دوست گرامی. هر جامعهای برای سامان دادن به امور اجتماعی خود در روابط بین انسانها، نیازمند به قوانین و مقرراتی است که امورات جاری مردم دچار هرج و مرج و نابسامانی نگردد. حضور زنان و مردان در جامعه برای فعالیت در عرصههای گوناگون امری ضروری است. اسلام با حضور زن در جامعه که دوشادوش مرد به فعالیت سازنده و مولد در اجتماع بپردازد، مخالفتی ندارد. اما معتقد است این روابط باید متعادل و سازماندهی شده باشد و گرنه جوامع به سقوط و انحطاط دچار خواهند شد. دروازه عدم تعادل از نگاه شروع میشود. نگاه شروع یک فرایند است که سرانجامی جز به هم ریختن نظم و کاهش کیفیت زندگی آدمی ندارد. نگاه حرام پیامدهای گوناگونی برای انسانها دارد که از جمله آن میتوان به غفلت از یاد خدا، کاهش آرامش روانی، تزلزل بنیان خانواده وکاهش امنیت اجتماعی، اشاره نمود.
احکام الهی که در قالب دستورات دینی برای انسانها وضع شده است، دارای مصالح و مفاسدی است که باعث مصون ماندن انسانها از انحرافاتی است که متأثر از عوامل گوناگون در محیط انسان میباشد. این قاعده کلی که احکام واجب به جهت منافع مهم برای مسلمانان و احکام حرام برای دفع ضرر از مسلمانان است، مهمترین رکن فلسفه احکام میباشد. اما ممکن است که در بیان مصادیق و جزئیات، ما به عنوان مکلف نتوانیم تمام حکمت حرمت و وجوب احکام را آنچنان که قانون گذار یعنی شارع میداند، تبیین کنیم. اما در همین حد -هرچند تبیین جزئی از آن مصالح و مفاسد- نیز به قدری مهم و اثرگذار است که هر فردی را وا میدارد که به دقت چنین قواعد اثرگذاری را که باعث نظام اجتماع و خانواده و آرامش فردی میشود، انجام داده و به آن توجه ویژهای نماید. با این توضیح در اینجا صرفاً به چند مورد کلی اما مهم و حیاتی اشاره مینماییم.
هر جامعهای برای سامان دادن به امور اجتماعی خود در روابط بین انسانها -که ممکن است تضاد فکری با هم داشته باشند- نیازمند قوانین و مقرراتی است که امورات جاری مردم دچار هرج و مرج و نابسامانی نگردد. حضور زنان و مردان در جامعه برای فعالیت در عرصههای گوناگون امری ضروری است که کم و بیش در طول تاریخ جریان داشته است. اما تعادل در روابط این دو جنس مخالف تضمین کننده موفقیتهای چشمگیر در جامعه میباشد. در قرون اخیر حضور زنان در جوامع غربی باعث پیشرفتهای مادی بسیاری شده است، اما به نظر میرسد عدم تعادل در روابط بین زن و مرد، کام شیرین جامعه غربی را به تلخی کشانده و امروز هر از چند گاهی اخباری از توهین و هتک به انبوهی از زنان را میشنویم که شنیدن آن برای هر انسانی دردآور است.
با این مقدمه به این سؤال میپردازیم که نگاه به نامحرم چرا حرام است و فلسفه آن چیست؟ همانگونه که گفته شد؛ اسلام با حضور زن در جامعه که دوشادوش مرد به فعالیت سازنده و مولد در اجتماع بپردازد، مخالفتی ندارد. اما معتقد است این روابط باید متعادل و سازماندهی شده باشد و گرنه جوامع به سقوط و انحطاط دچار خواهند شد. دروازه عدم تعادل از نگاه شروع میشود. نگاه شروع یک فرایند است که سرانجامی جز به هم ریختن نظم و کاهش کیفیت زندگی آدمی ندارد و انسان را در هیجانات کاذب فرو میبرد و باعث به هم ریختن تمرکز لازم برای تلاشی مفید و عزم در رسیدن به هدف میشود؛ زیرا دل از طریق نگاه، اغلب آنچه را که میبیند طلب میکند اما نه شرایط اقتضای اینرا دارد و نه عقلاً و منطقاً این کار امکان پذیر است. پرواضح است نتیجه چیزی جز حسرت و عقدههای گره خورده نیست.
برای هرچه روشنتر شدن فلسفه نگاه به نامحرم، موارد ذیل قابل توجه میباشد.
الف. نگاه به نامحرم باعث تحریک شهوت میشود و انسان را از یاد خدا غافل میکند. خداوند متعال در سوره نور صریحاً به زنان و مردان دستور میدهد که چشمهای خود را از نامحرم فروگیرند: «قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِم … وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِن» ؛[1] به مؤمنان بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگیرند … و به زنان با ایمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوس آلود) ببندند.
در ادامه آیه به یکی از فلسفههای مهم حرمت نگاه اشاره مینماید و میفرماید: «ذلک ازکی لکم…»؛ این برای شما بهتر و پاکیزهتر است. این عبارت بدین معنا است که نگاههای هوس آلود منجر به از بین رفتن رشد معنوی انسان میشود و پاکیزگی قلب که مقدمهای برای رشد و تعالی انسان میباشد را به تیرگی و سیاهی دچار می نماید. این سیاهی خود ممکن است زمینهای برای گناهان بسیار دیگری گردد.
ب. عادتی ناپسند و کاهش آرامش روانی: نگاه به نامحرم پس از مدتی به عادتی زشت تبدیل میگردد که موجب تهییج و تحریک جنسی فرد میشود. این مسئله به تدریج دچار نوعی انحراف میشود که در سطوح مختلف سنی متفاوت است. مثلاً در نوجوانان ممکن است این انحراف در اوج، با استمنا خود را نمایان سازد و در سنین بالاتر نیز عمدتاً به بیبند و باری خواهد گرایید. شاید به همین علت است که امام صادق(ع) نگاه به نامحرم را تیری از تیرهای شیطان میشمرد: «النّظرة سهمٌ من سهام إبلیس مسمومٌ من ترکها للّه لا لغیره أعقبه اللّه إیماناً یجد طعمه»؛[2] نگاه (به نامحرم) تیر زهر آلوده اى از تیرهاى شیطان است. هر کس آنرا براى خدا ترک کند نه به خاطر غیر او، خدا ایمانى به او مى دهد که مزّه آنرا مى چشد.
این تیرها روح انسان را هدف قرار میدهد و قوه جنسی را تحریک مینماید. اما این نیروی قوی به حد و میزانی خود را محدود نمینماید و دائم مانند فردی که عطش دائمی دارد، به دنبال نگاه به نامحرم است و چون نمیتواند آن کسانی را که نگاه کرده به دست آورد؛ لذا دچار اختلالات روانی و نوعی احساس محرومیت مفرط میشود.
استاد شهید مطهری در این باره چنین توضیح میدهد: «با توجّه به اینکه روح بشر فوق العاده تحریک پذیر است، اشتباه است که گمان کنیم تحریک پذیرى روح بشر محدود به حدّ خاصى است و از آن پس آرام مى گیرد. هیچ فردى از تصاحب زیبارویان و هیچ زنى از متوجّه کردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالأخره هیچ دلى از هوس، سیر نمى شود. تقاضاى نامحدود خواه ناخواه انجام ناشدنى است و همیشه مقرون به نوعى احساس محرومیّت، دست نیافتن به آرزوها و به نوبه خود منجر به اختلالات روحى و بیماریهاى روانى مى گردد که امروزه در دنیاى غرب بسیار به چشم مى خورد».[3]ج. تزلزل بنیان خانواده: عادی شدن حرمت نگاه به نامحرم، صدمات جبران ناپذیری به برخی از خانوادهها وارد میکند. مقایسه کردن نامحرم با همسر خویش توسط افرادی که چشم چرانی میکنند، از تبعات ویرانگر این پدیده رفتاری ناپسند است. مقایسه باعث کاهش علاقه همسران نسبت به یکدیگر میشود؛ زیرا به هر حال ممکن است مردی زنی را با طراوتتر از همسر خود بیابد و یا زنی با نگاه به نامحرم، مردی را جذابتر از شوهر خویش ببیند. این عمل پایههای محکم خانوادهها را دچار تزلزل مینماید و چه بسا باعث جدایی زن و شوهر و یا مشکلات گوناگون دیگر گردد.
د. کاهش امنیت اجتماعی: امنیت اجتماعی به ویژه برای حضور زنان در عرصههای کار و فعالیت اجتماعی از ضروریات هر جامعه است. چنانچه فضایی توأم با آرامش خاطر برای بانوان ایجاد نشود عرصه اجتماعی شاهد زنان مضطربی خواهد بود که هر لحظه در دام نگاههای شهوت آلود مردان بیمار قرار دارد. افراد بیماردل به نگاه نیز بسنده نمیکنند و بعضاً چنانکه در صفحات حوادث روزنامهها میخوانیم شاهد هتک حیثیت زنانی هستیم که توسط این افراد به دام انداخته شدهاند. بنابر این، در یک جامعه، نگاه شهوت آلود به نامحرم میتواند آغاز فرایند ناامنی در جامعه گردد.
پاورقی
[1] . نور، 30 و 31.
[2] . شیخ حر عاملى، محمد بن حسن ، وسائل الشیعة، ج 20، ص 190، مؤسسة آل البیت، قم، چاپ اول، 1409ق.
[3] . مطهری، مرتضی، مجموعه آثار (مسئله حجاب)، ج ۱۹، ص ۴۳۶ ، انتشارات صدرا، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۲۲ق.
احکام الهی که در قالب دستورات دینی برای انسانها وضع شده است، دارای مصالح و مفاسدی است که باعث مصون ماندن انسانها از انحرافاتی است که متأثر از عوامل گوناگون در محیط انسان میباشد. این قاعده کلی که احکام واجب به جهت منافع مهم برای مسلمانان و احکام حرام برای دفع ضرر از مسلمانان است، مهمترین رکن فلسفه احکام میباشد. اما ممکن است که در بیان مصادیق و جزئیات، ما به عنوان مکلف نتوانیم تمام حکمت حرمت و وجوب احکام را آنچنان که قانون گذار یعنی شارع میداند، تبیین کنیم. اما در همین حد -هرچند تبیین جزئی از آن مصالح و مفاسد- نیز به قدری مهم و اثرگذار است که هر فردی را وا میدارد که به دقت چنین قواعد اثرگذاری را که باعث نظام اجتماع و خانواده و آرامش فردی میشود، انجام داده و به آن توجه ویژهای نماید. با این توضیح در اینجا صرفاً به چند مورد کلی اما مهم و حیاتی اشاره مینماییم.
هر جامعهای برای سامان دادن به امور اجتماعی خود در روابط بین انسانها -که ممکن است تضاد فکری با هم داشته باشند- نیازمند قوانین و مقرراتی است که امورات جاری مردم دچار هرج و مرج و نابسامانی نگردد. حضور زنان و مردان در جامعه برای فعالیت در عرصههای گوناگون امری ضروری است که کم و بیش در طول تاریخ جریان داشته است. اما تعادل در روابط این دو جنس مخالف تضمین کننده موفقیتهای چشمگیر در جامعه میباشد. در قرون اخیر حضور زنان در جوامع غربی باعث پیشرفتهای مادی بسیاری شده است، اما به نظر میرسد عدم تعادل در روابط بین زن و مرد، کام شیرین جامعه غربی را به تلخی کشانده و امروز هر از چند گاهی اخباری از توهین و هتک به انبوهی از زنان را میشنویم که شنیدن آن برای هر انسانی دردآور است.
با این مقدمه به این سؤال میپردازیم که نگاه به نامحرم چرا حرام است و فلسفه آن چیست؟ همانگونه که گفته شد؛ اسلام با حضور زن در جامعه که دوشادوش مرد به فعالیت سازنده و مولد در اجتماع بپردازد، مخالفتی ندارد. اما معتقد است این روابط باید متعادل و سازماندهی شده باشد و گرنه جوامع به سقوط و انحطاط دچار خواهند شد. دروازه عدم تعادل از نگاه شروع میشود. نگاه شروع یک فرایند است که سرانجامی جز به هم ریختن نظم و کاهش کیفیت زندگی آدمی ندارد و انسان را در هیجانات کاذب فرو میبرد و باعث به هم ریختن تمرکز لازم برای تلاشی مفید و عزم در رسیدن به هدف میشود؛ زیرا دل از طریق نگاه، اغلب آنچه را که میبیند طلب میکند اما نه شرایط اقتضای اینرا دارد و نه عقلاً و منطقاً این کار امکان پذیر است. پرواضح است نتیجه چیزی جز حسرت و عقدههای گره خورده نیست.
برای هرچه روشنتر شدن فلسفه نگاه به نامحرم، موارد ذیل قابل توجه میباشد.
الف. نگاه به نامحرم باعث تحریک شهوت میشود و انسان را از یاد خدا غافل میکند. خداوند متعال در سوره نور صریحاً به زنان و مردان دستور میدهد که چشمهای خود را از نامحرم فروگیرند: «قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِم … وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِن» ؛[1] به مؤمنان بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگیرند … و به زنان با ایمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوس آلود) ببندند.
در ادامه آیه به یکی از فلسفههای مهم حرمت نگاه اشاره مینماید و میفرماید: «ذلک ازکی لکم…»؛ این برای شما بهتر و پاکیزهتر است. این عبارت بدین معنا است که نگاههای هوس آلود منجر به از بین رفتن رشد معنوی انسان میشود و پاکیزگی قلب که مقدمهای برای رشد و تعالی انسان میباشد را به تیرگی و سیاهی دچار می نماید. این سیاهی خود ممکن است زمینهای برای گناهان بسیار دیگری گردد.
ب. عادتی ناپسند و کاهش آرامش روانی: نگاه به نامحرم پس از مدتی به عادتی زشت تبدیل میگردد که موجب تهییج و تحریک جنسی فرد میشود. این مسئله به تدریج دچار نوعی انحراف میشود که در سطوح مختلف سنی متفاوت است. مثلاً در نوجوانان ممکن است این انحراف در اوج، با استمنا خود را نمایان سازد و در سنین بالاتر نیز عمدتاً به بیبند و باری خواهد گرایید. شاید به همین علت است که امام صادق(ع) نگاه به نامحرم را تیری از تیرهای شیطان میشمرد: «النّظرة سهمٌ من سهام إبلیس مسمومٌ من ترکها للّه لا لغیره أعقبه اللّه إیماناً یجد طعمه»؛[2] نگاه (به نامحرم) تیر زهر آلوده اى از تیرهاى شیطان است. هر کس آنرا براى خدا ترک کند نه به خاطر غیر او، خدا ایمانى به او مى دهد که مزّه آنرا مى چشد.
این تیرها روح انسان را هدف قرار میدهد و قوه جنسی را تحریک مینماید. اما این نیروی قوی به حد و میزانی خود را محدود نمینماید و دائم مانند فردی که عطش دائمی دارد، به دنبال نگاه به نامحرم است و چون نمیتواند آن کسانی را که نگاه کرده به دست آورد؛ لذا دچار اختلالات روانی و نوعی احساس محرومیت مفرط میشود.
استاد شهید مطهری در این باره چنین توضیح میدهد: «با توجّه به اینکه روح بشر فوق العاده تحریک پذیر است، اشتباه است که گمان کنیم تحریک پذیرى روح بشر محدود به حدّ خاصى است و از آن پس آرام مى گیرد. هیچ فردى از تصاحب زیبارویان و هیچ زنى از متوجّه کردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالأخره هیچ دلى از هوس، سیر نمى شود. تقاضاى نامحدود خواه ناخواه انجام ناشدنى است و همیشه مقرون به نوعى احساس محرومیّت، دست نیافتن به آرزوها و به نوبه خود منجر به اختلالات روحى و بیماریهاى روانى مى گردد که امروزه در دنیاى غرب بسیار به چشم مى خورد».[3]ج. تزلزل بنیان خانواده: عادی شدن حرمت نگاه به نامحرم، صدمات جبران ناپذیری به برخی از خانوادهها وارد میکند. مقایسه کردن نامحرم با همسر خویش توسط افرادی که چشم چرانی میکنند، از تبعات ویرانگر این پدیده رفتاری ناپسند است. مقایسه باعث کاهش علاقه همسران نسبت به یکدیگر میشود؛ زیرا به هر حال ممکن است مردی زنی را با طراوتتر از همسر خود بیابد و یا زنی با نگاه به نامحرم، مردی را جذابتر از شوهر خویش ببیند. این عمل پایههای محکم خانوادهها را دچار تزلزل مینماید و چه بسا باعث جدایی زن و شوهر و یا مشکلات گوناگون دیگر گردد.
د. کاهش امنیت اجتماعی: امنیت اجتماعی به ویژه برای حضور زنان در عرصههای کار و فعالیت اجتماعی از ضروریات هر جامعه است. چنانچه فضایی توأم با آرامش خاطر برای بانوان ایجاد نشود عرصه اجتماعی شاهد زنان مضطربی خواهد بود که هر لحظه در دام نگاههای شهوت آلود مردان بیمار قرار دارد. افراد بیماردل به نگاه نیز بسنده نمیکنند و بعضاً چنانکه در صفحات حوادث روزنامهها میخوانیم شاهد هتک حیثیت زنانی هستیم که توسط این افراد به دام انداخته شدهاند. بنابر این، در یک جامعه، نگاه شهوت آلود به نامحرم میتواند آغاز فرایند ناامنی در جامعه گردد.
پاورقی
[1] . نور، 30 و 31.
[2] . شیخ حر عاملى، محمد بن حسن ، وسائل الشیعة، ج 20، ص 190، مؤسسة آل البیت، قم، چاپ اول، 1409ق.
[3] . مطهری، مرتضی، مجموعه آثار (مسئله حجاب)، ج ۱۹، ص ۴۳۶ ، انتشارات صدرا، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۲۲ق.