فرارو- پس از حملات تکان دهنده اواخر هفته جاری علیه نمازگزاران ماه رمضان توسط نیروهای اسرائیلی، به زودی شاهد جنگ وحشیانه دیگری از سوی اسرائیل علیه فلسطینیان خواهیم بود. با این وجود، همبستگی غرب که به درستی برای اوکراین وجود دارد در مورد فلسطینیان دیده نمیشود.
به گزارش فرارو به نقل از ژاکوبن؛ اواخر هفته گذشته، نیروهای مسلح یک قدرت اشغالگر درگیر دور دیگری از سرکوب وحشیانه علیه مردم همسایهای شدند که تحت انقیاد دولت مورد حمایت آن نیروی مسلح قرار دارند. نیروهای اسرائیلی به غیرنظامیان غیر مسلح فلسطینی حمله کردند و از گاز اشک آور گرفته تا مهمات واقعی را به کار برده و به وضوح مرتکب جنایات جنگی شدند. با این وجود، در این مورد متخاصم متجاوز از متحدان کشورهای غربی است.
یک سال پس از حملات خونین اسرائیل علیه مسجد الاقصی که به صورت قارچ گونه به جنگ یازده روزه در نوار غزه تبدیل شد به نظر میرسد که جهان به یک مورد بسیار خشونت آمیز از پیش دیده شده مینگرد. در آخر هفته همزمان با عید پاک نیروهای اسرائیلی بار دیگر به مسجد مقدس برای مسلمانان حمله کردند و با شلیک مستقیم گلوله و پرتاب نارنجک به سوی معترضان با آنان برخورد کرده و به مسجد یورش بردند و معترضان، نمازگزاران و سایر غیرنظامیان را به شکلی بی دلیل و بی معنا مورد ضرب و شتم قرار دادند. این حملات در روز جمعه بیش از صد و پنجاه زخمی برجای گذاشت که در میان مجروحان خبرنگاران و امدادگران نیز دیده میشدند.
به عنوان بخشی از توافق نامهای که پس از جنگ ۱۹۶۷ میلادی منعقد شد مسجد الاقصی که مکان آن برای هر سه دین ابراهیمی از اهمیت مذهبی برخوردار است تحت اداره دولت اردن قرار دارد که اسرائیل را متهم به “اقدامات تحریک آمیز غیرقانونی” برای اجازه دادن به نمازگزاران یهودی برای حضور در آنجا کرده ورودی که حتی یک قاضی اسرائیلی نیز سال گذشته آن را غیر قانونی تشخیص داده بود. هم چنین شایان ذکر است که حمله به اماکن فرهنگی و عبادتگاهها طبق قوانین بین المللی اکیدا ممنوع است.
یک خطر بسیار واقعی وجود دارد که ببینیم اسرائیل یک “جنگ” دیگر علیه غزه را آغاز خواهد کرد البته در این باره جنگ تا حدودی اصطلاحی گمراه کننده است، زیرا عدم توازن گسترده در توانایی نظامی به این معنی است که چنین جنگهایی یک طرفه هستند جایی که اسرائیل به سادگی غزه را از آسمان هدف حمله قرار میدهد. دو جنگ از چهار جنگ اخیر اسرائیل علیه غزه در ماه رمضان آغاز شده اند از جمله جنگ سال گذشته که با خشونت تقریبا مشابهی در مسجد الاقصی آغاز شد و سپس به بمباران تبدیل شد که نزدیک به دویست غیرنظامی فلسطینی در جریان آن جان خود را از دست دادند. با تشدید اعتراضات و خشونتها به ویژه با افزایش اعتراضات اکنون میتوانیم در همان لحظه مشابه قرار بگیریم.
خشونت نتیجه تلاقی چند عامل است. موجی از حملات علیه اسرائیلیها که چهارده کشته برجای گذاشت از جمله مهمترین آن تیراندازی در یک باشگاه شبانه تل آویو در آغاز ماه آوریل بود که “نفتالی بنت” نخست وزیر اسرائیل را برانگیخت تا به نیروهای مسلح خود آزادی عمل کامل بدهد تا به زعم او به ترور و وحشت آفرینی پایان دهند. بنت اقدام مشابه نتانیاهو را انجام داد. بنیامین نتانیاهو سال گذشته دستور حملات مشابه را صادر کرده بود. اکنون بنت از نظر سیاسی در موقعیت سختی قرار دارد و به تازگی اکثریت پارلمانی خود را از دست داده است. در همین حال، افراط گرایان اسرائیلی تهدید کرده اند که در محوطه مسجد الاقصی مراسم قربانی کردن را برگزار خواهند کرد و ممنوعیت عبادت یهودیان در آنجا را نقض میکنند.
با این وجود، علت عمیقتر خشونت کنونی همان عامل گستردهای است که به حملات سال گذشته اسرائیل منجر شد: اشغال غیر قانونی مداوم فلسطین و سرقت تدریجی بخشهای مختلف سرزمین فلسطین. فردی که تیراندازی را در باشگاه شبانه تل آویو انجام داده بود از کرانه باختری اشغالی آمده بود و پیش از حمله او خشونت از سوی یهودیان شهرک نشین افزایش یافته بود.
یک استاندارد دوگانه خیره کننده
در حالی که رفتار اسرائیل با فلسطینیان وحشیانه بوده نمیتوان از تفاوت فاحش در نحوه واکنش غرب به این رویدادها و پاسخ و رویکردی که در مورد جنگ اوکراین در پیش گرفته غافل شد.
از زمان تهاجم روسیه علیه اوکراین مقامها و مفسران غربی از نقض قوانین بین المللی و حاکمیت ارضی توسط روسیه گفته و آن را محکوم کرده و از اصطلاحاتی مانند امپریالیسم و جنگ تجاوزکارانه سخن میگویند. در چنین شرایطی در عمل هیچ محدودیتی برای اقدامات صورت گرفته از سوی غرب وجود ندارد حتی در صورتی که خطر درگیری گستردهتر بین قدرتهای هستهای و مجموعهای از پیامدهای بالقوه بلندمدت را به دنبال داشته باشد.
علیرغم تمام این پیامدهای احتمالی چنین اقدامی شامل تصمیمات گستردهای است از جمله ارسال مقادیر بالای محمولههای تسلیحاتی به اوکراین و ارائه پشتیبانی لجستیکی، اطلاعاتی و سایر پشتیبانیهای نظامی برای شکست دادن روسیه، تحریمهای بی سابقه برای مجازات جمعی مردم روسیه و طرح انتقاد علیه شهروندان عادی روسیه که هیچ ارتباطی با جنگ نداشته اند. صداهای تکان دهندهای از درون کشورهای غربی خواسته اند که نه تنها جنگ مستقیم علیه روسیه را آغاز کند بلکه از ایده استفاده از سلاح هستهای علیه آن کشور سخن گفته و با بیان علنی و خصوصی استراتژی تغییر رژیم همراه بوده اند.
نیازی به گفتن نیست که این موارد ایدههایی مخاطره آمیز و بالقوه فاجعه بار هستند. با این وجود، قابل توجه است که در میان این خیزش ناگهانی همبستگی مسلحانه با قربانیان اشغال نظامی امپریالیستی، در عمل هیچ کشور غربیای حاضر نیست حتی ذرهای از همان نوع حمایت را برای فلسطینیان نیز در نظر گیرد.
تنها موضوع این نیست که گزینههای نظامی بی پروا از روی میز برداشته شده اند. حتی اعلام همبستگی سریع و مشابهی که برای اوکراینی از سوی غرب صورت گرفته را در مورد حمله اخیر علیه فلسطینیان شاهد نیستیم و در مورد فلسطین تمام لفاظیها درباره حاکمیت ارضی، امپریالیسم و جنایات جنگی به سادگی حذف شده اند.
مانند همیشه مقامهای غربی از فراخوانی متجاوز در این شرایط طفره رفته اند به طوری که وزارت امور خارجه آمریکا و مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا از “هر دو طرف” یا “همه طرفین” خواستند با خویشتن داری رفتار کنند. بینید آیا میتوانید چیزی را بیابید که مقامهای بریتانیا که برخی از آنان از سرسختترین مخالفان اقدامات اخیر روسیه هستند درباره اقدامات اسرائیل در آخر هفته گذشته گفته باشند. در همین حال، رسانههای غربی به همان سبک پوششی بازگشته اند که معمولا در مورد اقدامات اسرائیل غالب است: صرفا از “درگیری”های مبهم صحبت میکنند که هیچ سرزنشی متوجه اسرائیل نباشد و نیروهای نظامی اسرائیلی را عامل درگیری ندانند. گویی که خشونت و جنایت از سوی نیروی اشغالگر خارجی وجود نداشته است.
اگرچه مقامها و مطبوعات غربی با تهاجم مسکو این گونه رفتار میکنند به نظر میرسد خارج از برخی از رسانههای جریان اصلی و تعداد معدودی از قانونگذاران مترقی هیچ فشار واقعیای برای سازگاری اخلاقی و فکری در مورد وضعیت فلسطین وجود ندارد. به نظر میرسد که این اقدامات تنها زمانی اعمال میشوند که به کشورهایی مربوط شوند که مقامهای ما (غربی) آنان را دشمن قلمداد میکنند.