حضرت امیر در باب فلسفه آمدن پیغمبران می فرماید: «فَبَعَثَ فیهِمْ رُسُلَهُ و واتَرَ اِلَیهِمْ اَنبیاءَهُ لِیَستَادوهُمْ میثاقَ فِطرَتِه» [پیامبران را پشت سر هم فرستاد تا آن پیمانی را که در فطرت مردم از آنها گرفته از ایشان بخواهند] (خیلی تعبیر عجیبی است!) یعنی آنها را بر جاده فطرت و طبیعتشان بیندازند، موانع فطرتشان را برطرف کنند «وَ یُذَکِروُهُم مَنسِیَ نِعمَتِه» نعمتهایی که به آنها داده و فراموش کرده اند به یادشان بیاورند، بشناسانند به آنها که تو چه هستی و چه نعمتهایی به تو داده ام؛ این نعمتهایی که تو خودت را در خدمت او قرار می دهی، او در خدمت تو باشد. «وَ یُثیروا لَهُم دَفائِنَ العقول» نهج البلاغه ـ خطبة 1 (دفائن، گنج را می گویند) که در زیر خاک است؛ چون در زیر خاک است و خاک رویش را گرفته آدم از رویش راه می رود ولی نمی فهمد که زیر پایش گنج است. «اِثارَه» برطرف کردن خاکهاست) تا خاکها را از روی گنجینه های عقل بردارند.مجموعه آثار شهید مطهری ج4 – نبوت.