پرسش:
در مورد یک روایت از پیامبر(ص) که فرمود: “مردم دو دسته اند: دانشجو و دانشمند و بقیه فرو مایگانند و فرومایگان در جهنم خواهند بود” توضیح دهید. آیا هر کس که علم نداشته باشد اهل دوزخ خواهند بود؟
پاسخ:
این روایت از امام صادق(ع) است: “الناس اثنان، عالم و متعلم و سائر الناس همج و الهمج فی النّار؛ (1) مردم دو دسته اند: دانشمند و دانش آموز و بقیه مردم همج الرعاع هستند”؛ یعنی افرادی که از خود اراده ای ندارند و تابع آن دو قشر هستند و کسی که همج الرعاع باشد در آتش خواهد بود.
به مضمون این روایت از امام صادق علیه السلام نقل شده است: “یا عالِم باش یا دانش آموز و یا با اهل علم دوست باش و جزء دسته چهارمی نباش تا هلاک شوی”.(2)
شاید معنای این دو روایت در فرمایش امیرالمؤمنین (ع) به کمیل واضح تر شود. حضرت فرمود: “الناس ثلاثه: عالِم ربانی و متعلم علی سبیل نجاه و همج رعاع اتباع کل ناعق یمیلون مع کلّ ریح لم یستضیئوا بنور العلم و لم یلجاؤوا الی رکن وثیق؛(3) مردم سه گروهند: اوّل علمای الهی، دوم دانش طلبانی که در راه نجات، دنبال تحصیل علم اند و سوم: نادانانِ بی سر و پا که دنبال هر صدایی می دوند و با هر بادی حرکت میکند (باد به هر طرف بوزد به همان طرف میروند و از خود اراده ندارند) همان ها که با نور علم روشن نشده اند و به ستون محکمی پناه نبرده اند” از مجموعه این کلمات معلوم میشود:
1 – مراد از علم، علوم الهی و ربانی است. آن هم نه تنها علم بلکه علم با عمل. آن علمی که انسان را به خداشناسی و خداپرستی رهنمون شود و از جهل و گمراهی انسان دور کند. این علم دارای ارزش است و کسانی که به یادگیری این علم مشغول اند نیز اهل نجاتند.
2 – مراد از علم و عالم و دانش آموز، معنای مرسوم نیست که مثلاً کلاس درسی باشد و مدرسه ای و استادی… بلکه معنای وسیع آن مراد است مثلاً مردم عامی که پای سخنرانی یک عالم می نشینند، یا از عالمی سؤال می کنند یا به خانه وی می روند و از اخلاق و منش او درس می گیرند، این ها همه دانش آموز و طالب عمل محسوب می شوند. بنابر این، بسیاری از مردم که به اصطلاح دانش آموز و دانشجو و اهل درس و بحث نیستند به این معنا طالب علم محسوب میشوند. فقط عده ای باقی می مانند که همج الرعاع هستند و سر در گریبان خود فرو برده و هیچ توجهی به علم و یادگیری ندارند، در نتیجه استقلالی ندارند و گاهی تحت تأثیر سارقان انسان ها قرار می گیرند و در نهایت به هلاکت و جهنم مبتلا می شوند. البته ممکن است این گونه افراد در جامعه بشری فراوان باشند که اصلاً به معنویت و هدایت بی توجهند و غرق در مادیات و شهوات هستند.
پی نوشت:
1. ابن بابويه، محمد بن على، الخصال، جامعه مدرسين، قم، ج1، ص 39.
2. كلينى، محمد بن يعقوب،الكافي (ط – الإسلامية)، دار الكتب الإسلامية، تهران، ج1، ص34.
3. ابن بابويه، محمد بن على، الخصال، جامعه مدرسين، قم، ج1، ص 186.