فصل دوم : فعالیت احزاب و جریانهای سیاسی از منظر اسلام و قانون اساسی
۱۳۹۵/۰۳/۲۶
–
۱۳۰۹ بازدید
کارکردهای احزاب
احزاب چه کارکردهایی در جامعه دارند؟ مزایا و معایب وجود احزاب چیست؟
احزاب چه کارکردهایی در جامعه دارند؟ مزایا و معایب وجود احزاب چیست؟
از احزاب به «چرخ دنده ماشین دموکراسی» و «ستون فقرات دموکراسی»[1] تعبیر شده است. در حقیقت احزاب سیاسی با کارکردهای متفاوتی که دارند به عنوان جزیی از کل مردم در تلاش برای اعمال نفوذ و به دست گرفتن قدرت، خود را نماینده آنان اعلام میکنند و افرادی را که دارای دیدگاهها و منافع مشترکی هستند گرد هم میآورند. در مورد رأی دهندگان با تدوین برنامهها و خط مشیهای دقیق کاندیداها، انتخاب را برایشان آسان میکنند. در مورد دولتها، طرفداران را به منظور دست یابی و اجرای برنامههای تعیین شده برای آنها آماده میکنند، برای اشخاصی که علاقه مند به شرکت در مسائل اجتماعی هستند فرصتهای مناسب را فراهم میآورند تا وسیلهای جهت آموزش سیاسی و مجرای تأثیرگذاری بر سیاستهای کلی حکومت باشد.[2]
اساسیترین کارویژه احزاب این گونه معرفی شده است:
1. رقابت انتخاباتی با هدف پیروزی؛ از کارویژههای مهم احزاب گزینش نامزدهای انتخاباتی و تلاش برای کسب آراء مردم و پیروزی در جریان انتخابات است.
2. تدوین سیاستهای عمومی؛ احزاب مجموع برنامهها و سیاستهای مورد نظر خود را برای اعضا و مردم تبیین مینمایند.
3. آموزش سیاسی مردم؛ از کارویژههای مهم احزاب آموزش سیاسی مردم و بالا بردن آگاهی سیاسی افراد است.
4. برخورد و انتقاد از حکومت؛ احزاب با در نظر گرفتن عملکرد و رفتار دولتمردان، مجموعه عملکرد نظام سیاسی را زیر نظر داشته و رفتارهای نامناسب حکومت را مورد انتقاد قرار میدهند.
5. واسطه میان حکومت و مردم؛ حزب پیوند دهنده فرد و حکومت است.
6. تسهیل کار حکومت پارلمانی؛ احزاب به عنوان پشتوانه برای حکومت پارلمانی هستند.
7. گردآوری همفکران؛ حزب همه همفکران و کسانی که دارای گرایش فکری و سیاسی نزدیک به هم هستند را گرد هم میآورد.[3]
در مجموع، مواردی که به عنوان کارویژههای احزاب سیاسی مطرح شده است عبارتند از:
1. سازماندهی
سازماندهی انتخابات یکی از کارویژههای مهم احزاب سیاسی است.
2. آموزش
برنامه ریزی آموزشی و سیاسی از وظایف احزاب سیاسی میباشد که به منظور ارتقای سطح فکری افراد، ایجاد انگیزه مشارکت سیاسی و کادرسازی برای تصدی قدرت و اداره موفق جامعه انجام میگیرد.
3. انضباط دهندگی
احزاب سیاسی برای نیل به اهداف خود به انضباط نیازمندند و تلاش میکنند تا آن را در عمل به اعضای خود آموزش دهند.
4. مسئولیت سیاسی
احزاب میتوانند به عنوان مکانیزمی عمل نمایند که روح مسئولیت پذیری را در افراد اشاعه داده، آنان را به قبول مسئولیتهای سیاسی و اجتماعی وادار کنند.[4]
در مقابل کارویژههای مثبت و مزایای احزاب سیاسی، احزاب دارای معایب و کارویژههای منفی نیز هستند که مهمترین آنها را میتوان در این موارد برشمرد:
خدشه به آزادی افراد؛ حزب با جبریت ساختاری و تشکیلاتی خاص خود، اراده واقعی و آزادی اندیشه و انتخاب را از افراد میستاند و فرد ناچار است از تصمیمهایی که رهبران به نام حزب میگیرند، پیروی کند. حزب با تشکیلات سنگین و مجهز، فرد را در خود حل کرده، آزادی عمل را از وی میگیرد.
خدشه به وحدت ملی؛ از دیگر زیانهای احزاب سیاسی از بین بردن وحدت و هبستگی ملی به نفع همبستگی حزبی است، زیرا هر حزب تنها برنامههای سیاسی و اجتماعی خود را درست و مناسب دانسته و برنامههای دیگر احزاب را مورد نقد و حمله قرار میدهد و بدین ترتیب زمینههای واگرایی و پراکندگی نیروهای سیاسی را فراهم میآورد.
سیاست زدگی؛ هرچند معضلات و مشکلات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه به مراتب آسان تر از معضلات سیاسی قابل حل است احزاب سیاسی با تحلیل سیاسی از تمامی مشکلات، هرگونه راه حل را با بن بست مواجه میسازند. بسیاری از مسائل و مشکلات اجتماعی ریشه فنی و غیرسیاسی دارد که از طریق دانش و آگاهی قابل رفع است، ولی حزب با نگاهی سیاسی به همه مسائل حل آنها را با مشکل روبه رو میسازد.[5]
لازم به ذکر است سیاستزدگی را میتوان یکی از آفات جدی فعالیتهای سیاسی دوره دانشجویی دانست. به این معنا که شرایط خاص سنی دانشجو، روحیه ی پرنشاط سیاسی – اجتماعی و میل به هویتیابی و نقش آفرینی در جامعه و نظام سیاسی، دانشجویان را متمایل به فعالیتهای سیاسی مینماید. در عین حال کمتجربگی سیاسی و عدم آشنایی کامل با پیچیدگی رفتار سیاستورزان و نخبگان سیاسی اجتماعی از یک سو و از سوی دیگر تلاش سازمان یافته گروهها و جریانات سیاسی برای بهرهبرداری از هیجانات جوانان در جهت پیشبرد اهداف خود سبب میگردد تا فعالیت دانشجویی از محیط سیاست ورزی به نوعی سیاستبازی کشیده شود. از سویی با توجه به آن که این رویکرد به تدریج موجب سرخوردگی کسانی میگردد که مورد بهرهبرداری جریانات سیاسی قرار گرفتهاند، نهایتاً به یک نوع سیاستزدگی و گریز از سیاست میانجامد.
رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در این خصوص چنین هشدار میدهند:
«حالا اینجا یک نکتهی اساسی مطرح میشود که من همیشه در مواجههی با دانشجویان، روی آن تکیه میکنم؛ و آن، «پیدا کردن قدرت تحلیل مسائل و جریانهای مهم کشور» است. سیاست در دانشگاهها – که بنده همیشه روی آن تأکید کردهام – به این معناست. ما دو کار سیاسی داریم: سیاستزدگی و سیاستبازی؛ این یکجور کار است. این را من به هیچوجه تأیید نمیکنم؛ نه در دانشگاه و نه در بیرون دانشگاه؛ به خصوص در دانشگاه. یکی هم سیاستگری است؛ یعنی حقیقتاً فهم و قدرت تحلیل سیاسی پیدا کردن؛ که یکی از وظایف تشکلهای دانشجویی این است. من تأکید میکنم، تشکلهای دانشجویی نوع برنامهریزی و کار را به کیفیتی قرار دهید که دانشجو قدرت تحلیل سیاسی پیدا کند؛ هر حرفی را به آسانی نپذیرد و هر احتمالی را بهآسانی در ذهن خودش راه ندهد یا رد نکند؛ این قدرتِ تحلیل سیاسی، خیلی مهم است. ما غالباً چوب این را خوردهایم؛ نه ما، بلکه ملتهای دیگر هم بر اثر خطاها و خبطهایی در فهم سیاسیشان، گاهی مشکلات بزرگی را از سر گذراندهاند. این، یک مسئلهی مهم است.»[6]
اسلام و فعالیت احزاب
با نظر به اینکه احزاب و گروههای سیاسی ره آورد نظامهای دموکراتیک غربی است، دیدگاه اسلام نسبت به فعالیتهای احزاب و گروههای سیاسی چیست؟
در بررسی دیدگاه اسلام نسبت به حزب و فعالیتهای حزبی به طور کلی دو راه وجود دارد.
یک راه اینکه براساس نگرشی سطحی با بی توجهی به مفهوم امروزی حزب به دنبال تبیین مفهوم آن در گفتمان درون دینی باشیم راهی که برخی از افراد پیمودهاند و در تبیین حزب در اسلام نخست آیات و روایاتی را که دربردارنده واژه حزب هست یادآوری نموده و بدون توجه به مفهوم حزب در جهان معاصر به بررسی معنا و مفهوم حزب در ادبیات دینی و قرآنی پرداخته و معتقدند در اسلام حزب وجود دارد و شاخصهای حزب را براساس آیات قرآن بیان میکند.[7]
در ارزیابی این نگرش میتوان گفت: تبیین دیدگاه اسلام در مورد حزب، در گرو شناسایی واژه حزب است و بدون بررسی دقیق مفهوم امروزی حزب و سیر تطور مفهومی آن در گذر تاریخی و صرف تأکید بر کاربرد آن در متون دینی، نمیتوان درباره وجود حزب یا فقدان آن در اسلام قضاوت نمود. از آنجا که حزب در ادبیات دینی معنا و مفهوم خاص خود را دارد و با آنچه امروزه رایج است تمایز دارد.
برای تجویز فعالیتهای حزبی در جامعه نمیتوان صرفاً به کاربردهای واژه حزب در قرآن کریم استناد جست، بلکه تبیین دقیق مفهوم و جایگاه حزب در اسلام، در گرو تعریفی روشن از حزب و شاخصههای آن است. پس از آن میبایست براساس آیات و روایات به تحقیق و بررسی پیرامون آن پرداخت. بر این اساس الزاماً نباید به جستجوی واژههای همچون حزب بپردازیم بلکه با توجه به شاخصهها و کارکردهای حزب، لازم است دیدگاه دین در مورد آنها تحقیق شود. همان گونه که در مورد مفاهیمی مانند مجلس، دموکراسی و… نمیتوان تنها بر این مفاهیم متمرکز شد. علاوه بر اینکه واژه حزب در متون دینی ناظر به نحلهها و جریان دینی و یا غیردینی داشته و امری اعتقادی را بیان میکند و ارتباطی با حزب در عرصه سیاست و مدیریت جامعه ندارد. بنابراین، این راه نمیتواند ما را به ارزیابی صحیح و منطقی از دیدگاه اسلام در مورد حزب برساند.
راه دوم این است که براساس مفهوم برون دینی حزب و کارکردها و شاخصههای آن به تبیین دیدگاه اسلام در این باره بپردازیم که در این رابطه دو دیدگاه کلی در مورد حزب وجود دارد.
در دیدگاه نخست، حزب به عنوان پدیدهای جدید در درون فرهنگ غربی و با الزامات و لوازم نظری و بنیادهای فکری خاص آن است که تنها در درون نظام دموکراتیک ردیابی میشود.
دیدگاه دوم حزب را فارغ از مبانی فکری و نظری حاکم بر آن که از فرهنگ غرب و نگاه مادی آن سرچشمه میگیرد و تنها به عنوان شیوهای برای بهره مند شدن از مشارکت مردم و ضابطه مند نمودن دیدگاهها و نظرات مختلف و با نظر به کارویژههای مثبت آن در نظر میگیرد.
براساس دیدگاه نخست که حزب بر بنیادها و مبانی فکری غربی استوار میباشد. روشن است که اسلام نمیتواند پذیرای چنین امری باشد که از بنیان با آن تفاوت دارد، بنابراین باید حکم به مغایرت آن با نظام دینی بکنیم.
اما مطابق دیدگاه دوم، با توجه به ظرفیت های اسلام و توجه به مشارکت و نقش مردم می توان پذیرای فعالیت های حزبی شد.
در ارزیابی اجمالی این دو دیدگاه توجه به این نکته راه گشاست که هرچند بستر شکل گیری احزاب در نظامهای غربی بوده است اما هیچ دلیلی بر اینکه احزاب باید الزاماً در نظامی با مبانی غربی شکل بگیرند وجود ندارد، مؤلفه مهم در شکل گیری احزاب سیاسی، مشارکت سیاسی است که زمینههای رقابت را فراهم میآورد و مشارکت الگوی مطلق و عامی ندارد و این گونه نیست که این مشارکت تنها در نظامهای دموکراتیک با مبانی غربی خاص آن شکل بگیرد بلکه در هر نظامی که ظرفیت مشارکت سیاسی مردم وجود داشته باشد، زمینه برای فعالیت احزاب وجود خواهد داشت.
برخی بر این باورند که حاکمیت اندیشههای دینی و پذیرفتن آموزههای آن، مانع از آزادی حقیقی فعالیت احزاب میباشد و نظامهای دینی به این دلیل، نمیتوانند دارای چنین ظرفیتی باشند. در حالی که اگر حاکمیت مبانی خاص مانع از آزادی حقیقی برای احزاب است، نظامهای دموکراتیک غربی نیز دارای این اشکال هستند زیرا این نظامها نیز بر بستر و مبانی تمدن غربی استوار بوده و نمیتوانند خارج از آن عمل نمایند. بنابراین اگر حاکمیت مبانی خاص مانعی برای فعالیت احزاب میباشد، این مانع در همه نظامهای سیاسی مشترک میباشد و اختصاصی به نظامهای دینی ندارد. بنابراین اگر مهمترین عناصر و مؤلفههای مقوم حزب را رقابت، مشارکت و انتخابات بدانیم، با بررسی متون فقهی میتوان عناوینی همچون شورا، اصل مسئولیت و مشارکت در مسائل سیاسی و نصیحت و نظارت بر متصدیان قدرت را که همین کارویژهها را نمایان میسازد، تعریف نمود که در ادامه به توضیح هرکدام میپردازیم.
شورا به مفهوم تضارب آرا و بهره مندی از دیدگاه صاحبان اندیشه برای دست یابی به رأی صواب و مناسب تر، یکی از نمودهای مشارکت سیاسی است. مقایسه شورا با مجالس نمایندگی و سیستم پارلمانی معاصر به وضوح، بسترسازی این مفهوم را برای مشارکت و رقابت سیاسی بیان میکند.
با نگاهی به فلسفه شورا به خوبی میتوان بستر و زمینه لازم آن را برای رقابت میان افراد و نیروهای اجتماعی دریافت. فلسفههای همچون؛ توزیع مسئولیت و پیامد تصمیم گیریها و توجه دادن آن به درون جامعه، دست یابی به بهترین تصمیمات و مفیدترین آرا از طریق بررسی تجربیات مختلف، کشف و استخراج توانمندیهای فکری و اجرایی افراد و شناسایی نیروها، ایجاد زمینههای خلاقیت و شکوفایی فکری از طریق واداشتن افراد به اندیشیدن، جلب و جذب افراد و مجموعههای فکری از طریق بها دادن به آرای مختلف و به اجرا گذاردن دیدگاه ایشان. با توجه به محورهای یاد شده و فوایدی که شورا میتواند به همراه داشته باشد، به خوبی میتوان میان شورا به عنوان اندیشه بسترساز مشارکت و رقابت سیاسی و فرهنگ مشارکتی و رقابتی معاصر مقایسه ایجاد کرد.
حوزه مشورت همان گونه که از آیه شریفه «و امرهم شوری بینهم»[8] استفاده میشود حوزه فردی و اجتماعی و حکومتی و مدیریت سیاسی را شامل میگردد و تنها حوزههایی که به دلیل خاص و براساس مبانی دینی باید از سوی خداوند متعال ترسیم گردد، از این دایره استثناء میگردد.
مرحوم نائینی در این باره میفرماید:
«همان گونه که اطراف مشورت عمومیت دارد و به افراد خاص محدود نگردیده، موارد و حوزه مشورت نیز عمومیت دارد و کلمه مبارکه فی الامر که مفرد محلی و مفید عموم اطلاقی است، بر این که متعلق مشورت مقرره در شریعت مطهره کلیه امور سیاسیه است، هم در غایت وضوح است».[9]
امر به معروف و نهی از منکر به عنوان روش واقعی تغییر و اصلاح اجتماعی و برخورد با حالات انحرافی که بر جامعه دینی و دولت اسلامی عارض میشود، رسالت همگانی است که به خوبی زمینههای مشارکت و رقابت سیاسی افراد و نیروها را فراهم میآورد.[10]
با این توضیح که امر به معروف و نهی از منکر را درسه حوزه عام میتوان مورد مطالعه قرار داد:
1. امر به معروف و نهی ازمنکر در حق الله، مانند تشویق افراد به انجام وظایف و تکالیف دینی مربوط به حق الله.
2. امر و نهی در روابط اجتماعی انسان، مانند تشویق افراد به رعایت اخلاق اسلامی و اجتناب از اموری که سبب روابط ناسالم اجتماعی میشود.
3. امر و نهی در مورد رابطه مردم و حکومت، نظیر نصیحت و نقد خیر خواهانه حکومت دینی و تشویق کارگزاران به گسترش عدالت اجتماعی و جلوگیری از برخوردها و رفتارهای نامساعد.
بنابراین حوزه امر به معروف در کلیه ابعاد زندگی انسان اعم از رابطه انسان با خدا، رابطه شهروندان با یکدیگر و رابطه مردم با حکومت جریان مییابد. پس امر و نهی در امور شایسته مدیریت سیاسی و اداره جامعه یکی از حوزههای این تکلیف دینی به شمار میآید.
دیدگاه جامع نگر نسبت به دین که تعالیم دینی را از حوزه فردیت و معنویت در گستره اجتماع و امور عرفی نیز تسری میدهد، عرصه سیاست و اجتماع را بارزترین نمود امر به معروف و نهی از منکر میداند. در این تلقی کلیه شهروندان در قبال اوضاع جاری جامعه و رفتار و کردار صاحبان قدرت و کارگزاران حکومت اسلامی، وظیفه نقد، نصیحت و نظارت را به عهده دارند. این امر به مفهوم ایجاد زمینههای مشارکت سیاسی افراد در حکومت دینی میباشد. زیرا در این صورت کلیه افراد و سازمانها در جامعه اسلامی وظیفه مییابند تا در تعیین سرنوشت سیاسی خود سهیم شوند و با اعمال نظارت، نصیحت و انتقاد دلسوزانه، زمینههای حرکت سالم و مدیریت مناسب را تدارک دیده، استحکام نظام سیاسی متکی بر تعالیم دینی را فراهم آورند.
مقوله بیعت و نصیحت ائمه مسلمین نیز بیانگر مشارکت سیاسی در اسلام است.
بحث نظارت بر قدرت سیاسی که با اصل امر به معروف و نهی از منکر وعنوان فقهی نصیحت ائمه مسلمین مستند میشود، از یک سو بیانگر تمهیدات نظری مشارکت سیاسی در منابع دینی اسلام است که براساس آن آحاد افراد جامعه از حق نظارت، حق دعوت به خوبیها و نصیحت و خیر خواهی برخوردار میباشند و از سوی دیگر به دلیل آن که در تعالیم دینی شیوه اجرایی خاصی برای اعمال این حق ارائه نشده است، مبانی فقهی تحزب سیاسی را نیز تبیین میکند، زیرا اعمال نظارت آحاد افراد به صورت مجزا و پراکنده به دلیل پیچیدگی روابط قدرت نه کارایی لازم را دارد و نه امکان پذیر است. بنابراین حق نظارت بر شهروندان را باید نهاها و تشکلات مردمی که در واقع وظیفه تجمیع و تلفیق خواستههای آنان را نیز برعهده دارند، صورت دهند. بنابراین، مشارکت سیاسی به عنوان یکی از شاخصها و مؤلفههای مقوم احزاب سیاسی در درون فرهنگ دینی اسلام مورد تأکید و پذیرش قرار گرفته است و در فرهنگ اسلامی و فقه اسلام به عناوینی چون شورا، بیعت، نصیحت کارگزاران دولت اسلامی، آزادی انتقاد و حق نظارت مردم بر قدرت سیاسی توجه شده است این عناوین فقهی به خوبی مبانی یکی دیگر از مؤلفههای حزب یعنی مشارکت سیاسی را تبیین میکند.
اعمال حق رأی مردم از طریق انتخاب کارگزاران سیاسی جامعه یکی از شاخصها و مؤلفههای احزاب سیاسی است. هرچند شیوه انتخابات کنونی از الزامات عصر حاضر است اما اصل حق انتخاب مردم و مشارکت آنان در گزینش سیاسی مسئولان امری است که مورد قبول اسلام میباشد. مردم در نظام دینی در قالب بیعت یا انتخابات، نقش کارآمدی دارند و با حضورشان حاکمیت الهی در عرصه اجتماع جریان مییابد.انتخابات یک شیوه و بنای عقلانی و عقلایی برای انتخاب و گزینش مسئولان نظام سیاسی است که با توجه به مزیتهای آن میتواند مورد قبول اسلام باشد.[11]
فعالیت احزاب و قانون اساسی
آیا در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، فعالیت احزاب و جریانهای سیاسی پذیرفته شده است؟
نظام جمهوری اسلامی به عنوان نظامی که بر پایه آرای مردم استوار شده است به فعالیت احزاب و جریانهای سیاسی توجه خاصی نموده است و در این راستا براساس قانون اساسی جمهوری اسلامی، احزاب، جمعیتها، انجمنهای سیاسی و صنفی و انجمنهای اسلامی یا اقلیتهای دینی شناخته شده آزادند، مشروط به اینکه اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند، هیچ کس را نمیتوان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکی از آنها مجبور ساخت.[12]
در این اصل از قانون اساسی، اصل بر آزادی احزاب گذارده شده و برای فعالیت آنها شرایطی در نظر گرفته است که این شرایط در حقیقت، پذیرش چارچوبها و اصول اسلامی و انقلابی است که در داخل این چارچوب، احزاب میتوانند، آزادانه به فعالیت بپردازند. در راستای اجرای این اصل، قانون فعالیت احزاب در سال 7/6/1360 به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. این قانون در 19 ماده و 9 تبصره تنظیم شده است.
براساس ماده شانزدهم این قانون چارچوب فعالیت احزاب و گروههای سیاسی این گونه ترسیم شده است که این گروهها باید در نشریات، اجتماعات و فعالیتهای دیگر خود از ارتکاب موارد زیر خودداری کنند:
الف) ارتکاب افعالی که به نقض استقلال کشور منجر شود.
ب) هرنوع اطلاعات، مبادله اطلاعات، تبانی و مواضعه با سفارتخانهها، نمایندگیها، ارگانهای دولتی و احزاب کشورهای خارجی در هر سطح و به هرصورت که به آزادی استقلال، وحدت ملی و مصالح جمهوری اسلامی ایران مضر باشد.
ج) دریافت هرگونه کمک مالی و تدارکاتی از بیگانگان.
د) نقض آزادیهای مشروع دیگران.
هـ) ایراد تهمت، افترا و شایعه پراکنی.
و) نقض وحدت ملی و ارتکاب اعمالی چون طرح ریزی برای تجزیه کشور.
ز) تلاش برای ایجاد و تشدید اختلاف میان صفوف ملت با استفاده از زمینههای متنوع فرهنگی و مذهبی و نژادی موجود در جامعه ایران.
ح) نقض موازین اسلامی جمهوری اسلامی.
ط) تبلیغات ضداسلامی و پخش کتب و نشریات مضله.
ی) اختفا و نگهداری و حمل اسلحه و مهمات غیرمجاز.
و مطابق ماده 17 در صورتی که فعالیت تشکیلاتی یک گروه منشأ تخلفات مذکور در ماده 16 باشد کمیسیون ماده 10 (که نظارت بر فعالیت احزاب و گروههای سیاسی را برعهده دارد) میتواند بر حسب مورد به تفصیل زیر عمل نماید:
1- تذکر کتبی
2- اخطار
3- توقیف پروانه
4- تقاضای انحلال از دادگاه[13]
همین طور که ملاحظه میشود در این قانون نیز بر پایه قانون اساسی، اصل بر آزادی فعالیت احزاب گذاشته شده و مواردی که به عنوان منع فعالیت بیان شده، مواردی است که حزب یا گروه سیاسی را در جهت خلاف منافع مردم و کشور قرار خواهد داد.
رهبری و حزب
نظر امام راحل و مقام معظم رهبری در مورد فعالیت احزاب و جریانهای سیاسی چیست؟
حزب در اندیشه امام:
در اندیشه امام خمینی(ره) ملاک و معیار ارزیابی احزاب، ایده و عملکرد حزب است. ایشان در این باره میفرماید:
«این طور نیست که حزب بد باشد یا هر حزبی خوب باشد، میزان ایده حزب است و اگر ایده چیزی دیگری باشد این حزب شیطان است هر اسمی هم داشته باشد. بنابراین، ما باید کوشش کنیم حزبمان را حزب الله کنیم».[14]
ایشان شرایط اساسی فعالیت احزاب را پذیرش اصول و مبانی اسلام و انقلاب، دلسوزی و وفاداری نسبت به کشور و مردم دانسته، می فرمایند:
«کتابهای فقهای بزرگوار اسلام پر است از اختلاف نظرها و سلیقهها و برداشتها در زمینههای مختلف نظامی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، عبادی و… و این مسئله روشن است که بین افراد و جناحهای موجود وابسته به انقلاب اگر اختلاف نظر هم باشد، صرفاً سیاسی است ولو این که شکل عقیدتی به آن داده شود، چرا که همه در اصول مشترکند و به همین خاطر است که من آنان را تأیید مینمایم. آنها نسبت به اسلام و قرآن وفادارند و دلشان برای کشور و مردم میسوزد و هر کدام برای رشد اسلام و خدمت به مسلمین طرح و نظری دارند که به عقیده خود موجب رستگاری است»[15]
از دغدغه های اصلی ایشان در مورد فعالیت احزاب، پرهیز از اختلاف افکنی و تفرقه و عمل برخلاف مصالح کشور، توسط آنهاست. ازاین رو فرمودند:
«البته دو تفکر هست و باید هم باشد، دو رأی هست و باید هم باشد، سلیقههای مختلف باید باشد لکن سلیقههای مختلف اسباب این نمیشود که انسان با هم خوب نباشد… اختلاف سلیقه، اختلاف رأی، مباحثه، جار و جنجال اینها باید باشد لکن نتیجه این نباشد که ما دو دسته بشویم دشمن هم؛ ]بلکه[ باید دو دسته باشیم؛ در عین حالی که اختلاف داریم دوست هم باشیم»[16]
همچنین فرمودند:
«این طور نباشد که گروههای مختلف، احزاب مختلف، و اشخاص مختلف، در یک موقعی که ما همه احتیاج به وحدت کلمه داریم، اختلاف ایجاد کنند؛ تشنج ایجاد کنند. البته آنهایی که میخواهند این نهضت و این انقلاب را از بین ببرند و کشور ما را میخواهند به حال زمان طاغوت برگردانند آن کنار نشستند، و اشخاص را که در داخل هستند وادار به عملهایی و نوشتههایی و گفتاری میکنند که در این انقلاب اختلاف واقع بشود و ملت ما و ملت بزرگ ما، طایفههای مختلف بشوند؛ یک طایفه به اسم یک گروه تظاهر کنند، و یک طایفه به اسم یک گروه دیگر. این از اموری است که القا شده است به اشخاص یا گروهها؛ و شاید خودشان هم مطّلع نیستند. شیاطینی که در خارج نشستند و نقشه کشیدند برای نابودی همه ما، خود ما را وادار میکنند که تیشه به ریشهی خودمان بزنیم. توجه به این معنا داشته باشند که در صدر مشروطیت که احزاب مختلف پیدا شد، دنبال آن پیروزی که ملت پیدا کرده بود، این احزاب مختلف به جان هم افتادند و این کشور را تباه کردند. شما گمان نکنید که احزابی که در ممالک دیگری هست، در صدر مشروطیت در انگلستان بود، آن احزاب با همان کاری که آنها میکردند و حزب بازی میکردند ماها را به اختلاف میکشیدند، و خود آنها با هم دشمنی نداشتند. هیچ حزبی برضدمصالح کشور خودش عمل نمیکرد. اگر هم با هم اختلاف سلیقه یا اختلاف رَویه داشتند، عاقلانه بود؛ با حساب بود. این طور نبود که یک دسته، دسته دیگر را آن چنان تضعیف کنند که کشورشان آسیب ببیند. معالأسف همان احزابی که در آنجا بودند به ما نمایش میدادند که کشور باید احزاب داشته باشد و احزاب هم باید مخالف با هم باشند، ما را و احزاب ما را روبه روی یکدیگر قرار میدادند و به ضرر هم صحبت میکردند و به ضرر هم قلمفرسایی میکردند؛ و نتیجه این شد که به ضرر کشور بود. طرز احزاب در سایر کشورهای بزرگ، از قبیل شوروی اگر باشد احزابی در آن، و از قبیل انگلستان، فرانسه، آمریکا، با وضع احزاب در مملکت امثال ما مختلف است. هیچ وقت نخواهید دید که دو حزب در آمریکا باشد که یکیشان یا هر دویشان برخلاف مصلحت آمریکا عمل کنند. شما دیدید که در همین چند وقت، این مخالفتی که بین دو حزب در آمریکا بود و میخواستند یک دستهای، یک نفر را برای خودشان رئیس جمهور کنند آن دسته هم یکی دیگر را، بعد از آنکه آن یکی برد قضیه را و رئیس جمهور شد، آن حزب دیگر نیفتادند به جان او و کارشکنی کنند! تبریک گفتند، و بلااشکال مشغول خدمت هستند برای کشور خودشان و با وحدت کلمه کشور خودشان را پیش میبرند. اما در ممالکی که توجه به مسائل ندارند و دیدهای سیاسی ندارند، اینها چنانچه گروههایی درست کنند یا احزابی درست کنند، این طور نیست که بعد از آنکه کاندیدای یک حزبی در یک امری پیش برد، دیگران بیایند تبریک بگویند و کمک کنند او را؛ دیگران مخالفت میکنند و کارشکنی میکنند. باید این ملت بیدار بشود. باید این سران و دولتمردان شمِّ سیاسی پیدا کنند. اینها شمِّ سیاسی ندارند. توجه به مسائل و مسائلی که برای حفظ این کشور است ندارند. اینها را اشخاصی که تعهد به اسلام ندارند تحریک میکنند چه از خارج و چه از داخل و به جان هم میاندازند [تا] برخلاف مصالح کشور خودشان عمل کنند»[17]
حزب در اندیشه رهبری:
مقام معظم رهبری با پذیرش ضمنی وجود حزب و فعالیتهای حزبی، به تقسیم بندی میان احزاب پرداخته و مرز بندی مشخصی را براساس هدف گذاری برای هدایت فکری مردم و کسب قدرت تبیین نمودهاند و میفرمایند:
«ما با تحزّب مطلقاً مخالف نیستیم. این که خیال کنند ما با حزب و تحزّب مخالفیم، نه، اینطور نیست. قبل از پیروزی انقلاب، پایههای یک حزب بزرگ و فعال را خود ما ریختیم؛ اول انقلاب هم این حزب را تشکیل دادیم، امام هم تأیید کردند، چند سال هم با جدیت مشغول بودیم؛ البته بعد به جهاتی تعطیل شد… آن حزبی که مورد نظر ماست، عبارت است از یک تشکیلاتی که نقش راهنمائی و هدایت آحاد مردم را به سمت یک آرمان هایی ایفاء میکند. ما دو جور حزب داریم: یک حزب عبارت است از کانالکشی برای هدایتهای فکری؛ حالا چه فکری، به معنای سیاسی، چه فکری به معنای دینی و عقیدتی. اگر چنانچه کسانی این کار را بکنند، خوب است. قصد عبارت از این نیست که قدرت را در دست بگیرند؛ میخواهند جامعه را به یک سطحی از معرفت، به یک سطحی از دانایی سیاسی و عقیدتی برسانند؛ این چیز خوبی است. البته کسانی که یک چنین تواناییای داشته باشند، به طور طبیعی در مسابقات قدرت، در انتخابات قدرت هم آنها صاحب رأی خواهند شد، آنها برنده خواهند شد؛ لیکن این هدفشان نیست. این یک جور حزب است؛ این مورد تأیید است. میدان باز است. یک جور حزب، تقلید از احزاب کنونی غربی است، احزاب کنونی غربی به معنای باشگاههایی برای کسب قدرت است؛ اصلاً حزب یعنی مجموعهای برای کسب قدرت. یک گروهی با هم همراه میشوند، از سرمایه و پول و امکانات مالی خودشان بهرهمند میشوند، یا از دیگران کسب میکنند، یا بندوبستهای سیاسی میکنند، برای اینکه به قدرت برسند. یک گروه هم رقیب اینهاست؛ کارهای مشابه اینها را انجام میدهد تا آنها را از قدرت پائین بکشد، خودش بشود جایگزین. الان احزاب در دنیا غالباً اینگونهاند. این دو حزبی که در آمریکا به نوبت در رأس کار قرار میگیرند، از همین قبیلند؛ اینها در واقع باشگاههای کسب قدرتند. این نه، هیچ وجهی ندارد. اگر کسانی در داخل کشور ما با این شیوه دنبال تحزّب می روند، ما جلویشان را نمیگیریم. اگر کسی ادعا کند که نظام جلوی تشکیل احزاب را گرفته است، یک دروغ واضحی گفته؛ چنین چیزی نیست؛ اما من این جور حزبی را تأیید نمیکنم. این جور حزبسازی، این جور حزببازی معنایش عبارت است از کشمکش قدرت؛ این هیچ وجهی ندارد. اما حزب به معنای اول، یعنی یک کانالکشی در درون جامعه، برای گسترش فکر درست – چه فکر عقیدتی و اسلامی، چه فکر سیاسی و تربیت کادرهای گوناگون – بسیارخوب است؛ این چیز نامطلوبی نیست»[18]
ایشان نقش و جایگاه احزاب مطلوب را همچون دو بال برای کشور دانسته که زمینه پیشرفت در سایه ارزشها را فراهم میآورند:
«مرزی که بین اینها (جناحهای مختلف معتقد به اسلام و نظام) وجود دارد، یک مرز واقعی و یک مرز تعیین کننده نیست، میتوانند با هم یک وحدت عمومی را تشکیل بدهند، هویت کلی جامعه اسلامی و انقلابی را تشکیل بدهند، در واقع مثل دو «جناح» عمل کنند دو جناح یعنی دو بال یک پرنده اگر هر دو بال یک پرنده خوب حرکت کند، این پرنده بالا و پیش خواهد رفت. آن کسانی که پای بند به ارزشهایند، اگر این پای بندی را خوب حفظ بکنند- البته به تحول هم بی اعتنا نباشند- آن کسانی هم که پای بند و دلبسته تحول و پیشرفت و رو به جلو رفتن و تغییر و تبدیلند، اگر این را حفظ کنند – البته به ارزشها هم توجه داشته باشند- جامعه از هر دو سود خواهد برد و هر دو جناح به نفع جامعه عمل خواهند کرد و در واقع انقلاب را تکمیل میکنند و پیشرفت را در سایه ارزشها تحقق میبخشند و میتوانند خوب باشند»[19]
معیارها و شاخصههای فعالیت احزاب از منظر رهبری:
مهمترین معیارها و شاخصههایی که ایشان برای فعالیت احزاب و گروههای سیاسی ترسیم فرمودند عبارتند از:
1. حفظ اصول و مبانی و موضع گیری شفاف در برابر دشمنان
«اعتقاد به حاکمیت اسلام، راه امام استقلال کشور، پاسداری از نظام جمهوری اسلامی، تلاش برای حل مشکلات مردم و تأمین عدالت و ایستادگی در مقابل نفوذ مستکبران به ویژه آمریکا، معیارهای تشخیص حقانیت افراد و جناحهاست».[20]
«من به خط و گرایش سیاسی شما و رقبایتان و اختلافات شما کاری ندارم، اما تأکید میکنم که باید با حفظ اصول و مبانی با یکدیگر رقابت و مباحثه کنید… همه شما معتقد به اسلام، انقلاب و امام هستید ولی در داخل کشور کسانی هستند که همچون آمریکا با این اصول دشمنی میورزند و مهم این است که در برابر این مخالفتها و دشمنیها، به طور شفاف و روشن موضع گیری شود اما موضع برخی دوستان و مجموعههای سیاسی در این زمینهها به قدری نامحسوس است که اگر کسی به این مواضع، اعتقاد یافت، احساس میکند میتواند حتی به ضد انقلاب نیز نوعی دلبستگی داشته باشد به همین لحاظ همه شخصیتها، گروها و جناحهای وفادار به اسلام و انقلاب باید مواضع محکم خود را در برابر کسانی که در داخل و خارج زیر پوشش اصلاحات، انقلاب، راه امام، ولایت فقیه و قانون اساسی را مورد تعرض قرار میدهند، اعلام کنند…»[21]
2. رعایت حدود و مرزها
«جمعی از برادران از یک جناح و جمعی از جناح دیگر، در مجلس یا در بیرون از مجلس با هم اختلاف نظر و اختلاف سلیقه و بگو مگو دارند، یک مقدار از این اختلاف نظرها طبیعی است به خصوص در یک جامعه اسلامی و آزاد مثل جامعه ما، اجتناب ناپذیر بلکه لازم است ولی اگر از حدود خود خارج شود به نفع دشمن است. در این مخالفتهای جناحی و گروهی با یکدیگر، باید حدود نگه دارید».[22]
3. مقابله با نفوذ دشمن
«حرف امروز من و حرف همیشه من به جناحهای سیاسی و شخصیتهای سیاسی در این کشور این است که در مقابل دشمن جوری نباشید که دشمن احساس کند از این طریق میتواند در دل انقلاب رخنه کند و نفوذ خودش را گسترش بدهد. اگر من گاهی از بعضی از اشخاص یا بعضی از مطبوعات در این کشور گله کردم، به خاطر این است. کاری نکنند که این احساس را به دشمن بدهند که میشود از این جا در داخل نظام رخنه کرد و نفوذ خود را گسترش داد»[23]
4. هدایت صحیح فکری مردم
«در تحزب بایستی کسب قدرت مورد نظر نباشد. اگر چه کسب قدرت برای یک حزب موفق یک امر قهری است، یعنی وقتی که پای انتخابات به میان میآمد، شما که حزبی دارید که طرفداران زیادی دارد و مردم با شما همفکرند به طور طبیعی نمیتوانید بی تفاوت باشید اما هدف حزب نباید به دست آوردن قدرت باشد، هدف بایستی هدایت فکری مردم به سمت آن فکر درستی باشد که خود شما به آن اعتقاد دارید»[24]
5. پرهیز از جناح بازی و گروه گرایی
«در جامعه ما، جناحبندی و گروهگرایی و باندبازی، نه در سطوح مردم – که خوشبختانه در سطوح مردم، یا نیست و یا خیلی ضعیف است – بلکه در سطوح مسئولان و متشخصان وجود دارد. خلاصهی فرمایش امام این بود که شما در این باندها هم نباید باشید. در باند نباشید، یعنی چه؟ انسان بینشی دارد؛ از یکی بدش میآید، از یکی خوشش میآید؛ به یکی ارادت میورزد، به یکی ارادت نمیورزد؛ دولتی را قبول دارد، دولتی را قبول ندارد؛ کاری را میپسندد، کاری را نمیپسندد؛ بالاخره چه کار کند؟ یعنی اصلاً روی ذهن خودش دستمال ببندد که نبیند؟ نه، تشخیصتان را داشته باشید؛ چه اشکالی دارد؟ گروهها و باندها و تیمها و جریانها و خطوط، براساس این بینشها فعالیت میکنند، عزل و نصب میکنند، حرف میزنند، در انتخابات دخالت میکنند، در گزینشهای گوناگون دخالت میکنند. اینها باید در شما نباشد. نمیشود به خاطر فلان بینش که شما با یک نفر خوبید، بیخودی با کسی و یا با جناحی بد بشوید؛ یکی را بیخودی بکوبید و با یک گروه فعال سیاسی همکاری کنید… من خودم سیاسیام و از سالهای متمادی در این خط بودهام. هم در دوران مبارزه و حتّی قبل از مبارزه و هم بعد از آن، کار سیاسی میکردهام. من هیچکس را از فکر سیاسی و تفکر سیاسی و گرایشهای سیاسی منع نمیکنم؛ اما آن کسی را که در این مجموعه است، منع میکنم. این، خیلی حساستر است و ارزش یک ساعت سپاهیگری درست، به مراتب بیش از ساعتها گپ زدن سیاسی بیهودهای است که سیاسیون خیال میکنند با این گپ زدنهایشان، دنیا را زیر و رو میکنند. سیاسیون که میگوییم، نه شاغلان سیاسی – آنها هم خدمتگزار و سربازند- بلکه سیاستبازان و سیاسیکاران را عرض میکنیم که همه جا هم هستند و در بخشهای مختلف – در حوزه و دانشگاه و بازار و اداره و سایر جاها – مینشینند و راجع به سیاست با هم گپ میزنند؛ یکی را بالا میبرند، یکی را پایین میآورند؛ چند ساعت غیبت کرده، سنگین بار شده، دل تاریک شده، و وقتی بلند میشوند، از خدا دور شدهاند. خیال میکنند که با این حرفهایشان، دیگر انقلاب را بیمه کردهاند؛ در حالی که از دهان خودشان آنطرفتر، تجاوز نکردهاند؛ گویی «لم یکن شیئا مذکورا». این، چه ارزشی دارد؟ میروند مینشینند، ساعتها مینویسند، ساعتها مقابله میکنند، برای اینکه حرفی در جایی گفته یا پخش بشود، تا جناحی از او بچزند! خیال میکنند که حالا دیگر اسلام را به عرش رساندهاند! نخیر!»[25]
هشدار ایشان در خصوص حزبگرایی تنها به مسئولان اختصاص نداشته و از دیدگاه معظم له دانشجویان نیز بایست در این خصوص حساسیت لازم را داشته باشند.
ایشان در این باره میفرمایند:
«باید روی مسائل فکر کرد. عزیزان من! روی مسائل فکر کنید تا به نتیجه برسید. نهضت آزاد فکریای که من پیشنهاد کردم در دانشگاه و حوزه راه بیفتد، برای همین است. تریبونهای آزاد بگذارند و با هم بحث کنند؛ منتها نه متعصبانه و لجوجانه و تحریک شده به وسیله جریانات سیاسی و احزاب سیاسی که فقط به فکر آیندهی کوتاه مدت و مقاصد خودشان هستند و برای انتخابات و امثال آن از جوان ها استفاده میکنند؛ بلکه برای پخته شدن، ورز خوردن و ورزیده شدن و با هدفِ آماده شدن برای ادامه این راه طولانی و دشوار، اما بسیار خوش عاقبت.»[26]
پی نوشت ها:
[1]. عالم، عبدالرحمن، بنیادهای علم سیاست، پیشین، ص 345-348.
[2]. بیتهام، دیوید، بویل، کوین، دموکراسی چیست، ترجمه شهرام نقش تبریزی، تهران: ققنوس، ص 27.
[3]. همان، ص 349-350.
[4]. سجادی، سیدعبدالقیوم، مبانی تحزب در اندیشه سیاسی اسلام، قم: بوستان کتاب، 1382، ص 43- 45.
[5]. ابوالحمد، عبدالحمید، مبانی علم سیاست، تهران: توس، 1370، ص 437- 440.
[6]. بیانات در دیدار دانشجویان نمونه و نمایندگان تشکلهاى مختلف دانشجویى، 25/7/1385.
[7]. احمدحسین یعقوب، النظام السیاسی فی الاسلام، قم: انصاریان، 1412 ق، ص 269.
[8]. سوره شورا، آیه 36.
[9]. نائینی، محمدحسین، تنبیه الامه وتنزیه المله، تصحیح سیدجواد ورعی، قم: دفتر تبلیغات حوزه علمیه، 1382، ص 84.
[10]. فضل الله، محمدحسین، تأملات فی الفکر السیاسی الاسلامی، بیروت: مؤسسه دراسات الاسلامیه، 1995، ص39.
[11]. ر.ک:
سجادی، سیدعبدالقیوم، مبانی تحزب در اندیشه سیاسی اسلام، قم: بوستان کتاب، 1382.
قدردان قرا ملکی، محمدحسن، آزادی در فقه و حدود آن، قم: دفتر تبلیغات اسلامی، 1382.
فیرحی، داود، مبانی فقهی تحزب و آزادی، فصلنامه علوم سیاسی، ش 3.
[12]. قانون اساسی، اصل 26.
[13]. ر.ک: قانون فعالیت احزاب، مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی، rc. majlis. Ir.
[14]. صحیفه نور، ج 17، ص 45.
[15]. صحیفه نور، ج21، ص 46.
[16]. صحیفه نور، ج19، ص 237.
[17]. صحیفه امام، ج 14، ص 47 – 48.
[18]. پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار با دانشگاهیان استان کرمانشاه، 24/7/1390.
[19]. پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، خطبه های نماز جمعه تهران، 23/4/1379.
[20]. گروه ها و جناح های سیاسی از دیدگاه مقام معظم رهبری، قم: انتشارات سطر، 1381، ص5، سخنرانی در جمع جوانان استاد مرکزی، 26/8/1379.
[21]. همان، ص2و8و9، سخنرانی در دیدار سران جبهه دوم خرداد، 7/2/1379.
[22]. حدیث ولایت، ج 6، ص 54.
[23]. گروه ها و جناح های سیاسی از دیدگاه مقام معظم رهبری، پیشین، ص 10، بیانات در دیدار با دانشجویان و دانش آموزان، 11/8/1379.
[24]. سایه سار ولایت، منشور مطالبات مقام معظم رهبری از دانشگاه و دانشگاهیان، قم: نشر معارف، 1388، ج3، بیانات در جلسه پرسش و پاسخ با مدیران مسئول و سردبیران نشریات دانشجویی، 4/12/1377، ص 273-274.
[25]. بیانات در دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى و رؤساى دفاتر نمایندگى ولىّ فقیه در این نهاد 29/6/1369.
[26]. بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان استان کرمان 19/2/1384.