن؛ زیرا (با کوتاه کردن مو) آلودگى هاى آن را کم، و گردنت را استوار و نور چشمت را افزون مى کند»[78].

امام کاظم (علیه السلام)  نیز در زیان هاى بلند بودن موى سر فرموده اند: «چون موى سر دراز شود چشم ضعیف گردد و دیدش برود، و کوتاه کردن موى سر چشم را روشن کند و دیدش را بیفزاید»[79].

ب. بلند بودن مو نباید از حد متعارف خارج گردد

براساس روایات نقل شده از سیره عملى و گفتارى پیامبر (صلی الله علیه وآله) و دیگر معصومین (علیهماالسلام)  به دست مى آید که نهایت بلندى موى آن بزگواران به مقدارى بوده که از نرمه گوش فراتر نمى رفته لذا اگر کسى موهاى خود را بلند نماید و قصد دارد طبق سیره معصومین (علیهماالسلام)  عمل کند باید بلندى موى او از حد متعارف خارج نگردد به گونه اى که موهاى وى بر روى شانه بیفتد تا مجبور شود پشت مو را ببندد.

از امیرالمؤمنین (علیه السلام)  نقل گردیده که ایشان فرموده است: «رسول خدا (صلی الله علیه وآله)  به ما مى فرمود موهاى پشت سرتان را کوتاه کنید»[80].

ج. در صورت بلند نمودن موى سر باید نظافت و آراستگى را مراعات نمود

اگر کسى به هر دلیلى موهاى خود را بلند نمود بر اساس همین آموزه ها باید نسبت به نظافت و آراستگى آن کوشا باشد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمود: «هر کس موى سرش را بلند مى گذارد، خوب نگهدارى یا کوتاهش کند»[81].

آرایش صورت

پرسش 7 . بعضى از اهل سنت موى سبیل خود را خیلى کوتاه مى کنند، آیا این سنت پیامبر (صلی الله علیه وآله)  است؟

سنّت پیامبر (صلی الله علیه وآله)  و معصومین (علیهماالسلام)  درباره موهاى پشت لب این بوده که از بلند شدن آن جلوگیرى نموده و آن را کوتاه مى نمودند. رسول خدا (صلی الله علیه وآله)  فرمود: «مجوس ریش خود را مى تراشند و سبیل را بلند مى گذارند، و ما سبیل خود را مى زنیم و ریش خود را بلند مى گذاریم»[82].

در حدیث دیگرى چنین آمده: «گرفتن از موى پشت لب به طورى که لب آشکار شود از سنت است»[83].

در سیره امام صادق (علیه السلام)  از برخى یارانشان چنین نقل گردیده است: «دیدم حضرت صادق شارب هاى خود را گرفته به طورى که نزدیک بود به پوست برسد»[84].

گفتنى است به طور معمول دستورات و توصیه هاى اسلامى حداقل به دو منظور است:

1. رعایت بهداشت فردى که با کوتاه کردن موى پشت لب و سبیل در هنگام خوردن و آشامیدن از آلودگى غذاها و نوشیدنى ها جلوگیرى مى شود.

2. حفظ هویت فرهنگى و اجتماعى؛ به طورى که فرد مسلمان دنباله رو سلیقه ها و آشفتگى هاى گوناگون از سوى دیگران نباشد. به ویژه کسانى که بلند گذاشتن سبیل را براى خود آرم و آرمان قرار مى دهند و هویت فرقه اى خودشان را در بلند گذاشتن سبیل به نمایش مى گذارند.

بنابراین آنچه مهم است کوتاه کردن سبیل به مقدارى است که امکان رعایت بهداشت انجام گیرد و از نظر ظاهر به گروه یا فرقه خاصى مشابهت پیدا نشود. چنان که رهبران و بزرگان دینى با ملاحظه این دو اصل اضافات موى پشت لب و سبیل را کوتاه مى کنند اگرچه آن را نیز نمى تراشند.

آرایش و پیرایش ریش

پرسش 8 . چرا تراشیدن ریش توسط مراجع حرام شده است؟ با آن که بسیارى به این توصیه عمل نمى کنند؟

در ابتدا باید داسنت؛ احکام الهى بر اساس حکمت و مصلحت انسان از سوى خداوند متعال تنظیم گردیده، نه بر اساس مقبولیت و عدم مقبولیت برخى مردم و اگر مراجع تقلید نیز حکمى از احکام الهى را بیان نمایند، این حکم براساس وظیفه آنها مبنى بر استنباط احکام الهى از آیات و روایات است، لذا عدم رعایت احکام تراشیدن ریش از سوى برخى مردم مجوزى براى تغییر احکام الهى نمى شود.

اما در پاسخ این سؤال اشاره به چند موضوع شایان توجه است؛

فلسفه تحریم ریش تراشى

عمده ترین علت حرمت ریش تراشى از سوى مراجع، روایات و سیره قطعى معصومان (علیهماالسلام)  است؛ زیرا روایات فراوانى در مورد فضیلت حفظ محاسن و نهى از تراشیدن آن وارد شده، در بین مراجع نیز کسى حکم به جواز تراشیدن تمام محاسن نداده و اغلب یا فتوا به حرمت داده اند یا بنابر احتیاط واجب تراشیدن آن را جایز نمى دانند و برخى نیز تنها تراشیدن ریش در صورتى که از اطراف آن باشد یعنى یک چهارم صورت تراشیده نشود، و صدق ریش کند، جایز دانسته اند.[85]
در اینجا به برخى از ادله حرمت ریش تراشى اشاره مى شود:

الف. سنت پیامبر (صلی الله علیه وآله)  و اولیا

سیره رسول خدا (صلی الله علیه وآله)  و ائمه معصومین (علیهماالسلام)  و حتّى پیامبران پیشین و انسان هاى بزرگ و وارسته در ادیان گذشته همواره بر داشتن ریش و حفظ محاسن بوده است.

رسول خدا (صلی الله علیه وآله)  در هنگام رویارویى با کسانى که ریش خود را تراشیده و سبیل خود را بلند گذاشته بودند فرمود: «اما پروردگار من دستور به گذاشتن ریش و کوتاه کردن سبیل داده است»[86].

ب. حفظ هویت اسلامى

اسلام براى حفظ هویت فرهنگى، به مسلمانان دستور داد ضمن عمل به احکام اسلام، ظاهر خود را شبیه بیگانگان نکنند. بر همین اساس رسول گرامى اسلام (صلی الله علیه وآله)  فرمود: «سبیل هایتان را کوتاه نمایید و محاسن (ریش ها) را بلند نگه دارید و خود را شبیه یهودیان مگردانید»[87].

و در جاى دیگر نیز فرمود: «شارب خود را بچینید و ریش خود را بگذارید و شبیه مجوس نشوید»[88].

گفتنى است؛ گاهى تراشیدن ریش همانند بستن کراوات و پاپیون حکایت از آرم ها و آرمان هاى فرهنگى غیرمسلمانان دارد و مشابهت با آنان به نوعى از خودباختگى و پذیرفتن فرهنگ بیگانه است و از سوى دیگر بلند گذاشتن بیش از حد ریش نیز به نوعى مشابهت با خاخام هاى یهودى است. بر این اساس بلند گذاشتن بیش از حد ریش نیز همانند تراشیدن ریش از نگاه اسلام مورد نکوهش است.[89]
بدیهى است اسلام تعامل علمى و اقتصادى با دیگران را مى پذیرد امّا سلطه اقتصادى و تهاجم فرهنگى و فرهنگى را نمى پذیرد.

ج. نزول عذاب

رسول گرامى (صلی الله علیه وآله)  فرمود: «ده عمل زشت و گناه، باعث نابودى قوم لوط شد… تا اینکه فرمود: و تراشیدن ریش و بلند کردن سبیل دو عمل و گناهى بود که سبب از بین رفتن قوم لوط شد».[90]
فواید حفظ محاسن:

الف. وقار و نشانه مردانگى

روییدن مو در صورت مردان یکى از صفات مردانگى آنان به حساب مى آید و داشتن ریش مرتب را مى توان از جمله جلوه هاى وقار و ابهت مردان شمرد. به تعبیر امام صادق (علیه السلام) : «… مو بر صورت مردان علامت مردانگى و موجب عزت ایشان است».[91]
بر اساس آنچه که از معصومین (علیهماالسلام)  نقل گردیده، خداوند متعال محاسن را وسیله اى براى زینت مردان قرار داده است.

امام رضا (علیه السلام)  نیز مى فرماید: «خدا ریش را زیور مردان نمود و آن را دلیل تمایز مردان از زنان ساخت»[92].

ب. سلامتى بدن

پیغمبر (صلی الله علیه وآله)  فرمود: «شانه زدن به سر و [محاسن ]صورت درد را از بدن بیرون مى کشد»[93].

امام صادق (علیه السلام)  در این باره فرموده اند: «شانه زدن ریش گونه هاى صورت و دندان ها را سخت کند»[94].

در حدیثى از امام صادق (علیه السلام)  آمده است: «رسول خدا همواره ریش خود را شانه مى زد و مى فرمود: هوش را مى افزاید و بلغم را مى برد»[95].

ج. آراستگى

پیغمبر (صلی الله علیه وآله)  چشمش به مردى افتاد که ریش بلند و ژولیده داشت و فرمود: «چه ضرر داشت اگر این مرد ریش خود را اصلاح مى کرد؟». آن مرد شنید و ریش خود را به طور مرتب و معمولى اصلاح کرد و به نزد حضرت آمد، پیغمبر (صلی الله علیه وآله) چون او را دید، فرمود این طور اصلاح کنید.[96]
در اسلام نسبت به نظافت محاسن و ریش نیز توصیه شده است امیرالمؤمنین على (علیه السلام)  از قول پیامبر (صلی الله علیه وآله)  مى فرماید: «ریش را پاکیزه نگه دارید و شانه بزنید»[97].

درباره آراستگى و مرتب نگه داشتن محاسن نیز توصیه هایى در روایات آمده است: سدیر مى گوید: حضرت باقر (علیه السلام)  را دیدم که موى اطراف صورت را کوتاه مى کرد، و موى چانه را پر پشت مى گذاشت»[98].

در روایتى حضرت على (علیه السلام)  در خصوص نحوه آراستگى موى سر و صورت توصیه فرموده اند تا موهاى گیج گاه و اطراف محاسن و هم چنین در صورت بلند بودن محاسن طرف جلوى آن کوتاه و مرتب گردد.[99]
در پایان ذکر این نکته شایسته یادآورى است که در موضوع تراشیدن ریش نباید گرفتار افراط و تفریط شد و کسانى که این مسئله را رعایت نکنند، آنان را از جرگه مسلمانى به دور شمرد! ممکن است بسیارى به دلیل عدم اطلاع از احکام شرعى مرتکب این گناه شوند و در صورت اطلاع رسانى صحیح و بیان روایات معصومین (علیهماالسلام)  از آن خوددارى کنند، لذا لازم است با حوصله در جامعه فرهنگ سازى شود.

آرایش بانوان

پرسش 9 . چرا زنان بیرون از خانه نباید آرایش کنند؟ دلایل آن از نظر منطقى چیست؟ آیه مربوط به آرایش بانوان در کدام سوره از قرآن کریم مى باشد و در چه منابعى حدود آن مشخص شده است؟

هرچند آرایش و زیبایى از نظر اسلام مطلوب و پسندیده است و منعى بر آن وجود ندارد؛ بلکه توصیه به آرایش و آراستن شده و حتى نسبت به آرایش زنان براى همسران از سوى اسلام تأکید فراوانى صورت پذیرفته است، با این همه آرایش هاى زننده و ناهنجار در برابر نامحرمان از نگاه دین مورد نکوهش قرار گرفته است.

خداوند متعال به زنان مؤمن دستور مى دهد: «زینت و آرایش خود را آشکار نکنند جز آن مقدارى که آشکار است (صورت و دست ها تا مچ) مگر براى شوهران و دیگر محارم». و در ادامه به زنان مؤمن سفارش مى کند: «هنگام راه رفتن پاهایشان را به زمین نکوبند تا زینت مخفى آنان [که همان خلخال پا است] آشکار نشود و یا صداى آن شنیده نشود و موجب جلب توجه نامحرمان نگردد».[100]
آسیب ها و پیامدهاى منفى و گاهى غیرقابل جبران به واسطه حضور تحریک کننده زنان در بین نامحرمان دامنگیر فرد، خانواده و جامعه مى گردد و در اینجا به گوشه اى از این آسیب ها اشاره مى نماییم:

1. پیامدهاى فردى

به طور طبیعى آرایش چهره به نوعى توجه و نگاه نامحرمان را به خود جلب مى کند، بدیهى است که این کار زمینه برخى از تحریکات را براى طمع ورزى ایجاد مى نماید، در حالى که حفظ شخصیت زن و کرامت انسانى او مى طلبد که با وقار لازم از منزل بیرون شود و از هر چیزى که توجه و رغبت دیگران را به او جلب مى کند پرهیز نماید.[101] بنابراین خود زنان آرایش کرده اولین کسانى هستند که در معرض آسیب قرار مى گیرند.

از سویى شخصیت زن به خاطر حضور آرایش کرده او در جامعه، او را تا حد یک عروسک، یا یک کالاى بى ارزش به سقوط مى کشاند و ارزش هاى والاى انسانى او به کلى به دست فراموشى سپرده مى شود، و تنها به عنوان وسیله اى براى کامیابى هاى جسمى مورد توجه قرار مى گیرد.[102]

2. پیامدهاى خانوادگى

بنیان خانواده، مقدس ترین پیوند اجتماعى است. براى ثبات این بنیان، عفت و حجاب مهم ترین عامل به شمار مى آید. اگر زنان آرایش ها و خودنمایى ها را به بیرون منزل بکشانند، و مورد نگاه هاى هوس آلود نامحرمان قرار بگیرند، ناخواسته عامل پیامدهاى منفى خواهند شد که در اینجا به برخى از آنها اشاره مى شود:

الف. سستى نظام خانواده و تأخیر در ازدواج

حضور دختران آرایش کرده در جامعه موجب تنوع طلبى پسران در انتخاب همسرشان مى شود و در آرزوى رسیدن به دخترى که همه زیبایى ها را داشته باشد، ازدواج را به تأخیر مى اندازند.

برخى دختران تصور مى نمایند اگر آرایش کرده در جامعه رفت و آمد کنند، زمینه ازدواج آنها بیش تر فراهم مى گردد؛ اما واقعیت آمارها خلاف آن را اثبات نموده است؛ زیرا بیش از این که مورد «توجه» باشند «طعمه هجوم نگاه هاى سمّى» هستند و شرایط ازدواج آنان سخت تر مى شود.

ب. کاهش جذابیت همسران و افزایش طلاق

اگر مردان به راحتى و به آسانى در تمام صحنه هاى اجتماعى به زنان آرایش کرده و متنوع دسترسى داشته باشند، ضمانتى براى پایدارى محبت و دلبستگى آنان به همسرانشان نخواهد بود؛ زیرا تحریک هوى و هوس آنان را از زن خود دلسرد مى کند و در کانون گرم خانواده اختلاف و اختلال پیش خواهد آمد.

این است که وقتى زن بزک کرده و بدحجاب در جامعه ظاهر مى شود، چشم ها، به سوى او نشانه مى روند و چه بسا فریفته و فریب خورده شده و سرانجام به جدایى از همسر منجر شود.

3. پیامدهاى اجتماعى

الف. سقوط ایمانى و اخلاقى جامعه

حضور آرایش کرده زنان در جامعه علاوه بر اینکه نشانه پاى بند نبودن و بى مبالاتى فرد به احکام و اعتقادات اسلامى است؛ نگاه هاى آلوده مردان هوس باز را به خود جلب مى کند و آتش شهوت را در دل آنان شعله ور مى سازد و هنگامى که این وضعیت در جامعه شیوع پیدا کند همه حدّ و مرزها به تدریج شکسته مى شود و حریم عفاف خدشه دار مى گردد و گناه و آلودگى همه جامعه را فرامى گیرد و سرانجام با از بین رفتن سرمایه هاى معنوى، پایه هاى ایمانى مردم سست گردیده، جامعه در سقوط اخلاقى و فساد قرار مى گیرد.[103]

ب. افزایش التهاب و آرامش اجتماعى

اگر زنان به صورت تحریک آمیز در اجتماع ظاهر شوند، التهاب و هیجان روحى بینندگان هر لحظه با دیدن صحنه اى تازه افزایش مى یابد و از آن جا که ارضاى غریزه جنسى در تمامى موارد دلخواه، ممکن نیست، باعث برهم خوردن تعادل روحى بینندگان مى گردد.

ج. کم رنگ شدن حضور مثبت زنان در جامعه

زنى که تن و اندام خود را در معرض دید همگان مى گذارد، در حقیقت ویژگى هاى «جنسیتى» خود را ابزارى براى ارتباط ناسالم جنسى قرار مى دهد و اصطلاحاً کوچه و بازارى مى شود. به عبارت دیگر او مى خواهد با تکیه بر فریبندگى جنسى خویش، جاى خود را در جامعه باز کند، نه با تکیه بر انسانیت خود و بدین ترتیب اعلام مى کند که آن چه براى او مهم است، جاذبه هاى زن بودن اوست، نه انسان بودن و نه اندیشه و نه لیاقت و کارآیى او و حال آن که اسلام با ممنوع نمودن آرایش زنان در جامعه خواهان آن است که زنان و مردان مسلمان با جنبه هاى انسانى خود در اجتماع حاضر گردند.

د. گسترش فساد اجتماعى

در جامعه اى که حجاب، متانت، عفت و حیا ارزش تلقى مى شود، زن پایه هاى این ارزش را از رفتار و کردار خود، به بینش و باور خویش سرایت مى دهد و از طرفى نه تنها زنان دیگر بلکه مردان را نیز متوجه ارزش هاى جامعه مى سازد و جامعه را به سلامت و ارزش هاى واقعى سوق مى دهد. اما اگر زن، روش ها و منش هاى خود را تغییر دهد و به خودنمایى و آرایش هاى ظاهرى بپردازد، ارزش هایى چون حجاب و حیا و وقار را خدشه دار مى کند و خود و اجتماع را به تباهى و فساد و در نهایت به ضدارزش ها مى کشاند.[104]

پوشش بانوان

پرسش 10 . چرا پوشش فقط براى خانم ها واجب شده است؟ آیا این مسئله و حکم در قرآن آمده است؟ در واقع چرا خانم ها باید چادر بپوشند و مردها آزاد باشند؟

در پوشش دختران و زنان، ظرافت و دقتى نهفته است که با شخصیت و تکریم جایگاه آنان پیوند خورده است. پوشش زن سبب مى شود که زن در هنگام حضور در جامعه و روبرو شدن با مردان بیگانه، تنها به مسئولیت هاى اجتماعى خود رسیدگى کند و از رهزنى هاى شیطانى به دور باشد که در این صورت هم به بهداشت روانى جامعه کمک مى کند و هم نظام خانه و خانواده پایدار مى ماند؛ زیرا اسلام مى خواهد لذت هاى جنسى و حتى دیدارى و شنیدارى در محیط خانوادگى و زیر چتر ازدواج قانونى قرار بگیرد و حضور در اجتماع براى درس و کار و فعالیت بوده، هر کدام از این دو محیط کارکرد ویژه خود را داشته باشد. از این رو مى توان حجاب زنان را نوعى آراستگى جهت حفظ حریم و مسئولیت پذیرى برشمرد که رعایت آن بر ایشان ضرورى و شایسته است.

پیامبر اسلام بر پوشش زن در مقابل نامحرم و دورى از خودنمایى و تبرج اصرار مى ورزید[105]. قرآن نیز زنان را به حفظ حریم و رعایت پوشش و حجاب مؤکداً توصیه کرده است که استشهاد به دو آیه آشکارا این تأکید را نشان مى دهد:

آیه نخست: «اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمن بگو پوشش هاى بلند (جلباب) خود را بر خویش فرو افکنند».[106]
آیه دوم: «به زنان مؤمن بگو: دیدگان خود را فرو خوابانند و عفت پیشه ساخته، دامن خود را از بیگانگان بپوشانند و زیور خویش را جز براى شوهران و سایر محارم آشکار نکنند؛ مگر آنچه پیدا است و روسرى هاى (خُمُر) خویش را به گریبان ها اندازند تا سر و گردن و سینه و گوش ها پوشیده باشد و پاهایشان را به زمین نکوبند تا [مبادا] آنچه از زینت پنهان مى کنند معلوم شود».[107]
درباره این دو آیه، به چند نکته توجه کنید:

الف. جلباب، پوششى است گشاد و پارچه اى (مانند چادر) که با روسرى کوچک و خمار متفاوت است. جلباب همچون مقنعه ها و روسرى هاى بزرگ، سر و همه بدن را مى پوشانیده است[108] و خداوند در آیه نخست با بیان جلباب، به پوشاندن سر و گردن و بدن زنان اشاره دارد.

ب. خُمُر، جمع خمار و به معناى روسرى و سرپوش است[109] و خداوند در آیه دوم از دختران و زنان مؤمن خواسته است که با خمار، سینه و گریبان (جیب) خود را بپوشانند. مرحوم طبرسى درباره این آیه مى نویسد: زنان مدینه، اطراف روسرى هاى خود را به پشت سر مى انداختند و سینه، گردن و گوش هاى آنان آشکار مى شد و براساس این آیه موظف شدند اطراف روسرى خود را به گریبان ها بیندازند تا این مواضع نیز پوشیده باشد. ابن عباس نیز در باره تفسیر این آیه مى گوید: یعنى زن، مو، سینه، دور گردن و زیر گلوى خود را بپوشاند.[110]
ج. قرآن در پاسخ به ضرورت پوشش نیز چنین مى فرماید که «ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤذَیْنَ »[111]؛ «بدین وسیله شناخته مى شوند (که داراى اصالت خانوادگى اند) پس با آزار و تعقیب (هوس رانان) رو به رو نمى شوند».

د. پیامبر به اسماء فرمود: «اسماء! وقتى زن بالغ شد، شایسته نیست که [در برابر نامحرم] جز صورت و دست هایش دیده شوند».[112]
در پایان این نکته قابل یادآورى است که: «پوشش اسلامى به معناى زندانى کردن و قرار دادن خانم ها پشت پرده و در نتیجه عدم مشارکت در فعالیت هاى اجتماعى نیست؛ بلکه پوشش بدان معناست که به عنوان دختران و زنان مؤمن در معاشرت با مردان بدن خود را بپوشانند و به خودنمایى نپردازند و مشارکتشان در فعالیت ها، براساس اصول انسانى و اسلامى استوار باشد».[113]

پوشش مشکى

پرسش 11 . اگر پوشیدن لباس مشکى در دین اسلام مکروه است، چرا زنان چادر مشکى به سر مى کنند و یا مردم در ایام عزادارى پیراهن مشکى مى پوشند؟

در ابتدا باید گفت رنگ برگزیده و انتخاب اول اسلام، رنگ سفید است که پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله)  مى فرماید: «هیچ لباسى بهتر از لباس سفید نیست، پس لباس سفید بپوشید»[114].

در مقابل رنگ سفید، رنگ سیاه قرار دارد که، نگاه آغازین اسلام به این رنگ، یک نگاه منفى است و هرگز آن را در حالات عادى و عرصه روزمره زندگى، به عنوان یک رنگ مطلوب برنمى گزیند.

البته پوشش لباس مشکى در دو مورد کراهت نداشته، بلکه بدان توصیه شده و امرى پسندیده است: یکى در پوشش زنان و دیگر در عزاى سالار شهیدان (علیه السلام) .

1. پوشش مشکى زنان

هدف از حکم حجاب حفظ پاکى و طهارت قلب انسان از هرگونه هیجانات و توجهات شهوت آلود است چنان که در آیات حجاب آمده است:

«ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ»[115]؛ «این براى آنان پاکیزه تر است».

«ذلِکَ أَدْنى أَنْ یعْرَفْنَ فَلا یؤذَینَ»[116]؛ «این کار براى اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است».

«أَنْ یسْتَعْفِفْنَ خَیرٌ لَهُنَّ»[117]؛ «اگر خود را بپوشانند براى آنان بهتر است».

«ذلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِن»[118]؛ «این کار براى پاکى دل هاى شما (مردان) و زن ها بهتر است».

لذا اگر دستوراتى در مورد نوع پوشش یا سخن گفتن و راه رفتن زنان آمده است، همه تأمین کننده سلامتى قلبى و طهارت باطنى زنان و مردان و در نهایت سلامت و سعادت جامعه است.

با توجه به حکمت و فلسفه این حکم الهى که در آیات یاد شده آمده است، آنچه منطقى و معقول به نظر مى رسد، آن است که رنگ پوشش حجاب به گونه اى باید باشد تا اثرات تحریک کنندگى و شهوت برانگیزى نداشته باشد.[119]
از همین رو مى بینیم پس از نزول آیه حجاب، زنان انصار نیز رنگ مشکى را براى پوشش خود انتخاب نمودند و این اقدام زنان نه تنها از سوى پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله)  رد نشد؛ بلکه مورد تأیید ضمنى ایشان نیز قرار گرفت.

وقتى آیه جلباب نازل شد[120] زنان انصار از خانه هایشان خارج شدند، در حالى که پوشش هاى مشکى بر تن داشتند.[121]
بعضى از تفاسیر مهم، مانند تفسیر الدرالمنثور سیوطى، روح المعانى و تفسیر المیزان[122] نیز در ذیل آیه جلباب جریان تاریخى پیش گفته را نقل کرده اند که سکوت پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله)  در مقابل رنگ مشکى پوشش زنان انصار، دلیل بر تقریر و تأیید آن است.

علاوه بر آنچه گفته شد شواهد لغوى فراوانى نیز براى اثبات این مدعا وجود دارد که اساساً در ریشه لغوى جلباب رنگ مشکى اخذ شده است.

هم چنین در برخى از کتاب هایى که درباره انواع لباس هاى اسلامى نوشته شده، جلباب به پوشش گسترده و گشاد مشکى مانند چادر که زن روى لباس هاى دیگر مى پوشد، معنا شده است.[123]
در نتیجه مى توان از مجموع شواهد لغوى، تفسیرى و تاریخى مذکور، به روشنى استفاده نمود که رنگ جلباب و چادر زنان هنگام نزول آیه شریفه، مشکى بوده است؛ و رنگ مشکى چادر منشأ و ریشه ى قرآنى دارد.

در کنار شواهد قرآنى و تاریخى؛ پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله)  سه چیز را از کراهت لباس هاى مشکى استثناء نموده اند که شامل عمامه و چکمه و عبا مى گردید[124]. چادر مشکى نیز همچون عباى مشکى از موارد استثناء شده از کراهت لباس مى باشد.

بر همین اساس در احکام شرعى نیز چادر مشکى از لباس هاى مشکى استثناء شده است. از همین رو صاحب جواهر روایات مربوط به کراهت سیاه پوشى را شامل زنان ندانسته و مى فرماید: «طبق تصریح کتاب هاى متعددى از علماى امامیه، کراهت پوشش سیاه مختص مردان است؛ زیرا شارع مقدس پوشش غلیظ تر و بیش ترى براى زنان هنگام مواجهه با نامحرم قرار داده است، و رنگ مشکى در مقایسه با رنگ هاى دیگر به نحو بهترى پوشش غلیظ تر و بیش تر را تأمین مى کند»[125].

هم اکنون تمامى مراجع تقلید نیز بر عدم کراهت چادر مشکى در اسلام تصریح نموده، در پاسخ به این سؤال چنین بیان داشته اند:

آیات عظام امام، بهجت، تبریزى، صافى، فاضل، نورى و وحید: پوشیدن لباس سیاه مکروه است؛ ولى عبا از آن استثناء شده و چادر مشکى نیز داخل عنوان عبا است و مکروه نیست.

آیات عظام سیستانى و مکارم: به طور کلى پوشیدن لباس سیاه مکروه نیست؛ افزون بر آن که چادر مشکى داخل عنوان عبا است و عبا استثناء شده است.[126]
گذشته از آنچه که تاکنون گفته شد، امروزه در روان شناسى رنگ ها، این که رنگ مشکى رنگى صامت و غیرفعال است و باعث تحریک و جلب توجه نمى شود یک واقعیت مسلم است[127].

بنابراین چادر سیاه که امروزه مورد استفاده بانوان مسلمان واقع شده است، در عمل تناقضى با احکام شرع (از نظر کراهت) و اثرات روانى رنگ سیاه (از لحاظ علمى) ندارد.[128]

2. پوشش مشکى در عزادارى ها

از برخى روایات استفاده مى شود که ائمه (علیهماالسلام)  خود نیز در عزادارى ها لباس مشکى مى پوشیده اند.

بنابر نقل ابن ابى الحدید، امام حسن (علیه السلام)  در سوگ امیرالمؤمنان على (علیه السلام)  جامه سیاه بر تن کرد و با همین جامه به میان مردم آمد و براى آنان خطبه خواند.[129] در باب پوشیدن لباس سیاه در عزاى ابا عبداللّه الحسین (علیه السلام) نیز روایت شده است: «وقتى امام حسین (علیه السلام)  شهید شد، زنان بنى هاشم لباس سیاه پوشیدند و امام زین العابدین (علیه السلام)  براى آن ها طعام تهیه مى کردند»[130] و شاید از آن تاریخ به بعد این کار به صورت یک سنت و رسم بین شیعه در ایام عزاى ائمه شهرت یافت.

از همین روست که شیعیان و ارادتمندان به اهل بیت (علیهماالسلام)  در دهه اول محرم، آخر صفر، ایام شهادت امیرمؤمنان (علیه السلام)  و فاطمه زهرا (علیهاالسلام)  و نظایر آن، جامه مشکى مى پوشند و در و دیوار و کوى و برزن را سیاه پوش مى کنند.

ناخن بلند

پرسش 12 . ناخن بلند، زیبایى خاصى به دست مى دهد پس چرا برخى افراد مذهبى به این کار نگاه بدبینانه اى دارند؟

کوتاه کردن ناخن براى مردان به عنوان یک امر مستحب تلقى مى شود.

امام صادق (علیه السلام)  در توصیه اى به یکى از یاران خود فرمود: «در هر جمعه… ناخن هایت را بگیر»[131].

در روایت دیگرى از آن حضرت آمده است: «یکى از سنت هاى اسلامى گرفتن ناخن ها مى باشد»[132].

اما از آنجا که بلندى ناخن در زنان، خود یکى از عوامل افزایش زیبایى است، دین مبین اسلام این موضوع را نادیده نگرفته، به زنان به عنوان یک عمل مستحب توصیه نموده که براى حفظ زیبایى ناخن هایشان را بلند نگه دارند.

در این باره از رسول خدا (صلی الله علیه وآله)  نقل شده است که: به مردان فرمود: «ناخن خود را کوتاه کنید» و به زنان فرمود: «ناخن هاى خود را بلند نگه دارید که براى شما زیباتر است»[133].

ناگفته نماند که لازمه بلند نگاه داشتن ناخن از سوى زنان نیز منوط به رعایت مسائلى همچون موارد ذیل مى باشد:

1. نظافت ناخن ها و بهداشت فردى مؤکدا مراعات شود.

2. چنانچه بلند نگاه داشتن ناخن از سوى زنان زینت محسوب شود، باید آن را از نامحرم بپوشاند.

3. اگر ناخن بیش از حد معمول بلند شد و زیر آن چرک یا مانعى پدید آمد، براى وضو و غسل باید برطرف شود تا آب را به زیر آن برساند.

انگشتر داشتن

پرسش 13 . آیا انگشتر به دست چپ کردن اشکال دارد؟ و اصولاً به دست کردن چه انگشترهایى استحباب داد و کدام انگشت ها براى این کار بهتر است؟

انگشترى از زینت هایى است که به آراستگى و زیبایى دست مى افزاید و از زبان معصومین (علیهماالسلام)  هم بر این کار توصیه هاى فراوانى شده است.

امام صادق (علیه السلام)  فرموده است: «دوست مى دارم که مؤمن نگین انگشترش از پنج چیز باشد: یاقوت که از همه فاخرتر است. عقیق که از هر نگین دیگر براى خدا و ما خالصانه تر است. فیروزه… و حدید صینى (آهن چینى) و سنگ ها و درهاى سپید ناحیه نجف».[134]
در احادیث براى هر یک از این انگشترها فوائد و آثار متعددى ذکر گردیده که در اینجا تنها به گوشه هایى از آن اشاره مى شود:

حضرت على (علیه السلام)  در فضیلت به دست کردن انگشتر عقیق مى فرماید: «صَلاَةُ رَکْعَتَینِ بِفَصِّ عَقِیقٍ تَعْدِلُ أَلْفَ رَکْعَةٍ بِغَیرِهِ»[135]؛ «کسى که انگشتر عقیق در دست کند و دو رکعت نماز با آن بخواند، ثواب آن دو رکعت، برابر با هزار رکعت نمازى است که بدون انگشتر عقیق بخواند».

در روایتى از قول حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام)  و به نقل از پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله)  آمده است: «کسى که انگشتر عقیق به دست کند، همیشه خیر مى بیند»[136].

امام صادق (علیه السلام)  در خاصیت انگشتر یاقوت فرموده اند: «تَخَتَّمُوا بِالْیوَاقِیتِ فَإِنَّهُ ینْفِى الْفَقْرَ»[137]؛ «انگشتر یاقوت در دست کنید؛ زیرا که تنگدستى را از بین مى برد».

امام صادق (علیه السلام)  پیرامون فضیلت انگشتر فیروزه نیز مى فرماید: «فیروزه مایه مسرت خاطر زنان و مردان مؤمن مى شود و نور چشم را تقویت مى کند و سینه را گشاده مى سازد و بر نیروى دل مى افزاید».[138]
ایشان در پاسخ به سؤالى در خصوص فضیلت دُرّ نجف چنین بیان داشته اند: «هر کس به آن بنگرد، خداوند به هر نظر، اجر پیامبران و صالحان را مى نویسد و اگر لطف و رحمت خداوند بر شیعیان ما نبود، هر نگین از آن چنان گران مى شد که به هیچ قیمت پیدا نشود؛ ولى خداوند آن را براى ایشان فراوان و ارزان قرار داده است که توانگر و مستمند ایشان بتوانند از آن نگین انگشتر بسازند».[139]
بنابر احادیث منقول، انگشتر باید در دو انگشت آخر یعنى انگشت کوچک و انگشت پهلوى آن قرار داده شود و براى انگشترى کردن در انگشت کوچک بسیار سفارش شده است و از انگشترى کردن در انگشت وسط و سبابه نهى کرده اند.[140]
امام صادق (علیه السلام)  به نقل از پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله)  فرموده اند: «امت من از اینکه انگشتر را به انگشت وسط و سبابه کنند، نهى شده اند».[141]
اما انگشتر به دست راست کردن ریشه در سیره معصومان (علیهماالسلام) دارد و یکى از نشانه هاى ایمان شمرده شده است[142]. آن بزرگواران، همیشه انگشتر در دست راستشان نموده و علاوه بر اینکه خود به این موضوع اهمیت مى دادند، شیعیان را نیز به این عمل سفارش کرده و آن را از علائم پیروان امیرمومنان (علیه السلام)  بر مى شمردند.

امام رضا (علیه السلام)  در حدیثى به این موضوع اشاره نموده و فرموده اند: «پیامبرخدا (صلی الله علیه وآله)  امیرالمؤمنین (علیه السلام)  و دیگر امامان معصوم (علیهماالسلام)  همواره انگشتر را بر دست راست مى نمودند»[143].

از همین رو، انگشتر به دست راست نمودن به عنوان یک عمل مستحب از فضیلت بسیار برخوردار است.

از مجموع روایات که تا حدّ ممکن باید از خالى گذاردن دست راست از انگشترى و استعمال آن در دست چپ پرهیز کرد؛ زیرا انگشتر در دست راست کردن نشانه شیعه بودن است و ائمه اطهار (علیهماالسلام)  نیز بر انجام این عمل و زنده نگه داشتن این سنت بسیار تأکید داشته اند. البته اگر کسى خواست مى تواند علاوه بر استفاده انگشتر در دست راست آن را در دست چپ نیز استعمال نماید.

انگشتر طلا

پرسش 14 . چرا انگشتر طلا براى مردان حرام است؟

استفاده از طلا براى مردان به طور مطلق چه در نماز و چه در غیرنماز، چه به صورت انگشتر و چه غیر انگشتر حرام است و استفاده از آن در نماز موجب بطلان است. اما اینکه چرا اسلام استفاده از طلا براى مردان را حرام گردانیده، حکمت هاى متعددى دارد که ضمن تأکید بر جنبه تعبد نسبت به احکام، به برخى از آن حکمت ها اشاره مى نماییم:

1. وجود ویژگى هاى جسمى و روانى مردان

ویژگى هاى جسمى و روانى مرد، تفاوت هایى با زن دارد و اسلام با توجه به این تفاوت هاى طبیعى، احکام و مقررات ویژه اى را براى هر یک وضع کرده است و از مرد انتظار دارد که از تجملاتى مانند تزیین به طلا پرهیز کند. در مقابل براى زنان که طبیعتى احساسى تر و عاطفى تر دارند، اجازه داده از برخى زینت ها که با روحیه ایشان سازگارتر است و به زندگى مرد نیز لطافت و شیرینى بیش ترى مى بخشد، استفاده کنند. لذا امام صادق (علیه السلام) مى فرماید: «خداوند چون طلا را در دنیا زینت زنان قرار داده است، پوشیدن آن براى مردان و نماز خواندن با آن حرام شده است».[144]
2. بروز مشکلات خونى

تحقیقات جدید نشان مى دهد گلبول هاى سفید در خون مرد بیش تر از زن است. از طرف دیگر طلا در افزایش این گلبول ها مؤثر است. از این رو وجود آن براى زن که معمولاً به دلیل عادت هاى ماهانه دچار کم خونى مى شوند، مفید است ولى براى مردان چندان مناسب نیست و ممکن است موجب برهم زدن تعادل گلبول هاى سرخ و سفید گردد.[145]

استعمال عطر

پرسش 15 . آیا درست است که پیامبر (صلی الله علیه وآله)  حدود یک سوم از درآمدش را براى عطر هزینه مى کرده است؟ در ضمن آداب و رسوم استفاده از عطر را نیز شرح دهید.

بوى خوش یکى از مهم ترین عوامل آراستگى است و سیره عملى پیامبران به ویژه پیامبر اسلام گواه این مسئله است.[146]
رسول گرامى اسلام (صلی الله علیه وآله)  آن چه را که براى بوى خوش هزینه مى نمودند، بیش تر از آن بود که در غذاى خود هزینه مى کردند.[147]
ایشان مشکدانى خوشبو داشتند که چون وضو مى ساختند با دست تر از آن مشک استفاده مى کردند و چون از منزل بیرون مى آمدند، همه کس از آن بو مى دانستند که حضرت تشریف مى آورند.[148]
ائمه اطهار (علیهماالسلام)  نیز در معطر کردن خود اهتمام داشتند، امام صادق (علیه السلام)  چنان از عطر استفاده مى نمود که مکان نمازگزاردن وى در مسجد از بوى خوش عطر ایشان قابل تشخیص بود.[149]
در احادیث مى خوانیم پیغمبر (صلی الله علیه وآله)  با «مشک» خود را خوشبو مى فرمود، چندان که «مشک» بر فرق سر حضرت برق مى زد و خود را به «مشک» و «عنبر» معطر مى فرمود و در شب تاریک پیش از آن که دیده شود، از بوى خوشش شناخته مى شد.[150]
در سیره امام رضا (علیه السلام)  آمده است که ایشان از «گلاب» و «مشک» استفاده مى کردند.[151]
پیشوایان معصوم بر بهره گیرى از عطر تاکید فراوانى داشتند؛ پیامبر (صلی الله علیه وآله)  گاه به برخى از عطرها نیز اشاره مى فرمود از جمله توصیه مى نمود: «با بنفشه عطر بزنید که در تابستان خنک و در زمستان گرم است».[152]
در خصوص آداب و رسوم استعمال عطر نیز مى توان به این موارد اشاره نمود:

1. عطر زدن به هنگام نماز موجب فضیلت یافتن نماز است و به کمال آن مى افزاید. امام صادق (علیه السلام)  در این باره مى فرماید: «نماز انسان معطر، بر هفتاد نمازى که بدون عطر باشد، برترى دارد».[153]
2. از امام صادق (علیه السلام)  نقل گردیده: هرگاه مى خواهى عطر استعمال کنى، بگو: «اللَّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ الزِّینَةَ وَ الدِّینَ- وَ أَعُوذُ بِکَ مِنَ الشَّینِ وَ الشَّنَآن»[154]؛ «بار خدایا من از تو زینت و دین مى خواهم و از زشتى و دشمنى بر تو پناه مى برم».

3. نیز شایسته است هنگام استعمال عطر بر محمد و آل محمد (صلی الله علیه وآله) درود فرستاده شود.

البته آداب دیگرى مانند عطر به شارب و موى روى لب، عطر در اول صبح و هنگام رفتن به مسجد و اهداى عطر به دیگران وارد شده است.[155]

عطر زنان

پرسش 16 . با توجه به این که پیامبر براى استعمال عطر اهمیت زیادى قائل بودند، پس چرا از نظر شرعى، استفاده از بوى خوش براى زنان به هنگام بیرون رفتن از خانه ممنوع شده است؟ سؤال من این است که اگر بوى خوش استعمال نکنیم، بوى بد عرق هم براى خود و هم براى دیگران آزاردهنده است، راه حل چیست؟

آنچه که از فواید و فضایل استعمال عطر در روایات ذکر گردیده منحصر در مردان نیست؛ بلکه معطر بودن، هم براى زنان و هم براى مردان مطلوب و پسندیده است؛ به ویژه در آداب همسردارى و خانواده، استعمال بوى خوش از سوى زنان مورد تأکید فراوان دین اسلام قرار گرفته است.

پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله)  فرموده اند: «بر زن لازم است خود را به بهترین عطرش خوشبو کند، بهترین لباس هایش را بپوشد، به بهترین وجه زینت کند و با چنین وضعى صبح و شب با شوهرش ملاقات نماید»[156].

این کار علاوه بر اینکه ارضاى غرایز جنسى را در مسیر صحیح خود و در کانون خانواده قرار مى دهد موجب تحکیم روابط خانوادگى مى گردد؛ اما گاهى برخى عوامل، غرایز جنسى را خارج از چارچوب خانواده تحریک و تشدید مى کنند. یکى از آن عوامل، استعمال عطر توسط بانوان در بیرون منزل و در برخورد با نامحرم است.[157] از همین رو در برخى احادیث از استعمال عطر از سوى زنان براى نامحرمان شدیدا نهى شده است.

رسول خدا (صلی الله علیه وآله)  مى فرمایند: «هر زنى که خود را معطّر کند و از خانه بیرون رود، تا زمانى که به خانه اش باز گردد، مورد لعنت و نفرین قرار مى گیرد».[158]
بنابراین آنچه که از سوى اسلام حرام اعلام گردیده و مراجع تقلید نیز بر آن تأکید نموده اند، این است که استعمال عطر و ادکلن باعث خوشایندى و جلب توجه و استشمام نامحرم گردد.[159]
از سوى دیگر استحمام یک روز در میان عمل مستحب شمرده شده[160] و با آن ضمن حفظ نشاط و شادابى و تقویت بدن، بوى عرق کاهش مى یابد و براى از بین بردن آن نیاز به عطر و ادکلن تند نیست.

مدل کفش

پرسش 17 . آیا اسلام درباره مدل کفش هم نظر خاصى دارد؟

در تعالیم اسلامى به انتخاب کفش راحت و مناسب اهمیت داده شده و حتى آن را یکى از عوامل مؤثر در سلامتى بدن برشمرده است. از همین رو رسول خدا (صلی الله علیه وآله)  به خرید کفش مناسب تأکید نموده و فرموده است: «هر کس کفشى مى خرد، باید کفش خوب بخرد»[161].

براساس همین رویکرد در تعالیم اسلام راجع به کفش مناسب توصیه ظریف و زیبایى ذکر گردیده است و آن تاکید بر راحت بودن کفش است؛ زیرا استفاده از کفش هاى تنگ که امروزه به حسب مد در کشور ما نیز رواج یافته و افراد زیادى از آن استفاده مى نمایند. از نظر سلامت و بهداشت به هیچ عنوان مناسب نیست؛ زیرا موجب فشردگى انگشتان پا گردیده و در نتیجه باعث فرو رفتن ناخن در گوشت و ایجاد عفونت و عوارض دیگرى مى گردد. حتّى ممکن است انگشتان پا به مرور زمان و در نتیجه فشار وارده روى هم قرار گرفته و از حالت طبیعى خارج شود.[162]
پوشیدن کفش هاى راحت از سنت هاى ثابت معصومین (علیهماالسلام)  بوده است. یکى از یاران امام صادق (علیه السلام)  که به کفش دوزى اشتغال داشته، نقل مى کند: «براى امام صادق (علیه السلام)  نعلینى دوختم مطابق نمونه اى که فرستاده بود، و آن نمونه ظریف و کم رویه بود»[163].

نیز در خصوص سیره پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله)  در مورد استفاده از کفش آمده است: «نعلین پیغمبر (صلی الله علیه وآله)  دو بند داشت که بین انگشتان قرار مى گرفت، و کمر نعلین باریک بود که به طرف پاشنه به طورى زیبا باریک مى شد و نوک تیز نبود»[164].

پی نوشت ها :

[1]. اعراف 7، آیه 31.

[2]. اعراف 7، آیه 32.

[3]. همان.

[4]. الخصال، ج2، ص613.

[5]. تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص 435.

[6]. إرشاد القلوب إلى الصواب، ج1، ص 195.

[7]. مدثر 74، آیه 4.

[8]. الکافى، ج6، ص 444.

[9]. نهج الفصاحة (مجموعه کلمات قصار حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) )، ص 444.

[10]. بحارالأنوار، ج62، ص 125.

[11]. الکافى، ج 3، ص 342.

[12]. دعائم الاسلام، ج 1، ص 125.

[13]. الکافى، ج6، ص 485.

[14]. وسایل الشیعه، ج8، ص 169.

[15]. الکافى، ج6، ص 511.

[16]. حدیث زندگى، شماره 1، ص 7 آذربایجانى، بررسى نقش آراستگى در روابط میانْ فردى.

[17]. سنن النبى، طباطبایى، ص69.

[18]. کنزالعمال، متقى هندى، ج7، ص 122.

[19]. سنن النبى، ص 173.

[20]. مکارم الاخلاق، ابونصر طبرسى، ج1، ص 82 – 80.

[21]. مکارم الاخلاق، ج1، ص 85.

[22]. مجمع الزوائد، هیثمى، ج5، ص 132؛ ر.ک: پیامبر (صلی الله علیه وآله)  و جوان امروز، محمدباقر پورامینى.

[23]. تحف العقول، ص 451.

[24]. الکافى، ج6، ص 451.

[25]. اعراف 7، آیه 32.

[26]. مسند الامام الرضا (علیه السلام) ، عطاردى، ج2، ص 360.

[27]. الکافى، ج6، ص 452.

[28]. بحارالانوار، ج73، ص 100.

[29]. بحارالانوار، ج 73، ص 115.

[30]. عیون اخبارالرضا (علیه السلام) ، ج2، ص 179.

[31]. الکافى، ج6، ص 512.

[32]. مکارم الاخلاق، ص42.

[33]. خصال، ج2، ص 392.

[34]. مدثر 74، آیه 4.

[35]. تفسیر نمونه، مکارم شیرازى، تهران، دارالکتب الإسلامیة، 1374ش، اول، ج 25، ص212.

[36]. طب النبى (صلی الله علیه وآله) ، ابوالعباس مستغفرى، قم، انتشارات رضى، اول، 1362ش، ص 21.

[37]. مشکاة الأنوار فى غرر الأخبار، ص 263.

[38]. نهج الفصاحة (مجموعه کلمات قصار حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) )، ص 304.

[39]. مکارم الأخلاق، ص34.

[40]. الکافى، ج 6، ص 440.

[41]. وسائل الشیعة، ج 5، ص 24.

[42]. لوامع صاحبقرانى، ج2، ص 92.

[43]. مستدرک الوسائل، ج3، ص246.

[44]. همان، ج13، ص203.

[45]. جهت کسب اطلاع بیش تر به نظر مرجع تقلید خود مراجعه نمایید.

[46]. جهت اطلاع بیش تر به کتاب هایى که در زمینه هویت و درمان جنسى نگاشته شده، مراجعه کنید.

[47]. تحف العقول، ص 84.

[48]. نهج الفصاحة (مجموعه کلمات قصار حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) )، ص 704.

[49]. مکارم الأخلاق، ص 109.

[50]. الجواهر السنیة کلیات حدیث قدسى، ص 680.

[51]. آیین بهزیستى در اسلام، ج 4، ص 23.

[52]. نهج الفصاحة (مجموعه کلمات قصار حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) )، ص 737.

[53]. ر.ک: نظام حقوق زن در اسلام، مرتضى مطهرى، ص 130 – 135.

[54]. غافر 40، آیه 43.

[55]. ر.ک: اسلام و مقتضیات زمان، شهید مطهرى.

[56]. مکارم الأخلاق، ص 97.

[57]. همان، ص 98.

[58]. الکافى، ج1، ص 411.

[59]. همان، ج 5، ص 508.

[60]. نور 24، آیه 31.

[61]. همان، ص 98.

[62]. همان، ص 97.

[63]. تحف العقول عن آل الرسول، ص102.

[64]. طلاق 65، آیه 7.

[65]. الکافى، ج6، ص 443.

[66]. مکارم الأخلاق، ص 114.

[67]. مستدرک الوسائل، ج 3، ص 256.

[68]. بحارالانوار، ج3، ص 81.

[69]. اعراف 7، آیه 26.

[70]. پیام پیامبر (صلی الله علیه وآله) ، بهاءالدین خرمشاهى و مسعود انصارى، تهران، منفرد، اول، 1376ش، ص 422.

[71]. مکارم الأخلاق، ص 93.

[72]. مکارم الأخلاق، ص 424.

[73]. همان، ص 94.

[74]. لوامع صاحبقرانى، ج2، ص 92.

[75]. همان، ج73، ص 112.

[76]. ر.ک: الکافى، ج 6، ص 486، ح 5.

[77]. مستدرک الوسائل، ج 1، ص 402.

[78]. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 23.

[79]. بحارالأنوار، ج73، ص 85.

[80]. «عَنْ عَلِى بْنِ أَبِى طَالِبٍ (علیه السلام)  قَالَ قَالَ لَنَا رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) احْلِقُوا شَعْرَ الْقَفَا»، مستدرک الوسائل، ج1، ص401.

[81]. مکارم الأخلاق، ص 70.

[82]. سنن النبى (صلی الله علیه وآله)  با ترجمه، ج1، ص92.

[83]. وسائل الشیعة، ج 2، ص 114.

[84]. وسائل الشیعة، ج 2، ص 115.

[85]. ر.ک: فصل سوم همین کتاب.

[86]. مستدرک الوسائل، ج 1، ص 407.

[87]. من لایحضره الفقیه، ج1، ص 130.

[88]. وسائل الشیعة، ج 2، ص 116.

[89]. الکافى، ج 1، ص 486.

[90]. رسول خدا (صلی الله علیه وآله)  فرموده اند: «عَشْرُ خِصَالٍ عَمِلَهَا قَوْمُ لُوطٍ بِهَا أُهْلِکُوا وَ تَزِیدُهَا أُمَّتِى بِخَلَّةٍ إِتْیانُ الرِّجَالِ إِلَى أَنْ قَالَ وَ قَصُّ اللِّحْیةِ وَ طُولُ الشَّارِبِ»، مستدرک الوسائل، ج 1، ص407.

[91]. توحید المفضل، ص 49.

[92]. همان، ج 58، ص 316.

[93]. همان، الفصل الثالث فى تسریح الرأس و اللحیة، ص72.

[94]. همان.

[95]. همان، ج73، ص 116.

[96]. مکارم الأخلاق، ص 67.

[97]. مستدرک الوسائل، ج 1، ص 404.

[98]. مکارم الأخلاق، ص 68.

[99]. «خُذُوا مِنْ شَعْرِ الصُّدْغَینِ وَ مِنْ عَارِضِ اللِّحْیةِ وَ مَا جَاوَزَ الْعَنْفَقَةَ مِنْ مُقَدَّمِهَا»، مستدرک الوسائل، ج1، ص404.

[100]. نور 24، آیه 31.

[101]. براى آگاهى بیش تر ر.ک: نظام حقوقى زن در اسلام، مرتضى مطهرى.

[102]. برگزیده تفسیر نمونه، ج3، ص: 292.

[103]. ر.ک: آثار و پیامدهاى فرهنگى اجتماعى گسترش بدحجابى، محمدحسین درافشان، پیام زن، شماره 184 و 185.

[104]. همان.

[105]. تبرج همان خودنمایى زنان در برابر مردان، براى جذب و فتنه انگیزى است.

[106]. احزاب 33، آیه 59.

[107]. نور 24، آیه 31.

[108]. التبیان، شیخ طوسى، ج8، ص 361.

[109]. المفردات، راغب اصفهانى، ص 159.

[110]. مجمع البیان، ج 8 – 7، ص 217.

[111]. احزاب 33، آیه 59.

[112]. سنن، ابى داود، ج4، ص 62.

[113]. تفسیر نمونه، مکارم شیرازى، ج17، ص 401.

[114]. مکارم الأخلاق، ص104، فى لبس الثیاب البیض.

[115]. نور 24، آیه 30.

[116]. احزاب 33، آیه 59.

[117]. نور 24، آیه 60.

[118]. احزاب 33؛ آیه 53.

[119]. داور، ناجیه، بشارت، قم، 1383، ص 32-37، دفتر تبلیغات.

[120]. «یا أَیهَا النَّبِى قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤمِنینَ یدْنینَ عَلَیهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ »؛ «اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلباب هاى پوشش هاى بلند خود را بر خویش فروافکنند» (احزاب (33)، آیه 59).

[121]. سنن، ابى داود، ج 2، ص 182؛ عون المعبود، شرح سنن ابى داود، ج 11، ص 159.

[122]. ترجمه المیزان، ج16، ص: 517.

[123]. الجلباب: کساء اسود تلبسه المرأة فوق ثیابها، الخطیب العدنانى، الملابس و الزینة فى الاسلام، فى اسماء و انواع الملابس القدیمه و الحدیثه، ص 190.

[124]. الخصال، ج1، ص 148.

[125]. جواهر، ج8، ص 235.

[126]. پرسش و پاسخ هاى دانشجویى، دفتر 18، احکام نگاه و پوشش، سیدمجتبى حسینى، قم: نشر معارف.

[127]. ر.ک: روانشناسى رنگ ها، دکتر ماکس لوتر، ترجمه ویدا ابى زاده، ص 97.

[128]. آیین بهزیستى در اسلام،، احمد صبور اردوبادى، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1367ش، اول، ج3، ص31.

[129]. شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ج16، ص22.

[130]. وسائل الشیعه، ج 2، ص 890.

[131]. بحارالأنوار، ج73، ص 122.

[132]. الکافى، ج 6، ص 490.

[133]. الکافى، ج 6، ص 491.

[134]. جامع الأخبار، ص 135؛ علاوه بر این پنج انگشتر، برخى دیگر از انگشترها همچون زمرد و جزع یمانى نیز از سوى اسلام توصیه گردیده است.

براى مطالعه بیش تر ر.ک: سنگ و خواص اعجاب انگیز، سیدمحمد صدرا موحد ابطحى، نشر عطر عترت.

[135]. أعلام الدین، ص 393.

[136]. الأمالى، طوسى، ص 311.

[137]. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 176.

[138]. جامع الأخبار، ص 135.

[139]. جامع الأخبار، ص 135، الفصل الثالث و التسعون فى التختم بالعقیق. خاطرنشان مى شود علاوه بر خواص و فضیلت هایى که براى هر یک از این انگشترها ذکر شده از سوى معصومین (علیهماالسلام) حک نمودن اذکار خاصى نیز براى انگشترها ذکر گردیده که این امر موجب مى شود تا هر یک از انگشترها داراى خواص و ویژگى هاى دیگرى نیز گردند.

براى مطالعه بیش تر ر.ک: سنگ و خواص اعجاب انگیز، سیدمحمد صدرا موحد ابطحى، نشر عطر عترت.

[140]. از لحاظ فقهى این نهى حکایت از کراهت آن دارد و در آن فرقى بین زن و مرد نیست.

[141]. مکارم الأخلاق، ص93، فى کیفیة التختم.

[142]. مستدرک الوسائل، ج3، ص288.

[143]. وسائل الشیعة، ج 5، ص 83.

[144]. همان، ج 4، ص 414.

[145]. ر.ک: تجلى حکمت در فلسفه پزشکى احکام، محمد عزیز حسامى، ص 29.

[146]. الإمام الصّادق (علیه السلام) : «العطر من سنن المرسلین»، الکافى، ج6، ص 511.

[147]. «کَانَ رَسُولُ اللّه (صلی الله علیه وآله)  ینْفِقُ عَلَى الطِّیبِ، أکْثَر مِمّا ینْفِقُ عَلى الطَّعامِ»؛ «پیامبر اکرم براى بوى خوش، بیش تر از غذاى خود هزینه مى کرد».

[148]. لوامع صاحبقرانى، ج2، ص 97.

[149]. «عَنِ الرِّضَا (علیه السلام)  کَانَ یعْرَفُ مَوْضِعُ جَعْفَرٍ (علیه السلام)  فِى الْمَسْجِدِ بِطِیبِ رِیحِهِ وَ مَوْضِعِ سُجُودِِهِ»، مسند الإمام الرضا (علیه السلام) ، ج2، ص: 374.

[150]. مکارم الأخلاق، ص 33.

[151]. بحارالأنوار، ج73، ص 142.

[152]. همان، ج73، ص 145.

[153]. الکافى، ج 6، ص 510.

[154]. بحارالأنوار، ج73، ص 145.

[155]. ر.ک: وسائل الشیعه، ج 2، ص141 باب اسْتِحْبَابِ التَّطَیبِ.

[156]. الکافى، ج 5، ص 508.

[157]. براساس دستورات اسلامى این موضوع اختصاص به بیرون از خانه ندارد و حتى اگر زنى در خانه اش خود را براى نامحرمى معطر نماید فعل حرام انجام داده است.

[158]. وسائل الشیعه، ج 20، ص 161.

[159]. ر.ک: پرسش ها و پاسخ هاى دانشجویى، دفتر 18، احکام نگاه و پوشش، سید مجتبى حسینى، قم، دفتر نشر معارف، هفتم، 1386ش، ص 111 و هم چنین استفتائاتى که در این زمینه از سوى مراجع صورت پذیرفته است.

[160]. وسائل الشیعه، ج 2، ص 31.

[161]. مشکاة الأنوار فى غرر الأخبار، ص 263.

[162]. آیین بهزیستى در اسلام، ج4، ص 114.

[163]. مکارم الأخلاق، ص122.

[164]. همان، ص 37.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد